نامه مردم شماره 816، 21 اردیبهشت ماه 1388




انتخابات ریاست جمهوری، خواست های اساسی جنبش مردمی، و واقعیات جامعه ما



با نزدیک تر شدن موعد برگزاری دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، مسئله ضرورت اتخاذ سیاست های مشخص مبارزاتی و همخوان با شرایط و امکانات عینی و ذهنی جامعه ما به یکی از مسایل اصلی پیش روی سازمان های سیاسی و نیروهای اجتماعی کشور بدل شده است. حزب ما از هفته های پیش در ارزیابی شرایط موجود کشور و ضمن هشدار باش در زمینه ضرورت برخوردهای واقع بینانه به توازان نیروها در درون جامعه بر این نکته کلیدی تأکید کرد که: ”حرکت به سمت تحریم انتخابات، بدون تلاش برای مقابله با برنامه ها و ترفندهای مرتجعان حاکم و ایجاد جنبشی سراسری برای تشدید مبارزه سیاسی و افشاگرانه بر ضد رژیم و همچنین تحمیل آنچنان شرایطی که حضور نامزدهای اصلاح طلب و دگراندیش در رقابت های انتخاباتی امکان پذیر باشد، بی شک تنها به سود نیروهای ارتجاعی تمام خواهد شد. عدم شرکت در انتخابات در آن صورت قابل توجیه است که هیچ روزنه ای برای شکست برنامه های ارتجاع و برگماری مزدورانی همچمون احمدی نژاد برای جنبش باز نمانده باشد.“ (”نامه مردم“، شماره 811، 12 اسفندماه 1387).
ارزیابی تحولات سیاسی کشور از خرداد 76 تا به امروز و شرکت مردم در روند های انتخاباتی گوناگون تجربه مهم و ارزشمندی است که باید از آن برای رسیدن به ارزیابی عینی و علمی شرایط کنونی بهره جست.
به عنوان نمونه در آستانه نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، بخش هایی از نیروهای سیاسی و اجتماعی کشور، با اشاره به ساختار قدرت سیاسی در ایران و تمرکز آن در دست ولی فقیه، مردم را به تحریم انتخابات فرا می خواندند، شرکت در انتخابات را مشروعیت بخشیدن به رژیم ولایت فقیه قلمداد می کردند و حزب توده ایران را به عدم درک درست شرایط کشور، انحراف و طرح شعارهایی ناهمخوان با سطح مطالبات مردم متهم می کردند. بررسی برخی موضع گیری های روزهای اخیر در بخش هایی از طیف نیروهای سیاسی متأسفانه نشانگر تکرار مواضعی است که قاعدتا باید نادرستی آنها در بوته آزمایش تجربیات سال های اخیر به اثبات رسیده باشد.
حزب توده ایران در تمامی این سال ها با حفظ مواضع روشن و مستقل سیاسی و ضمن انتقاد از برخی سیاست های نادرست اصلاح طلبان در دو دوره ریاست جمهوری خاتمی، در عین حال حمایت از روند اصلاحات و تلاش برای تحقق خواست های جنبش مردمی را، با درک همه محدودیت موجود، در صدر برنامه های خود قرار داده و همچنان معتقد است که با توجه به شرایط کنونی کشور راهی جز تلاش در احیا و گسترش روند اصلاحات و تقویت گردان های جنبش مردمی برای تحمیل خواست های جنبش به مرتجعان حاکم وجود ندارد.
ما در پاسخ به کسانی که همچنان بر سیاست تحریم پای می فشارند و معتقدند که در شرایط ادامه رژیم دیکتاتوری ولایت فقیه هرگونه تغییری از این دست ”خاک به چشم مردم پاشیدن است“ این نظریه را تکرار می کنیم که در شرایط ادامه حاکمیت استبدادی ولایت مطلقه فقیه، و سرکوب خشن و خونین حقوق اکثریت وسیع شهروندان، برگزاری انتخابات در ایران همواره روالی غیر دموکراتیک و تحمیل شده از سوی مرتجعان حاکم را داشته و دارد و با انتخابات واقعاً آزاد که در آن نیروهای گوناگون سیاسی کشور حق فعالیت و ارائه نامزدهای مستقل را داشته باشند و مردم نیز بتوانند بدون هراس از نیروهای سرکوبگر رای خود را به صندوق های رای بریزند، فرسنگ ها فاصله دارد. هنر و وظیفه نیروهای سیاسی مترقی و آزادی خواه در چنین شرایطی راه یابی برای تحمیل آنچنان شرایطی است که مردم بتوانند با وجود همه این محدودیت ها، همچون دوم خرداد 76، به نامزدی مدافع اصلاحات رای دهند، برنامه های ارتجاع و نیروهای ذوب شده در ولایت را با شکست رو به رو کنند و مسیر کنونی تحولات کشور را تغییر دهند. شرکت فعال و منسجم همه نیروهای مترقی و آزادی خواه و تلاش واحد نیروهای اجتماعی، از جمله کارگران و زحمتکشان، جنبش دانشجویی و زنان مبارز و آزادی خواه کشور در این زمینه حیاتی است. تجربه روند انتخابات گذشته و برگماری احمدی نژاد با بی عملی و گسست بخش هایی از نیروهای اجتماعی و بی سیاستی و انشعابات گوناگون در جبهه اصلاحات و همچنین در طیف وسیع نیروهای اپوزیسیون میسر گردید.
نکته اساسی که باید ملاک مهمی برای تعیین سیاست نیروهای مترقی و آزادی خواه در شرایط کنونی باشد این است که مردم از شرکت انتخابات، در صورتی که نامزدی از اصلاح طلبان در آن حضور داشته باشد، چه می توانند به دست آورند. به نظر ما برکناری دولت عمیقاً ارتجاعی و ضد مردمی احمدی نژاد، دولت وابستگان کلان سرمایه داری تجاری و بورژوازی بوروکراتیک ایران، دولت وابسته به نظامیان و نیروهای سرکوبگر و دولت برگمارده ولی فقیه رژیم، و روی کار آوردن دولتی از اصلاح طلبان یکی از مهم ترین این خواست هاست. عملکرد فاجعه بار دولت احمدی نژاد در عرصه های گوناگون، از سیاست های مخرب اقتصادی -اجتماعی و حیف و میل بی سابقه منابع ملی تا ژرفش بی سابقه فقر و محرومیت، در میان میلیون خانواده ایرانی که با بیکاری و بی پناهی روبه رو هستند، و همچنین تشدید سرکوب و خفقان و یورش خشن و وحشیانه به جنبش های اجتماعی، از جمله جنبش زنان، دانشجویی و جنبش کارگری و سندیکایی کشور، آنچنان تبعات عمیق و مخربی را به همراه داشته است که متوقف کردن این روند و بازگشت به دوران اصلاحات با همه محدویت ها آن می تواند دست آورد مهمی باشد.
ما در هفته های گذشته با اعلام نامزدی میرحسین موسوی و انصراف خاتمی، که بر اساس ارزیابی ما ضربه ای به برنامه شکست احمدی نژاد و دیگر نامزدهای مرتجعان حاکم بود، و ضمن انتقاد از ناروشن بودن مواضع موسوی در بسیاری از زمینه ها، نامزدهای مدعی اصلاحات را به روشن کردن مواضعشان فراخواندیم. این سیاستی است که از سوی دیگر نیروهای دگراندیش جامعه نیز دنبال شده است. از جمله هشت سازمان سیاسی-اجتماعی کشور با انتشار بیانیه ای خواست های خود را از نامزدهای اصلاح طلب برای روشن کردن مواضعشان چنین بیان کردند:
”حضور و مشارکت ما در انتخابات بستگی به میزان تأمین پیش‌نیازهای حداقلی برگزاری انتخابات سالم خواهد داشت. تداوم شرایط کنونی را در راستای منافع ملی ارزیابی نمی‌کنیم و تغییر درقوه مجریه را ضروری می دانیم. اولویت‌های ما در این رویکرد برنامه‌گرا و مطالبه‌محور عبارت است:
الف‌ـ توسعه سیاسی و ایجاد فضای تنفس و امکان حیات انسانی و فعالیت برای فعالان سیاسی و اجتماعی و تقویت نهادهای مدنی و صنفی
ب- جهت‌گیری توسعه‌گرای تولیدی و ایجاد اشتغال و رفاه نسبی برای اقشار مختلف مردم
پ- اصلاح مدیریت سیاست خارجی و برخورد منطقی و مبتنی بر منافع ملی با دیگر کشورها
ت- اصلاح نظام مدیریتی کشور، با تأکید بر مبارزه با فساد، ناکارآمدی و حامی‌پروری...“

ما در هفته های اخیر همچنین تأکید کرده ایم که ارتجاع حاکم با تمام امکانات خود خواهد کوشید تا جلوی اعمال اراده توده ها را سد کند. مرتجعان حاکم با توجه به تجربه انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری خوب می دانند که اگر موفق شوند با اعمال فشارها، کارزار تبلیغاتی حساب شده جلوی شرکت بخش وسیعی از شهروندان، نیروهای سیاسی و اجتماعی میهن ما را در انتخابات بگیرند و همچنین دخالت وسیع نیروهای سرکوبگر، از جمله بسیج را در انتخابات تأمین کنند، خواهند توانست مجدداً احمدی نژاد و احمدی نژاد دیگری را از صندوق های رآی بیرون آورند و خواست های خود را بار دیگر به مردم ما تحمیل کنند.
ما تکرار می کنیم که حزب توده ایران اعتقاد دارد که باید با اتحاد عمل و بسیج نیروهای اجتماعی حول شعارهای مشخص، و از جمله مخالفت با حضور و دخالت نظامیان و نیروهای انتظامی در انتخابات، دوری از چند دستگی های مخرب که تنها آب به آسیاب مرتجعان حاکم می ریزد، به استقبال انتخابات و بسیج نیروهای اجتماعی برای شرکت فعال در آن رفت.
با انتخاب نامزد واحدی برای جبهه اصلاحات، درس گیری از تجریبات هشت ساله دوره دولت خاتمی و افشای تجربه چهار ساله عملکرد فاجعه بار دولت احمدی نژاد، توجه به خواست های مردم در زمینه تحقق عدالت اجتماعی و مقابله با محرومیت و فقر و همچنین قرار دادن خواست آزادی و احترام به حقوق شهروندان در صدر برنامه های انتخاباتی می توان موازانه کنونی را به نفع جنبش مردمی تغییر داد و بخش هایی از خواست های جنبش مردمی را به مرتجعان حاکم تحمیل کرد. نباید به ارتجاع اجازه داد تا با اتکا به چند دستگی نیروهای مترقی و مدافع اصلاحات تجربه تلخ انتخابات ریاست جمهوری گذشته و مجلس اخیر را تکرار کند.








به مناسبت 21 اردیبهشت ماه، سالگرد تیرباران خسرو روزبه : مشعل فروزان امید و پیکار



برای نسل جوان که پای در میدان دشوار مبارزه گذاشته است، نام و خاطره خسرو روزبه همچون نسل های پیشین الهام بخش و ارجمند است. نسل های پی درپی آرمان خواهان میهن ما به حق روزبه را تجسم اصولی و بی خدشه مبارزه انقلابی می دانند، از او می آموزنند و راه پرفراز و نشیب نبرد برای سعادت توده های کار و زحمت را با گام هایی که استواری آن از روزبه به ارث رسیده طی می کنند.

بیش از نیم قرن از تیرباران رفیق خسرو روزبه، قهرمان ملی ایران و عضو کمیته مرکزی حزب توده ایران می گذرد. درسحر گاه 21 اردیبهشت ماه 1337، رژیم کودتا آمریکایی با تیرباران خسروروزبه به زعم خود کوشید ”آخرین“ شعله های رزم و پیکار را خاموش ساخته و سکوتی گورستانی را برمیهن ما حاکم کند.
اما تاریخ نشان داد، آنکه درگورستان فراموشی با ننگ ابدی به خاک سپرده شد، رژیم ضد ملی شاه بود و آنکه تا به امروز دراندیشه و اراده جویندگان راه حقیقت زنده و مژده بخش است، خسرو روزبه، حزب و آرمان ها و آرزوهای شریف و انسانی اوست!
برای نسل جوان که پای در میدان دشوار مبارزه گذاشته است، نام و خاطره خسرو روزبه همچون نسل های پیشین الهام بخش و ارجمند است. نسل های پی درپی آرمان خواهان میهن ما به حق روزبه را تجسم اصولی و بی خدشه مبارزه انقلابی می دانند، از او می آموزنند و راه پرفراز و نشیب نبرد برای سعادت توده های کار و زحمت را با گام هایی که استواری آن از روزبه به ارث رسیده طی می کنند. نقش و تأثیر زندگی و پیکار رفیق شهید خسرو روزبه درجنبش مردمی کشور ما، به ویژه درمیان مدافعان سوسیالیسم و رهایی طبقه کارگر، تا به آن پایه است که تحریف شخصیت و جایگاه تاریخی خسرو روزبه درنوشته ها، جزوات و تاریخ نگاری های وابستگان به امپریالیسم و رژیم واپس گرای ولایت فقیه، جای ویژه ای را به خود اختصاص داده است.
خسرو روزبه در دفاعیات خود مسیر زندگی خویش را که منجر به پیوستن به صفوف حزب توده ایران و مبارزه در راه سعادت و خوشبختی توده های محروم شد با کلماتی آتشین و پرشور بیان می کند، کلماتی که هنوز نیز پس از سالیان دراز انگیزه بخش و شورآفرین است. روزبه دربیدادگاه نظامی خطاب به دادرسان اعلام می دارد: ”اگر عاشق و شیفته سوسیالیسم هستم، با تمام عقل و شعور و منطق و درایت خود برتری اصول آن را برسایر رژیم ها احساس کرده ام و محرک من درهر عملی که انجام داده ام، آرزوی تحقق این اصول و بالنتیجه ایجاد بنای نوین برای جامعه ایران و سرانجام تامین سعادت و رفاه و سربلندی و آزادی و شرف ملت عزیزم بوده است ... من به اقتضای آتشی که به خاطر خدمت به خلق های ایران دردرون سینه ام شعله می کشد راه حزب توده ایران را برگزیده ام و باید اذعان کنم که جانم، استخوانم، خونم، گوشتم، پوستم و همه تارو پود وجودم این راه را، راه مقدسی شناخته است و تمام سلول های بدن من وتمام ذرات وجودم توده ای است ... ” آیاچنین کلمات شورانگیزی درباره مبارزه برای خوشبختی انسان وتوده ی محروم را می توان با تحریف و دروغ پردازی از ذهن جستجوگر و تشنه حقیقت نسل جدید مبارزان آرمان گرای امروز ایران زدود؟! پاسخ بی تردید منفی است.
زنده یاد رفیق احسان طبری در مطلبی به نام ”هدف زندگی چیست؟“ با ژرفکاوی ویژه خود به بررسی مساله سعادت انسان به عنوان هدف زندگی پرداخته و با تاکید براینکه: ”هدف زندگی کنونی ما آفرینش، کار و پیکار برای به پا داشتن کاخ پیروزی و سعادت وعظمت انسانیت است.“ درخصوص انسانی که پای در راه مبارزه می گذارد و سعادت را درنبرد اجتماعی به سود عدالت و برابری می بیند، از جمله نوشته است: ”کسی به سعادت نبرد اجتماعی دست می یابد که دارای عقل واقع بین، روح انسانی و اراده نیرومند انقلابی است. به ویژه اراده قوی نقش درجه اول دارد زیرا عصرما هنوز عصر مشکلات و موانع است. برای آنکه خوب بکوشیم و نیکو به رزمیم باید قوی الاراده باشیم. اشخاص ترسو، بی پشتکار، متزلزل، مردد، بدبین، ناتوان در مقابل کوه دشواری ها خرد می شوند. ولی اراده ای که با عقل واقع بین و روح انسانی همراه نباشد نیروی اهریمنی است. لذا باید تربیت نسل معاصر بر روی این سه محور (عقل واقع بین، روح انسانی و اراده نیرومند انقلابی) و به ویژه محور تربیت اراده قوی متکی شود. باید روح قهرمانان انسان دوست و واقع بین را درنسل معاصر رخنه داد. این است محمل معنوی حرکت به جلو.“ [هدف زندگی چیست، نوشته های فلسفی و اجتماعی-جلد اول-احسان طبری- چاپ سوم 1386- صفحه 322]
باید اضافه کنیم برای رخنه روح قهرمانان انسان دوست و واقع بین و برای تربیت اراده نیرومند انقلابی نسل جوان کنونی در مبارزه برای خوشبختی، خسروروزبه از جمله نمونه های برجسته ای در تاریخ معاصر میهن ما است!
گل سرخ نو می کند یاد دوست
که رنگ گل سرخ از خون اوست
بهارا، گل تازه را یاد ده
ز سرو کهن، خسرو روزبه

... بخشی از منظومه بلند خون بلبل اثر شاعر بزرگ ملی ه. ا. سایه اسفند ماه 1358.







اطلاعیه دبیرخانه کمیته مرکزی حزب توده ایران




ضرورت هوشیاری رفقا، هوادران و دوستان حزب برای مقابله با توطئه های رنگارنگ رژیم


در پی انتشار سند مهم پلنوم وسیع کمیته مرکزی حزب توده ایران، در آذر ماه 1388، و افشای برنامه های پیچیده و گسترده دستگاه های امنیتی رژیم برای نابودی حزب توده ایران، جنگ روانی - تبلیغاتی بر ضد حزب توده ایران و ارگان های رهبری آن تشدید شده و هر روز ابعاد جدیدی به خود می گیرد. افشاگری های مهم سند پلنوم وسیع کمیته مرکزی حزب درباره توطئه های رژیم از جمله راه اندازی نشریه ضد توده ای ”راه توده“، و نامه نگاری ها تحت هدایت و نظارت وزارت اطلاعات، به نام ”ا.ک“ برای ایجاد انشعاب و انفجار در حزب، ضربه مهمی به برنامه های دستگاه های امنیتی برای حزب سازی و مختل کردن فعالیت های حزب توده ایران وارد کرد و با استقبال گسترده اعضاء، هواداران و دوستان حزب رو به رو شد.
اخیراً نامه ای جعلی به نام رفیق محمد امیدوار با عنوان ”سخن گو از انقلاب....“ در راستای همان برنامه های ارتجاع، که کمیته مرکزی حزب توده ایران درباره آن اظهار نظر کرده است، چاشنی تبلیغات ضد توده ای شده و در یک پایگاه اینترنتی به چاپ رسیده است. دبیرخانه کمیته مرکزی حزب اعلام می کند که این نامه، که گویا از طریق پست الکترونیکی به این پایگاه خبری رسیده است، نامه ای است سر تا پا جعلی و گیرنده و منتشر کننده این نامه هم معترف است که درباره صحت و سقم این نامه از رفیق خاوری سئوال کرده است و رفیق نیز آن را در راستای برنامه تخریب حزب ارزیابی کرده است. پاسخی که ظاهراً مورد قبول سئوال کننده قرار گرفت. آیا انتشار چنین نامه ای آنهم پس از اطلاع یافتن از جعلی بودن آن می تواند معنایی جز آب به آسیاب ریختن برنامه ریزان ارتجاع و دشمنان حزب داشته باشد. ما در سال های اخیر و با توجه به برنامه های رنگارنگ رژیم برای تحریک و دروغ پراکنی درباره حزب همواره اعلام کرده ایم و باز هم تأکید می کنیم که مواضع حزب توده ایران و ارگان های رهبری آن تنها در صورت انتشار در ”نامه مردم“ و پایگاه اینترنتی حزب قابل استفاده و اتکاء است.
دبیرخانه کمیته مرکزی حزب توده ایران ضمن محکوم کردن این تلاش های مذبوحانه باردیگر همه اعضاء، هواداران و دوستان حزب را به هوشیاری در مقابل توطئه های رنگارنگ دشمنان حزب فرا می خواند.

دبیرخانه کمیته مرکزی حزب توده ایران
15 اردیبهشت ماه 1388







در حاشیة رویدادهای هفته ای که گذشت




تشدید فشار برجنبش دانشجویی
دروغ پردازی به سود مقاصد رژیم ولایت فقیه
جنبش زنان وطرح مطالبات در انتخابات
هشدار به همه نیروهای مترقی و آزادیخواه:
تخریب خاوران ادامه دارد!
مصوبه مجلس برای تثبیت سانسور و اختناق

تشدید فشار برجنبش دانشجویی

گزارشات متعدد از سوی مدافعان حقوق بشر و فعالان جنبش دانشجویی حاکی از آنست که ارتجاع حاکم برابعاد اعمال فشارهای هدفمند خود به جنبش دانشجویی افزوده است.
دراوایل اردیبهشت ماه، شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت با انتشار بیانیه ای نسبت به ادامه سرکوب درمحیط های دانشگاهی و دستگیری و شکنجه فعالان جنبش دانشجویی اعتراض کرد. دربخشی از بیانیه می خوانیم: ”جرم دانشجویان این است که چرا دروغ های دولت نهم را افشاء می کنید؟ چرا چشمتان را بردروغ های عامل تبعیض و فساد بستید؟
اینها دلایل حبس و تعلیق و به بند کشیدن عزیزانمان است، چرا اعتراض می کنید؟ این شاه بیت مطلب است. دو ماه است که عباس حکیم زاده عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برای اعتراف های مجعول تحت فشار است. قریب دو ماه از بازداشت شبنم مددزاده عضو انجمن اسلامی دانشگاه تربیت معلم می گذرد و پاسخ مناسبی درخصوص وضعیت وی به خانواده اش داده نشده است ... همچنین محمدپور عبدالله نیز که از دانشجویان طیف چپ می باشد نزدیک به سه ماه است که در بازداشت بسر می برد و مرتبا از زندان اوین به قزل حصارو بالعکس منتقل می شود، که این اقدامات نشان دهنده افزایش فشار به وی جهت پذیرفتن اتهامات واهی است.“
دربیانیه سپس با اشاره به وضعیت دیگر دانشجویان دربند مانند ساناز الله یاری از دانشجویان چپ، نریمان مصطفوی، احمدقصابان و مهدی مشایخی با تاکید برشکنجه این مبارزان جوان برای اعترافات تلویزیونی خاطر نشان شده: ”..... آقای رییس جمهور مهرورز بعد از ماه ها حبس رکسانا صابری به دلیل فشارها (یا بده بستان ها) بین المللی به فکر افتادند این موضوع را پیگیری کنند. چه خوب! ول یادمان نمی رود که موسم انتخابات است وخوش رقصی هایی این چنین شاید از شدت خشم فعالین حقوق بشر بکاهد. اما کجاست عدالت ورزی مدعای آقایان که ببینند دانشجویان دربند به چه جرمی روزهایشان را با مرور دیوارهای انفرادی به شب می رسانند؟ فعالین و گزارشگران حقوق بشر کجایند که چنین ظلم و اجحافی درحق این دانشجویان شایسته ثبت درتاریخ است.“
درپایان بیانیه تاکید می شود: ”اعتراف گیری های احتمالی تان سرکنگبینی است که صفرا خواهد فزود و شعله بردامن دانشگاه خواهد افکند.“
از سوی دیگر درنخستین روزهای اردیبهشت ماه به دنبال سلسله اعتراضات دانشجویی، ماموران اطلاعات سپاه ونیروی انتظامی با خشونت وارد محوطه دانشگاه تربیت معلم کرج شده و در اقداماتی وحشت برانگیز با شلیک تیرهوایی به تهدید و ارعاب دانشجویان پرداختند.
خبرنامه امیر کبیر6 اردبیهشت ماه نوشت: ”ظهر روز (5 اردیبهشت ماه) دانشجویان پردیس کرج دانشگاه تربیت معلم دراعتراض به ورود نیروهای انتظامی و تهدید دانشجویان با سلاح گرم دومین تریبون آزاد و تجمع خود را برگزار گردند .... .“
تهدید دانشجویان معترض با سلاح گرم، شکنجه دانشجویان دربند و تعلیق ترم های تحصیلی همگی رشته های به هم پیوسته برنامه ارتجاع حاکم برای درهم شکستن جنبش دانشجویی و مهار آن درلحظه کنونی یعنی انتخابات ریاست جمهوری است. ارتجاع می کوشد، به اشکال مختلف جنبش دانشجویی را وادار به عکس العمل حساب نشده کرده و از این طریق یکی از مهم ترین و موثرترین گردان های جنبش مردمی را خنثی و سترون سازد. با حفظ هوشیاری و تشدید مبارزه حق طلبانه باید این توطئه را افشاء و ناکام ساخت!

دروغ پردازی به سود مقاصد رژیم ولایت فقیه

یکی از شگردهای اصلی رژیم ولایت فقیه درمقابله با جنبش مردمی و احزاب و سازمان های مترقی، ملی و آزادیخواه، دامن زدن به جو بی اعتمادی برای ایجاد تفرقه و پراکندگی میان نیروهای سیاسی میهن دوست است. دراین زمینه جو سازی، جعل و تنظیم خبرهای دروغ وساختگی با وسعت خیره کننده ای از سوی سایت ها، خبرگزاری ها و مطبوعات وابسته به رژیم بویژه طف ارتجاع حاکم درفضای رسانه ای و همچنین افکار عمومی جامعه رواج داده می شود. این امر حتی درآستانه انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری شامل حال نامزدهای اصلاح طلب حکومتی نیز گردیده و روزی نیست که با خبرهای جعل و یا پیامک های دروغین درحجمی گسترده به تخریب و جو سازی نپردازند. سایت ها و خبرگزاری های خارج از ایران نیز از این قاعده مستثنی نبوده و نیستند. برخی از این سایت ها و روزنامه های اینترنتی تعمداً و همسو با داخل کشور به جعل و دروغ پردازی باهدف معین مشغول هستند و متاسفانه بعضی سایت ها و خبرگزاری ها نیز به دلایل مختلف گاه به دام اینگونه توطئه ها کشانده می شوند.
اخیرا و به موازات اوضاع حساس و بغرنج کشور یکی از خبرگزاری های خارج از کشور، دراقدامی به دور از هرگونه احساس مسئولیت سیاسی و تعهد حرفه ای و اخلاقی، با درج خبری از یک سایت اینترنتی به نام ”پیک نت“، مدعی گردیده، ”پیک نت“ وابسته به حزب توده ایران است.
”خبرگزاری“ جبهه ملی در آمریکا(شایان ذکر است براساس اعلام رسمی رهبری جبهه ملی ایران داخل کشور، این خبرگزاری هیچگونه وابستگی سیاسی و تشکیلاتی با جبهه ملی ایران ندارد) به تاریخ اول اردیبهشت ماه سال جاری خورشیدی بطور کامل یک خبر سایت ”پیک نت“ را با نام ”مانور 140 هواپیمای نظام با هشدار روس ها لغو شد“، را منتشر و دراختیار خوانندگان و مراجعه کنندگان خود قرارداد. اما در ابتدای این خبر نوشت: ”سایت پیک نت وابسته به حزب توده این خبر را منتشر کرده است. با ارتباطی که حزب توده هنوز هم با روسیه دارد، میتوان این منبع را نیمه موثق دانست.“ اینگونه افترا و دروغ پردازی واتهام زنی به هیچ وجه تازگی ندارد و چنین اعمالی شیوه خاص جریاناتی است که به هیچ اصول سیاسی، اخلاقی و حرفه ای پایبند نیستند و از ایجاد جو سوظن، بی اعتمادی و جعل خبر با هدف پراکندن تخم نفاق و تفرقه در صفوف جنبش دمکراتیک و آزادیخواهانه مردم ایران منفعت سیاسی می برند!
حزب توده ایران ارگان های تبلیغاتی مشخص و شناخته شده ای دارد که با مراجعه به آنها مواضع، دیدگاه ها، ونظرات حزب ما قابل دسترسی است. اصولا فعالیت سایت ها و نشریات اینترنتی مانند ”راه توده“ و ”پیک نت“، نه تنها ارتباطی با حزب توده ایران ندارند، بلکه همانگونه که بارها رسماً تاکید کرده ایم، راه اندازی و فعالیت چنین سایت هایی بخشی از جنگ روانی-تبلیغاتی رژیم ولایت فقیه برضد حزب ما است، از آنجا که فعالیت مخرب و مشکوک چنین سایت هایی وموارد مشابه آنها با عناوین دیگر برای همه نیروها، احزاب، سازمان ها و شخصیت های مترقی و آزادیخواه راستین و معتبر میهن ما شناخته شده است، نمی توان پذیرفت اقدام اخیر ”خبرگزاری“ مورد اشاره دراتهام زنی به حزب توده ایران، از سرناآگاهی و یا تصادف بوده است. افترا، برچسب زنی و اشاعه خبرهای دروغ و ساختگی، جز خدمت به اهداف و مقاصد ارتجاع حاکم معنای دیگری ندارد و مدعیات ”خبرگزاری“ مورد اشاره درخصوص حزب ما، گویای این واقعیت است. برخلاف چنین اقدامات هدفمند و جو سازی های حساب شده، حزب ما ضمن هشدار به همه احزاب و نیروهای مترقی و آزادیخواه نسبت به توطئه های رژیم ولایت فقیه، به تلاش و مبارزه خستگی ناپذیر خود برای تشکیل جبهه واحد ضد دیکتاتوری ادامه داده و از هیچ کوششی درراه نزدیکی و اتحاد عمل احزاب، سازمان ها و شخصیت های ملی و میهن دوست دریغ نخواهد کرد. به اعتقاد ما چنین سیاستی، شیوه موثر و مناسب مبارزه با توطئه های رنگارنگ ارگان ها و نهادهای امنیتی رژیم است!

جنبش زنان وطرح مطالبات در انتخابات
گروه های مختلفی از جنبش زنان در یک ائتلاف تحت عنوان ”همگرایی جنبش زنان برای طرح مطالبات درانتخابات“ گرد آمده و خواست های خود را از نامزدهای ریاست جمهوری دردهمین دوره انتخابات اعلام داشتند.
دربیانیه ای که شنبه 5 اردیبهشت ماه از سوی این انئلاف انتشار یافته، به مواردی از جمله اصلاح برخی مواد قانون اساسی و رفع تبعیض درکلیه عرصه ها اشاره شده است. دراین بیانیه تاکید می شود: ”ما بخشی از جنبش زنان ... امروز نیز مصمم شده ایم، به منظور ارایه بخشی از مطالبات خود و زنان سرزمینمان، با بهره گیری از فضای انتخاباتی، ائتلاف دیگری را شکل دهیم. هدف این ائتلاف صرفا طرح مطالبات زنان است و درصدد حمایت از کاندیدایی خاص یا مداخله درحق شهروندان برای مشارکت یا عدم مشارکت درانتخابات نیست ....“
سپس بیانیه با توضیح علت ائتلاف می نویسد: ”برابری حقوقی و رفع تبعیض های جنسیتی، قومی وطبقاتی جوهره و شالوده مشترک مطالبات زنان درتمامی اقشار جامعه است ... از این رو ما، زنان و مردان ایرانی، با اعتقاد به اینکه بدون رفع تبعیض از زندگی زنان، هیچ جامعه ای به دمکراس و عدالت به این دو آرمان همیشگی جامعه ایرانی دست نخواهد یافت، از کاندیداهای ریاست جمهوری می خواهیم درسیاست ها و برنامه های خود دو مطالبه اساسی ما را ..... مورد توجه قرار دهند: 1-پیگیری مجدانه پیوستن به کنوانسیون رفع هر گونه تبعیض علیه زنان، 2-تلاش درجهت رفع قوانین تبعیض آمیز علیه زنان و به ویژه بازنگری واصلاح اصول 19، 20، 21، 115 قانون اساسی به منظور گنجاندن اصل برابری جنسیتی بدون قید و شرط ....“
اتئلاف، همگرایی جنبش زنان برای طرح مطالبات درانتخابات اعلام داشته، حرکت آنها، حرکتی مسالمت آمیز و دستجمعی است که می کوشد با توافق هر چه گسترده تر، خواست ها ومطالبات زنان کشور را درپیوند با منافع جنبش سراسری طرح و برای آن مبارزه کند!

هشدار به همه نیروهای مترقی و آزادیخواه:
تخریب خاوران ادامه دارد!
*با تخریب بخشی گسترده ای از خاوران و انتقال پیکرهای شهدا ازگورهای دستجمعی به نقاط نامعلوم توسط ماموران وزارت اطلاعات، اینک ضرورت سازماندهی یک کارزار وسیع بین المللی برای افشای اقدامات رژیم ولایت فقیه و به دادگاه کشاندن مسئولین جنایت سال 1367 بیش از هر زمان دیگری احساس می شود!

بر پایه گزارشات انتشار یافته و تایید گروهی از خانواده های شهدای به خاک سپرده شده درخاوران، صبح روز شنبه 5 اردیبهشت ماه امسال ماموران لباس شخصی وابسته به سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی با استفاده از چندین دستگاه ماشین های سنگین مانند لودر به تخریب بخش وسیعی از قسمت جنوب شرقی گورستان خاوران که محل گورهای دستجمعی فاجعه ملی است، مبادرت کردند.
گزارشات فعالین حقوق بشر و شاهدان عینی حاکی از آن است، خانواده هایی که درتاریخ مذکور (5 اردیبهشت ماه) به گورستان خاوران مراجعه کرده بودند، ضمن مشاهده آثار فعالیت ماشین های سنگین خاک برداری، بقایای اسکلت ها را که درخاک برداری نمایان شده بود به چشم دیده اند. گروهی از خانواده شهدا رسما اعلام داشته اند که، قسمت های از بقایای استخوان های شهدای قهرمان خلق را به عنوان مدرک اقدامات ضد انسانی رژیم برداشته و دراختیار دارند.
انتقال پیکرهای شهدای خقته درخاوران به مکان نامعلوم و تخریب گورهای دستجمعی، نشانگر یک سیاست هدفمند برای محو نابودی همیشگی خاوران به عنوان یک سند تاریخی است. حزب ما، که گروه بزرگی از رهبران، کادرها، اعضا و هواداران قهرمان آن از زمره شهدای به خاک سپرده شده درخاوران هستند. همه نیروها، احزاب و سازمان های مترقی و آزادیخواه را به اقدام عاجل برای جلوگیری از تخریب بیشتر سروستان آزادگان-خاوران- فرا می خواند. اینک بیش از هرزمان دیگر به سازماندهی یک کارزار گسترده ملی و بین المللی برای افشای جنایات رژیم از جمله اقدام تنفر برانگیز انتقال پیکر شهدا به مکان یا مکان های نامعلوم، نیاز است.حزب توده ایران دراین خصوص آماده همه گونه همکاری بوده، هست و خواهد بود.

مصوبه مجلس برای تثبیت سانسور و اختناق

درآستانه برگزاری انتخابات دوره و دهم ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی، با مداخله آشکار رییس آن یعنی علی لاریحانی، لایحه کنترل سایت ها و وبلاگ ها را به تصویب رساند! روزنامه اعتماد 26 فروردین ماه با گزارش از نحوه تصویب این لایحه که به تحکیم فضای سانسور و اختناق یاری می رساند و درخدمت اهداف ارتجاع حاکم بویژه دولت احمدی نژاد است، از جمله نوشت: ”علی لاریجانی به استناد اطلاعات ناصحیح نمایندگان حامی دولت مبنی براینکه تعریف نشریات الکترونیکی درقانون مطبوعات وجود دارد، حاضر به شنیدن تذکرات نمایندگان نشد تا سرانجام لایحه اصلاح قانون مطبوعات به تصویب برسد. براین اساس مجلس اجازه کنترل سایت های و وبلاگ ها را به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی داد تا اگر از این وزارتخانه مجوز نگیرند بتوان با آنها برخورد قانونی کرد. حتی دادگاه سایت هایی که در وزارت ارشاد ثبت نام نکنند، دادگاه عمومی بوده و از هیات منصفه بی بهره هستند.“ تصویب چنین لایحه ای درمجلس ارتجاع دور از انتظار نبود، مجموعه طیف ارتجاع حاکم با علم به رشد نارضایتی اجتماعی از عملکرد دولت احمدی نژاد و در هراس از جنبش مردمی و انتشار اخبار و گزارشات (از جمله در سایت ها، وب لاگ ها ...) ا زمدت ها قبل ضمن افزایش اعمال فشار به روزنامه نگاران و دست اندر کاران فعالیت های مطبوعاتی و فرهنگی، درجستجوی راهی برای کنترل فضای مجازی واعمال سانسور درآن بودند، اینک این مصوبه جامه قانونی بر این برنامه ارتجاعی می پوشاند و امکان برخورد وسرکوب نویسندگان و روزنامه نگاران بویژه دگراندیشان را به وزارت ارشاد و نهادهای امنیتی می دهد.
روزنامه اعتماد دراین زمینه می افزاید: ”این لایحه (مصوبه) هزینه سنگینی برای فضای آزاد اطلاع رسانی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری دارد. حتی نماینده وزارت ارشاد درمجلس هم ابایی نکرد که در دفاعیاتش از این لایحه بگوید، هدف ثبت نام تمام سایت ها و نشریات الکترونیکی دروزارت ارشاد است. به این ترتیب نه تنها وب لاگ ها که سایت های انتخاباتی حامی کاندیداها هم باید از وزارت ارشاد مجوز بگیرند. درغیر این صورت می توان با آنها برخورد کرد و چنین فضایی هم از کاندیداها گرفته می شود.“ بامصوبه مجلس هشتم اینک اختناق و سانسور بیش از گذشته دگر اندیشان و نویسندگان و روزنامه نگاران دنیای مجازی را تهدید کرده واز بیان آزاد اندیشه و اخبار و اطلاعات محروم می سازد. بخشی از هدف ارتجاع از تصویب این لایحه، تقویت نقش صدا و سیما و روزنامه های واپس گرا چون کیهان، وطن امروز و رسالت است.
گسترش سانسور و اختناق به فضای مجازی و ایجاد رعب و وحشت در بین وب لاگ نویسان و روزنامه نگاران ونویسندگان سایت ها نشانگر ماهیت رژیم ولایت فقیه و دشمنی تاریخی آن با آزادی اندیشه و قلم است!







مخارج مالی ستاد انتخاباتی احمدی نژاد از کجا تامین می شود؟!



با استعفای ثمره هاشمی از دولت و تعیین او به سمت ریس ستاد انتخاباتی احمدی نژاد درانتخابات دوره دهم ریاست جمهوری و نیز آغاز فعالیت جریانی با نام ”ستادهماهنگی حمایت های مردمی از احمدی نژاد“ با هدایت ثمره هاشمی، موضوع بسیار جدی چگونگی تامین منابع مالی فعالیت های گسترده انتخاباتی احمدی نژاد به بحث روز بدل شده و پیرامون آن گمانه زنی های مختلف جریان دارد.
درواقع ستادهای حامی احمدی نژاد درسراسرکشور به شکل بسیار برنامه ریزی شده و دقیق مشغول به فعالیت هستند که چنین اقداماتی بدون پشتوانه مالی کلان امکان پذیر نیست.
روزنامه اعتماد ملی 15 اردیبهشت ماه امسال درمطلبی با اشاره به حامیان احمدی نژاد درانتخابات سال 1384 به موارد جالب و قابل تاملی اشاره کرده است، اعتماد ملی ازجمله دراین باره نوشت: ”اولین مساله ای که پس از اعلام آغاز فعالیت ستاد هماهنگی حمایت های مردمی از احمدی نژاد به ذهن متبادر می شود، نحوه تامین هزینه تبلیغاتی و امور دیگر هزینه زا دراین ستاد است. هنوز اطلاعاتی دراین مورد و اینک چه شخصیت های نامداری درعرصه سیاست و اقتصاد و حتی ورزش درفکر کمک مالی به این ستادها هستند، اعلام نشده است. اما درسال 1384 چه کسانی درپشت پرده کمک های مالی ستاد احمدی نژاد بودند و آیا امروز هم پول های خود را به حساب رییس دولت مهروزی واریزی می کنند یا خیر؟ .... اکثر هزینه های ستاد درسال 1384 تحت نام آقاخان و از سوی دیگران تامین می شد .... ”
این روزنامه سپس به بررسی نام این شخص و دیگر افراد موثر درتامین منابع مالی تبلیغات احمدی نژاد پرداخته و توضیح می دهد، رستم سید آقاخان ازنزدیکان رییس جمهور و از نامزدان ستاد حامیان دولت در انتخابات شورای شهر تهران در آذرماه 85 بود. رستم سید آقاخان پس از پیروزی احمدی نژاد و تشکیل دولت به اصطلاح ”عدالت محور“ از موسسان و عضو هیات مدیره شرکت بهزیست بنیاد است. این شرکت با نام فعالیت درامور خیریه و تامین مطالبات افراد محتاج درسال های گذشته، بزرگترین شبکه قاچاق پوشاک و محصولات نساجی به داخلی ایران بوده است که از این راه میلیاردها تومان سود کسب کرد. با افشای این شبکه و گزارش تخلفات مالی عظیم شرکت بهزیست بنیاد، اکنون تامین منابع مالی ستاد حمایت از احمدی نژاد شکل دیگری به خود گرفته است و اینبار ماموریت تامین منابع عظیم مالی به سود احمدی نژاد برعهده مهرداد بذرپاش گذشته شده و این چهره بسیار نزدیک به شخص رییس جمهوری با انتقال از شرکت خودروسازی سایپا به مدیریت بزرگترین و ثروتمندترین شرکت سرمایه گذاری ایران یعنی شرکت سرمایه گذاری تامین اجتماعی (شستا) تلاش خواهد کرد بودجه ستادهای حمایت از احمدی نژاد را از سرمایه و ثروت این شرکت تامین و تضمین کند. پایگاه خبری شهاب نیوز 2 اردیبهشت ماه درگزارشی از نقش مهرداد بذرپاش درمدیریت شستا از جمله خاطر نشان ساخت: ”شستا شرکت عظیمی است که ده ها شرکت مادر و بزرگ را تحت اختیار دارد و به عنوان بزرگترین و ثروتمند ترین بنگاه اقتصادی کشور شناخته می شود. مهرداد بذر پاش که درسال 1384 جزیی از تیم مشاوران جوان آقای احمدی نژاد بود، درانتخابات شوراهای سوم به عنوان رییس گروه رایحه خوش خدمت فعالیت کرد و هم اکنون علاوه بر مدیریت شرکت ثروتمند سایپا (پیش از استعفا)، روزنامه پرهزینه وطن امروز که جزیی ا زهنگ رسانه های حامی دولت است را نیز منتشر می کند ....“
این نکته را نیز بیفزایم که، شرکت سایپا خود یکی از شرکت های زیر پوشش شرکت سرمایه گذاری تامین اجتماعی یعنی شستا است. انتقال فرد نزدیک به احمدی نژاد از سایپا به بزرگترین شرکت سرمایه گذاری موجود ایران، باعث گردید، رسانه های همگانی درارتباط با این موضوع هشدار دهند: ”اکنون با جابجایی بذرپاش از سایپا به شستا، سبب به وجود آمدن شائبه های جدیدی درخصوص تامین منابع مالی ستاد انتخاباتی احمدی نژاد شده است، اگر چه تاکنون رییس ستاد انتخاباتی رییس جمهور دراین خصوص سخن نگفته و منابع مالی ستاد خود را شفاف معرفی نکرده است ... ”
با تاکید بر چنین گزارشاتی می توان ماهیت واقعی دولت احمدی نژاد ومنابع مالی و حامیان او را شناخت. حامیانی که خود نیز از حمایت دولت در 4 سال گذشته بهره ها برده اند.






پیروزی زحمتکشان در آفریقای جنوبی!



* سندیکا های آفریقای جنوبی نقش برجسته ای در انتخابات ایفاء کردند!

جاکوب زوما، رهبر ترقی خواه و رادیکال کنگره ملی آفریقا (ک.م.آ.) در روز 19 اردیبهشت ماه در مراسم باشکوهی در پرتوریا، پایتخت آفریقای جنوبی، پس از ادای سوگند و مراسم تحلیف، رسماٌ رئیس جمهور این کشور شد. در این مراسم با شکوه هزاران تن از مردم و شمار کثیری از سران کنونی و سابق کشور های جهان شرکت داشتند. زوما در روز 16 اردیبهشت ماه بدنبال پیروزی ”ک.م.آ.“ و متحدان آن در حزب کمونیست آفریقای جنوبی (ح.ک.آ.ج.) و کنفدراسیون اتحادیه های کارگری آفریقای جنوبی (ک.ا.ک.آ.ج.)، با اکثریت بالائی در پارلمان این کشور به مقام ریاست جمهوری انتخاب شده بود. 15 سال پس از پیروزی تاریخی مردم بر رژیم آپارتاید، انتخابات پارلمانی با اهمیت آفریقای جنوبی در روز 2 اردیبهشت ماه با پیروزی ”ک.م.آ.“ با 65.9% آراء رای دهندگان به پایان رسید. این پیروزی از آنجا اهمیت کلیدی پیدا کرده بود که در آذرماه گذشته به دنبال یک مبارزه سخت درون حزبی در کنفرانس ملی ”ک.م.آ.“ جاکوب زوما توانست با اکثریت بالائی تابو مبکی، رئیس جمهور سابق، را شکست بدهد و به مقام رهبری مشهورترین جنبش آزادیبخش ملی آفریقا انتخاب شود. انتخاب زوما به دو دلیل، اول آنکه حزب کمونیست و اتحادیه های کارگری یک پارچه از او حمایت می کردند و اینکه رهبر قبلی، رئیس جمهور کشور، طراح و مدافع سیاست های نولیبرالی بود، اهمیت سیاسی فراوانی داشت. این حقیقتی است که آفریقای جنوبی در دوره پس از شکست و برچیده شدن رژیم آپارتاید در سال 1994 و به ویژه در طول سال های ریاست جمهوری تابو مبکی به بهشت سرمایه داران سیاه پوست تبدیل شده و برابری نژادی نتوانسته بود که اختلافات طبقاتی در کشور را تقلیل بدهد. زحمتکشان سیاه پوست 15 سال پس از فروپاشی نظام آپارتاید، هنوز اسیر بندهای طبقاتی هستند و فقر و بیماری ایدز در کشور گسترش یافته است.
در روز 3 اردیبهشت ماه و با مشخص شدن پیروزی یکپارچه ”ک.م.آ.“ و متحدان آن در انتخابات یک روز قبل آن، جاکوب زوما در جمع هزاران تن از کارکنان، کمک دهندگان داوطلب و اعضای ستادهای انتخاباتی که در مقابل ساختمان مرکزی ”ک.م.آ.“ در ژوهانسبورگ جمع شده بودند، با اظهار رضایت از نتیجه انتخابات اظهار داشت: حتی آنان که قبلاٌ می گفتند که ”ک.م.آ.“ 60% آراء را هم به دست نخواهد آورد اکنون از احتمال 70% صحبت می کنند. 23 میلیون تن از مردم آفریقای جنوبی یعنی 77% صاحبان آراء در این انتخابات که عملاٌ به رفراندومی در رابطه با طرد سیاست های نولیبرالی 10 سال گذشته در دوره ریاست جمهوری تابو مبکی تبدیل شده بود، شرکت کردند. در این مراسم رفیق ”زولینزیما واوی“، رهبر سندیکالیست های آفریقای جنوبی و عضو رهبری حزب کمونیست آفزیقای جنوبی گفت: پیروزی تاریخی امروزجنیش انقلابی ما، کنگره ملی آفریقای جنوبی، به رهبران کبیر آن- اولیور تامبو، نلسون ماندلا، والتر سیسولو، و کریس هانی تقدیم می شود. در این گردهمایی ”مالسلا مالکا“، سخنگوی حزب کمونیست آفریقای جنوبی، گفت که مردم به فراخوان برای دفاع از ارثیه گرانبهای کریس هانی، دبیرکل سابق ”ح.ک.آ.ج.“، (از رهبران برجسته ”ک.م.آ.“ و فرمانده نیروهای مسلح آن در دوره مبارزه مسلحانه، که در فروردین سال 1372 در جریان سوء قصد از سوی محافل نژادپرست به قتل رسید) پاسخ مثبت دادند. او اضافه کرد: ”ک.م.آ.“ از این انتخابات با حکم مستقیم از طرف مردم برای تغییر آفریقای جنوبی به جامعه ای بهتر بیرون آمده است. رسانه های گروهی به دلیل پیروزی چشم گیر ”ک.م.آ.“ دارند زخم های خود را می لیسند. مردم آفریقای جنوبی کارزار نخبگان برای بدنام نشان دادن ”ک.م.آ.“ و رهبر آن را رد کردند.“ ”طبقه کارگر و فقرا امروز یک پیروزی بزرگ کسب کرده اند. دومین دهه آزادی باید دهه رسیدگی به کارگران و فقرا باشد.“
لازم به تذکر است که اعضای حزب کمونیست آفریقای جنوبی و کنفدراسیون اتحادیه های کارگری آفریقای جنوبی همچنین عضویت کنگره ملی آفریقای جنوبی را هم دارند. بسیاری از مسئولان و رهبران کنگره ملی آفریقای جنوبی در سطح کشوری و منطقه ای از اعضای حزب کمونیست آفریقای جنوبی هستند.
در بیانیه روز 4 اردیبهشت ماه حزب کمونیست آفریقای جنوبی به مناسبت پیروزی ”ک.م.آ.“ در انتخابات از جمله به کنفرانس ”پولوکوانه“ در آذرماه گذشته که در جریان آن جاکوب زوما به مقام رهبری جنبش انتخاب شد، و همچنین کارزار هدفمند مخالفان نژادپرست در حزب ”ائتلاف دموکراتیک“ و نخبگان اپورتونیست که پس از کنفرانس از ”ک.م.آ.“ انشعاب کردند، اشاره شده است. در این بیانیه حزب کمونیست تعهد خود به تعمیق سازماندهی سیاسی طبقه کارگر برای ایفای نقش تاریخی خود به مثابه نیروی محرکه برای تعمیق و استحکام دموکراسی در کشور را مورد تاکید قرار می دهد. بیانیه حزب کمونیست آنگاه تمامی انقلابیون و ترقیخواهان آفریقای جنوبی را فرا می خواند که با کار متحد امکان دستیابی به اهداف عالی جنبش را فراهم نمایند. ”حزب کمونیست آفریقای جنوبی مردم را فرا می خواند که متفرق نشوند بلکه این نیروی محرکه ای را که در جریان کارزار انتخاباتی ایجاد شده است، مورد استفاده قرار دهند“، و کمیته های خیابانی و محلات را برای مبارزه با جنایت و فساد، تشکیل دهند، کمیته های مردمی برای بهداشت تشکیل دهند که در رابطه با چالش های فراهم آوردن امکانات کیفیتاٌ قابل قبول برای بهداشت مردم عمل کنند، کمیته های محلی آموزش برای پرداختن به امر ریشه کن کردن بیسوادی و تبدیل آموزش به یک موضوع اجتماعی را پایه ریزی کنند، کمیته های مردمی برای برخورد با مسئله اصلاحات ارضی ، به منظور برخورد با مسئله امنیت غذائی با هدف مبارزه با گرسنگی، پایه ریزی کمیته های حمل و نقل عمومی برای ایجاد یک سیستم قابل اطمینان حمل و نقل شهری را هدف قرار دهند.
در بیانیه ای که در روز 7 اردیبهشت ماه به مناسبت پانزدهمین سالگرد آزادی آفریقای جنوبی از آپارتاید منتشر شد، حزب کمونیست از جمله به چالش های در پیش رو برای جلو بردن تغییرات کمی و کیفی به منظور بهبود زندگی مردم و دادن معنای واقعی به آزادی سخن گفت. بیانیه اعلام می دارد که: ”ما قویاٌ اعتقاد داریم که به اجرا گذاردن مانیفست انتخاباتی ”ک.م.آ.“ یکی از پلاتفرم ها برای ایجاد زندگی بهتری برای همه مردم است.“ برای“ح.ک.آ.ج.“ جشن گرفتن پانزده سال پیشرفت در جریان دموکراسی همچنین به معنی تشدید مبارزه برای برچیدن بساط غیر انسانی سرمایه داری و تغییر اساسی مشخصه های استعماری اقتصاد کشور می باشد.“








لبه تیز بحران سرمایه داری متوجه زحمتکشان است!



*با ژرفش بحران جهانی میلیون ها تن از زحمتکشان به ورطه فقر رانده شده اند، به این دلیل فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری (دبلیو،اف، تی، یو) خواستار مبارزه مشترک و متحد جنبش سندیکایی برای تضمین و تامین منافع زحمتکشان دربرابر، پیامدهای و تعدیات سرمایه داری است!

بحران بی سابقه اقتصادی جهان را با یک رکود همه جانبه روبرو ساخته است و بیشترین صدمه نیز به زندگی و امنیت شغلی کارگران و زحمتکشان وارد می آید. همزمان با گزارش جدید سازمان بین المللی کار که درآن با صراحت نسبت به وخامت اوضاع ابراز نگرانی و افزایش رشد بیکاری به بیش از 5 درصد پیش بینی شده است. سندیکاهای کارگری بویژه دراروپا کارزار گسترده ای را برای مقابله با برنامه ها و سیاست های مالی دولت های اتحادیه اروپا سازمان می دهند. درآلمان، یونان، اسپانیا و ایتالیا سندیکاها کارزار گسترده ای را آغاز کرده اند، چندی پیش به فراخوان اتحادیه های کارگری فرانسه ده ها هزار کارگر و کارمند دراعتراضی به سیاست حمایت دولت سارکوزی ار بانک ها به زیان هزاران مزدبگیران درسراسر فرانسه دست به اعتصاب زدند که رسانه های بین المللی آن را اعتصابی عظیم و سازمان یافته معرفی ساختند. مطابق برآورد رسمی سازمان بین المللی کار که چندی پیش انتشار یافت با ژرفش بحران و تداوم رکود اقتصادی، درسال کنونی میلادی(2009) 20 میلیون نفر دیگر درخطر بیکاری قرار دارند. آهنگ رشد بیکاری در سال جاری به بیش از 5 /7 درصد خواهد رسید که به معنای افزایش 51 میلیون نفر دیگر به شمار بیکاران جهان است. درحال حاضرآلمان به عنوان موتور اقتصادی اتحادیه اروپا با رشد 8 /7 درصدی بیکاری روبرو است که از پیش بینی کارشناسان اقتصادی بسیار فراتر می باشد. درکشورهای اسکاندیناوی که زمانی ویترین سرمایه داری جهانی تلقی می شد، آمار افزایش بیکاری زنگ خطر را به صدا درآورده است. رشد نابرابری اجتماعی براثر بحران دراین کشورها، سیستم اجتماعی مدل سرمایه داری با چهره انسانی اسکاندیناوی را با بحران روبرو و ناکار آمد ساخته است. درچنین وضعیتی سازماندهی مبارزه با سیاست های ضد کارگری دردستور کار بسیاری از سندیکاها و اتحادیه های کارگری قرار دارد. فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری (دبلیو، اف، تی، یو) درروزهای 15 و 16 دسامبر سال گذشته میلادی درنشست خود در شهر لیسبون، پایتخت پرتغال که درآن ده ها سندیکای کارگری اروپا حضور داشتند و بیش از 150 تن از رهبران و مسئولان جنبش های سندیکایی 24 کشور جهان ناظر برآن بودند، خواستار تشدید مبارزه وانسجام واتحاد عمل جنبش جهانی سندیکایی گردید. درگزارش این نشست که درپایگاه اطلاعاتی فدراسیون 18 دسامبر 2008 بازتاب یافته، از جمله آمده است: ” شرکت کنندگان درنشست لیسبون اتفاق نظر سندیکاهای کارگری را در مسایلی چون اقدامات مشترک و متحد و بسیج ملی، منطقه ای و جهانی برای مبارزه و حمایت از حقوق بنیادین کار و منافع کارگران را بیان کرده و خواستار مبارزه درراه تامین آنها شدند.“
مبارزه سندیکاها و تلاش بی وقفه فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری نشانگر وضعیت فاجعه بار ناشی از بحران در زندگی وکار میلیون ها کارگردرچهار گوشه جهان است. بیکاری گسترده زحمتکشان، ورشکستگی واحدهای کوچک و متوسط تولیدی و صنعتی و بسیاری از موسسات غول پیکر مالی و بانک های بزرگ، گویای این واقعیت است که برخلاف تبلیغات امپریالیسم خبری، لبه تیز بحران و نیروی ویرانگر آن علیه طبقه کارگر و تولید کنندگان وسرمایه داران کوچک متوجه است. همچنانکه مارکس، با صراحت ارزیابی کرده بود، بحران نتیجه تضادهای درونی سرمایه داری است و خاص این شیوه تولیدی می باشد! بنابر این پدیده بحران نه تصادفی و نه اتفاقی و تعجب آور است. این بحران چنان ژرف و دامنه دار قلمدار می شود که درهمایش داوس سوئیس (مجمع اقتصادی جهان) جورج سوروس میلیارد آمریکایی اعلام می کند، ابعاد بحران به طور چشم گیری گسترده تر از رکود دهه 1930 میلادی است. همین شخص با صراحت تاکید کرد: ” وضعیت وخیم تر خواهد شد.“
دربرابر این وضعیت وخیم یگانه راه حل همانگونه که فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری (دبلیو، اف، تی، یو) اعلام می دارد، تشدید مبارزه و سازماندهی جنبش جهانی سندیکایی است!