نامه مردم ۸۰۰، ۵ مهر ماه ۱۳۸۷





اعلامیه کمیته مرکزی حزب توده ایران به مناسبت شصت و هفتمین سالگرد تأسیس حزب


در اهتزاز باد پرچم حزب توده ایران، حزب طبقه کارگر و زحمتکشان میهن؛ حزب مبارزان راه آزادی، استقلال، صلح و عدالت اجتماعی!






هم میهنان گرامی!

دهم مهرماه امسال مصادف با شصت و هفتمین سالگرد تأسیس حزب توده ایران، حزب طبقه کارگر و همه زحمتکشان و محرومان میهن ماست. تاریخ شصت و هفت ساله حزب ما تاریخ پر فراز و نشیب نبرد خستگی ناپذیر در راه تحقق آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی و تاریخ حیات نسل هایی از مبارزان راه آزادی است که برای رهایی میهن از بندهای استعمار و استبداد از هیچ فداکاری دریغ نورزیدند.

شصت و هفت سال پیش، در حالی که جنگ دوم جهانی دنیا را به آتش کشیده بود و کشورهای منطقه خاورمیانه، از جمله ایران، در زیر یوغ استعمار و استبداد محلی اسیر بودند، حزب توده ایران، به همت زندانیان سیاسی آزاد شده از زندان های دیکتاتوری رضا خان، با هدف رهایی طبقه کارگر و تحقق خواست های زحمتکشان و محرومان و همچنین تغییر بنیادین جامعه اسیر عقب ماندگی پا به عرصه حیات گذاشت و زمینه ساز تغییرات مهمی در کشور ما شد.

پیدایش فعالیت سازمان یافته سیاسی به شیوه مدرن آن در جامعه ما با حیات حزب توده ایران و فعالیت های آن گره خورده است. فعالیت های روشنگرانه، ادبی و فرهنگی توده ای ها و همچنین سازمان دهی نیروهای اجتماعی و مبارزه صنفی کارگران، جوانان و دانشجویان و زنان تحول اجتماعی شگرفی را در میهن ما پدید آورد. امپریالیسم و ارتجاع هراسناک از تأثیر فعالیت های توده ای ها از همان سال های نخست توطئه های پی در پی ای را برای ریشه کنی حزب از جامعه ما سازمان دهی کردند. ایجاد اتحادیه ها و سندیکاهای کارگری، سازمان دهی کشاورزان کشور، و ایجاد نخستین اتحادیه سراسری متحد کارگران و زحمتکشان کشور، ایجاد سازمان های صنفی جوانان و دانشجویان و ایجاد انجمن های صنفی زنان از جمله دست آوردهای فعالیت توده ای در میهن ماست که حتی مخالفان و دشمنان حزب ما نیز نمی توانند آن را انکار کنند.

بقا و ادامه فعالیت حزب توده ایران در شصت و هفت سال گذشته، در حالی که بخش عمده ای از حیات حزب در شرایط دشوار حملات وسیع و وحشیانه امپریالیسم و ارتجاع سپری شده است خود گواه نیرومندی از اصالت اجتماعی حزب و ریشه های عمیق آن در درون جامعه است. در تمامی این دوران شصت و هفت سال نیروهای ارتجاعی به بهانه های گوناگون توده ای ها را هدف وحشیانه ترین حملات قرار داده اند. از دستگاه های سرکوب رژیم وابسته پهلوی گرفته که شمار بزرگی انسان های والا و رزمندگان قهرمان توده ای همچون روزبه، سیامک، مبشری، و کیوان... را به جوخه های اعدام سپردند تا مزدوران رژیم ولایت فقیه، که در بزرگ ترین کشتار سیاسی تاریخ میهن ما، هزاران زندانی سیاسی را به خاطر پایبندی به آرمان های طبقه کارگر و آزادی میهن در شکنجه گاه های شاه و رژیم جمهوری اسلامی سپری کرده بودند، قتل عام کردند، تلاش همواره امپریالیسم و ارتجاع داخلی جلوگیری از فعالیت سیاسی و تشکیلاتی حزب توده ایران بوده و هست. بخشی از این تلاش به راه اندازی کارزار وسیع و قطع ناشدنی تبلیغاتی بر ضد حزب توده ایران و تاریخ آن بوده است و این کارزار امروزه با بودجه عظیم دستگاه های امنیتی رژیم ولایت فقیه همچنان ادامه دارد.

اگرچه در طول شصت و هفت سال گذشته از چپ و راست بر حزب ما تاخته اند، و اگرچه دستگاه های تبلیغاتی حکومت های ارتجاعی، و بلند گوهای امپریالیسم جهانی تلاش کرده اند تا با قلب حوادث تاریخی، ماهیت انقلابی و رزمنده حزب طبقه کارگر و همه زحمتکشان کشور را واژگونه ترسیم کنند، با اینهمه، حزب ما همچنان پیگیر به مبارزات خود ادامه داده است. هدف ارتجاع و امپریالیسم حمله به بنیان های فکری و سیاسی حزب ما و محروم کردن جامعه ما از تجربه و توان حزب در رهبری و سازمان دهی کارگران و توده های محروم بوده و هست.



هم میهنان گرامی!

شصت و هفتمین سالگرد حزب توده ایران در حالی فرا می رسد که میهن ما، نزدیک به سی سال پس از پیروزی انقلاب بهمن 57، و در پی خیانت روحانیت به رهبری انقلاب رسیده به آرمان های مردمی جنبش ضد استبدادی و آزادی خواهی کشور، در چنگال رژیمی ضد مردمی، واپس گرا و استبدادی، با دشواری های روز افزون اقتصادی، اجتماعی و سیاسی تحمیل شده از سوی مرتجعان حاکم رو به روست.

نزدیک به چهار سال پس از تحمیل نامزد ولی فقیه به عنوان رئیس جمهوری کشور، در پی انتخاباتی که به حق پر تقلب ترین و بی اعتبار ترین انتخابات حیات جمهوری اسلامی ارزیابی شد سیاست های مخرب دولت احمدی نژاد، از یک سو وضعیت اقتصادی-اجتماعی کشور را به شدت بحرانی کرده است و از سوی دیگر با از بین بردن ثبات اقتصادی، با وجود درآمد عظیم نفت، اکثریت مردم را با فشارهای کمر شکن اقتصادی رو به رو کرده است. امروز آمار رسمی منتشر شده از سوی بانک مرکزی و مرکز آمار کشور گواه این حقیقت دردناک است که ده ها میلیون شهروند زیر خط فقر، تعریف شده از سوی دولت به سر می برند. رشد شدید بیکاری، خصوصا در میان جوانان، تشدید آهنگ ورشکستگی واحدهای تولیدی، گرانی فزاینده و تورم در حال رشد، گسترش بی سابقه ناهنجاری های اجتماعی: اعتیاد و فحشاء، در کنار تشدید جو اختناق و یورش گزمگان امنیتی رژیم به نیروهای دگراندیش، فعالان کارگری و سندیکایی، دانشجویان و زنان آزادی خواه، سیمای واقعی جامعه بحران زده ما را در شرایط ادامه حاکمیت رژیم ولایت فقیه ترسیم می کند. افزون بر این کشور ما در محیط بسیار متشنج منطقه بیش از پیش از سوی امپریالیسم مورد تهدید قرار دارد. حزب ما در مقاطع مختلف اوج گیری تشنج ها در سال گذشته به دفعات یاد آور شد که تجربه تاریخی نشان داده است که امپریالیسم آمریکا برای استقرار هژمونی بی چون و چرایش در منطقه استراتژیک خلیج فارس آماده است تا با لشگر کشی و استفاده گسترده از نیروهای نظامی صلح و امنیت مردم منطقه را به نابودی بکشاند. و لذا هر گونه بهانه دادن به امپریالیسم و متحدان منطقه ای آن، برای دامن زدن به جو تشنج و آماده کردن اذهان عمومی، برای درگیری نظامی با ایران بی شک مخالف منافع ملی میهن ماست. حزب توده ایران اعلام کرده است که ضمن دفاع از حق طبیعی ایران برای استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای، معتقد است که موضوع برنامه هسته ای دولت ایران تنها بهانه یی برای توجیه سیاست های سلطه طلبانه امپریالیسم در منطقه است. درگیری های بسیار خطرناک کنونی منطقه، نه از طریق تهدید سیاسی، اقتصادی و نظامی بلکه تنها از طریق مذاکرات بین المللی قابل حل و فصل است.

وجود بیش از صد هزار نیروی نظامی اشغالگر در عراق و افغانستان، در کنار حضور گسترده ناوگان آمریکا و دیگر کشورهای ناتو در خلیج فارس خود از علل اساسی وضعیت حاضر است.

هم میهنان گرامی!

بحران و اگر دقیق تر بگوییم بن بست سیاسی کشور نتیجه مستقیم سیاست های دیکته شده از سوی ولی فقیه رژیم و انحصار خفقان آور تمامی ارگان ها و نهادی های تصمیم گیری در دست مشتی عناصر عمیقا ارتجاعی و عمدتا نمایندگان سرمایه داری بزرگ تجاری کشور و نیروهای سرکوبگر و وابستگان آنهاست. نقش روز افزون نیروهای انتظامی و سرکوبگر، خصوصا سپاه پاسداران و فرماندهان آن در فعالیت های اقتصادی-سیاسی کشور، که از جمله ”دست آوردهای“ دولت احمدی نژاد است پدیده ای بسیار خطرناک است که می تواند برای آینده تحولات کشور خطرات جدی را در پی داشته باشد.

ایران در حالی که به زودی به سمت انتخابات ریاست جمهوری دیگری می رود از هم اکنون با خطر جدی دخالت نیروهای نظامی و انتطامی برای تحمیل نتایج انتخابات رو به روست. حزب ما در تمامی شصت و هفت سال حیاتش همواره منادی همکاری و اتحاد عمل همه نیروهای آزادی خواه و ضد استبداد کشور بوده و در این راه تلاش های فراوانی کرده است. امروز با وجود خطرات خارجی و داخلی که منافع میهن ما را تهدید می کنند اتحاد عمل آزادی خواهان بیش از پیش ضروری و نیاز فوری جنبش مردمی است. پیروزی ارتجاع در روی کار آوردن دولت گوش به فرمان خود در شرایطی امکان پذیر شد که نیروهای اجتماعی و سیاسی تحول طلب از پراکندگی مزمن و عدم هماهنگی رنج می بردند و نتوانستند در حساس ترین مقطع بر سر شعارهای واحد مبارزاتی به توافق برسند. باید با درس گیری از تجربه دردناک چهار سال گدشته به مقابله با توطئه های ارتجاع پرداخت. غلبه بر برنامه های ارتجاع، از جمله حرکت مشترک و واقع بینانه در انتخابات آتی ریاست جمهوری و همچنین تلاش بیش از پیش در راه سازمان دهی مشترک نیروهای اجتماعی خصوصا کارگران و زحمتکشان و همچنین جنبش دانشجویی و زنان کشور می تواند راه گشای تحولات مثبت به سود جنبش مردمی در میهن ما باشد.

رزمندگان توده ای! اعضاء و هواداران حزب

یک سال دیگر از تلاش های خستگی ناپذیر شما برای در اهتزار نگاه داشتن پرچم حزب طبقه کارگر ایران و همه زحمتکشان میهن گذشت. در بیست و شش سال گذشته رژیم ولایت فقیه و دستگاه های امنیتی کشور های امپریالیستی همه امکانات گسترده خود را برای انشقاق در حزب و بی اعتبار کردن رهبری آن به کار گرفته اند و این تلاش ها با همان گستردگی همچنان ادامه دارد. هوشیاری و آگاهی تحسین برانگیز اعضاء و هواداران حزب سد اساسی موفقیت برنامه های رژیم و امپریالیسم بوده و خواهد بود. در آستانه شصت و هفتمین سالگرد تأسیس حزب توده ایران، ما بار دیگر اعتقاد عمیق خود را به رسالت تاریخی حزب توده های کار و زحمت، برای رهایی ایران از چنگال استبداد و استقرار آزادی، استقلال واقعی و عدالت اجتماعی، اعلام می کنیم. ما همچنین در بیستمین سالگرد فاجعه ملی کشتار هزاران زندانی سیاسی، به دست مزدوران جنایتکار رژیم ولایت فقیه، از جمله صد ها تن از رهبران، کادرها، فعالان و هواداران حزب، بار دیگر با کاروان انبوه شهدای حزب و همه شهدای راه آزادی و رهایی میهن تجدید عهد می کنیم و مطمئنیم که این فداکاری های سترگ زمینه ساز رهایی نهایی میهن از چنگال های استبداد و ارتجاع خواهد بود.



درود آتشین به خاطره تابناک همه جان باختگان راه آزادی

درود به زندانیان سیاسی و همه خانواده های شهدا و زندانیان سیاسی

پیروز باد مبارزه مشترک همه نیروهای آزادی خواه برای طرد رژیم ولایت فقیه!









خستگی ناپذیر درسنگر دفاع از حقوق کارگران و زحمتکشان


هشتصدمین شماره دوره هشتم نامه مردم ارگان مرکزی حزب توده ایران اینک پیش روی شماست، به رغم اوضاع نامساعد و دشواری های پر مخاطره و دستبردهای ارتجاع، نامه مردم ارگان مرکزی حزب به انتشار مداوم خود ادامه داده و همچنان استوار و پیگیر پرچم مبارزه را بردوش می کشد.




هشتصدمین شماره دوره هشتم مصادف با شصت و هفتمین سالروز پایه گذاری حزب و بیستمین سالگرد فاجعه ملی است و این تقارن خود گویای نامیرایی آرمانی است که نامه مردم بانگ رسا و درفش دراهتراز آن قلمداد می شود.

مردم و نامه مردم با تاریخ مبارزات ضد امپریالیستی وضد استبدادی نزدیک به هفت دهه اخیر تاریخ معاصر میهن ما پیوند گسست ناپذیر دارد. نامه مردم طی تمام این ساله های پر فراز و فرود علیه بیدادگری، وابستگی، توطئه ها و دسایس امپریالیسم جهانی و وابستگان آن درهر رنگ و لباسی و برضد غارتگری، واپس گرایی و خودکامگی پیوستن رزمیده و صدای حق طلبی، عدالت خواهی و آزادگی و حمایت قاطع از منافع زحمتکشان و همه توده های محروم جامعه بوده و هست!

بررسی نزدیک به هفت دهه فعالیت مطبوعات توده ای که نامه مردم درمیان آنها جایگاه خاصی را داراست، گواه خدمات ارزنده و بزرگ این مطبوعات درتکامل زبان و فرهنگ و هنر ایران و اشاعه اندیشه های علمی و فلسفی درجامعه است، نکته پر اهمیت درارزیابی مطبوعات توده ای، این حقیقت است که، این نشریات بیش از 60 سال از عمر خود را دروضعیتی که حزب توده ایران تحت پیگرد و اختفای کامل قرار داشته و دارد، سپری کرده اند. این امر در خصوص نامه مردم بیش از سایر مطبوعات و نشریات توده ای صادق است.

زندگی نامه مردم (مردم) به 8 دوره تقسیم می شود که فعالیت آن بعنوان ارگان مرکزی حزب، 6 دوره اخیر را دربر می گیرد. در واقع دوره های 6 گانه نامه مردم (مردم) هر یک دوره های زندگی ومبارزه حزب توده ایران نیز هستند و درعین حال مراحل به کلی متفاوت مبارزات انقلابی میهن ما را نیز متجلی می کنند.

هنگامیکه درآستانه دومین سالگرد شهادت آموزگار زحمتکشان ایران دکتر تقی ارانی، در12 بهمن سال 1320، مردم (نامه مردم) در تهران تولد یافت در سرلوحه خود این عبارت را با حروف درشت چاپ کرده بود:“ این روزنامه پشتیبان کسانی است که با فکر و با بازوی خود کارکرده و از حاصل دسترنج خود نان می خورند.“

درتمام سالیان درازی که از انتشار نخستین شماره تا به امروز می گذرد، نامه مردم به این اصل وفادار بوده و همین وفاداری، کینه و دشمنی امپریالیسم و ارتجاع را برانگیخته و برمی انگیزد.

اینک با انتشار هشتصدمین شماره دوره هشتم، نامه مردم با وجود دشوارهای گوناگون، کمبودها وکاستی های موجود، وفادار به سنت های درخشان انقلابی ومردمی خود، خستگی ناپذیر درسنگر نخست مبارزه حضور دارد و با امید به آینده ای بهتر به مثابه پرچم همیشه دراهتراز حزب توده ایران و سخنگوی زحمتکشان فعالیت خود را ادامه می دهد. هیچ زورگوی مستبدی نتوانسته و نخواهد توانست این فعالیت روشنگرانه و آینده ساز را متوقف کند. نامه مردم در سنگر مردم استوار می رزمد!







بیانیه مشترک احزاب و سازمان های ترقی خواه جهاندر مخالفت با یک جنگ آمریکائی دیگر و در حمایت از صلح و دموکراسی در ایران


به ابتکار حزب توده ایران بیانیه مهم زیر مورد تأیید 50

حزب کارگری و سازمان های ترقی خواه جهان قرار گرفت








ما احزاب و سازمان های امضاء کننده، نگرانی عمیق خود را در رابطه با ادامه جو تنش در منطقه خلیج فارس که ناشی از موضع نظامی گرایانه و برتری طلبانه ایالات متحده در اختلافاتش با ایران است، اعلام می کنیم. گزارش های اخیر در رابطه با مانور نظامی نیروی هوایی اسرائیل و طرح های سری و مخفیانه برای حمله به اهداف استراتژیک در ایران نمی تواند نگرانی نیروهای مترقی و دموکراتیک جهان را بر نیانگیزد. سیاست ایالات متحده در رابطه با ایران بخشی از طرح ایالات متحده برای تمامی خاورمیانه است و هدف آن کسب برتری ایالات متحذه بر روی منابع عظیم انرژی منطقه است. رژیم تئوکراتیک در ایران از وضعیت موجود برای گسترش سرکوب نیروهای مترقی، اتحادیه های کارگری، جنبش های زنان و جوانان و دانشجویان بهره می گیرد. این جنبش ها، گردان های اساسی جنبش صلح نضج گیرنده در ایران هستند. ما با نگرانی اخبار در مورد وخیم تر شدن وضع حقوق بشر در ایران در ماه های اخیر را دریافت کرده ایم. ما در هفته های اخیر گزارش هایی در مورد تهاجم های جدید به فعالان جنبش زنان دریافت کرده ایم. ما مخالفت کامل خود با هرگونه حمله نظامی به ایران توسط ایالات متحده، اتحادیه اروپا و یا اسرائیل را ابراز می داریم. سمت و سوی تحولات آینده ایران باید توسط خود مردم ایران تعیین شود.

* ما خواستار محو هرگونه سلاح های هسته ای در خاورمیانه و دیگر مناطق جهان، و اجرای کامل مفاد موافقتنامه عدم گسترش سلاح های هسته ای، و اعلام خاورمیانه به عنوان یک منطقه عاری از سلاح های هسته ای هستیم.

* ما از تمامی کوشش های واقعی به منظور حل اختلافات کنونی مابین ایران و ایالات متحده از طریق صلح آمیز و دیپلماتیک می باشیم.

* ما همبستگی خود با مبارزه مردم ایران برای صلح، دموکراسی، حقوق بشر و عدالت اجتماعی را اعلام می داریم.



احزاب امضاء کننده:

حزب توده ایران

حزب زحمتکشان مترقی قبرس- (آکل)

حزب کمونیست پرتغال

حزب کمونیست آلمان

حزب کمونیست رفونداسیون ایتالیا

حزب کمونیست های ایتالیا

حزب کمونیست اسپانیا

حزب کمونیست خلق های اسپانیا

حزب کمونیست کاتالونیا

حزب کارگران بلژیک

حزب کار سوئیس

حزب کمونیست سوئد

حزب کمونیست فرانسه

حزب کمونیست یونان

حزب کمونیست ترکیه

حزب کمونیست نوین هلند

حزب کمونیست ایرلند

حزب کارگران ایرلند

حزب کمونیست بوهم و موراوی

حزب کمونیست کارگری مجارستان

حزب کمونیست بریتانیا

سازمان جوانان کمونیست انگلستان

حزب کمونیست ایالات متحده

حزب کمونیست کانادا

حزب کمونیست اوروگوئه

حزب کار برزیل

حزب کمونیست ونزوئلا

حزب کمونیست کلمبیا

حزب کمونیست پرو

حزب کمونیست بولیوی

حزب کمونیست شیلی

حزب کمونیست آفریقای جنوبی

حزب کمونیست سودان

حزب کمونیست چاد

حزب استقلال کار سنگال

حزب آفریقائی برای استقلال گینه بیسائو- خلیج عاج

جنبش برای استقلال، بازسازی و یکپارچگی آفریقا- مالی

حزب دموکراسی و سوسیالیسم الجزایر

جزب پیشرفت و سوسیالیسم مراکش

حزب کمونیست ریونیون

حزب کمونیست اردن

حزب کمونیست سوریه

حزب مردم فلسطین

جبهه خلق برای آزادی فلسطین

حزب کمونیست اسرائیل

حزب کمونیست عراق

حزب کمونیست هند

حزب کمونیست هند (مارکسیست)

تریبون کارگران لهستان

کنفدراسیون دهقانان بورکینه بیسائو







ماركسيسم-لنينيسم يا تروتسكيسم


با نظري به نشريات و سايت هاي اينترنتي احزاب و سازمان هاي ”چپ“، به راحتي مي توان دریافت که کم نیستند سايت هايي که یا صراحتاٌ خود را طرفدار تروتسكي مي دانند و یا اینکه با ادعای دفاع از مارکسیسم و لنینیسم در جامه نئو تروتسكيسم، به انتشار افكار تروتسكي مي پردازند. يكي از مکارانه ترین شیوه های تبليغاتي اين گروه ها، (البته با
كمك ناقابل امپرياليسم)، اين است كه مدعی هستند که تروتسكيسم مترادف با لنينيسم است و تروتسكي، پس از لنين، برجسته ترين و شایسته ترين بلشويک ها و لايق ترين جانشين لنين بود. اما اینکه گویا او از طريق ”نيرنگ ها“ و ”دسيسه هاي“ استالين از ”حق“ واقعي خود محروم شده است.

جالب تر اين است كه در درسنامه های تاريخ مدارس و دانشگاه هاي كشورهاي امپرياليستي نيز، اين ”افسانه“ تبليغ شده و تروتسكي را ”جانشين“ واقعي لنين معرفي مي كنند كه، ”تنها“ به دليل اختلافات شخصي با استالين، از حزب و جانشيني لنين كنار گذاشته شده است. اين تبليغات سبب شده تا بسياري بدون آگاهي از آنچه كه وجود داشته و دارد، به پيش داوري و قضاوت هاي مغرضانه دست بزنند. پيشداوري هايي كه در انتها تمامي ارثیه معنوی انقلاب اكتبر و دست آوردهاي آن، به ويژه پس از مرگ لنين، را زير سئوال مي برد و تروتسكي را يك ”قهرمان“ واقعي و يك ماركسيست – لنينيست راستين معرفي مي كند.

اما واقعیت اینست که تروتسكيسم و نظرات انحرافي تروتسكي، پس از مرگ لنين به وجود نيامده اند، بلكه مدت هاي طولاني پيش از پيروزي انقلاب اكتبر، در جريان هجوم ارتش های کشورهای سرمایه داری به كشور انقلابي و نوپاي شوروي و حتي پس از پيروزي انقلاب وجود داشتند و لنين در طول اين سال ها، مبارزه ايدئولوژيك و بسيار جدي را در برابر اين انحرافات انجام داد.

روند نظرات انحرافي تروتسكي، پس از مرگ لنين نيز ادامه يافت. تا زمانی که لنين زنده بود، اين نظرات ، كه به طور عمده در مخالفت با نظرات لنين و در اساس در تضاد با ماركسيسم بودند، نتوانستند جايي در حزب بلشويك پيدا كنند و با شكست روبرو شدند. اما پس از مرگ لنين، تروتسكي تحت لواي ”مبارزه“ با ”نظرات” استالين، به لنين و نظرات او حمله برد . او اين بار با تغيير صورت بندي نظرات خود تحت نام ”لنينيسم“، و به بهانه مباره با ”استالينيسم“، مبارزه ای همه جانبه برضد حزب بلشويك و لنين را سازمان داد.

تروتسكيسم از بدو پيدايش خود، به عنوان گرایشي انحرافي در جنبش ماركسيستي و در تضاد با اصول ماركسيسم-لنينيسم شناخته شد ه است. اين افكار نه تنها هيچ تفاهمي با لنينيسم ندارند ، بلكه در تضاد آشكار با آن قراردارند. افشاي اين افكار و نظرات انحرافي، از نيازهاي جدي جنبش كمونيستي است، كه به نوبه خود سبب تحكيم و ثبات بيشتر جنبش كارگري خواهد شد.

زنده ياد احسان طبري ، در مقدمه اي كه بر كتاب ”10 روزي كه دنيا را لرزاند“ ، اثر جان ريد، به برخي از نظرات انحرافي تروتسكيسم ، نقش مخرب آن در جنبش انقلابي و تضاد آن با لنينیسم اشاره كرده و مي نويسد: ”در ایامی که روزنامه نگار مترقی و آگاه دل آمریکایی- جان رید- اثر خود را درباره ی انقلاب اکتبر می نوشت، بنا به حکم بر ظواهر امور و بی خبری از کل مسائل، در باره ی لئون تروتسکی توصیف ستایشگرانه ای در کتاب آورده است. بعد ها نقش واقعی تروتسکی، که از همان آغاز برلنین عیان بود، بر همه جهان آشکار گردید. از آن جا که ممکن است از توصیف پاک دلانه ی جان رید نئوتروتسکیست های ما استفاده کنند سودمند دانستیم درباره ی نظر لنین درباره ی تروتسکی و تروتسکیسم برخی واقیات تاریخی را یادآور شویم. زیرا اگر کسی واقعاً به مارکسیسم – لنینیسم دل بسته است و به قضاوت نظرهای سیاسی لنین باور دارد، در دام تروتسکیسم نمی افتد. لنین در زندگی خود بار ها با تروتسکی مبارزه و به کرات او را افشا کرده است و حتی در دورانی که تروتسکی به بلشویک ها پیوست و عضو حزب کمونیست بود، لنین در گفتگویی با گورکی در حق وی چنین گفت: ”تروتسکی با ماست، ولی از ما نیست.“ (لنین و گورکی – اسناد مربوط به یک دوستی، برلین و وایمار،سال 1970، صفحه 75).

از همان کنگره دوم حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه، تروتسکی در مسائل حزبی و سیاسی متعددی در مقابل لنین می ایستاد. در دوران ارتجاع ستالی پین، حزب در شرایط دشواری بود و دو فراکسیون یعنی ”تصفیه طلبان“ که مخالف وجود سازمان مخفی بودند و ”فراخوانندگان“ (یا ”اتزویست ها“) که مخالف فعالیت علنی حزب بودند، آن را تقسیم کرده و دچار اختلافات شدید درونی ساخته بودند. در این جریان تروتسکی با اصطلاح خود در موضع ”سانتریستی“ ایستاد ، ولی عملا با تصفیه طلبان و دیگر مخالفان مشی لنینی همراهی می کرد و به جای پیوستن به سیاست لنینی افشاء اصولی این فراکسیون ها، سازش غیر اصولی را توصیه و تبلیغ می کرد.

در همین سال هاست (1911) که لنین تروتسکی را ”یهودا تروتسکی“(1) نامید. در سال 1914 لنین در باره ی روش ریاکارانه و نفاق افکنانه تروتسکی چنین نوشت:

”تروتسکی که خوش خدمتی نشان می دهد، از همه خطرناک تر است. تروتسکی هرگز و در هیچ یک از مسائل جدی و مارکسیستی یک عقیده پابرجا نداشته و همیشه در داخل شکاف اختلاف ”خزیده است“ و گاه به این طرف و گاه به آن طرف نوسان کرده است و در لحظه کنونی نیز با بوندیست ها (ناسیونالیست های یهود) و گروه ”تصفیه طلبان“ همراهی می کند. (کلیات لنین به روسی، جلد 20، صفحه 453)

در آستانه انقلاب اکتبر تروتسکی که بر رأس گروه ”بین منطقه ای ها“ (مژرایونتسي) قرار داشت، به بلشویک ها پیوست، ولی او که هرگز لنینیسم را درک نکرده بود با تعبیر غلط و غیر مارکسیستی از مفهوم ”انقلاب مداوم“، انقلاب اکتبر را تنها به عنوان ”تکان دهنده“ انقلاب پرولتری در اروپای باختری توصیف می کرد. ”انقلاب مداوم“ در مارکسیسم در شرایط تاریخی مورد بحث عبارت بود از انقلاب بورژوا دمکراتیک به سوی انقلاب سوسیالیستی و اجراء انقلاب سیاسی، اقتصادی، فرهنگی برای تحول بنیادی جامعه و نه به معنای تازاندن مصنوعی انقلاب در قاره اروپا. تروتسکی در این دوران نقش دهقانان را نیز انکار می کرد و بر آن بود که در روسیه انقلاب طبقه کارگر مسلماً منجر به پیدایش تصادم و تضاد بین کارگر و دهقان می شود. این نظریات تروتسکی را لنین به عنوان نظریات ”چپ روانه و نامعقول“ (جلد 20، ص 321) توصیف کرد و در انتقاد از آن نوشت:

نظریات تروتسکی نظریاتی التقاطی است ”که دعوت به مبارزه قاطع انقلابی از جانب پرولتاریا برای تصرف قدرت حاکمه از بلشویک ها اخذ می کند، ولی انکار و نفی نقش دهقانان را از منشویک ها می گیرد.“ (جلد 21، صفحات 381- 382)

پس از پایان جنگ داخلی (1920- 1921) تروتسکی بحث را بر اتحادیه های کارگری تحمیل کرد. وی در مورد اتحادیه ها ضرورت اجرا ء اسلوب فرماندهی، ”تکان دادن“ کادر ها از طریق شیوه های اداری و سیاست ”سفت کردن پیچ ها“ را مطرح ساخت. در این ایام لنین خطای تئوریک و زیان و خطر سیاسی نظریات تروتسکی را مطرح ساخت و نوشت که مختصات این نظریات تروتسکی عبارت است از:

”1) فراموش کردن مارکسیسم، آن جا که رابطه سیاست و اقتصاد در یک تعریف از لحاظ تئوریک غلط و التقاطی بیان می شود؛

2) دفاع یا مستور داشتن خطای سیاسی که در سیاست ”تکان دادن“ بیان شده که اگر به این اشتباه به موقع اعتراف نشود و به موقع اصلاح نگردد، به سقوط دیکتاتوری پرولتاریا منجر خواهد شد؛

3) گامی به عقب در هر عرصه مسائل تولیدی و اقتصادی از طریق طرح تزهای عمومی و مجرد و انتزاعی و ”میان تهی“ و از جهت نظری خطا همراه با فرمول بندی های روشن فکرانه و فراموش کردن عملی ترین و پراتیک ترین نکات.“(كليات ، جلد 32، صفحات 63-64 )

لنین در ”نامه به کنگره“ که آن را در 23 و 24 دسامبر سال 1922 تنظیم کرده است، در باره تروتسکی ارزیابی زیرین را می دهد:

”رفیق تروتسکی، همان طور که چگونگی مبارزه ی او علیه کمیته مرکزی در مورد مسئله کمیسیاریای ملی نشان داد، خصوصیتش تنها استعدادهای برجسته اش نیست. او شخصأ شاید با استعدادترین فرد کمیته مرکزی فعلی باشد، ولی در عین حال خود پسندی او نیز از حد و اندازه فزون است و به جنبه صرفا اداری کارها شیفتگی فوق العاده دارد.“ (لنین.آثار منتخب به فارسي ج2، ق 2 صفحه 910).

پس از درگذشت لنین، تروتسکی به فعالیت خود ، که از جهت سیاسی خطا و از جهت سازمانی تخریبی و فراکسیونی بود، افزود و همان طور که لنین بیم داشت، خطر انشعاب در حزب را به وجود آورد. روش تروتسکی او را به شدت در حزب و رهبری منفرد کرد و منجر بدان شد که در کنگره پانزدهم حزب بلشویک (1927) تبلیغ تروتسکیسم را مخالف عضویت در حزب دانست. در سال 1929 تروتسکی به خارجه تبعید شد. تروتسکی در خارجه از فعالیت تفرقه آمیز علیه جنبش کمونیستی باز نایستاد و اینک سران جریان تروتسکیسم جهانی که با سازمان های امپریالیستی پیوند یافته اند، به این سیاست تفرقه جویانه در جنبش کارگری و کمونیستی جهانی، تحت شعار های به ظاهر چپ، ادامه می دهند. یکی از وظایف مهمی که تروتسکیسم در برابر خود نهاده، ایجاد عدم اعتماد به کشور های سوسیالیستی، به ویژه اتحاد شوروی، شکاف در جبهه ضد سرمایه، به سود سرمایه است. برای آن که مضرات و خطرات نقش تفرقه افکنانه سفسطه های ”چپ“ از نوع تروتسکیسم و مائوئیسم روشن شود، سودمند می دانیم به برخی سخنان لنین راجع به اهمیت نقش وحدت جهانی مجاهدان انقلابی اشاره کنیم. زیرا به ویژه در این زمینه است که تروتسکیسم ضربت خود را وارد می سازد.

لنین بارها خاطر نشان می کرده است که مبارزه پرولتاریای یک کشور تنها به مبارزه علیه بورژوازی داخلی آن محدود نمی ماند و به ناچار با مبارزه پرولتاریای کشورهای دیگر علیه سرمایه داری جهانی پیوند می یابد. لنین مي نوشت:

”بدین سان انقلاب سوسیالیستی تنها و به طور عمده مبارزه پرولتاریای انقلابی یک کشور جداگانه علیه بورژوازی خودی نخواهد بود. نه، بلکه این مبارزه همه مستعمرات و سرزمین هایی خواهد بود که از امپریالیسم ستم می بینند، این مبارزه همه کشورها علیه امپریالیسم جهانی خواهد بود.“ (ج 30، ص144).

به همین جهت لنین پیوسته مسئله ضرورت تأمین وحدت و هم پیوستگی مبارزان در راه سوسیالیسم را در مقیاس یک کشور و در مقیاس جهانی مورد تأیید و تأکید مكرر در مكرر قرار می داد و می گفت:

”در مقابل جبهه غول آسای قدرت های امپریالیستی، ما که با امپریالیسم مبارزه می کنیم جمعی هستیم که به یک به هم پیوستگی اکید نظامی نیازمندیم و ما هر گونه کوششی برای بر هم زدن این به هم پیوستگی را پدیده ای می شمریم که به هیچ وجه نمی باید تحمل شود، آن را خیانت به منافع مبارزه علیه امپریالیسم جهانی می دانیم.“ (کلیات، جلد 30، صفحه 316).

لنین می گفت که، امپریالیست ها به ویژه توجه دارند که سیاست های حادثه جویانه به اصطلاح چپ را تشویق کنند، زیرا این سیاست ها بر حسب ظاهر به جریاناتی شباهت دارد که ”از جهت عباراتی که به کار می برد بسیار انقلابی و از جهت نظریات واقعی خود ابداً انقلابی نیست.“ (ج 6، صفحه 281).

لنین می آموخت که:

”مبارزه علیه امپریالیسم به یک جمله پردازی توخالی و دروغین مبدل می شود اگراین مبارزه با مبارزه علیه اپورتونیسم با قوت تمام گره نخورد.“ (جلد 22، صفحه 307).

این تعالیم لنین دو نکته مهم را که فعلیت و حدت کامل خود را حفظ کرده است برجسته می کند:

اول – اتحاد همه پرولتاریای انقلابی در مقیاس جهانی و هم پیوستگی اکید آن ها با یکدیگر شرط ضرور مبارزه کامیابانه این پرولتاریا با امپریالیسم است که در مقیاس جهانی متحد شده است. هرگونه تفرقه ای در این اتحاد خیانت است. تروتسکیسم مدت هاست که به این خیانت مشغول است و نقش عمده و اصلی او تفرقه اندازی در صفوف انقلابیون است؛

دوم – امپریالیسم به ویژه از تئوری های ما وراء چپ و از عبارت پردازی های تو خالی و تجریدی انقلابی مآبانه برای ایجاد تفرقه در جنبش انقلابی و جلب عناصر نا استوار و سطحی و بی تجربه در این جنبش به سود خود استفاده می کند. مبارزه با انواع اپورتونیسم از ”چپ“ و راست شرط ضرور تحکیم ایده ئی صفوف مبارزان انقلابی، شرط مقدماتی اثر بخش کردن مبارزه علیه امپریالیسم جهانی است. در جریان خواندن این کتاب نیز ابداً نباید فراموش کرد که تروتسکیسم یکی از اشکال اپورتونیسم ”چپ“ است که سازمان های جاسوسی امپریالیستی آن را برای ایجاد شکاف در نهضت انقلابی ضد امپریالیستی تغذیه و تقویت می کنند. طرد آن از شرایط ضرور مبارزه یپیگیر علیه امپریالیسم است.






در حاشیه رویدادهای هفته ای که گذشت


فشارهای هدفمند برضد جنبش مردمی پیگرد غیر قانونی فرهنگیان و دانشجویان مبارز

اعمال فشار به فعالان حقوق خلق ها را محکوم می کنیم!

میراث گرانبهای ملی را حراج نکنید!

باافزایش قیمت مواد غذایی سفره مردم خالی مانده است




فشارهای هدفمند برضد جنبش مردمی پیگرد غیر قانونی فرهنگیان و دانشجویان مبارز



به دنبال بازداشت گسترده دانشجویان و درادامه سیاست اعمال فشار برنامه ریزی شده برضد جنبش مردمی در اوضاع حساس کنونی، کانون صنفی معلمان ایران با انتشار اطلاعیه ای به تاریخ 26 شهریور ماه از بازداشت 10 تن از اعضای تشکل های صنفی فرهنگیان کشور خبرداد، این کانون صنفی در اطلاعیه خود از جمله نوشت، تعداد زیادی از اعضای شاخه تهران این تشکل صنفی و از نمایندگان تشکل های صنفی معلمان از سراسر ایران در تهران بازداشت شدند.

این بازداشت ها در اوضاعی صورت گرفت که قرار بود جلسه شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران به مناسبت آغاز سال تحصیل و روز جهانی معلم در تهران برگزار شود، بعلاوه نمایندگان فرهنگیان قرار ملاقات با اعضای کمیسیون امنیت ملی و کمیسیون آموزش و پرورش داشتند و هیچیک از جلسات و یا قرارهای آنها مخفی و خلاف مقررات نبود.

همچنین سازمان معلمان ایران ضمن انتشار بیانیه ای با محکوم کردن این دستگیری ها نوشت:“درآستانه بازگشایی مدارس و نیز همزمان با اجرای طرح به اصطلاح سامان دهی نیروی انسانی، وزیر آموزش و پرورش که استرس های فراوان روحی و فشارهای شغلی بی شماری بر معلمان تحمیل کرده است و سرانجام پس از گذشت بیش از 18 ماه از اسفند فراموش نشدنی سال 85 و وعده وعیدهای بی شمار مسئولان در مورد قانون نظام هماهنگ پرداخت که هنوز جامه عمل به خود نپوشیده است.

تعدادی از همکاران ما در کانون های صنفی معلمان بازداشت شده اند.“

سازمان معلمان ایران در همین بیانیه، بازداشت ها را غیر قانونی نامیده و خواستار آزادی هر چه سریع تر معلمان زندانی شد.

همزمان با این بازداشت های غیر قانونی و البته هدفمند، خبرنامه آزادی و برابری، سایت رسمی دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب 26 شهریور ماه اعلام داشت، یکی از دانشجویان دانشگاه بوعلی همدان و عضو شورای عمومی انجمن اسلامی این دانشگاه بازداشت شد.

همچنین به گزارش ادوارنیوز و خبرنامه های امیرکبیر و آزادی و برابری جلسه رسیدگی به اتهامات تعدادی از دانشجویان میهن دوست و مردمی و چپ به دلیل عدم حضور قاضی و نماینده دادستان به زمان دیگری موکول گردید.

دریکی از مواردی که دادگاه برگزار شد، یکی از دانشجویان مردمی و چپ در دادگاه به دفاع از خود پرداخت و کلیه اعترافات خود را درجریان بازجویی، به دلیل فشارهای شدید روحی و روانی در زمان زندان ارزیابی کرده و آنها را ساختگی خواند. تعویق زمان برخی دادگاه های دانشجویان چپ، عمدی است و هدف از آن اعمال فشار بیشتر به این جوانان مردمی و صلح دوست است.

ارگان های قضایی در هماهنگی با نهادهای امنیتی می کوشند با چنین اقداماتی جنبش مردمی و گردان های مختلف آن را مهار کرده و در موضع تدافعی قرار دهند.

اعمال فشار به زنان مبارز، دانشجویان، کارگران و فرهنگیان از جمله دستگیری جمعی فعالان تشکل های صنفی فرهنگیان همگی حلقه های به هم پیوسته سیاست ارتجاع حاکم برای خنثی کردن نقش جنبش مردمی دراوضاع حساس کنونی است، این سیاست در ماه های آینده ابعاد باز هم وسیع تری به خود خواهد گرفت.



اعمال فشار به فعالان حقوق خلق ها را محکوم می کنیم!



اعتصاب غذای گروهی از زندانیان سیاسی کردستان ایران در اعتراض به وضعیت ناگوار و سخت بازداشتگاه ها و زندان ها، عدم رسیدگی عادلانه به پرونده هایشان، صدور احکام سنگین و زندان های طولانی و اعدام، بازتاب گسترده ای در میان احزاب و سازمان ها و نیروهای مترقی و میهن دوست کشور داشت.

چندی است رژیم ولایت فقیه بردامنه فشارهای خود بر فعالان حقوق خلق های ساکن ایران و اقلیت های ملی و مذهبی افزوده است. بازداشت و پیگرد گروهی از هم میهنمان بهایی صرفا به علت تفاوت مذهبی، تخریب اماکن مذهبی هم میهنمان اهل تسن، اعمال فشارهای آشکار و پنهان به هم میهنمان زردتشتی و مسیحی و کلیمی درکنار بازداشت های هدفمند دربرخی مناطق و استان های کشور نظیر کردستان و آذربایجان شرقی و غربی وضعیت حساس و نگران کننده ای را پدید آورده است. تشدید فشار به فعالان و مبارزان سیاسی مدافع رفع ستم ملی، مانند آنجه اخیرا درکردستان شاهد آن هستیم، بخشی ازسیاست رسمی ارتجاع حاکم است که متناسب با اوضاع به اجرا درآمده و هدف آن تضعیف پیوند جنبش های ملی با جنبش سراسری دمکراتیک و آزادیخواهانه کشور است.

ایراد اتهامات سنگین و ساختگی به مبارزان راه الغای ستم ملی و برابری همه خلق های ساکن ایران دقیقا با چنین منظوری انجام می گیرد، برای رژیم سرکوبگر ولایت فقیه تقویت وحدت و یکپارچگی ملی از طریق تامین حقوق برابر برای همه ی خلقهای ساکن ایران معنا و مفهومی ندارد و ارتجاع حاکم به منظور تحکیم وضعیت متزلزل خویش از تضعیف پیوندهای تاریخی-فرهنگی خلق ها ابایی نداشته و حاضر به قربانی کردن منافع کشور برای حفظ بقاء خود است.

سیاست سرکوب و فشار سیستماتیک به اقلیت های مذهبی و خلق های کشور، جزء جدایی ناپذیر سیاست مرتجعان حاکم درمقابله با جنبش مردمی سراسری است و نباید این دو را از هم جدا دانست.

حزب ما، ضمن حمایت از اعتصاب غذای به حق مبارزان دربند کردستان ایران، خواستار حمایت همه جانبه و گسترده احزاب و سازمان ها و شخصیت های ملی، میهن دوست و آزادیخواه از حقوق حقه و مشروع همه خلق های ساکن ایران است. فقط با تامین برابری کامل میان ساکنان کشور می توان رشته های دیر پای تاریخی-ملی میان همه خلق های ایران را تقویت و از استقلال، یکپارچگی و سربلندی میهن مشترک دفاع کرد.





میراث گرانبهای ملی را حراج نکنید!



در ادامه برنامه خصوصی سازی و تامین امنیت سرمایه و همانگونه که مقامات جمهوری اسلامی قبلا اعلام کرده بودند، آثار و بناهای تاریخی و باستانی که بخشی از میراث پر ارزش و افتخار آفرین ملی ایران است به بخش خصوصی واگذار می شود.

به گزارش خبرگزاری فارس 17 شهریور ماه سال جاری تاکنون 30 بنای تاریخی به بخش خصوصی واگذار شده است و بقیه آثار نیز دردست واگذاری است. فارس دراین باره از قول مدیر کل صندوق بهره برداری از اماکن تاریخی گزارش داد:“ براساس برنامه ریزی های انجام شده بیش از 30 بنای تاریخی به بخش خصوصی واگذار شده و قرار است تا پایان سال 100 بنا و مکان تاریخی به بخش خصوصی واگذار شود. بناهای یاد شده در شهرهای تاریخی مانند، مشهد، اصفهان و کاشان متمرکز هستند و براساس گزارشات موجود برخی از اماکن تاریخی درشهر یزد متمرکز شده اند.“

علت چنین اقدام فاجعه باری را، مدیر کل صندوق بهره برداری از اماکن تاریخی جمهوری اسلامی و مسئولان سازمان گردشگری ومیراث تاریخی، جذب سرمایه و تقویت بخش خصوصی عنوان می کنند! بطور مثال یکی از مسئولان ذی ربط به خبرگزاری فارس 17 شهریور تاکید می کند:“ درصندوق بهره برداری از اماکن تاریخی ردیف بودجه ای برای این امر (مرمت و بازسازی و نگهداری اماکن تاریخی) درنظر گرفته نشده واز سوی دیگر قرار نیست که دولت بودجه برای مرمت (ونگهداری) این بناها اختصاص دهد. بنابراین سرمایه گذار بخش خصوصی بناها و کاروانسرهای تاریخی را از محل سرمایه گذاری خود مرمت و احیا می کند.“

جالب اینجاست که وی درپاسخ به این پرسش که چرا دوره سرمایه گذاری و مرمت و حفاظت از اماکن تاریخی طولانی است و هدف بخش خصوصی از طولانی کردن زمان عملیات چیست، اعتراف می کند:“ چون بخش خصوصی از محل سرمایه خود عملیات را انجام می دهد، روند واگذاری ها طولانی می شود مثلا سرمایه گذار بخش خصوصی که خانه تاریخی شاپوری های شیراز و قسمت هایی از بناهای دوران زندیه شیراز را به دست آورده، قرار است مبلغی درحدود 2 میلیارد تومان دراین بناها سرمایه گذاری کند، ما هم قرارداد واگذاری 27 ساله را بااو امضاء می کنیم.“

یعنی برای 27 سال بخشی از آثار و بناها و اماکن تاریخی که میراث مشترک فرهنگی همه ایرانیان قلمداد می شود به تملک کلان سرمایه داران و دلالان عمده می افتد. پرواضح است که سرمایه گذار درفکر کسب سود و درآمد بیشتر است و به حفظ آثار کم ترین توجه را خواهد داشت. احداث هتل، میهمان سرا و فروشگاه در صدر اولویت بخش خصوصی در اماکن و بناهای تاریخی است. بطور مثال قرار است در قسمت هایی از بناهای دوران کریم خان زند، تفریح گاه و فروشگاه احداث شود و در چند کاروانسرای تاریخی یزد و اصفهان رستوان، سینما و سرویس بهداشتی و دستشویی برای گردشگران ساخته شود. آیا بخش خصوصی دلال و سودجو، تلاشی برای حفظ این آثار و اماکن از آسیب های احتمالی و حتمی خواهد کرد؟ و آیا قوانین کافی حمایتی برای حفظ این آثار تاریخی وجود دارد؟

در ضمن، مسئولان مدعی هستند که قرار نیست دولت در مرمت و بازسازی و نگهداری بناها و اماکن و آثار تاریخی بودجه ای صرف کند! اگر دولت وظیفه حفظ میراث تاریخی میهن ما را ندارد پس این وظیفه بر دوش کیست و کدام ارگان دراین زمینه مسئولیت دارد؟ در هیچ کجای دنیا چنین غیر مسئولانه با تاریخ، فرهنگ و میراث گرانبهای ملی که بخشی از هویت ملی هر کشوری است برخورد نمی کنند. در کشورهایی نظیر چین، یونان و ایتالیا که به لحاظ قدمت تاریخی همچون میهن ما، بناها، آثار و اماکن تاریخی وجود دارد، دولتها با احساس مسئولیت و به شکل همه جانبه در راه حفظ و نگهداری میراث ملی و باستانی و بناهای تاریخی می کوشند و هرساله مبالغ هنگفتی از بودجه صرف حفظ این آثار می شود ولی در ایران درزیر سایه سیاه رژیم ولایت فقیه، دولت از چنین وظیفه ای ”معاف“ است!!!

حراج میراث ملی و خصوصی سازی بناها و اماکن تاریخی-ملی ماهیت برنامه های ضد ملی و ضد مردمی رژیم و دولت تاریک اندیش کنونی را برملا می سازد.



باافزایش قیمت مواد غذایی سفره مردم خالی مانده است



به گزارش رسانه های همگانی،افزایش سرسام آور مواد غذایی، تهیه حتی ابتدایی ترین و ضروری ترین خوراکی ها را برای مردم و به ویژه طبقات محروم جامعه دشوار و دراغلب موارد ناممکن ساخته است!

روزنامه سرمایه 18 شهریور ماه درگزارشی از گرانی مواد غذایی از جمله نوشت:“ درشرایطی که مسئولان وزارتخانه های بازرگانی و جهاد کشاورزی و همچنین اتحادیه های مربوطه و سازمان امور پشتیبانی دام، دست به دست هم داده اند تا بازار مواد خوراکی و کالاهای مصرفی ساماندهی شود و با وجود آنکه مسئولان مربوطه از تثبیت قیمت مرغ و تخم مرغ خبر داده بودند، از ابتدای هفته گذشته رشد قیمت این محصولات شتاب بیشتری گرفته است به نحوی که درتازه ترین گزارش بانک مرکزی از قیمت این مواد خوراکی، قیمت مرغ و تخم مرغ درهفته های منتهی به 15 ماه جاری (15شهریورماه) درمقایسه با هفته ماقبل به ترتیب 5 /2 و 7 /11 درصد رشد را نشان می دهد...گزارش خبرنگار ما نیز حاکی از افزایش 30 درصدی قیمت تخم مرغ در فروشگاه های شهر است، قیمت هر کیلو تخم مرغ به بیش از 1300 تومان رسیده و هر شانه حدود 2 کیلویی تخم مرغ دربرخی فروشگاه های شهر به قیمتی بیش از 3800 تومان فروخته می شود...“

در آخرین گزارش بانک مرکزی که در اوایل شهریور ماه امسال انتشار یافت. قیمت برخی مواد غذایی در مقایسه با ماه گذشته یعنی در عرض فقط 1 ماه بیش از 40 تا 45 درصد افزایش را نشان می دهد. در گزارش فوق اعلام می شود، قیمت گوشت مرغ، شیر و فرآورده های شیری مانند کره، پنیر، خامه و ماست افزایش یافته و بیش از 25 درصد رشد داشته است. برنج و حبوبات نیز از رشد 10 تا 15 درصدی برخوردار بوده اند. در عرض یک هفته قیمت انواع گوشت قرمز اعم از گوسفند، گوساله و گاو به ترتیب 7 /2، 9 /2و 5 /3 درصد افزایش یافت. در گروه سبزی های تازه قیمت گوجه فرنگی، خیار و کاهو بین 8 /1تا 8 /12 درصد رشد پیدا کرد و قیمت چای 5 /1 درصد افزایش یافت.

این گرانی سرسام آور و هولناک دراوضاعی صورت می پذیرد که دستمزد مزد بگیران کشور درسال جاری کماکان ثابت مانده و از نرخ واقعی تورم پایین تر است. بعلاوه بسیاری از کارگران و زحمتکشان با پدیده حقوق های معوقه دست و پنجه نرم می کنند و قادر به تامین مایحتاج اولیه معیشتی خود و خانواده هایشان نیستند.

سیاست های اقتصادی- اجتماعی رژیم ولایت فقیه و روش های دولت ضد مردمی احمدی نژاد باعث وعلت اصلی افزایش باور نکردنی قیمت مواد غذایی و سایر کالاهای اساسی است.

حضور سرمایه بزرگ تجاری درحیات سیاسی و اقتصادی کشور و نقش مخرب آن دربازرگانی خارجی و سیستم توزیع کالاها، فقر و گرانی و بی عدالتی را بر جامعه امروز ایران تحمیل کرده است.

دولت احمدی نژاد خدمتگزار و مجری فرامین این بخش انگلی کلان سرمایه داری ایران قلمداد می شود و به زیان منافع توده های محروم جامعه عمل کرده و می کند!






«نامه مردم» در فستیوال اومانیته


* مسافری از ایران: «نامه مردم» پرچم مبارزاتی حزب و مشعل راهنمای مبارزه زحمتکشان کشور است، در این شرایط بغرنج داخلی و بین المللی آن را پر رنگ و برافراشته نگهدارید.

* هیئت های نمایندگی احزاب برادر از هند، پرتغال، قبرس و فرانسه از غرفه نامه مردم بازدید کردند و مورد پذیرائی قرار گرفتند.






* مسافری از ایران: «نامه مردم» پرچم مبارزاتی حزب و مشعل راهنمای مبارزه زحمتکشان کشور است، در این شرایط بغرنج داخلی و بین المللی آن را پر رنگ و برافراشته نگهدارید.

* هیئت های نمایندگی احزاب برادر از هند، پرتغال، قبرس و فرانسه از غرفه نامه مردم بازدید کردند و مورد پذیرائی قرار گرفتند.

* رهبر حزب کمونیست فرانسه: خلق برای ورود به یک جنبش اجتماعی پر شکوه بسیج میشود،علیه سیاست دولت به نبرد بر می خیزد و در اینجا برای جانشین شدن سرمایه داری و نو لیبرال ها آماده می شود

فستیوال پرشکوه روزنامه «اومانیته»، نشریه حزب کمونیست فرانسه، طبق سنت همه ساله در روزهای 22 الی 24 شهریورماه در پارک عظیم «کورنیو»، در حومه پاریس، برگزار شد. فستیوال امسال هم چون سالیان گذشته با سخنرانی «پاتریک هیاریک»، سردبیر اومانیته، در چادر عظیم جلسات بحث در قلب دهکده جهانی در صبح شنبه 22 شهریور رسماٌ افتتاح شد. در این جلسه «ژاک فتح»، مسئول روابط بین المللی حزب کمونیست فرانسه، و «فرانسیس وورتز»، رهبر فراکسیون چپ در پارلمان اروپا سردبیر اومانیته را همراهی می کردند. سردبیر اومانیته در سخنرانی مفصل خود پس از خوش آمد به شرکت کنندگان و نمایندگان احزاب برادر حاضر به تشریح شرایط بین المللی و نقش بسیجگر اومانیته در مبارزه زحمتکشان فرانسه پرداخت. او به اهمیت ترویج انترناسیونالیسم برای مردم و تقویت روحیه حمایت از آن توجه داد و متذکر شد که به هیچ روی نمی بایست به تاثیر متقابل مبارزه خلق های مختلف در جهان بی توجه بود. او با حمله به نولیبرالیسم به مثابه منبع و مولد همه معضلات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جهان به حقیقت زندگی میلیارد ها نفر در جهان در شرایط فقر مطلق اشاره کرد و چنین شرایطی را غیرقابل دوام دانست. سردبیر اومانیته مسئله مبارزه خلق های خاورمیانه و به ویژه مردم فلسطین و ضرورت حمایت از آن اشاره کرد. رفیق «پاتریک هیاریک» در بخشی از سخنرانی خود به فعالیت سه غرفه مرتبط با نشریات سازمان های اپوزیسیون ایران در دهکده جهانی اشاره کرد.

حضور صدها هزار نفر از جوانان و کارگران پاریسی تضمینی بود بر اینکه « فته د لا اومانیته» امسال مثل همیشه پرطراوت و پر جنب و جوش باشد. دهکذه بین المللی که در آن غرفه های روزنامه های ارگان احزاب مترقی و کمونیست جهان استقرار داشت، سمبلی جوشان و پر رنگ از مبارزه برای نظمی نوین، عادلانه و صلح آمیز بود.

غرفه نامه مردم، ارگان مرکزی حزب توده ایران، در قلب فستیوال اومانیته، همسان سال های گذشته پذیرای صدها هموطن مقیم فرانسه و کشورهای همجوار، و هزاران شرکت کننده فستیوال بود.

طبق تخمین رسانه های گروهی فرانسه نزدیک به 500/000 تن در این گردهمائی که مهر و نشان پررنگ کمونیست های فرانسه و روزنامه آنان را بر پیشانی دارد، شرکت کردند. هزاران شرکت کننده از دیگر نقاط فرانسه و اروپا و اقصی نقاط جهان، به جوانان، سندیکالیست ها و کارگران شرکت کننده در فستیوال پیوستند تا از موسیقی، غذا، سینما، ورزش لذت ببرند و در بحث های متنوع سیاسی سازمانذهی شده در برنامه فستیوال شرکت کنند.

تعداد عظیم شرکت کنندگان در فستیوال آشکارا پیش بینی های نیروهای راست در مورد افول جذابیت حزب کمونیست فرانسه (PCF) و روزنامهُ سرتاسری آن «اومانیته» را به شکست کشاند. در طول سه روز فستیوال کمونیست های فرانسه ده ها جلسه بحث در رابطه با عمده ترین مسایل جنبش کمونیستی در فرانسه، اروپا و جهان برگزار شد.

غرفه نامه مردم که امسال به مناسبت همزمانی فستیوال با بیستمین سالگرد فاجعه ملی با پلاکارد بزرگی در بزرگداشت جانباحتگان حزب توده ایران و جنبش مردمی در تابستان خونین 1368 و عکس های آنان تزئین شده بود، در طول سه روز لحظه ای نبود که از بازدیدکننده مملو نباشد. بخشی از غرفه به نمایش و ارائه کتاب ها و نشریات حزبی و ابتکارات تبلیغاتی سازمان های حزبی در خارج از کشور تخصیص داشت. ده ها فعال و هوادار حزبی بطور خستگی ناپذیری از مراجعه کنندگان با غذاهای ایرانی و چای و نوشیدنی پذیرائی می کردند و با حوصله به سئوال های آنان در رابطه با تحولات ایران و سیاست های حزب توده ایران پاسخ می دادند. بازدید هیئت های نمایندگی رهبری احزاب برادر از کشورهای هند، پرتغال، لوکزامبورگ، فرانسه، عراق و قبرس از غرفه نامه مردم و ملاقات و گفتگوهای آنان با مسئولان غرفه از لحظات بیادماندنی فعالیت رفقای حزب توده ایران در فستیوال اومانیته امسال بود. هیئتی متشکل از رفقای رهبری سازمان فدائی خلق ایران– اکثریت نیز از غرفه نامه مردم بازدید و با رفقای مسئول گفتگو کرد. هیئت نمایندگی کمیته مرکزی حزب در طول فستیوال از غرفه های تعدادی از نشریات ارگان احزاب برادر در دهکده بین المللی بازدید کرد و جلسات پر اهمیت تبادل نظری با هیئت های نمایندگی احزاب کمونیست فرانسه، حزب کمونیست اسپانیا، حزب کمونیست لبنان، حزب کمونیست عراق، حزب کمونیست چاد، حزب کار سوئیس، حزب کمونیست ایرلند، حزب کمونیست هند و همچنین تعدادی از اعضای کمونیست پارلمان اروپا داشت. در بعداز ظهر روز یکشنبه 14 شهریور جمعیتی که توسط رسانه های جمعی 60/000 نفر تخمین زده شده بود، در گردهمایی اصلی فستیوال که در آن رفیق « ماری ژرژ بوقه»، رهبر حزب کمونیست فرانسه، خطاب به نیروهای چپ و جنبش سندیکائی پیام امید بخشی فرستاد، شرکت کردند. او در این سخنرانی از کارگران و بازنشستگان خواست که روز شنبه، 6 مهرماه مصادف با بیست و هفتم سپتامبر، از مرکز فدراسیون کارفرمایان به طرف کاخ الیزه راه پیمائی بکنند. بخش های کلیدی سخنرانی رهبر حزب کمونیست فرانسه در همین شماره نامه مردم منتشر شده است.





”اومانیته؛ روزنامه ای که رزم ما را به پیش می برد، زبان سخنگوو در بردارنده امید های ماست “!

چکیده ای از سخنرانی ماری ژرژ بوفه دبیر ملی حزب کمونیست فرانسه در جشن اومانیته



«چه زیبا ست جشن اومانیته ،جشن توده ای، شاد وپر شکوه، رزم آور وپر ابتکار»- با چنین کلماتی است که رفیق« ماری ژرژ بوقه» در گردهمایی جشن اومانیته در روز 24 شهریورماه سخنان خود را آغاز کرد.«ما از این جشن به آنهائی که رویای ملت در خواب فرو رفته ای در سر می پرورانند پیامی روشن می فرستیم : ما برای آزاد زیستن ونیک زیستن بسیج شده ایم .و به آنهائی که رویای ملتی فرمان بردار می بینند، ما مردمی هم بسته و صلح طلب را در معرض دید میگذاریم . و به آنها ئی که می خواهند با غارت تمام کره زمین ثروتمند شوند میگوئیم : بس است ! دست نگه دارید کره زمین به شما تعلق ندارد!»

« آه اگر جشن وجود نمی داشت؛آنگاه خانم پاریزوت( رئیس اتحادیه کارفرمایان) و آقای سرکوزی (رئیس جمهور فرانسه) به راحتی می توانستند به کار های شوم و مصیبت بارخود بپردازند . برای شما متاسفیم ، خانم ها و آقایان!

در اینجا خلق برای ورود به یک جنبش اجتماعی پر شکوه بسیج می شود، علیه سیاست شما به نبرد بر میخیزد و در اینجا برای جانشین شدن شما و ما فوق لیبرال هایتان آماده میشوند و اگر شما روی یک «سکوت رادیو ئی » ( انحصار رسانه ها) حساب یکنید برنده نخواهید شد زیرا دوستان اسلحه بدست وصاحبان« دم و دستگاه » شما آقای رئیس جمهورهنوز دست روی تمام رسانه ها نگذاشته اند.

برای انکه صدای ما رسا باشد باید زنده بود . به شما توصیه میکنم ،همگی در هفته هائی که میآید متعهد شویم که هزاران خواننده تازه برای روزنامه ژورس ( ژورس بنیان گذار اومانیته) بی یابیم زیرا علیه لیبرال ها وتوانگران صاحب مال ومنال ،علیه دیوانگان جنگ طلب ،علیه سکون و سقوط اندیشه، اومانیته پاد زهری نیکوست. و در این لحظه برای مقابله با آنان که خود را سروران جهان می پندارند به نیرو و اندیشه نیازاست. روسای بانک های مرکزی ، سر کردگان سازمان جهانی تجارت و یا صدر نشینان اتحادیه اروپا در بروکسل و آن ژنرال های ناتو و یا اربابان چندملیتی ها را در نظر بگیرید و به انها دوستان و حامیانشان را در سیاست و سلاطین رسانه های مسمومشان را بیافزائید.آنگاه ببینید چه ترکیبی میشود! این جمع دوستان- زن ومرد- شان -می خواهند همه چیز را تصاحب کنند و مارا نیز. و اینان چقدرهم به خود مطمئن هستند.

ممکن است پاره ای در برابر آنانی که همچنان به ستایش از« بازارآزاد»، «حق مداخله در امور دیگران» و« رقابت به اصطلاح آزاد» ادامه می دهند، فریب بخورند . چنین کسانی نمی خواهد جنگ وکشته هایش را ببینند، فقرعظیم را ، زنان و مردان استثمار شده، از کار بیکاران ، نقل مکان داده شده ها و از سرزمین خود رانده شدگان ومورد تجاوز قرار گرفتگان را ببینند. و این در حالی است که جتی رئیس بانک جهانی در آخرین گزارش خود می نویسد: «جهان، شمار بسیار بالائی از فقیران را به حساب می آورد که نمیشد تصور آنرا کرد.»

حقیقت این است که سیستم سرمایه داری برای پاسخ گوئی به معضلات قرن ما ناتوان است آری این آنانند که مسئول همه مصائب هستند : مسئول بحران های غذائی، محیط زیست، مسائل اجتماعی، اقتصادی. این آنانند مسئول بی نظمی جهانی و جنگ های پایان ناپذیر. ما هزار بار حق داریم به این اربابان جهان معترص باشیم . در میدان ویرانه سرای سرمایه داری،ملت ها ، که میخواهند که آینده شان را به دست گیرندحق دارند. و این امریست فوری .امااندیشه های دگر سازی این جهان را ما در دستور العمل های گذشته نمی یابیم .

جهانی شدن واقعیت دارد و بشر هر روز بیشترنسبت به سرنوشت خویش آگاهی می یابد . بدور از آن که ما را بترسانند،این تحول شاید یک اقبال باشد.اخطاری باشد برای رهائی بشر از یوغ سرمایه داری . و این نیست جز این که ما پاسخ ها وبسیج های نوئی راعرضه کنیم که سر انجام به اندیشه هائی برای یک بسط وگسترش پردوام اجتماعی و اکولوژیک در سراسر جهان هستی می بخشد. این امر به خلق ها قدرت آنرا میدهد که پول در جائی به کار برده شود که به زندگی کیفیت می بخشد وسبب کشف وپیدایش برداشت تازه ای از کار و دسترسی مداوم به آگاهی میشود . سبب زندگی کردن همراه با احترام گذاشتن به تساوی واقعی حقوق هر زن و مرد میگردد و این عبارت است از پیشروی به سوی یک مشارکت و تقسیم قدرت ؛ یعنی یک دموکراسی نوین و کار گذاری واقعی برای سازمان ملل واین همچنین یعنی از نوبنیان نهادن اروپا با مشارکت همه کسانی که آرزوی یک اروپای صلح و پیشرفت های اجتماعی و آرزوی مشارکت واقعی در قدرت را دارند این پاسخ ها همچنین پیدایش عرصه های تازه رابطه بین ملت ها ست این، نبردی برای مردم فلسطین است،پشتیبانی از دوستان ونزوئلائی،کوبائی و امروزبولیویائی است ، که توسط الیگارشی نژاد پرستانه ایکه توسط بوش حمایت میشوند، مورد تهدید هستند. و من در اینجا می گویم که ما نخواهیم گذاشت که دیکتاتور هامجددأدر آمریکای لاتین مستقر شوند. همبستگی و باز هم همبستگی با دمکرات های آمریکای لاتین. و این همچنین بر گرداندن ورق مداخله نظامی در عراق و در افغانستان است .و این باز گشائی راه دیگری روی ترقی این کشور ها و دموکراتیزه کردن آن هاست . و این پاسخ ها حرکتی است که ما برای روفتن تمام بی عدالتی ها ،در همه جای، روی کره زمین،برای درخشیدن همواره و همکاری و همبستگی بیشتر، توقع داریم . زیرا برای کمونیست ها که برای جهانی با انبازی و مشارکت همگان می رزمند،ا ین افق تازه ایست که به روی امید انقلابی شان گشوده میشود . و چه تشویقی است برای رزمیدن با سیاست ما فوق لیبرال در فرانسه و در اروپا!

سخنران آنگاه به مسائل داخلی فرانسه پرداخت و به سیاست های نو لیبرالی رئیس جمهور سرکوزی حمله کرد و گفت :« من میخواهم کلمه ای را بیان کنم که از نسل های دستمزد بگیران حکایت دارد و مبارزات طبقاتی و دست آوردها ی عظیم اجتماعی را به یاد می آورد. من به شما در باره افزایش دستمزد ها ، راجع به بازنشستگان،بهبود قرار داد کار و بهای متناسب برای کارسخن میگویم.»

در جای دیگر:«دوستان رئیس جمهور هر صبح برای ما تکرار میکنند که سرکوزی «انتخاب» شده است ، پس مخالفان باید تا انتخابات بعدی خققان بگیرند . بسیار خوب اما ما نمیخواهیم تا آن موقع منتظر بمانیم، هم چنان که انان را در « پرونده اطلاعات خصوصی افراد» به عقب نشینی وا داشتیم. ما نخواهیم گذاشت که سرکوزی ماهی را در آب غرق کند این پرونده اطلاعا تی باید کلأ پس گرفته شود .......ما به یک بسیج اجتماعی بزرگ احتیاج داریم . بدون چنین بسیجی هیچ چیز امکان پذیر نیست.»

رفیق ماری ژرژ بوفه آنگاه به وضعیت چپ در فرانسه پرداخت و موقعیت حزب کمونیست در قرانسه را تشریح کرد ودر باره آینده آن از جمله گفت:« در انقلاب کامل برای حیات بخشیدن به تمام امید های انقلابی مان در عمل ودر سازمان دهی به پیش ! وا ین کار همین امروز است که ما حزب را طوری سازمان دهی کنیم که بتواند از عهده این کار برآید. واین انقلاب کار شور انگیزی خواهد بود برای ترسیم فوری برنامه ای برای فرانسه و برای سراسر اروپا و در این کار ما به حزبی که به شما گوش فرا دهد وکلأ به جست وجوی راه حل های جانشین بر آید،موفق خواهد شد.ما شما را فرا میخوانیم به حزب کمونیست بپیوندید . ما می خواهیم حزبی باشیم که ملت به آن احتیاج دارد و نیروئی را بسازیم که فردا پیروزی های بزرگی را اعلام خواهد داشت.»






مراسم گراميداشت جان باختگان فاجعه ملي در لندن



به مناسبت گراميداشت جان باختگان فاجعه ملي در سال 1367 ، در روز سي – ام شهريور، مراسمي از طرف سازمان حزب توده ايران در انگلستان سازمان داده شد.




توطئه سكوت ر‍‍‍‍ژيم پيرامون فاجعه ملي را در هم شكنيم!

به مناسبت گراميداشت جان باختگان فاجعه ملي در سال 1367 ، در روز سي – ام شهريور، مراسمي از طرف سازمان حزب توده ايران در انگلستان سازمان داده شد. مراسم با سرود چهارم حزب توده ايران آغاز شد و پس از آن به ياد واحترام شهداي فاجعه ملي ، يك دقيقه سكوت اعلام شد.

سالن محل برگزاري با تصوير هايي از شهداي حزب ، پوستر ويژه فاجعه ملي ، و شعار ”توطئه سكوت رژيم پيرامون جنايت مدهش فاجعه ملي را در هم شكنيم“، و پلاکاردی با شعار: ”در بیستمین سالگرد فاجعه ملی یاد و راه جانباختگان را گرامی می داریم“ آراسته شده بود . در كنار آنها ميز كتاب حزب با چندين شماره از ”نامه مردم“ و كتاب ”برخي بررسي ها در باره جهان بيني ها و جنبش هاي اجتماعي“، اثر زنده ياد، رفيق طبري، و همچنین نشریات انگلیسی زبان ”توده نيوز“ و ”ایران تودی“ قرار گرفته بود. پس ا ز خوش آمد به حضار از سوی مجری جلسه، رفيق ناصر موذن، با گفتاري با عنوان ”بيست سال سكوت“، ضمن اشاره به روند وقايع فاجعه ملي و خطري كه حزب ، پيش از فاجعه ملي ، اعلام كرده بود، آن را يك برنامه از پيش تهيه شده و در روند تشديد فشار و سركوب خواند . او در ادامه كارزار هاي وسيعي را كه توسط حزب براي افشاي اين جنايت و اعتراض به آن، پيش از وقوع فاجعه، صورت گرفته بود، برشمرد. پس از وي، نماینده حزب توده ايران در بریتانیا، طي سخنراني خود به بررسي تاريخي شرايط و اهداف ر‍ژيم ولي فقيه در دست زدن به فاجعه ملي پرداخت و تشريح كرد كه اين فاجعه با دخالت و دستور مستقيم خميني صورت گرفت تا از طريق آن رژيم «ولایت فقيه» بتواند بخش بزرگي از نيروهاي مبارز و ترقي خواه را از طريق فيزيكي از عرصه مبارزه حذف كند و اينكه پس از آن اختناق مرگباري بر كشور حاكم شد.

رفيق سخنران در بخش ديگري از سخنان خود سكوت آگاهانه رژيم در مورد اين جنايت مدهش را، به دليل ادامه روند چنين سركوب ها خواند، و سركوب خشن فعالان جنبش كارگري و سنديكايي، جنبش زنان و دانشجويي را در زمره آنها شمرد و محکوم کرد. او همچنين اشاره كرد كه ، اين کشتار به اندازه اي غير انساني و تکان دهنده بود كه حتي برخي از سران حكومتي به آن اعتراض كردند كه از جمله آنها آيت الله منتظري بود كه پس اعتراض، از مقام نيابت «ولایت فقيه» بركنار شد.

رفیق «رابرت گریفیث»، دبیر کل حزب کمونیست انگلستان، سخنران بعدی مراسم بود که در سخنان خود از جمله گفت: ”به نمایندگی از حزب کمونیست بریتانیا، من درودها و تسلیت خود را در 20مین سالگرد کشتار در زندان ها، فاجعه ملی، به حزب توده ایران تقدیم می دارم. ما مایلیم که صدای خود را به این خواست ها که رژیم تهران جنایت مدهش تابستان 1988 را تصدیق کند، که آن هایی را که مسئول این جنایت بودند به دست عدالت بسپارد، و اینکه خانواده ها، دوستان و رفقای جانباختگان آزاد باشند که در بیستمین سالگرد فاجعه به یادبود و گرامی داشت آنان بنشینند. ما همچنین معتقدیم که خانواده های داغدار باید از حقوق بنیادی دموکراتیک خود برای اعتراض با این مسایل در داخل ایران، برخوردار باشند. ما با تمام وجود از مبارزه شما برای حقوق دموکراتیک در کشورتان، به همانند مبارزه خودمان، حمایت می کنیم. به این دلیل است که ما به مبارزه شجاعانه جنبش زنان در ایران درود می فرستیم و خواهان پایان دادن به سرکوب سران و فعالان آن و آزادی همه زندانیان سیاسی هستیم. رفقا، ما شرایط دشواری را که حزب توده ایران در آن مبارزه می کند، را درک می کنیم. ما مواضع اصولی ای را که حزب شما برگزیده است، را تحسین می کنیم. رفقا، ما اهمیت عظیمی برای روابط گرم و دیرپای دوستی بین دو حزب مان قایل هستیم. ما مبارزه قهرمانانه حزب توده ایران برای دموکراسی، آزادی، صلح و حاکمیت ملی را گرامی می داریم.


سپس رفیق رکن الدین خسروی، هنرمند برجسته و سرشناس تئاتر ایران شعري از هوشنگ ابتهاج را در رابطه با شهدای جنبش دکلمه کرد و پس از آن نمايندگان احزاب كمونيست عراق و سودان پيام هاي خود را خواندند. رفیق «سلام علی»، عضو کمیته مرکزی حزب کمونیست عراق در سخنرانی خود از جمله اظهار داشت: ”اجازه بدهید که به مناسبت 20مین سالگرد اعدام دسته جمعی زندانیان سیاسی در ایران، عمیق ترین تاثرات و احساسات همبستگی خود را به خانواده های هزاران قربانی این رخداد تراژیک تقدیم دارم. ما همچنین به حزب توده ایران می پیوندیم که در این مراسم به گرامی داشت خاطره کادرهای شهید حزب در جریان این موج وحشیانه حذف فیزیکی، از جمله اعضای رهبری حزب برادر، نشسته است.“

رفیق کمونیست عراقی سپس به مبارزات مشترک دو حزب برادر بر ضد ترور و جنگ اشاره کرد و در ادامه گفت: اجازه بدهید که یک درس مهم که محصول تجربه ما در عراق و جهان عرب است، درسی که اهمیت ویژه ای برای نیروهای چپ دارد، اشاره کنم. رژیم های ضد دموکراتیک و ضد کمونیست هرگز نمی توانند مبارزه پیگیر بر ضد امپریالیسم و طرح های آن را به جلو ببرند. القاب ضد امپریالیست غالباٌ به طور مصنوعی و از سر بی اطلاعی به این رژیم و یا آن حاکمیت در منطقه خاورمیانه داده می شود، بدون اینکه ماهیت چنین رژیم هایی و سیاست های داخلی آنان، نه فقط در مسئله بنیادی حقوق بشر و دموکراسی بلکه همچنین در رابطه با سیاست های اقتصادی و اجتماعی، دقیقاٌ در نظر گرفته شود. همبستگی واقعی بر ضد امپریالیسم و سیاست های جنگ طلبانه آن همچنین نیازمند همبستگی پیگیر، اصولی و موثر با مردم ستمدیده و نیروهای دموکراتیک آن ها است.“

رفیق عبدلباقی العواد، به نمایندگی از کمیته مرکزی حزب کمونیست سودان در پیام خود گفت: ”موضع شجاعانه و سربلند رفقای شما بر ضد رژیم تاریکی و سرکوب مشعلی همیشه نورانی در طول مسیر مقاومت در مقابل چنین رژیم های غیر انسانی و تبه کاری می باشد... رفقا قلب های ما با شماست چرا که ما کاملاٌ درد و غم شما را در رابطه با این تراژدی و از دست دادن رفقای ارجمندتان درک می کنیم. ما در این مراسم سوگند می خوریم که به مبارزه خود برای یک نظام سکولار در سودان و دیگر کشور ها، نظامی که در آن مذهب از دولت جداست، ادامه خواهیم داد. آینده مبارزه ما با شما یکیست و ما هیچگاه اجازه نخواهیم داد که مسببان این جنایت ها از چنگال عدالت بگریزند.

زنده باد مبارزه عادلانه خلق های مان بر علیه رژیم های تاریک اندیش حاکم در سودان و ایران.“

بعد از چند دقيقه تنفس ، كه در آن آهنگي به مناسبت ”خاوران“ پخش و از حضار پذیرائی شد، رفیق «جورج آنتونی»،رهبر سازمان ترقیخواه، ضد استعماری و مشهور ”ليبراسيون“ به سخنراني پرداخت. آنگاه نوبت سخنرانی به مبارز سرشناس جنبش سندیکائی انگلستان، دکتر «تام سیبلی»، از بنیان گذاران «مرکز بین المللی برای حمایت از حقوق سندیکائی» رسید. رفیق سیبلی با اشاره به آشنائی 30 ساله خود با مبارزات حزب توده ایران مسببان فاجعه ملی را که در جریان آن بسیاری از رهبران و فعالان جنبش سندیکائی ایران اعدام شدند، محکوم کرد. او در سخنرانی خود به اهمیت مبارزه رفقای توده ای در روشنگری جنبش سندیکائی بریتانیا و در دفاع از فعالان سنديكايي ايران و اثرات مهم آن اشاره كرد.

در فاصله بين سخنراني ها قطعاتي از موسیقی فولکلوریک و مبارزاتی با ويولن توسط رفیق «کن کیبل»، دبیر کمیته منطقه ای حزب کمونیست انگلستان براي حاضرين نواخته شد كه مورد توجه همگان قرار گرفت. آخرین سخنراني از آن رفیق نوئل هاریس، دبیر کل کمیته دفاع از حقوق مردم ایران» (کودیر)، بود که در طی سخنرانی خود به موازات محکوم کردن مسببان اصلی فاجعه ملی و ضرورت ادامه کارزار برای افشا و به محاکمه سپردن آنان، عرصه های اصلی مبارزه بین المللی برای همبستگی با مبارزه مردم ایران برای صلح و دموکراسی را مورد توجه قرار داد. در انتها ، پس از اجرای دسته جمعی سرود انترناسيونال، گل هاي سرخ به ياد شهداي فاجعه ملي به حاضرين داده شد.






ارتجاع حاکم وحقوق بنیادین کار


همزمان با بحث های مربوط به سیاست اقتصادی رژیم ولایت فقیه، خصوصا برنامه تحول اقتصادی، گفتگوهای دامنه داری پیرامون چگونگی بر خورد با مسایل سیاسی و صنفی طبقه کارگر و دیگر زحمتکشان درمحافل مختلف درون حاکمیت جریان دارد و بسیاری از مطبوعات، خبرگزاری ها و تارنگاشت های داخل کشور با بازتاب این بحث ها به موضعگیری درقبال آن مشغول هستند.

این بحث ها با خواست اجرای قانون برنامه چهارم توسعه ابعاد گسترده ای به خود گرفت و اینک تحت عنوان ضرورت گفتمان جدید عرصه کار و توسعه به یکی از موضوعات مورد مناقشه درطیف های گوناگون حاکمیت بدل شده است.

خبرگزاری کار ایران (ایلنا) درسلسله مقالاتی با عنوان ”حقوق کارگران در محاق“ به این بحث ها پرداخته و با انتقاد از دولت احمدی نژاد، تهیه و ارایه برنامه ملی توسعه – کارشایسته – را طرح و خواهان پیگیری آن از سوی انجمن های اسلامی و شوراهای اسلامی کار ونیز مجلس هشتم گردیده است. برپایه موضع گیری های خبرگزاری ایلنا سند ملی توسعه یا کارشایسته که از محورهای عمده برنامه چهارم توسعه و سند چشم انداز بیست ساله است، از حمایت و پشتیبانی ولی فقیه برخوردار بوده و توجه به توصیه های خامنه ای به عنوان ولی فقیه و رهبر نظام، راهگشای حل معضلات کارگران و زحمتکشان کشور قلمداد می شود.

ایلنا درگزارشی به تاریخ 20 شهریور ماه سال جاری درگزارشی با نام ”گذشت سه سال از تکلیف دولت برای ارایه سند کار شایسته، توصیه های مقام معظم رهبری راهگشای حل معضلات کارگران است“ از جمله با صراحت نوشت:“ هر چند درماده 101 قانون برنامه چهارم توسعه، دولت مکلف شده بود برنامه ملی توسعه (کار شایسته) را به عنوان گفتمان جدید عرصه کار و توسعه، براساس راهبرد سه جانبه گرایی که متضمن عزت نفس، برابری فرصت ها، آزادی و امنیت نیروی کار همراه با صیانت لازم باشد تا پایان سال اول برنامه چهارم توسعه(سال 84) اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران تقدیم مجلس شورای اسلامی بنماید، اما با وجود آنکه 3 سال از پایان این مهلت قانونی می گذرد، هنوز اراده ای برای اجرای این ماده قانونی از سوی دولت به چشم نمی خورد، کارشناسان و فعالان کارگری (انجمن اسلامی، شوراهای اسلامی کار وخانه کارگر) اعتقاد دارند که اجرای این ماده معطله قانونی، می تواند مشکل گشای بسیاری از معظلات کارگران درمسایلی چون دستمزد، ایجاد تشکل های صنفی، بیمه اجتماعی و ... باشد. درهمین زمینه نگاهی به فرازهایی از فرمایشات مقام معظم رهبری در جمع کارگران در سال 87، می تواند مشخص کند که نگاه معظم له به کار شایسته، همانگونه است که درماده 101 برنامه چهارم توسعه برای حل مشکلات کارگران پیشنهاد شده بود.“

حال ببینیم سخنان و دیدگاه خامنه ای چیست و چرا باید به ضم محافلی درحاکمیت بعنوان سنگ پایه تهیه و تصویب ماده 101 قانون برنامه توسعه چهارم برای برنامه ملی توسعه یا کارشایسته قرار گیرد و مشکلات و مسایل مربوط به کار و زندگی زحمتکشان را حل کند؟!

از جمله سخنان ولی فقیه و یا به اصطلاح توصیه های او چنین است: “ملت ایران باید قدر جامعه کارگری خود را بداند، این عنوان کارگر شامل همه کسانی است که دارند کار می کنند برای پیشرفت کشور، برای توسعه تولید درکشور، برای بهبود وضع کاردرکشور، این یک مطلب، که راجع به اهمیت کار و کرامت کارگر است، خود عناصراصلی دولت به معنای حقیقی کلمه، کارگری می کنند، دایم مشغولند، کار می کنند و تحرک نشان می دهند، کارهای پراهمیت، کارهای پرارزش. یکی از این وظایف هیمن است که مشکلات جامعه کارگری کشور را جستجو کنند و آنها را برطرف کنند... رونق دادن به اشتغال و تشویق کارآفرینان... درجمهوری اسلامی بنگاه های اشتغال و کارآفرینی یک بازوست، وجود نیروی کار یک بازروی دیگر است، اینها باید هردو باشند و همکاری کنند نقش دولت، ایجاد یک خط عادلانه برای این همکاری است، ظلم نشود ... هیچکدام به حقوق یکدیگر تعرض نکنند، اگر اینجوری باشد، آن وقت جامعه با سلامت و صفا پیش خواهد رفت...“

بنابراین روشن است مقصود ولی فقیه تحت عنوان خط عادلانه برای همکاری کارفرمایان و کارگران چه می تواند باشد.

ماده 101 قانون برنامه چهارم توسعه که دولت را مکلف می سازد برنامه ملی توسعه کارشایسته را به عنوان گفتمان جدید عرصه کار و توسعه تدوین و به مجلس ارایه کند، جدای از دیگر مواد و قوانین برنامه چهارم و سند چشم انداز بیست ساله نیست که اجرای آنها زمینه های تعامل رژیم ولایت فقیه با ”بازارهای جهانی“ را فراهم می سازد و امکان پیوستن به سازمان تجارت جهانی را هموارتر می نماید. این برنامه درعین حال بخشی از همان سیاست شناخته شده اصلاح ساختار اقتصادی است که تامین امنیت سرمایه واصلاح قانون کاربه سود کارفرمایان و کلان سرمایه داران در سرلوحه آن قرار داشته و از نسخه های اصلی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول برای اقتصاد ایران قلمداد می شود.

بطور مثال خبرگزاری ایلنا 19 شهریور ماه امسال درگزارشی پیرامون برنامه ملی توسعه، سندکارشایسته را اینگونه معرفی می سازد:“ اصلاح و بازنگری قوانین و مقررات تامین اجتماعی و روابط کار، تغییر در قوانین تامین اجتماعی و روابط کار (بخوان اصلاح قانون کار) براساس ساز و کار سه جانبه گرایی، به منظور تعامل و انعطاف بیشتر در بازار کار، اصلاح قوانین و مقررات درجهت انطباق قوانین و مقررات ملی با استانداردهای بین المللی، تحولات جهانی کار و اتخاذ تدابیر لازم برای اعزام نیروی کار به خارج کشور...“

به همین جهت بزرگ نمایی این سند یا برنامه ملی توسعه تحت این عنوان که سند مذکور با توصیه های ولی فقیه راهگشای حل معضلات کارگران است، بی پایه بوده و صرفا هدف های سیاسی معینی را دنبال می کند.

طبقه کارگر و فعالان سندیکایی می توانند ازاین یا آن ماده و تبصره به سود منافع بلند مدت و کوتاه مدت صنفی- رفاهی زحمتکشان ماهرانه استفاده کنند واین امر به معنای به فراموشی سپردن جهت عمده و مضمون واقعی قوانین و برنامه های رژیم ولایت فقیه نبوده و نمی تواند باشد.

جنبش سندیکایی کارگران و زحمتکشان میهن ما به درستی ضمن استفاده ماهرانه از روزنه های موجود و مانور هوشیارانه درفضای کنونی، خواستار رعایت و اجرای منشور جهانی حقوق سندیکایی مصوبه فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری و پذیرش مقاوله نامه های معتبر بین المللی مانند مقاوله نامه های 87 و 98 سازمان بین المللی کار است.

طبقه کارگر و دیگر زحمتشکان به حق خواستار تشکیل سندیکاهای خود هستند بی آنکه دولت های جمهوری اسلامی دراین مورد به مداخله بپردازند، زیرا منشور جهانی حقوق سندیکایی تصریح می کند :“ کارگران حق دارند سندیکاهای کارگری تشکیل دهند، به سندیکاهای موجود بپیوندند و بی آن که اجازه یا نظارت مقامات دولتی یا کارفرمایان لازم باشد، درهر فعالیت سندیکایی شرکت کنند.“

به علاوه درمنشور جهانی حقوق سندیکایی مصوبه فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری با صراحت قید شده:“ کارفرمایان یا مقامات دولتی تحت هیچ شرایطی حق ندارند فعالیت های سندیکایی کارگران یا آرا و اعتقادات شخصی آنان را به عنون دستاویزی برای تبعیض دراستخدام، شرایط استخدام و دستمزد به کارگیرند، یا آن را وسیله اخراج یا اعمال جریمه بکار برند.“

درخصوص آزادی فعالیت سندیکاهای کارگری نیز در منشور تاکید گردیده: “ اعضای سندیکاها، اساسنامه و آیین نامه های مربوط به سندیکاها و چگونگی و حدود فعالیت آن ها را باید خود آزادانه تدوین کنند وبدون هیچگونه محدودیت، رهبران و مسئولین سندیکاهای خود را برگزینند.

سازمان های سندیکایی کارگری حق دارند به دور از مزاحمت یا دخالت مقامات دولتی یا کارفرمایان براساس اساسنامه و آیین نامه خود عمل کنند.“

این اصول سنگ بنای اصلی فعالیت جنبش سندیکایی واقعا مستقل دراوضاع کنونی است و تامین حقوق و منافع زحمتکشان وحقوق بنیادین کار از این رهگذر امکان پذیر است!






از انجمن دفاع از حقوق معلولان ایران حمایت کنیم!


چندی پیش، رییس انجمن دفاع از حقوق معلولان ایران، خواستار توجه و رسیدگی مسئولان جمهوری اسلامی به حقوق و منافع معلولان کشور شده وتاکید کرد بسیاری از امکانات به حق و قانونی این دسته از هم میهنان ما توسط دوایر حکومتی و شرکت های نیمه دولتی که توسط آقازاده ها و یا وابستگان سپاه پاسداران اداره می شوند، دربازار آزاد به فروش می رسند.

رییس انجمن دفاع از حقوق معلولان ایران درگفت و گو باخبرنگار اجتماعی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) 19 شهریور ماه از جمله یادآور شد:“ دردیدار با وزیررفاه، انتقادات خود را از پرداخت هزینه های سنگین کار درمانی و گفتار درمانی توسط معلولان وخانواده های آن ها مطرح کردم، همچنین به فروش امکانات قانونی معلولان اعتراض کرده وخواستار جلوگیری ازاین نوع اقدامات شدم، تاکنون 6 تا 7 دستگاه از خودروهای متعلق به معلولان که باهزینه بیت المال برای آنها خریداری و یا وقف شده بود، دربازار آزاد فروخته شده و مابقی نیز درحال فروش است.“

علاوه بر این انجمن دفاع از حقوق معلولان ایران خواستار به رسمیت شناخته شدن حق استخدام معلولان درمراکز اپراتوری و نظایر آن گردیده، این انجمن درخصوص این خواست که مطابق قوانین کشوری نیز است، تصریح کرده است:“ بنابه پیشنهاد انجمن دفاع از حقوق معلولان ایران مقرر شد، درجلسه هیات دولت، الزام استخدام نابینایان درمراکز 118 کشور و مراکز اپراتوری برای اجرای قانون جامع حمایت از حقوق معلولان ایران مطرح شود، براساس این قانون، 60 درصد اپراتورهای کشور باید دردست معلولان باشد، همچنین وزیر رفاه تاکنون با پیشنهاد چاپ یک صفحه از روزنامه خورشید به خط بریل مخالفت نکرده است.“

درکنار این مسایل، انجمن دفاع از حقوق معلولان ایران دو خواسته اساسی را مطرح و خواستار پشتیبانی از آن گردیده، این دو مورد مهم واساسی عبارتند از: اول، جلوگیری از کاهش بودجه معلولان از محل بند ب تبصره 15 قانون بودجه و ثابت ماندن هزینه بیمه مکمل معلولان. دوم، معافیت مالیاتی معلولان از حقوق و دستمزد و نیز بازنشستگی پیش از موعد معلولان.

درسال های اخیر با وجود افزایش درآمدهای ارزی حاصل از فروش و صدور نفت، بودجه معلولان کشور کاهش جدی یافته و بسیاری از حقوق آنان توسط دولت ضد ملی احمدی نژاد نادیده گرفته شده است. معلولان به عنوان بخشی از جامعه از حقوق و مزایای قانونی و به حقی برخوردار هستند و باید این حقوق به رسمیت شناخته شده و اکیدا رعایت گردد!






سیاستمداران کنونی توان مقابله با بحرانی در این مقیاس را ندارند


اقتصاددانان معروف جهان از ضروری بودن خاتمه سیاست های نولیبرالی و سیستمی که سرمایه بدون هیچ مرز و کنترلی عمل می کند، سخن می گویند. در مقاله زیر شیموس میلن (Seamus Milne)، صاحب نظر اقتصادی و روزنامه نگار ترقی خواه ، بر پایه تجربه احزاب اساسی انگلستان، در رابطه با عدم توان احزاب و نیروهای سیاسی عمده حاکم در اروپا، در رویارویی با چالش عظیم کنونی سخن می گوید.




فروریزی سیستم‌های مالی سرمایه‌داری نشانه پایان حیات الگوی بازار آزاد است



بحران همه جانبه ای جهان سرمایه داری را فرا گرفته است. هر روز بانک بزرگ دیگری به لیست شرکت ورشکسته می پیوندد و یا توسط موسسه مالی بزرگ تری بلعیده می شود. دولت آمریکا برای نجات سیستم مالی لرزان کشور به اقدام بی سابقه پیشنهاد تزریق 700 میلیارد دلار به بازار دست زده است. برخی از اقتصاددانان معروف جهان از ضروری بودن خاتمه سیاست های نولیبرالی و سیستمی که سرمایه بدون هیچ مرز و کنترلی عمل می کند، سخن می گویند. در مقاله زیر شیموس میلن (Seamus Milne)، صاحب نظر اقتصادی و روزنامه نگار ترقی خواه ، بر پایه تجربه احزاب اساسی انگلستان، در رابطه با عدم توان احزاب و نیروهای سیاسی عمده حاکم در اروپا، در رویارویی با چالش عظیم کنونی سخن می گوید.

*************

امروز دیگر در این که نظام مالی دنیای سرمایه‌داری در بحرانی گسترده فرو رفته است، تردیدی وجود ندارد. رخدادهای چند روز گذشته ثابت کرده است که امروز ما روزهایی را می‌گذرانیم که پس از زمان فروپاشی ”وال استریت“ در سال ۱۹۲۹ (آغازگر رکود اقتصادی بزرگ دهه ۳۰ میلادی) بزرگترین فروریزی مالی محسوب می‌شود. دولتی که بزرگترین مدعی و مدافع نظام بازار آزاد در اردوگاه سرمایه‌داری (اقتصاد آزاد) است، برای دومین بار، آن هم فقط در طول یک هفته، مجبور شد به داد یکی از ارکان اصلی نظام مالی آمریکا برسد و آن را ”ملی“ کند. این بار، دولت آمریکا، به خرج مالیات دهندگان آمریکایی، ناجی بزرگترین شرکت بیمه دنیا، یعنی AIG شد تا شاید از سرایت فروپاشی به سرتاسر عرصه اقتصاد آمریکا جلوگیری کند. این اقدام در فاصله کوتاهی پس از ”ملی کردن“ دو شرکت غول‌پیکر سهامی عام عرضه کننده و بیمه کننده وام‌های مسکونی، یعنی فِردی مَک (Freddie Mac) و فَنی مِی (Fannie Mae) که ضامن مالی آنها دولت آمریکاست، ورشکستگی چهارمین بانک بزرگ سرمایه‌گذاری آمریکا، یعنی لیمَن برادرز (Lehman Brothers) در پی بدهکاری‌های عظیم آن از یک سو و حقوق و مزایای کلان مدیران ارشد آن از سوی دیگر، و بالاخره خرید شرکت مالی غول‌پیکر مِریل لینچ (Merrill Lynch) توسط ”بانک آمریکا“ رخ داد. تأثیر این رویدادها در کشورهای دیگر، از جمله در انگلستان نیز مشاهده شد، که در آن ارزش سهام HBOS، بزرگترین گروه مالی و بیمه انگلستان، در کمتر از یک هفته تقریباً ۷۰ در صد سقوط کرد.

تأثیر این رویدادها بر امور اقتصادی واقعیِ مؤثر بر زندگی روزانه مردم هر روز شدیدتر می‌شود، که از آن جمله می‌توان به کاهش تولید و افزایش نرخ بیکاری اشاره کرد. به گزارش رسانه‌ها، تنها در انگلستان، میزان بیکاری تا سال میلادی آتی از مرز ۲ میلیون آن خواهد گذشت، که گفته می‌شود میزان واقعی از این حد هم بیشتر باشد. فقط در بخش مالی بیشتر از ۱۰۰هزار نفر بیکار شده‌اند و می‌شوند. اما سؤالی که مطرح است آن است که این بحران و رکود اقتصادی تا چقدر وخیم‌تر خواهد شد و تا کی ادامه خواهد داشت.

آنچه قطعی به نظر می‌رسد این است که سلطه الگوی بازار آزاد سرمایه‌داری به سرعت رو به افول دارد. وقتی که واعظان اعظم واشنگتن مجبور می‌شوند که دست به بزرگترین ”ملی کردن“ بزنند که تا کنون فقط در کشورهای سوسیالیستی دیده شده بود، زمانی که دولت برای سر پا نگاه داشتن سیستم، مجبور به مداخله در مقیاسی گسترده و بی‌سابقه در بازارهایی می‌شود که قرار بود خود-تنظیم کننده باشند، روشن است که نظم نولیبرالی در حال فروپاشی است.

البته طبیعی است که نظریه‌پردازان و مدافعان سرسخت بازار آزاد به موعظه در مورد آیین کهنه ادامه خواهند داد، همان طور که در شماری از رسانه‌های غرب از جمله مجله تایمز دیده شد. اما البته این جزم‌اندیشی غیرواقع‌بینانه چیزی نیست که نامزدهای انتخاباتی بتوانند با سربلندی از آن یاد کنند، و این بحران هم چیزی نیست که آنها بتوانند به سادگی از کنار آن بگذرند! جان مک‌کین، نامزد انتخابات ریاست جمهوری آمریکا از حزب جمهوری‌خواه، مجبور شد این هفته به ”حرص و آز و فساد بیش از حد“ وال استریت (اشاره به مؤسسات مالی غول‌پیکر آمریکا) حمله کند، و از سوی دیگر هم باراک اوباما، نامزد حزب دموکرات، فلسفه اقتصادی مک‌کین مبنی بر مقررات‌زدایی را مسئول این وضع دانست و خواستار اصلاحات گسترده در زمینه‌های مخلتف شد.

گرچه ضرورت ناگزیر انجام اصلاحات گسترده در رابطه با بازار مالی و رد سیاست های نولیبرالیستی در اروپا و دیگر کشورهای سرمایه داری هم اکنون از سوی برخی از سرشناس ترین اقتصاددانان جهان قبول شده است. ولیکن در واقع، در میان همه احزاب سیاسی عمده اروپا، ناتوانی در مقابله با بحران اقتصادی وسیع کنونی و حرکت به سوی تغییر سیاست‌ها دیده می‌شود. سیاستمداران انگلیسی هنوز در رویای سال‌های ۱۹۹۰ و روزهای جلال و جبروت نولیبرالیسم به سر می‌برند و کماکان به مرده‌ریگ اقتصادی تاچریسم چسبیده‌اند، و نمی‌توانند از مقررات‌زدایی به مداخله و نظارت در امور اقتصادی تغییر سمت‌گیری بدهند؛ انگار که هیچ رکودی رخ نداده است.

گرچه این مشهود است که در صورت اجرای چنین اقدامات مناسب زمان کنونی (دخالت و نظارت دولتی)، دولت کمترین زیان و بیشترین سود را خواهد برد. اما انگار که محافظه‌کاری فلج کننده سران سیاسی اروپا، محافظت از منافع بخش خصوصی و امتیازهای شرکت‌های بزرگ، و ایدئولوژی بازار نو لیبرالیستی،آنان را در پیله خودش نگه داشته است. روز 26 شهریور (16 سپتامبر) وقتی آلیستر دارلینگ Alistair Darling (وزیر اقتصاد و دارایی از حزب کارگر) اظهار داشت که ”بی‌نهایت نگران“ سوءاستفاده سوداگران از بازار است، نخستین پرسشی که به ذهن رسید آن بود که او برای حل این مسئله چه طرحی دارد، و چرا او و نخست وزیر انگلستان بر ”مقررات خفیف“ اصرار داشتند که خود عامل اصلی در ایجاد این چرخه ویرانگر بوده است.

لیبرال دموکرات‌ها از هشدارهای زودهنگام وینس کیبل Vince Cable، قائم مقام صدر حزب لیبرال دموکرات و قهرمان نوظهور آن، درباره بحران بدهی و لزوم ملی کردن بانک ”نورترن راک“ Northern Rock می‌توانستند بهره‌برداری خوبی بکنند. اما به عوض ادامه سُنَت ”کینز“ Keynes و ”لوید جورج“ Lloyd George (مبنی بر مداخله و نظارت دولت در مسائل اقتصادی و تقویت بخش دولتی در کنار بخش خصوصی)، بدترین زمان را برای اعلام بازگشت به لیبرالیسم اقتصادی انتخاب کرده است و همه تلاش خود را برای کاهش مالیات‌ها و هزینه‌های دولت به کار گرفته است.

البته مسئله اینجا پیشنهادهای لیبرال دموکرات‌ها برای انتقال بار مالیات از دوش کم‌درآمدها به دوش پُردرآمدها نیست، بلکه هدف طرح تازه، جبران کاهش مالیات‌ها با کاهش کلی هزینه‌های عمومی دولت است. در زمانی که کشور در حال فرو رفتن در رکود اقتصادی است، کاهش هزینه‌های مصرفی دولت باید آخرین کاری باشد که دولت به آن دست می‌یازد. شالوده سیاست جدید، اعتقاد نظری شخصی نیک کلگ مبنی بر آن است که زمان دخالت دولت در امور اقتصادی گذشته است، و در جریان بحرانی که اینک نوشدارو‌های قلابی نولیبرالی گذشته را به زباله‌دان تاریخ می‌ریزد، این دقیقاً متضاد اقدامی است که باید صورت گیرد. این سیاست پوششی است سیاسی برای اشتیاق نیروهای راست و محافظه کار به کوچک کردن دولت و افزایش بنیادهای خیریه برای کمک به فقرا. در مورد تغییر جهت‌گیری اخیر توری‌ها به سوی سوسیال لیبرالیسم، و شور و شوق تازه‌ آنها نسبت به برابری و انصاف و برنامه‌ای که خودشان آن را ”مترقی“ می‌خوانند، سر و صدای زیادی به پا شد. بی‌تردید این سخن‌پراکنی‌ها و شعارهای توخالی آنها فاصله زیادی با شیوه خشن مواجهه‌ دوران تاچر دارد، حتی اگرچه همان‌طور که دیوید مارکند David Marquand کهنه‌سرباز سوسیال دموکراسی گفت، واژه ”مترقی“ از معنای واقعی آن به کل تهی شده باشد.

اما وقتی صحبت از گزینه‌های اساسی اقتصادی و اجتماعی در میان است، همه نشانه‌ها حاکی از آنند که طرح‌های حزب محافظه کار در مورد امتیاز دادن به شرکت‌های بزرگ، مقررات‌زدایی، خصوصی‌سازی خدمات اجتماعی و کاهش مالیات‌ ثروتمندان، دقیقاً دنباله همان برنامه‌هایی است که از اینان از اسلاف محافظه‌کارشان و ”تونی بلر“ به ارث برده‌اند. هنوز چیزی نگذشته، ”جورج آزبورن“ George Osborne (سخنگوی حزب محافظه کار) از تعهدش در اجرای طرح‌های حزب کارگر در مورد هزینه‌های عمومی دولت سر باز زده است، و این در حالی است که آقای کامرون، رهبر حزب محافظه کار) اظهار داشته است که توزیع ثروت و درآمد ” نگرشی است که دوره‌اش به سر آمده است.“

اما این برنامه دقیقاً همان الگویی است که امروز موجب فروریزی مالی شده است. در نتیجه، آن عده از رهبران حزب محافظه کار– با آن پیوندهای نزدیکی که با مراکز مالی انگلیس و منافع شرکت‌های بزرگ دارند – که انتظار می‌رود در انتخابات سراسری بعدی پیروز شوند، حتیٰ از ”گوردون براون“ و وزیر اقتصاد و دارایی ‌بی‌نوایش( آلیستر دارلینگ)، در مورد بحرانی که امور مالی و اقتصادی کشور را در سطحی گسترده فرا گرفته است، و این که در این مورد چه باید کرد، حرف کمتری برای گفتن دارند. ”جورج آزبورن“ هم به غیر از این که خواهان حفاظت بهتر سپرده‌های بانکی باشد، انگار که کاملاً از مرحله پرت است. همه اینها نشان دهنده شکست اسف‌بار سیاست‌های بنیادی گذشته است. اما از سوی دیگر، این فرصتی است طلایی برای آنانی که آماده ارائه برنامه‌ای جدید برای در هم شکستن قداست بازار و رو در رویی با واقعیت زمان باشند؛ اینکه فقط مداخله و نظارت و تنظیم قاطع مقررات از سوی دولت است که می‌تواند سرآغازی برای حل و فصل بحران اقتصادی – و محیط زیستی – باشد که با آن رو به رو هستیم. هر سیاستمداری که خواستار آلترناتیو مردمی ای است، باید از این نقطه شروع کند.