لحظه به لحظه با پیکار دلیرانه جنبش مردمی - ۴۹


لحظه به لحظه با پیکار دلیرانه جنبش مردمی - ۴۹

* افشای اسامی کسانی که در قتل و شکنجه دستگیر شدگان قیام ،در زندان کهریزک دست داشتند
* عبدالله مومنی تعادل خود را از دست داده
* بیش از 30 دانشجو در زندان های مختلف کشور
* کانون نویسندگان ایران: خواهان احقاق حقوق همه‌ی سركوب‌شدگان و پناه‌جویان است



افشای اسامی کسانی که در قتل و شکنجه دستگیر شدگان قیام ،در زندان کهریزک دست داشتند
فعالین حقوق بشر و دمرکراسی در ایران : در پی تحقیقاتی که مدتها ادامه داشت تا به اسامی و مشخصات افرادی که در اردوگاه مرگ کهریزک دست به قتل جوانان قیام مردم ایران در زیر شکنجه های قرون وسطائی زده بودنن دست یابیم و آنها را شناسائی و در اختیار مراجع بین المللی قرار دهیم تا برای رسیدگی به جنایت علیه بشریت در ایران بکار برده شود.

در اردوگاه مرگ کهریزک که یک سولۀ مستطیلی شکل در آن ایجاد شده بود و این سوله را قفس بندی کرده اند بودند ،مساحت هر قفس در حدود 30 متر مربع می باشد. در هر کدام از این قفسها بین 40 الی 60 نفر جا داده می شد که زندانیان تقریبا فقط قادر به ایستادن باشند . در این سوله در حدود 200 نفر از دستگیر شدگان قیام مردم ایران و تعدادی از زندانیان عادی نگهداری می شدند.

دستگیر شدگان قیام مردم ایران به محض ورود به اردوگاه مرگ کهریزک شکنجه ها آغاز می شد و شبانه روز ادامه داشت . شکنجه کردن و زدن ضربات که معمولان سر و صورت زندانی و نقاط حساس بدن او را هدف قرار می دادند . شکنجه گران با استفاده از ابزارهای شکنجه مانند باتون، لوله های فلزی،نبشی وشلاق شکنجه می کردند و بیشتر به سر زندانی می کوبیدند .شکنجه گران در مواردی بر روی زندانیان آب گرم می ریختند که یکی از موارد شکنجه روتینی آنها است.

آنها همچنین حکم مرگ افراد را داشتند و خود می توانستند تصمیم بگیرند و به اجرا در بیاورند البته مرگ در زیر شکنجه های سبعانه و قرون وسطائی صورت می گرفت و مرگ اکثر جان باختگان بصورت تصادفی نبوده بلکه با طرح،تشخیص و تصمیم قبلی صورت می گرفت.در زیر شکنجه های طاقت فرسا و غیر انسانی که بطور سیستماتیک و علیه تمامی زندانیان صورت می می گرفت.آنها قربانیان خود را انتخاب می کردند و در زیر شکنجه به قتل می رساندند. بنابه گفتۀ شاهدین تقریبا در هر 24 ساعت 2 ال 3 نفر را به قتل می رساندند که در مجموع کسانی که به قتل رسانده شدند در حدود 15 الی 20 نفر می باشند پیکر آنها را لای پتو می پیچاندند و در وانتی قرار می دادند و به سردخانه کهریزک تحویل می دادند.

از جمله جوانانی که در زیر شکنجه به قتل رسیدن می توان نام محسن روح الامینی و محمد کامرانی را نام برد. محسن روح الامینی توسط فردی بنام سروان پاسدار زندی معاون اردوگاه مرگ کهریزک پس از شکنجه های زیاد با یک وسیله فلزی به سر شهید راه آزادی مردم ایران محسن روح الامینی می کوبد و در حالی که خون از سر او جاری بود بدستور وی توسط شکنجه گرانی به نامهای سید موسوی و سید حسینی از پا آویزان می شود و مدتها بدین صورت قرار داده می شود که همچنان خون از سر او جاری بود تا زمانی که او جان باخت. محسن روح الامینی با هدف به قتل رساندن شکنجه می شد. با شیوه مشابه محمد کامرانی را به شهادت رساندند.

چنین نفر از کسانی که شاهد قتل و شکنجه بودند حاضرند در هر دادگاه بین المللی و هیئت تحقیق بین المللی علیرغم خطر جانی مشاهدات خود را بیان کنند با دلیل و مدارک قابل استناد. آنها همچنین در صورت لزوم می توانند به خانواده های قربانیان به عنوان شهود در هر دادگاه مسقل شرکت کنند به شرط تامین جانی انها .

کسانی که در شکنجه و قتل جوانان قیام مردم ایران مسقیما نقش داشتند و تا به حال منجر به مرگ تعداد زیادی از جوانان شده است.احمدرضا رادان ،عامریان (عامری) معاون رادان ،کشمیری (از دستیاران رادان)،حقی فرمانده گارد ،کومیجانی رئیس بازداشتگاه کهریزک،سروان پاسدار زندی معاون اردوگاه کهریزک ،پاسدار سید موسوی قاتلین ( محسن روح الامین)، افسر پاسدار سید حسینی افسر نگهبان زندان کهریزک و 8 نفر از افراد گارد که با نقاب زندانیان را مورد شکنجه قرار می دادند.
احمد رضا رادان به اتفاق تعدادی از همدستانش مانند کشمیری، عامریان(عامری) و حقی با هلی کوپتر چند روز د رهفته به کهریزک می آیند و زندانیان را خود مورد شکنجه های وحشیانه و تحقیر قرار می دهد.احمد رضا رادان خطاب به زندانیان گفت : در دنیا اول اینجا است زندانی که زندانی را آدام می کنیم بعد ابوغریب و گوانتاناموه

علی خامنه ای ولی فقیه روز سه شنبه 6 مرداد ماه دستور بسته شدن بازداشتگاه کهریزک را صادر کرد زیرا، بگفته وی در آنجا معیارهای لازم برای حفظ حقوق بازداشت شدگان وجود ندارد. این در حالی است که در این اردوگاه مرگ دهها نفر به قتل رسیدند و صدها نفر در اثر شکنجه دچار صدماتی شدند و تا پایان حیاتشان اثرات جسمی و روحی آنرا با خود دارند.علی خامنه ای که افراد فوق مجری فرامین وی بوده از ترس به محاکمه کشاندن آنها و افشای نقش خود اقدام به بستن شتاب زده و از بین بردن آثار جرم نمود و افراد فوق را برای ادامۀ جنایت علیه بشریت به شکنجه گاههای دیگر منتقل کرده است.


عبدالله مومنی تعادل خود را از دست داده/گزارش همسر عبدالله مومنی از دیدار با وی در حیاط زندان اوین
پنج‌شنبه، 15 امرداد 1388
ادوارنیوز: عبدالله مومنی سخنگوی سازمان دانش آموختگان،روز گذشته در حیاط زندان اوین و به مدت ده دقیقه با همسر و فرزندانش دیدار کرد. وضعیت وخیم جسمی و روحی عبدالله مومنی در این دیدار را فاطمه ادینه وند همسر وی در گفتگویی با روزانلاین تشریح کرده است که در پی می خوانید:

عبدالله مومنی، سخنگوی سازمان دانش آموختگان (ادوار تحکیم وحدت)، 45 روز پیش در حالی در دفتر ستاد شهروند مهدی کروبی بازداشت شد که به گفته شاهدان عینی، ماموران امنیتی او رابا خشونت هر چه تمام تر و ضرب و شتم شدید و بدون ارائه هیچ حکمی با خود بردند، اکنون اما با گذشت 45 روز زندان، وی نزدیک به 20 کیلو وزن کم کرده و تعادل روحی و جسمی اش را از دست داده است.
همسر وی که دیروز با وی ملاقات داشته از این وضعیت نگران کننده با روز سخن گفته است.
همسر، برادر و فرزندان عبدالله مومنی روز گذشته در زندان اوین با او در حالی دیدار کردند که این فعال دانشجویی نه قدرت تکلم داشت و نه قدرت راه رفتن.
فاطمه آدینه وند، همسر مومنی که به شدت نگران و ملتهب بود به روز گفت: بچه های من اصلا آقای مومنی را نشناختند و به شدت از دیدن او شوکه شدیم.
وی می افزاید: از زندان اوین او را با ماشین سبز رنگی آوردند؛ از ماشین که پیاده شد اگر من و برادرش او را نمی گرفتیم می افتاد. حتی نمی توانست یک قدم راه برود. کمک کردیم و وارد اتاق ملاقات شدیم.
همسر مومنی با بیان اینکه "آنچه که می دیدیم را باور نمی کردیم" توضیح میدهد: ریش و موهای عبدالله بلند شده و کاملا به هم ریخته و صورتش از فرط لاغری به شدت سیاه شده، زیر چشم ها گود رفته و کبود بود.
خانم ادینه وند می افزاید: صدای عبدالله به شدت لرزان بود و اصلا قدرت حرف زدن نداشت و بچه ها از دیدن وضعیت او به شدت ترسیده و فقط گریه می کردند و مدام می پرسیدند چه بلایی سر بابا اومده؟
به گفته او عبدالله مومنی تعادل روحی و روانی نداشت و فقط احوالپرسی می کرد و مدام می گفت "جای من خوب است".
خانم آدینه وند با بیان اینکه "اگر جای او خوب است پس چرا به این شکل درآمده" می افزاید: تنها چیزی که عبدالله گفت این بود که دو روزست روزه ام. ما دیگر هیچ چیزی از او نشنیدیم.
وی با بیان اینکه همسرش همچنان در انفرادی است و بازجویی او تمام نشده می گوید: همسرم شدیدا تحت فشار روحی و جسمی و شکنجه است و نزدیک 20 کیلو وزن کم کرده است.
خانم آدینه وند تاکید می کند: آن کسی که امروز دیدیم اصلا عبدالله مومنی نبود؛ فقط یک پوست و استخوانی بود که تعادل روحی و روانی و قدرت حرف زدن وایستادن و راه رفتن نداشت.هیچ چیزی از عبدالله نمانده است.
به گفته همسر مومنی این ملاقات فقط ده دقیقه و در حضور بازجوی این فعال دانشجویی صورت گرفته و بازجو با قرار دادن ضبط صوتی روی میز تمام مکالمات را ضبط کرده است.
همسر مومنی با بیان اینکه "بچه ها شوکه شده و ترسیده اند" می گوید: از وقتی برگشته ایم بچه ها فقط در حال گریه کردن هستند و نگران پدرشان که چه اتفاقی افتاده و نمی توانیم آنها را آرام کنیم.
وی با انتقاد شدید از وضعیت همسرش می افزاید: امروز که گریه بچه ها و وضعیت عبدالله را دیدم به بازجو گفتم آیا این حق ماست در زندگی که 5 شهید داده ایم و عزیزانمان رفته اند تا ما در آرامش زندگی کنیم؟ اکنون با این آدم چه کرده اید؟ چه بلایی سر او آورده اید؟
بازجوی مومنی هیچ پاسخی نداده و زود ملاقات را به پایان رسانده و مجددا مومنی را با ماشین سبز برده اند.
خانم آدینه وند می گوید: یکبار صدام زندگی مرا نابود کرد و شوهرم رفت و شهید شد که بچه های این مملکت و ما در آرامش زندگی کنیم. امروز با دیدن عبدالله در آن وضعیت، باز صدام جلوی چشمان من زنده شد. چیزی از عبدالله من نمانده و من متاسفم که اینها مدام دم از عدالت میزنند و اینگونه رفتار می کنند.
خانم مومنی که به شدت نگران و ملتهب است، توان صحبت بیش از این راندارد. روز سه شنبه نیز عبدالله مومنی را مجبور کرده بودند با همسرش تماس گرفته و از او بخواهد هیچ گونه مصاحبه و اطلاع رسانی درباره او انجام ندهد. در این تماس تلفنی مومنی با لحنی به شدت عصبی و صدایی لرزان از همسرش خواسته بود: "به جای مصاحبه درباره پرونده و وضعیت من، به بچه داری بپرداز."
از سوی دیگر همسر مومنی روز دوشنبه خبر از تماس تلفنی این فعال سرشناس دانشجویی داده و گفته بود: صدای او به قدری ضعیف و بریده بود که در کلام اول او را نشناختم. او در جملات کوتاه و بریده بریده خود تصریح کرد که در زندان انفرادی و زیر فشار شدید بازجویی است.
فاطمه ادینه وند با بیان اینکه "این اولین بار نیست که عبدالله مومنی بازداشت و زندان انفرادی را تجربه می کند اما لحن صدای او و نحوه صحبتهایش نشان می داد که شدیدا تحت فشار قرار دارد"، نسبت به زیر فشار بودن فعالان سیاسی برای اعتراف ساختگی هشدار داده و گفته بود: "من در پایان تماس تلفنی به عبدالله تاکید کردم که مبادا از قرص هایی که به آقای ابطحی دادند و او را مجبور به اعتراف ساختگی کرده‌اند بخورد."
این مصاحبه چنان بازجو ها را به هراس انداخت که این زندانی را که بیش از 50 روز است در انفرادی و در شرایط ایزوله کامل و تحت شدیدترین فشارهای روحی و جسمی قرار دارد مجبور کردند با همسرش تماس بگیرد و با عصبانیت از او بخواهد هیچ گونه مصاحبه و پیگیری در باره پرونده و وضعیت او انجام ندهد.

نامه فرزندان مومنی
در 12 مرداد امسال حمیدرضا و امیر رضا مومنی، فرزندان عبدالله مومنی نامه ای برای پدرشان نوشته بودند که در آن خطاب به عبدالله مومنی آمده بود:

پدر جان سلام؛
فصل تابستان برای همه مردم، لااقل دانش‌آموزان، روزهای نشاط و سفر و تعطیلات است، همه در كنار پدر و مادر راهی سفر می‌شوند و خاطره‌های خوشی را برای باقی سال به ذهن می‌سپارند. اما این فصل برای ما دو برادر و فرزندان همه فعالان سیاسی در بند كه تنها به دلیل دفاع از مطالبات شهروندی در زندان به سر می‌برند، تلخ شده است. این تلخی را اولین بار نیست كه می‌چشیم، حداقل برای ما این سومین تابستان تلخ است، تابستان 82، 86 و اكنون تابستان تلخ 88. تابستان 82 خوب نمی‌دانستیم كه چرا تو پدر باید راهی زندان شوی، تابستان 86 اما بی‌گناهی‌ات را درك كردیم، درست آن موقع كه برای بردنت به خانه‌مان آمدند، هر دو بار بی‌آنكه اتهامی ثابت شود و دادگاهی برایت برگزار شود، آزاد شدی و ما باز هم فهمیدیم كه تنها گناه پدرمان دفاع از آزادی است. اما این بار جرم تو چیست، پدر؟ جرم تو شركت در انتخابات است، این بار می‌دانیم كه تو نه به بهانه تحریم انتخابات بلكه به دلیل رای دادن بازداشت شده‌ای. اكنون 40 روز از زندانی شدنت می‌گذرد و ما هر لحظه بی‌قرار این سوال را در ذهن‌مان تكرار می‌كنیم كه راستی بابا كی آزاد می‌شود؟ جرم یك معلم آزاداندیش چیست؟ اما باز هم جوابی نداریم، تنها چشم به آسمان دوخته‌ایم و از تنها پناهگاه‌مان خدا یاری می‌طلبیم تا تو پدر و دیگر مردانی كه مانند تو می‌اندیشند، آزاد شوند چراكه خداوند همه انسان‌ها را آزاد آفریده است.

نامه همسر مومنی
همسر مومنی نیز در نامه ای سرگشاده برای همسرش نوشته است: "نمی‌دانم تو را به كدامین گناه ناكرده به زندان افكنده‌اند ولی این را نیك می‌دانم كه راهی كه برادر شهیدت پیمود، تو را بر آن داشت كه در راه اعتلای ایران و رعایت حقوق شهروندی و نیل به آزادی گام‌برداری و از حریم‌شكنان آزادی هراسی به دل راه ندهی."

در نامه خانم آدینه وند آمده است: "راستی این روزها به این می‌اندیشم كه برادر شهیدت برای آنكه من و فرزندانم در این كشور زندگی آرام و ارزشمندی داشته باشیم خود را به كشتن داده بود اما امروز كه آرامش زندگی‌ام را از دست رفته می‌بینم و تو را در زندان، وحشت وجودم را فرامی‌گیرد. نمی‌دانم چرا سارقان مسلح و قاچاقچیان موادمخدر اجازه ملاقات با خانواده‌های خود را دارند اما آنهایی كه برای حقوق شهروندی و آزادی انسانی به زندان افتاده‌اند حق دیدار با خانواده را ندارند و بدون حقوق حداقلی در زندان به سر می‌برند. مگر گناه تو دفاع از حقوق شهروندی و استقلال و حاكمیت ملی نیست؟ آیا این جرم است؟ آیا خونی كه این روزها بر خیابان‌های تهران ریخته شد، در راستای اجرای قانون اساسی بود؟"

عبدالله مومنی پیش از این چندین بار به خاطر فعالیت های حقوق بشری و دانشجویی به زندان رفته است؛ او از جمله در ۱۸ تیر سال ۱۳۸۶ پس از حمله مسلحانه نیروهای امنیتی به دفترسازمان دانش آموختگان بازداشت و وقتی آزاد شد بسیار لاغر و ضعیف شده بود؛ ۱۴ کیلو وزن کم کرده و به شدت بیمار بود. خود وی تا کنون درباره علت این بیماری در زندان در مجامع رسمی سکوت کرده است.


بیش از 30 دانشجو در زندان های مختلف کشور
سه شنبه، ۱۳ مرداد، ۱۳۸۸
به گزارش خبرنامه امیرکبیر، مجید دری، ضیاء نبوی، علیرضا خوشبخت، زهرا توحیدی، شیوا نظر آهاری، حسام سلامت و پیمان عارف دانشجویان ستاره دار و محروم از تحصیلی هستند که در زندان اوین نگهداری می شوند. در متن کیفرخواست دادگاه روز شنبه نیز اتهاماتی واهی به این اشخاص نسبت داده شده بود که هیچ مدرک، پایه و اساسی برای اثبات آن وجود ندارد.

در عین حال عزت تربتی از دانشجویان پردیس ابوریحان دانشگاه تهران که ترم گذشته به کمیته انضباطی احضار و از تحصیل محروم شده بود، در حمله وحشیانه اوباش لباس شخصی به همراهی نیروهای انتظامی در کوی دانشگاه تهران بازداشت شد و در حال حاضر نیز در بند قرنطینه زندان اوین زندانی است.

سمیه توحیدلو دانشجوی دکترا جامعه شناسی دانشگاه تهران و محمد رضا جلایی پور دانشجوی دکترا جامعه شناسی دانشگاه آکسفورد از دیگر بازداشت شدگان هستند که صرفا به دلیل همکاری در ستاد میرحسین موسوی بیش از 40 روز است که در زندان اوین به سر می برند. همچنین علیرضا عاشوری یکی دیگر از دانشجویان دانشگاه تهران نیز به دلیل فعالیت های انتخاباتی، پس کودتای انتخاباتی کشور بازداشت شد.

آدرین جلالی دیگر دانشجوی کارشناسی ارشد علوم کامپیوتر دانشگاه تهران نیز با حمله نیروهای امنیتی به منزلش در 24 خرداد بازداشت شد.

محمد پور عبدالله از دانشجویان طیف چپ دانشگاه تهران نیز از تاریخ 24 بهمن ماه سال 87 بازداشت شده و پس از یک ماه انفرادی به زندان قزل حصار منتقل شد. برای او بارها وقت دادگاه تعیین شد اما تاکنون تشکیل نشده و در 20 مهر 88 وقت جدیدی برای دادگاه او تعیین شده است.

شبنم مددزاده از دانشجویان دانشگاه تربیت معلم کرج و از اعضای انجمن اسلامی دانشجویان این دانشگاه از اول اسفند 87 بازداشت شده و در اوین نگهداری می شود. برای وی قرار وثیقه 50 میلیون تومانی صادر شد اما نیروهای امنیتی از آزاد کردن او خودداری کردند. پرونده مددزاده به شعبه 28 دادگاه انقلاب فرستاده شده است و دادگاه وی که قرار بود در تاریخ 22 تیرماه تشکیل شود، برگزار نشد.

امیر حسین استیری فعال دانشجویی دانشگاه امیرکبیر و از اعضای ستاد میرحسین موسوی نیز از اواخر خرداد بازداشت شده است.

در دانشگاه تبریز نیز احسان نجفی، آیدین خواجه ای و فراز زهتاب برای دومین بار در 18 تیرماه امسال بازداشت شدند. این دانشجویان در تابستان 87 یک بار دستگیر شده و در پاییز 87 پس از گذراندی بیش از 100 روز حبس آزاد شده بودند.

از دانشگاه صنعت نفت اهواز نیز طی هفته های پس از انتخابات بیش از 10 دانشجو به دلیل اعتراض به نتایج انتخابات بازداشت شدند. اکثر این دانشجویان به درخواست سپاه پاسداران بازداشت شده اند. به گزارش خبرنامه امیرکبیر سجاد طاهرزاده، سهند بختیارپور، مصطفی منفرد، مهدی کریمی، حسین رحیمی، امین نیک زاده، سعید شجاعی زاده، خسرو موسی وند و مصطفی آهوخٌش از جمله دانشجویان بازداشت شده دانشگاه صنعت نفت اهواز هستند که برخی از آنان آزاد شدند.

محمد صیادی دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه همدان نیز که پس از انتخابات 22 خرداد بازداشت شد، جهت اجرای حکم حبس دو ساله خود به زندان الوند شهر همدان منتقل شده. حکم او در دادگاه تجدید نظر دو یال حبس تعزیری و چهار سال و نیم سال حبس تعلیقی بوده است.

محمد صیادی دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه همدان که پس از انتخابات 22 خرداد همراه سیاوش حاتم ، مهدی مسافر، حجت بختیاری، پویا شریفیان و رضاجعفریان از اعضای انجمن اسلامی همدان بازداشت شده بود، جهت اجرای حکم حبس دو ساله به زندان الوند شهر همدان منتقل شد. حکم او در دادگاه تجدید نظر دو سال حبس تعزیری و چهار سال و نیم سال حبس تعلیقی اعلام شده است.

ناصح فریدی، دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه تربیت معلم کرج و از فعالین ستاد انتخاباتی مهدی کروبی نیز با طرح اتهاماتی واهی از تاریخ 24 خرداد بازداشت شده و در زندان اوین نگهداری می شود.

تکمیلی:
علیرضا عاشوری دانشجوی دانشگاه تهران پس از چند هفته حبس آزاد شد.


کانون نویسندگان ایران: خواهان احقاق حقوق همه‌ی سركوب‌شدگان و پناه‌جویان است
این روزها بار دیگر چرخه‌ی محاكمات فرمایشی و اعتراف‌گیری‌های ضدانسانی به گردش افتاده است. پیشینه‌ی این محاكمات و اعتراف‌گیری‌ها به رژیم گذشته برمی‌گردد. خواستِ مبرم مردم آن بود كه با سقوط رژیم پیشین بساط این روش‌های ضدانسانی برای همیشه برچیده شود، اما طی دهه‌ی ۱۳۶۰ با ابعادی گسترده‌تر و هولناك‌تر از سر گرفته شد و تا به امروز به شیوه‌‌های گوناگون هم‌چنان ادامه یافته‌ است. آن‌چه در این محاكمات و اعتراف‌گیری‌های فرمایشی پایمال می‌شود ابتدایی‌ترین حقوق و آزادی‌های انسانی است. تاریخ ما گواه آن است كه صحنه‌گردانان و مجریان این نمایش‌ها سرانجام خود نیز قربانی این تبهكاری خواهند شد.

هم‌زمان، رژیم دست‌نشانده‌ی عراق نیز پناه‌جویانی را كه دست‌شان از همه جا كوتاه است در شهر اشرف به سبعانه‌ترین شیوه مورد حمله و سركوب و سلاخی قرار داد. این جا نیز آن‌چه پایمال می‌شود بدیهی‌ترین حقوق انسانی است.

كانون نویسندگان ایران صرف‌نظر از دیدگاه‌های سیاسی و سوابق قربانیان محاكمات اخیر و بدون توجه به مواضع سیاسی سازمان مجاهدین خلق ایران، اعتراف‌گیری‌ها و پروژه‌ی پلشتِ توّاب‌سازی و نیز حمله به ساكنان شهر اشرف را محكوم می‌كند و خواهان احقاق حقوق همه‌ی سركوفتگان و پناه‌جویان است.

کانون نویسندگان ایران
۱۳ مرداد ۱۳۸۸