نامه مردم 793، 1 تیر ماه 1387




بازی با آتش



نشریه نیویورک تایمز روز جمعه 31 خرداد ماه (20 ژوئن) خبر مانور هوائی گسترده دولت اسرائیل را بر فراز مدیترانه شرقی و به منظور تمرین سوختگیری و بمباران اهداف دور دست، منتشر کرد.

به گزارش این روزنامه هدف اصلی این عملیات تمرین برای بمباران تاسیسات هسته ای ایران بوده است. دیگر رسانه های گروهی آمریکا و اروپا نیز در گزارش های روزهای اخیر خود با تأیید خبر این مانور، که با هماهنگی ناوگان دریایی دولت آمریکا در منطقه صورت گرفته است، به بررسی ابعاد گوناگون سیاست دولت اسرائیل در مقابله با سیاست های هسته ای ایران و عواقب آن پرداختند.
در کنار خبر این مانور گسترده نظامی که با شرکت 100 جنگنده اسرائیلی صورت گرفت اظهارات هفته های اخیر ”شائول موفاز“، معاون نخست وزیر، و وزیر دفاع پیشین اسرائیل درباره چگونگی برخورد با ”خطر برنامه هسته ای ایران“ نیز قابل تأمل است. ”موفاز“ در مصاحبه مطبوعاتی که با عکس العملل گسترده و شدیداً منفی محافل دیپلماتیک رو به رو شد از جمله گفت: ”برای متوقف کردن برنامه های اتمی ایران، راهی جز حمله نظامی به این کشور باقی نمانده است.“ روشن است که تهاجم نظامی به ایران، با هر هدف، و با هر بهانه ای نه تنها بر ضد صلح و مصالح عاجل و دوردست مردم ایران و منطقه خاورمیانه است، بلکه می تواند اثرات وخامت باری برای کل منطقه و کشاندن آن به سمت درگیری های فاجعه بار نظامی جدید و گسترده یی به همراه داشته باشد. محمد البرادعی، مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی، در عکس العمل درست و حساب شده ای به این اخبار نگران کننده اعلام کرد: ”به عقیده من حمله نظامی از هر کار دیگری بدتر است و این منطقه را به آتش خواهد کشید... اگر به ایران حمله نظامی شود باعث خواهد شد من نتوانم به کارم ادامه دهم.“ سخنگوی دولت روسیه نیز اعلام کرد که: ”تهدید به اتخاذ زور بر ضد ایران و یا تلاش برای تشدید تحریم ها خارج از چارچوب مصوبات شورای امنیت سازمان ملل می تواند مذاکرات حساس با ایران را دچار مشکل کند.“ دبیر کل سازمان ملل، ”یان کی مون“، نیز اعلام کرد: “ما تلاش داریم بتوانیم پرونده هسته ای ایران را از راه مسالمت آمیز و گفت و گو و به دور از سخنان تحریک آمیز حل و فصل بکنیم.“
مسئله تشنج و خطر درگیری های جدید نظامی در منطقه خاورمیانه و تهدیدات کشورهای امپریالیستی و دولت اسرائیل برای حمله نظامی به ایران موضوعی است که در ماه های اخیر، و خصوصاً با نزدیک شدن دولت بوش به انتهای دوران ریاست جمهوری اش، مورد بحث و بررسی جدی دولت های اروپایی و همچنین نامزدهای ریاست جمهوری آینده آمریکا بوده است.
حزب توده ایران در پی روی کار آمدن دولت احمدی نژاد و تشدید تشنج سیاسی در منطقه، خصوصاً درباره برنامه هسته ای ایران، همواره ضمن محکوم کردن سیاست های نابخردانه، که اگر چه زیر پوشش شعار های تند و تیز ارائه می گردد، در انتها تنها آب به آسیاب سیاست های امپریالیسم آمریکا در منطقه می ریزد، همواره بر حل اختلافات از طریق صلح آمیز تأکید کرده است. ما در عین حال بار دیگر تأکید می کنیم که حق مسلم ایران و دیگر کشورهای منطقه در بهره وری صلح آمیز از انرژی هسته ای، نیازمند تأیید این یا آن کشور نیست و هرگونه فشاری برای تضییع این حق دخالت آشکار و قلدرانه در امور داخلی کشورهای مستقل است. بر طبل جنگ کوبیدن و مانورهای نظامی تحریک آمیز نظامی تنها بازی با آتش است که می تواند عواقب فاجعه باری برای کل منطقه و جهان به همراه داشته باشد. مخالفت و بسیج کارزاری جهانی در مخالفت و به منظور مقابله با این سیاست های مخرب مسئله ای فوری و حیاتی است. محافل مدافع صلح، دموکراسی و پیشرفت در جهان می توانند و ضروری است که کارزار موثری را در مذمومیت و مقابله با سیاست ها و اقدامات تحریک آمیز و نهایتاٌ خطرناک سران دولت اسرائیل و متحدان اروپایی و آمریکائی آنان سازمان دهی کنند. شعار چنین کارزاری می تواند دفاع از صلح و تمامیت ارضی ایران و حمایت از سیاست حل اختلافات از طریق گفتگو و مذاکرات سازنده باشد.
پیش گرفتن یک سیاست خارجی فعال برای بسیج افکار عمومی جهان در حمایت از حق ایران و محکومیت دخالت های امپریالیستی در امور کشور ما نیازی است مبرم که ما نشانه های آن را در سیاست های کنونی دولت احمدی نژاد و دیگر سران رژیم نمی بینیم. اظهارات تحریک آمیز در جریان کنفرانس ”فائو“، در رم، درباره محو شدن اسرائیل از صحنه جهان، و یا اظهارات غلامحسین الهام، سخنگوی دولت، در کم اهمیت جلوه دادن (محال بودن) خطر حمله نظامی اسرائیل به ایران به عوض اعتراض مستدل به تهدیدات اسرائیل از طریق مراجع صلاحیتدار جهانی و کوشش در جلب نظر افکار عمومی بین المللی در مخالفت با تجاوزگری اسرائیل، سیاست های کوته بینانه ای است که نمی تواند منافع ملی میهن ما را تأمین کند.
تجربه سال های اخیر و چندین درگیری نظامی فاجعه بار در منطقه، که به قیمت نابودی صد ها هزار تن انسان تمام شده است، نشان داد که دولت ایالات متحده، بر پایه منافع امپریالیستی و برتری جویانه خود، حاضر است برای کنترل خاورمیانه و خصوصاً کنترل منطقه استراتژیک خلیح فارس دست به هر ماجراجویی، هر چند خطرناک و مخرب، بزند. محافظه کاران نو (نئوکان ها) که کنترل محوری دولت جورج بوش را به دست دارند، در راستای کسب این برتری به صراحت اعلام کرده اند که نباید دولت ایران و سیاست های آن در منطقه را، خصوصاً در رابطه با عراق، لبنان و فلسطین و حمایت از نیروهای افراطی اسلامگرا، تحمل کرد.
اوج گیری مواضع تهدید آمیز ایالات متحده و اسرائیل در شرایطی صورت می گیرد که به نظر می رسد مذاکرات حساسی که در رابطه با حل اختلاف نظر دو طرف در جریان است امکان حصول نتایج مشخصی را دارد. مسافرت هیئت نمایندگی گروه ”5 + 1“ به ریاست خاویر سولانا، مسئول امورخارجی و دفاعی اتحادیه اروپا، در اواسط خردادماه به تهران و مذاکرات رسمی او با نمایندگان رژیم در رابطه با بسته های پیشنهادی دو طرف، در رابطه با مسئله محدوده و ماهیت تاسیسات هسته ای کشور، مسئله مهمی است که نباید در تحلیل شرایط کنونی بی تفاوت از کنار آن گدشت. ”ویتالی چورکین“، سفیر روسیه در سازمان ملل، در این رابطه می گوید: ”آنچه ما برای اولین بار پس از مدت ها در دست داریم، یک حرکت دیپلماتیک است که بدنبال سفر سولانا به تهران از طریق یک بسته بزرگتر و گسترده تر به دست آمد.“
محافل قدرتمندی در اروپا بر پایه منافع خود در رابطه با منابع انرژی خاورمیانه، بازار های وسیع این منطقه، و دیگر ملاحظات دقیق سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک، که می تواند در رقابت با ایالات متحده آمریکا شکل گرفته باشد، از اینکه در یک ماجراجویی جدید در خاورمیانه گرفتار شوند، ابا دارند و درست به همین دلیل است که بسیج افکار عمومی جهان در مخالفت با آغاز درگیری جدید نظامی می تواند تحقق چنین سیاستی را با دشواری رو به رو کند.
ما تمامی محافل صلح طلب، دموکراتیک و ترقی خواه ایران و جهان را فرا می خوانیم که متحد و یک صدا مخالفت خود را با هر اقدام ماجراجویانه ای از سوی هر نیروئی در رابطه با تحولات کشور ما و منطقه اعلام کنند.








با اعمال فشار و سرکوب جنبش زنان متوقف نخواهد شد!



حزب توده ایران حمایت قاطع خود از مبارزات به حق زنان، با هدف رفع تبعیض جنسی و طبقاتی در سالروز 22 خرداد و آغاز فعالیت کارزار 1 میلیون امضاء اعلام کرده و درراستای تقویت و تحکیم این جنبش همچون گذشته پیگیرانه مبارزه کرده و می کند!


22 خرداد سالروز آغاز فعالیت کارزار(کمپین) یک میلیون امضاء از سوی زنان مترقی و آزادیخواه کشور به اشکال مختلف برگزار و گرامی داشته شد.
در 22 خرداد 1384، بخش های بزرگی از فعالان و مبارزان جنبش زنان کشور به دنبال مدتها تلاش و رایزنی حول مطالبات مشترک، کارزار گسترده ای را آغاز کردند. کمپین 1 میلیون امضاء با هدف تغییر قوانین تبعیض آمیز شکل گرفت و به تدریج درسراسر کشور مطرح و مورد استقبال زنان آزادیخواه و مترقی قرار گرفت و در عین حال به تقویت پیوند میان این جنبش با جنبش های کارگری و جوانان یاری و مساعدت جدی کرد.
بنابه آماری که اخیرا از سوی برخی کانون های مستقل صنفی زنان در تهران انتشار یافته، رژیم ولایت فقیه طی چندین سال اخیر فشار خود به جنبش زنان را تشدید کرده و همین امر سب گردید تاکنون فعالان این جنبش پرتوان (از 22 خرداد 1385 به اینسو) ”نزدیک به 156 بار بازداشت و نزدیک به 1 میلیارد و 60 میلیون تومان وثیقه و کفالت گذاشته اند و درمجموع 30 سال حبس (20 سال تعلیقی و 9 و نیم سال حبس قطعی) برای آنها صادر شده است.“ صدور احکام شلاق، احضار دختران دانشجو به کمیته های انضباطی و احکام تعلیق از تحصیل برای آنها و تهدید های مکرر خانواده های این فعالان را باید به آمار و لیست منتشره افزود. بعلاوه برپایه آمار خبرگزاری فارس وابسته به ارتجاع حاکم درسطح کشور به بهانه طرح ارتقا امنیت اجتماعی هزاران زن و دختر مورد تعرض و خشونت قرار گرفته اند. درچارچوب این طرح فقط ظرف چند هفته 1980 نفر از زنان به عنوان ”بی حجاب“ دستگیر شده و مورد آزار اذیت قرار گرفته اند. همه این آمار نشانگر هراس ارتجاع حاکم از رشد و گسترش جنبش حق طلبانه زنان میهن ماست.
سالروز آغاز فعالیت کارزار یک میلیون امضاء فرصت مناسب برای انسجام صفوف یکپارچه زنان کشور در مبارزه با رژیم ارتجاعی و قرون وسطایی ولایت فقیه و قوانین غیر انسانی و زن ستیز آن است.
جلب و جذب هر چه بیشتر زنان طبقات محروم و زحمتکش جامعه و تحکیم پیوند با جنبش کارگری و جوانان، جنبش زنان را درمصاف با ارتجاع حاکم و فشارهای فزاینده تقویت کرده و به توان و کارآیی آن به نحوی موثر کمک می کند.
حزب توده ایران حمایت قاطع خود از مبارزات به حق زنان، با هدف رفع تبعیض جنسی و طبقاتی در سالروز 22 خرداد و آغاز فعالیت کارزار 1 میلیون امضاء اعلام کرده و درراستای تقویت و تحکیم این جنبش همچون گذشته پیگیرانه مبارزه کرده و می کند!







نگاهی به رویدادهای ایران



پیامد برنامه های قرون وسطایی برای نوجوانان و جوانان
این زنان ستمدیده
بذل و بخشش برای چیست؟!
طرح احداث بزرگترین واحد تولید پولاد کشور متوقف شد!

پیامد برنامه های قرون وسطایی برای نوجوانان و جوانان

با فرارسیدن گرمای تابستان و آغاز تعطیلات، میلیون ها خانواده ایرانی با این پرسش رو در رو می شوند که، چگونه باید تعطیلات نوجوانان و جوانان را برگزار و برنامه های شادی بخش و آموزنده برای آنان تدارک دید. نگرانی خانواده ها از بی برنامگی تعطیلات تابستانی و گذران این اوقات برای جوانان در اوضاع نابسامان اجتماعی-فرهنگی کشور بی دلیل نبوده و نیست.
خبرگزاری مهر 10 خرداد ماه امسال درگزارش کوتاهی نسبت به افزایش جرایم نوجوانان درتابستان هشدار داد و از جمله نوشت:“ متخصصان علوم رفتاری آسیب شناسی اجتماعی اعلام می دارند. با توجه به تعطیلی مدارس و گرمای هوا باید فکر برنامه های اوقات فراغت جوانان نه درحرف و شعار باشیم، پیش بینی می شود با نظر به اینکه مدیریت اوقات فراغت به طور علمی و کارآمد نیست، جرائم کودکان، نوجوانان و جوانان طی تابستان حداقل 10 تا 12 درصد افزایش یابد.“
سپس این کارشناس علوم رفتاری اضافه می کند:“ درشرایط حاضر کمبود وسایل رفاهی و تفریح سالم درسطح جامعه باعث بروز انحرافات رفتاری درجوانان شده و موجب گردیده تا نوجوانان و جوانان برای تخلیه انرژی و گذران اوقات فراغت خود به سمت اعمال خلاف سوق پیدا کنند... مدیریت اوقات فراغات جوانان و نوجوانان از نبود برنامه علمی و کارشناسانه رنج می برد...“
نوجوانان و جوانان کشور گرفتار دیدگاه های واپس گرایانه و قرون وسطایی بسیار زیانبخش هستند و افزایش آمار جرایم در میان آنها دردرجه نخست به علت برنامه های رژیم ولایت فقیه در عرصه اقتصادی-اجتماعی و فرهنگی است. سالیانه میلیارد ها ریال به نام برنامه های اوقات فراغت جوانان هزینه می شود، این مبالغ هنگفت به جای ایجاد تسهیلات رفاهی، آموزشی و تفریحی درخدمت جوانان، صرف ترتیب دادن اردوهای بسیج، بنیاد غدیر و سازمان به اصطلاح ملی جوانان (این سازمان بطور عمده زیر مجموعه کمیته امداد خمینی و معاونت پرورشی وزارت آموزش و پرورش است) می شود که طی آنان نه از تفریح سالم و شادی بخش خبری است، نه از برنامه های آموزشی متناسب با خواست جوانان و منطبق با دستاوردهای علمی و تربیتی مترقی و مردمی!
بعلاوه اعمال فشارهای اجتماعی به جوانان نظیر طرح امنیت اجتماعی و غیره، زندگی عادی یک جوان را مختل و انگیزه و زمینه های رواج انواع انحرافات اخلاقی و رفتاری و روانی تا رواج جرایم و بذهکاری را فراهم می آورد. برنامه های فرهنگی و اجتماعی رژیم شادی و شادمانی و تفریح را از جوانان سلب و موجب پیدایش ناهنجاری های حیرت انگیز و فاجعه بار درکشور شده است!
بنابر این، رشد جرایم درتابستان وایام تعطیلات مدارس و مراکز آموزشی به هیچوجه غیر واقع بینانه نیست. سیاست جمهوری اسلامی درقبال نسل جوان میهن ما، سیاستی ضد ملی، ضدانسانی و فوق العاده فاجعه بار است. ارتجاع به این ترتیب آینده میهن ما را به سوی تاریکی و فاجعه هدایت می کند!

این زنان ستمدیده

انتشار گزارشی راجع به زندگی دردناک کپر نشینان استان کرمان که اغلب آنان را زنان تشکیل می دهند، توجه ویژه وحمایت جدی از منافع وحقوق زنان طبقات محروم جامعه را برجسته ساخت!
روزنامه سرمایه درگزارشی از وجود 60 هزار کپرنشین درکرمان خبر داده و در باره زندگی آنها نوشت:“ تاکنون 40 هزار کپر و 60 هزار کپر نشین درجنوب استان کرمان شناسایی شده است، کپر نشینانی که 8 سال خشکسالی حاصلی جز فقر و گرسنگی برایشان نداشته و علاوه بر فقر با آسیب های دیگری هم دست و پنجه نرم می کنند. اعتیاد و آمار بالای زنانی که همسرانشان بدون طلاق آن ها را رها کرده اند و تعداد زیاد کودکان بدون شناسنامه، معلولیت های بسیاری که ناشی از ازدواج های فامیلی و عدم بهره مندی از مشاوره ژنتیکی پیش از ازدواج بوده، دراین منطقه بسیار رواج دارد.“
در این گزارش مسئولان سازمان بهزیستی با صراحت اعلام می کنند از توجه به مسایل این منطقه و معضلات این مردم به ویژه زنان غفلت شده است. یکی از کارشناسان سازمان بهزیستی به خبرنگار یادآور می شود:“ پس از بازدید از منطقه، متوجه می شویم مساله چقدر عمیق است.“
درمیان کپر نشینان وضعیت زنان فاجعه بار است، درگزارش مذکور آمده است:“ یکی از آسیب های منطقه جنوب کرمان طلاق های ثبت نشده دراین منطقه است. بطوریکه با افزایش فقر و 8 سال خشکسالی مرد خانواده که چند زن و تعداد زیادی فرزند دارد یکباره همه را رها کرده و از خانواده جدا می شود، برای تحت پوشش قراردادن این زنان دربهزیستی نیاز به طلاق نامه است اما از آنجا که طلاق نامه ای وجود ندارد نمی توان به این زنان کمک کرد حتی زمانی که مددکار و مددجو درخواست طلاق نامه از زنان می کنند، با تعجب آنها روبرو می شوند، پس از طلاق های بی قاعده، شبه ازدواج های غیر رسمی و مشکل کودکان بی سرپرست وجود دارد.“
سپس در ادامه درباره زندگی این زنان نگون بخت خاطر نشان می شود:“ اغلب زنان این منطقه و کپر نشین در زمین های کشاورزی مالکان کار می کنند و گرمای هوای منطقه شهداد که به گفته بخشدار این منطقه در تابستان به 66 درجه هم می رسد مانع از کار آن ها نمی شود. زن 30 ساله ای که از همسرش جدا شده و طلاق نامه ندارد و با 4 فرزندش زندگی می کند، یکی از این کارگران کشاورزی است، او باچهره آفتاب سوخته اش، یک اتاق نیم ساخته ای را نشان می دهد، این اتاق را بهزیستی ساخته اما همین طور نیمه کاره مانده است جایی برای حمام نداریم، زمانی که دخترم می خواهد حمام کند، چادرم را به دور او می گیرم. پسر بزرگ او هم پس از خواندن کلاس اول راهنمایی به دلیل فقر خانواده ترک تحصیل کرده است، او می گوید وقتی نمی توانم یک دمپایی برای بچه هایم بخرم چطور آن ها را به مدرسه بفرستم.“
چنین است وضعیت زندگی مردمی فقیر و زنانی ستمدیده که حتی قادر به تهیه ابتدایی ترین مایحتاج زندگی خود و خانواده هایشان نیستند. این زنان محروم ازستمی چند گانه رنج می برند و هیچ ارگان و نهاد حکومتی نیز پاسخگوی آنها نیست. وضعیت زنان محروم مناطق جنوب استان کرمان وکپر نشینان میزان عدالت محوری ارتجاع حاکم را به خوبی نشان می دهد.
آیا این مردم و این زنان ستمدیده نباید از ثروت و درآمدهای کشور بهره مند شوند؟ عملکرد رژیم ولایت فقیه باتلاقی از فقر پدید آورده که مردم میهن ما درآن گرفتار آمده اند.

بذل و بخشش برای چیست؟!

همزمان با افزایش بهای نفت در بازارهای جهانی، شماری از کشورهای اروپایی و ایالات متحده آمریکا از تاثیرات این افزایش قیمت ابراز نگرانی کرده و فعالیت های گسترده ای را برای مهار آن سازمان دارند. اعمال فشار به سازمان کشورهای تولید کننده نفت (اوپک)، تهدید برخی کشورهای صادر کننده نفت و رفت و آمدهای دیپلماتیک از جمله تلاش های انجام گرفته است. نقش محوری را در این میان کاخ سفید بردوش عربستان سعودی به عنوان یکی از تولید کنندگان عمده نفت گذارده است. پس از دیدار اخیر جورج بوش از عربستان سعودی، مساله مهار بهای نفت و کاهش سقف تولید اوپک وارد مرحله ای تازه گشت. با توصیه کاخ سفید، عربستان سعودی اعلام داشت برای تنظیم بازار جهانی نفت و در واکنش به نفت هر بشکه 135 دلار، تا اطلاع ثانوی نفت سنگین خود را با تخفیف کلی که در سال ای اخیر بی سابقه بوده، به فروش خواهد رساند. به دنبال عربستان سعودی، شیخ نشین کویت نیز درهماهنگی با برنامه های آمریکا که موجب تفرقه درصفوف کشورهای تولید کننده نفت(اوپک) خواهدشد، برای نفت سنگین صادراتی خود تخفیف بزرگی را قایل شد. جمهوری اسلامی نیز درکنار عربستان سعودی و کویت بطور رسمی اعلام داشت از این پس نفت سنگین صادراتی ایران با تخفیف کلی که در9 سال اخیر بی سابقه است به فروش خواهد رسید. روزنامه کارگزاران 25 خرداد ماه دراین باره نوشت:“تخفیف بی سابقه ایران در فروش نفت خام، سه کشور ایران، عربستان و کویت... نفت سنگین خود را با تخفیف کلی به فروش خواهند رساند به خبرگزارش رویترز، ایران و کویت در راستای موافقت با تصمیم دولت عربستان سعودی مبنی برارایه تخفیف درقیمت نفت سنگین اعلام کردند که درنظر دارند نفت سنگین خود را با تخفیفی به فروش برسانند که در9 سال اخیر بی سابقه بوده است. دولت عربستان سعودی طی هفته گذشته اعلام کرده بود که 35سنت به میزان تخفیف هر بشکه نفت خام خود افزوده است و از این پس هر بشکه نفت خام سنگین خود را 3 دلار و هفت سنت کمتر از قیمت پایه درعمان و دوبی به فروش می رساند، مقامات وزارت نفت کویت نیز میزان تخفیف ارایه شده برای نفت سنگین خود را حدود40 سنت درهر بشکه افزایش داد که این رقم 4 دلار و 2 سنت پایین تر از قیمت پایه عمان و دوبی گزارش شده. ...“
جمهوری اسلامی درشرایطی تن به هماهنگی با تصمیم عربستان سعودی می دهد که به دلیل بحران شدید اقتصادی به درآمدهای حاصل از فروش نفت وابسته است. پرسش اینجاست آیا کشورهای اتحادیه اروپا که عمده ترین خریداران نفت سنگین هستند، بنزین صادراتی به ایران و یا دیگر کالاهای صادراتی به کشور ما را شامل تخفیف ویژه و بی سابقه می کنند؟!
چرا باید نفت سنگین ایران با تخفیف بی سابقه به فروش برسد و درمقابل کالاهای غربی بدون تخفیف و یا حتی گران تر از نرخ واقعی به کشور وارد شود؟ چنین سیاستی به سود کدام طرف این معامله است؟ واصولا این بذل و بخشش به چه معناست؟

طرح احداث بزرگترین واحد تولید پولاد کشور متوقف شد!

بخش صنعتی ایران بدترین و سخت ترین دوران خود را طی می کند. آزادسازی اقتصادی و به اصطلاح رقابتی کردن اقتصاد، بیشترین صدمه را به بخش صنعت و تولیدات صنعتی وارد ساخته است.
سیاست دولت احمدی نژاد که اینک با حمایت علی لاریجانی و باندهای هوادار او درمجلس هشتم همراه است، مبنی بر کاهش تعرفه های گمرکی سبب فروپاشی بنیه تولیدی کشور گردیده، اینک دستور کار ارتجاع در عرصه اقتصادی برای سال جاری رقابتی کردن اقتصاد“با هدف وارد کردن کالاهای خارجی“ به کشور است که با مخالفت شدید و جدی تولید کنندگان و صنعتگران داخلی روبرو شده است.
روزنامه سرمایه دراین باره طی گزارشی با عنوان ”سال سخت صنعت“ از جمله نوشت:“سال 1387 سال سختی برای تولید کننده داخلی خواهد بود، چه دربازار داخلی چه دربازار خارجی.صنایعی چون صنایع بهداشتی و آرایشی، صنایع دارویی، لوازم خانگی، صنایع الکترونیک، نساجی و پولاد، تولید قطعات خودرو با مشکلات جدی روبرو خواهند بود.
نتیجه سیاست کاهش تعرفه ها این است که کالاهای خارجی با قیمت ارزان تر دراختیار مصرف کننده داخلی قرار می گیرد و رقابت تولید کننده دربازار داخلی سخت و دشوار می شود:“این دقیقا همان چیزی است که امپریالیسم جهانی از برنامه مقررات زدایی و حذف یارانه ها درکشورهایی نظیر ایران انتظار دارد. به موازات حذف یارانه ها دربخش صنعت، رسانه های همگانی دراوایل اردیبهشت ماه امسال رسما اعلام داشتند، طرح احداث بزرگترین مجتمع پولاد ایران دراستان خوزستان متوقف گردیده. روزنامه سرمایه دراین باره گزارش داد:“یک ماه پس از کلنگ زنی طرح پولاد خرمشهر دراستان خوزستان، اجرای این طرح متوقف شد، مسئول پشتیبانی و پیگیری طرح پولاد سازی خرمشهر گفت هم اینک با صرف هزینه 4میلیارد تومانی، این پروژه درمرحله آماده سازی زمین مورد نیاز و قطعات کارخانه به صورت رسمی تعطیل شد. گفته می شود دولت قصد ندارد در این طرح سرمایه گذاری کند و به همین دلیل طرح متوقف شده، بر اساس شواهد، عواملی وجود دارد تا پروژه پولاد خرمشهر ادامه نیابد. اجرای این پروژه با مخالفت برخی افراد خاص روبه رو شده است.“
در گزارش رسمی مطبوعات کشور این افراد خاص معرفی نمی شوند ولی چندی پیش روزنامه دنیای اقتصاد از مخالفت بنیاد غدیر با برخی طرح های صنعتی دراستان خوزستان گزارشاتی را متشر ساخته بود. لازم به تذکر است که بنیاد غدیر هم اینک با حضور علی لاریجانی درهیئت رییسه مجلس و رییس قوه مقننه یک فراکسیون با نفوذ درمجلس تشکیل داده است. برخی مقامات مذهبی مانند آیت الله خزعلی، آیت الله یزدی و حجت الاسلام لاریجانی عضو شورای نگهبان (برادر علی لاریجانی) از گردانندگان این بنیاد انگلی و غارتگر هستند. همین بنیاد با کمک سازمان خصوصی سازی درصدد سرمایه گذاری در بورس دوبی است، ویکی از دلایل مخالفت آنها با طرح احداث مجتمع بزرگ پولاد سازی خرمشهر این سرمایه گذاری ذکر گردیده است.
پولاد سازی خرمشهر درصورت احداث می توانست تولید پولاد و ورقه های پولادی درکشور را افزایش داده و صنایعی چون واگن سازی پارس، لوکوموتیوسازی، کشتی سازی خلیج فارس و تولید لوله و نورد را تقویت کرده و توسعه دهد.
ولی نمایندگان سیاسی سرمایه بزرگ تجاری ومتحدان آن درحاکمیت مانع این امر مهم و با اهمیت شده و چنین طرح بزرگ و سود آور و استراتژیکی را متوقف ساختند!







دولت ، مجلس هشتم و پیش نویس اصلاح قانون کار



باردیگر زمزمه چگونگی اصلاح قانون کار و ارایه پیش نویس اصلاح این قانون از سوی دولت به مجلس درلابه لای اخبار و گزارشات رسانه های همگانی به گوش می رسد! دولت احمدی نژاد با تشکیل مجلس هشتم و انتخاب علی لاریجانی به ریاست آن و تغییر و تحولات با اهمیت درصف بندی نیروهای سیاسی حاکمیت، امیدوار است قبل از پایان دوره نهم ریاست جمهوری، پرونده اصلاح قانون کار را مختومه اعلام کرده و تایید نهایی آن را در راستای تامین امنیت سرمایه و مقررات زدایی به منظور پیوستن به سازمان تجارت جهانی، کسب نماید.
درآخرین ماه سال گذشته ، معاون وزیرکار و امور اجتماعی طی مصاحبه ای خاطر نشان ساخته بود، پیش نویس طرح اصلاح قانون کار درهیئت دولت دردست بررسی قراردارد و درآینده ای نزدیک احتمالا برای تصویب نهایی به مجلس شورای اسلامی ارسال خواهد شد. بی شک این آینده نزدیک با گشایش مجلس هشتم فرارسیده و از این رو شاهد زمزمه های اخیر درباره ”ضرورت“ اصلاح قانون کار هستیم. هنگامیکه پیش نویس اصلاح قانون کار درهیئت دولت تحت بررسی قرار داشت، محمد جهرمی وزیر کار دولت احمدی نژاد درمصاحبه ای با خبرگزاری ایسنا(5اسفند ماه 86) با حمله به مخالفان اصلاح قانون کار بسود کلان سرمایه داران گفته بود“باید برخی قوانین و مقررات دست و پاگیر را اصلاح و قوانینی همچون قانون کار و تامین اجتماعی را پویا کنیم، سیاست وزارت کار رفع موانع و تامین سرمایه گذاری است، اتفاقا درقانون کار فعلی است که حق کارگر پایمال می شود. ...“
به این ترتیب وزیر کار محتوی و مضمون پیش نویس اصلاح قانون کار را روشن ساخت. به دنبال این موضعگیری، با تشکیل کارگروه تحول اقتصادی که وزیر کار از اعضای با نفوذ آن به شمار می آید. اصلاح قانون کار نیز درچارچوب این نهاد طرح و اصلاح آن برپایه ضرورتهای ابلاغیه اصل 44 مورد تاکید قرارگرفت. بنابر این طرح دوباره لزوم اصلاح قانون کار همزمان با تشکیل مجلس هشتم و ریاست مهره شناخته شده ارتجاع یعنی علی لاریجانی برآن تصادفی نیست ونمی تواند باشد. مروری کوتاه بر مضمون پیش نویس اصلاح کارتوسط دولت احمدی نژاد به نوبه خود حاکی از آن است که دیدگاه و نظرات جریاناتی نظیر هیئت های موتلفه و عسگر اولادی ها و لاریجانی ها و نظایر آن با دقت دراین پیش نویس مورد تاکید و پشتیبانی قرار گرفته است. به علاوه پیش نویس مذکور درهماهنگی با نظرات و پیشنهادهای اتاق بازرگانی و افرادی چون نهاوندیان تنطیم شده و اگر تاکید کنیم که درحقیقت این پیش نویس دست پخت مشترک وزارت کار واتاق بازرگانی است، ادعای بی پایه ای را طرح نکرده ایم! در پیش نویس اصلاح قانون کار 3 نکته اساسی وجود دارد، نخست اینکه وزارت کار با داعیه بهبود وضع کارگران قرارداد موقت و ساماندهی به این نوع قراردادهای ناعادلانه، پیشنهاد گنجاندن 2 تبصره جدید به ماده 7 قانون کا ررا ارایه داده است که مطابق با آن درست برخلاف مدعیات پوچ ارتجاع حاکم، قراردادهای موقت جامه قانون به تن کرده و به ”اصلی ترین ”و قانونی ترین“ نوع قرارداد میان کارگر و کارفرما بدل می شوند. دوم اینکه درپیشنهاد اصلاح ماده 2 قانون کار، 2 بند به این ماده افزوده می شود که بر اساس آن کارفرمایان می توانند کارگران خود را تحت عناوین کاهش تولید و کاهش توان جسمی کارگربه راحتی اخراج کنند. این دو بند به شکل آشکاری ماده 21 قانون کار را با ایجاد قابلیت تقسیرپذیری به نفع کارفرما تغییر می دهد و مسایلی چون حق بازنشستگی، بیمه درمانی و غیره را برای کارگر دور از دسترس می سازد.
اما نکته سوم یعنی اصلاح ماده 27، به معنای احیای ماده 33 قانون کار و تامین اجتماعی رژیم سرنگون شده سلطنتی است که طی آن به کارفرمایان به لحاظ“قانونی“حق اخراج کارگر داده می شود، درماده 27 فعلی قانون کار آمده است:“هر گاه کارگر درانجام وظایف محوله قصور ورزد یا آیین نامه های انضباطی کارگاه را پس از تذکرات رسمی، نقض کند کارفرما حق دارد در صورت اعلام نظر مثبت شورای اسلامی کار....قرارداد را فسخ کند.“
این ماده با وجود کمبودهای جدی از جمله منوط ساختن اخراج کارگر به نظر مثبت شورای اسلامی کار و جز اینها، دامنه اختیار کارفرما برای اخراج را کوتاه کرده ولی درپیش نویس اصلاحی دولت و اتاق بازرگانی، کارفرما تها با صلاحدید شخصی خود بدون اینکه سندیکاهای کارگری و تشکل های صنفی مستقل کوچکترین نقشی داشته باشند، می تواند کارگر را اخراج و از پرداخت مزایا به او سرباز زند! علاوه بر این سه نکته مهم و اساسی، درپیش نویس اصلاحی محدودیت سنی به کارگیری کارگران به عنوان کارآموز حذف شده و برپایه آن کارفرمایان به راحتی می توانند قانون کار را به کناری گذاشته و نیروی کار جدیدشان را درهر سنی به عنوان کارآموز استخدام کنند و تنها بخش ناچیزی از حقوق اولیه یک کارگر کامل را به او پرداخت کنند و پس از آن به عنوان پایان دوره آموزشی، کارآموز را اخراج کنند، بدون اینکه مزایابی به او تعلق بگیرد! پیش نویس اصلاحیه قانون کار با مقاوله نامه های 87 و 98 سازمان بین المللی کار، که ناظر برحق آزادی فعالیت سندیکایی کارگران و مذاکرات دسته جمعی و عقد پیمان های جمعی کار است، درمغایرت قرار دارد و اصول منشور حقوق سندیکایی مصوبه فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری را نیز به شکلی خشن پایمال می سازد. بطور کلی این پیش نویس با حقوق بنیادین کار که درهر شرایطی برای کارگران یک کشور لازم الاجرا است، متفاوت و بسیار مغایر است. حال چنین پیش نویسی به پشت گرمی صف بندی های جدید درحاکمیت و تعامل دولت و مجلس هشتم باردیگر طرح و تصویب آن خواسته می شود. سرمایه بزرگ تجاری و متحدان آن درحاکمیت لحظه کنونی را برای وارد ساختن ضربه جدی به حقوق و منافع طبقه کارگر و دیگر زحمتکشان مناسب ارزیابی می کنند. بخش مهمی از تعامل دولت و مجلس هشتم که پیرامون آن ازسوی ارتجاع حاکم تبلیغات پرسرو صدایی به راه افتاده درخصوص اینگونه مسایل است. جناح های گوناگون ارتجاع حاکم از جمله باندهای هوادار دولت و مدافعان علی لاریجانی ضمن اینکه بر سر مسایلی مهم دارای اختلاف نظر و سلیقه هستند ولی درزمینه یورش به منافع زحمتکشان همراه و هم نظر و هم عقیده می باشند اصلاح قانون کار از زمره آن مواردی است که این باندها برروی آن توافق و هماهنگی دارند.







مصاحبه »نامه مردم« با رفیق ”سام وب“ صدر حزب کمونیست آمریکا



پیروزی بزرگ و شکننده بر جمهوری‌خواهان زمینه و فضای تازه‌ای را برای مبارزه جنبش مردمی فراهم خواهد کرد


با توجه به تأثیری که سیاست‌های امپریالیسم آمریکا بر رویدادهای جهانی دارد، و با نزدیک شدن به پایان دوران هشت ساله حکومت راست‌گرایان افراطی در قالب دولت جورج بوش - که پیامدهای فاجعه‌باری برای مردم آمریکا و جهان داشته است – بار دیگر انتخابات ریاست جمهوری این کشور مورد توجه جهانیان قرار گرفته است. رقابت طولانی بین باراک اوباما و هیلاری کلینتون برای احراز نامزدی از سوی حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری پائیز امسال، استقبال کم‌سابقه و گسترده توده‌های وسیع مردم آمریکا از رقابت‌های مقدماتی بین این دو، و اینک احتمال رئیس جمهور شدن یک سیاهپوست برای نخستین بار در تاریخ آمریکا، جزو خبرهای رسانه‌های جهان در چند ماه اخیر بودند. برای آشنایی با دیدگاه‌های نیروهای مترقی آمریکا در این ارتباط، نامه مردم مصاحبه‌ای با رفیق سام وب، صدر حزب کمونیست آمریکا ترتیب داد که در زیر آن را می‌خوانید.

س: ایالات متحد آمریکا خود را برای برگزاری انتخاباتی بسیار حساس و سرنوشت‌ساز در نوامبر امسال برای فرستادن رئیس جمهوری تازه به کاخ سفید آماده می‌کند. موضوع‌ها و مسائل کلیدی و عمده‌ای که در این کارزار انتخاباتی محور مبارزه خواهند بود، کدامند؟
ج: بی‌تردید اشغال عراق و سطح زندگی زحمتکشان دو مسئله‌ای هستند که اهمیت مرکزی در این انتخابات خواهند داشت. در انتخابات میان‌دوره‌ای دو سال پیش، مسئله اشغال عراق در مرکز بحث‌ها و کارزارهای انتخاباتی قرار داشت که در نهایت منجر به آن شد که جمهوری‌خواهان شمار قابل‌توجهی از کرسی‌های کنگره را از دست بدهند و به دموکرات‌ها واگذار کنند.
اما در این انتخابات، تباهی اقتصادی کشور و آثار و پیامدهای آن به مسئله اصلی تبدیل شده است. نرخ بیکاری مرتب رو به افزایش است، قیمت بنزین و مواد غذایی پیوسته افزایش می‌یابد، دستمزدها ثابت مانده‌اند، بدهکاری‌های مصرف‌کنندگان به سطحی غیرقابل تحمل نزدیک می‌شود، ده‌ها میلیون آمریکایی فاقد بیمه‌های درمانی‌اند، و ناتوانی در پرداخت وام‌های مسکن از سوی مردم ادامه دارد. از اینها گذشته، کسادی اقتصادی دوره‌ء کنونی با تضعیف اقتصادی دراز مدت ایالات متحده آمریکا در هم گره خورده است.
جای تعجب نیست که امروز ده‌ها میلیون تن از مردم آمریکا به این که دولت بوش برای تخفیف شرایط وخیم زندگی زحمتکشان و به ویژه زنان و اقلیت‌های نژادی کاری خواهد کرد، یا اصلاً اعتمادی ندارند یا کم اعتمادند. به همین دلیل، این مردم روی رئیس جمهور بعدی و کنگره جدید حساب می‌کنند که به وسیله اقدام‌های قانونی (همراه با بیرون آوردن نیروهای نظامی از عراق) گشایشی در زندگی میلیون‌ها مردمی ایجاد کنند که متحمل صدمات اقتصادی شدیدی شده‌اند.

س. با توجه به سیاست‌های کلی حزب دموکرات آمریکا، دلایل عمده آنکه حزب کمونیست آمریکا و نیروهای مترقی ایالات متحده آمریکا از نامزدهای دموکرات حمایت می‌کنند، چیست؟ آیا منظور از این پشتیبانی صرفاً جلوگیری از پیروزی نماینده جمهوری‌خواه برای یک دوره دیگر است، یا آنکه با اتکا به حمایت طبقه کارگر آمریکا از هر کدام از نامزدهای دموکرات، انتظار می‌رود تغییری در وضع پدید آید؟
ج. ما در ضمن آنکه هیچ یک از نامزدهای دو حزب رقیب را تأیید نمی‌کنیم، اما خود را بخشی از یک جنبش بسیار بزرگتر (با طبقه کارگر در پیشاپیش آن) می‌دانیم که هدفش از یک سو شکست قطعی مک‌کین و نامزدهای جمهوری‌خواه کنگره، و از سوی دیگر برگزیدن رئیس جمهوری از حزب دموکرات و انتخاب اکثریت بزرگتری از حزب دموکرات‌ها به نمایندگی کنگره است. بیشتر از ۳۰ سال است که زحمتکشان و متحدان‌شان مبارزه‌ای تدافعی را بر ضد راست افراطی و شرکت‌های فراملی به پیش می‌برند. پیروزی بزرگ و شکننده بر جمهوری‌خواهان زمینه و فضای تازه‌ای را برای مبارزه جنبش مردمی فراهم خواهد کرد. به عبارت دیگر، جنبش در وضعیت تهاجمی قرار خواهد گرفت. مبارزه کماکان ادامه خواهد داشت، اما در شرایطی بسیار بهتر.

س. کارگران آمریکا از سیاست‌های برون‌سپاری شرکت‌های بزرگ آسیب زیادی دیده‌اند. رسانه‌ها تلاش می‌کنند از حساسیت و نگرانی‌های موجه کارگران سوءاستفاده کنند و زحمتکشان آمریکا را برضد کارگران کشوری که کارها به آنجا سپرده می‌شود، برای مثال چین و هندوستان، برانگیزند. به نظر شما موفقیت یک نامزد دموکرات در انتخابات چه تأثیری در کاهش تشنج در این زمینه خواهد داشت؟
ج. نظر من این است که احتمال جنگ با چین یا روسیه در آینده‌ای نزدیک بسیار کم است. اما احتمال تعارض در سطوح دیگر زیاد است. برای مثال، مسائل تجاری و رقابت بر سر منابع و ذخایر کماکان به عنوان یک منشأ تنش باقی خواهد ماند. هم‌زمان، و تا آنجا که به مسئله چین مربوط می‌شود، تغییرات مثبتی در آمریکا و جنبش کارگری آمریکا در شرف وقوع است. انتخاب اوباما به احتمال زیاد وقوع این تغییرات را تسهیل خواهد کرد. در آینده‌ای کمی دورتر، یکی از وظایف مهم مردم آمریکا و دنیا، وادار کردن امپریالیسم آمریکا به پذیرفتن مسالمت‌آمیز واقعیت تغییر در روابط قدرت بین دولت‌ها و مناطق در سطح جهان است. نباید فراموش کرد که تجربه گذشته نشان می‌دهد که قدرت‌های سلطه‌جو برای مقاومت در برابر موقعیت رو به افول‌شان تمایل به استفاده از زور دارند.

س. رقابت برای احراز نامزدی حزب دموکرات در انتخابات آتی ریاست جمهوری خیلی به درازا کشید، و گاهی نیز همراه با برخوردهای تند بود، اما از لحاظ نشان دادن خصوصیات کلیدی دو رقیب اصلی بسیار جالب بود. رسانه‌ها سعی داشتند این طور نشان دهند که اوباما از حمایت رأی‌دهندگان سیاه‌پوست و پولدار برخوردار است، در حالی که رأی‌دهندگان به هیلاری کلینتون به طور عمده از طبقه کارگر و از زنان هستند. به نظر شما رأی‌دهندگان اصلی به اوباما چه کسانی‌اند؟ آیا امر تبعیض نژادی در آمریکا تا آن حد متحول شده است که اوباما به رغم رنگ پوست و نژادش شانس برنده شدن در انتخابات را داشته باشد؟
ج. اوباما می‌تواند انتخاب شود و حتی شاید با فاصله‌ای زیاد بر رقیبش پیروز شود. رقابت اصلی بین هیلاری کلینتون و باراک اوباما به دو دلیل قابل توجه بود: اول آنکه یک زن و یک آمریکایی آفریقایی‌نسب رقیبان اصلی برای احراز نامزدی حزب دموکرات بودند. این امر در تاریخ کشور ما سابقه نداشته است. دوم اینکه پیش از این هرگز سابقه نداشت که چنین شمار بزرگی از مردم به خاطر رأی دادن به یک نامزد انتخاباتی، این گونه مرزهای نژادی و جنسیتی را پشت سر بگذارند. اینکه بگوییم اوباما فقط نامزد آمریکایی‌های آفریقایی‌نسب است، در حقیقت درست نیست. اوباما نامزد انتخاباتی حزب دموکرات است چون توانست رأی شمار بزرگی از رأی‌دهندگان سفیدپوست را هم به خود اختصاص دهد. در چندین ایالت، که در آنها جمعیت سیاه‌پوستان زیاد هم نیست، اوباما توانست با اختلاف رأی زیادی کلینتون را شکست دهد.

س. آیا اوباما امکان و فرصتی برگشت‌ناپذیر برای ایجاد تغییر در جامعه آمریکا و نگرش آن نسبت به دنیای خارج ایجاد کرده است، یا آنکه باز هم شاهد حمله متقابل نظم قدیم خواهیم بود؟
ج. به علت وجود روند شکل‌گیری جنبشی توده‌ای که مرکز توجه‌اش انتخابات ریاست جمهوری نوامبر امسال و هدفش تغییر توازن نیروهای اجتماعی و طبقاتی در راستای صلح، امنیت اقتصادی و دموکراسی است، ایجاد دگرگونی‌های مترقی در آمریکا در شرایط کنونی، از لحاظ سیاسی امکان و احتمال زیادی دارد. اگرچه این تحولی نویدبخش است، اما من به اندازه کافی در سیاست بوده‌ام که بدانم کمتر چیزهایی پیدا می‌شوند که برگشت‌ناپذیر باشند. به نظر من نظم قدیم، در صورتی که در انتخابات پائیز کنترل را از دست بدهد، ناگزیر دست به حمله متقابل خواهد زد.

س. آیا اوباما می‌تواند مظهر نقطه عطفی واقعی در جامعه به شدت تقسیم‌شده و متفرق آمریکا – سفید/سیاه، آمریکای لاتینی/سفید، فقیر/غنی – باشد؟
ج. به نظر من، بله. خود این واقعیت که اوباما نامزد شده است در واقع نشان دهنده تغییر در شیوه برخوردها و نگرش‌های نژادی است که خودش تغییری بس بزرگ محسوب می‌شود. تبعیض نژادی سلاح اصلی طبقه حاکم برای ایجاد تفرقه در کشور بوده است؛ بنابراین، روی آوردن رأی دهندگان به اوباما در انتخابات مقدماتی نشان دهنده تغییری ژرف و بنیادی در افکار عمومی مردم آمریکا پیرامون مسئله نژادی است. ناگفته پیداست که پیروزی اوباما در انتخابات ریاست جمهوری پائیز آینده، نقطه عطفی در مبارزه ضد تبعیض‌نژادی و نیز گام بزرگی به جلو در راه پیکار برای برابری خواهد بود.

س. اوباما ادعا می‌کند که خواستار تغییر است، و روشن است که نامزدی او به عنوان یک سیاه‌پوست طلیعه فرصت و امکان تغییری مهم و چشم‌گیر در درون جامعه آمریکاست. با توجه به مسائل اجتماعی – اقتصادی موجود، به نظر شما او در چه در زمینه‌ای می‌تواند تأثیرگذار و موجد تغییر باشد و از حمایت توده‌ها برخوردار شود؟
ج. رئیس جمهور شدن اوباما ناگزیر بلافاصله همراه خواهد شد با ضرورت رسیدگی به برخی از مسائل حاد اجتماعی – اقتصادی، که نخستین آنها مسئله وضعیت بهداشت و درمان خواهد بود. مسائل و معضلات نظام بهداشتی و درمانی کشور ما امری محوری در رقابت‌های مقدماتی بین اوباما و کلینتون بود. دلیل عمده این وضع هم آن است که ده‌ها میلیون تن از مردم نسبت به وضعیت بهداشت و درمان در ثروتمندترین کشور دنیا ناراضی و عصبانی هستند، و کاملاً قابل درک است که از دولت بعدی انتظار اقدام در این زمینه را داشته باشند. روشن است که اوباما در صورت تلاش برای تصویب لوایح قانونی در ارتباط با مسائل اقتصادی، از قبیل قیمت بنزین، بیکاری، و قرارداد‌های صنفی، که اثری نامطلوب بر زحمتکشان در سراسر جهان دارند، از حمایت توده‌ای برخوردار خواهد بود.

س. دولت بوش برای برآوردن هدف‌هایش در درون کشور و در سطح بین‌المللی، از روان‌شناسی ترس و تعصب مذهبی استفاده کرد. اوباما چگونه می‌تواند این ذهنیت ویرانگر و به گونه‌ای سلطه‌گرایانه را در درون آمریکا عوض کند؟
ج. اکنون مدتی است که این وضع در حال تغییر است. سیاست ترس و تفرقه که نماد دولت بوش بوده است، دیگر مثل سابق بُردی ندارد. در کارزار انتخابات مقدماتی، اوباما سیاست نفرت، ترس و هراس‌افکنی بوش و هواداران او را مستقیماً به چالش کشید. و مردم هم به این فراخوان که تأکیدش بر وحدت، زندگی شرافتمندانه، عدالت و امید بود، واکنشی مطلوب نشان دادند.

س. اوباما با جنگ عراق مخالف بود. او اعلام کرده است که برنامه او برای کنار کشیدن آتی از عراق با برنامه نامزد جمهوری‌خواهان تفاوت دارد. اما درست پس از آن، همین اواخر او در کنفرانسی شرکت کرد که لابی طرفدار اسرائیل برگزار کننده آن بود، و در آنجا به طور آشکارا به حمایت از دولت اسرائیل سخن راند. به نظر شما سیاست خارجی دولت اوباما تفاوت قابل توجهی با سیاست‌های دولت بوش خواهد داشت؟
ج. تردیدی نیست که ریاست جمهوری اوباما تغییراتی، و آن هم تغییراتی چشمگیر، در سیاست خارجی آمریکا به همراه خواهد آورد، از جمله و پیش از هر چیز در مورد بیرون بردن مرحله‌ای نیروهای نظامی آمریکا از عراق. البته عده معدودی هم هستند که طرفدار حضور دراز مدت نظامیان آمریکایی در عراق‌اند. ولی در نظر مردم آمریکا، و حتی بخش‌هایی از طبقه حاکم، اشغال عراق فاجعه‌ای تمام عیار محسوب می‌شود. و اما در مورد ایران، اگرچه مادامی که بوش در کاخ سفید است نمی‌توان اقدام نظامی بر ضد ایران را به طور کامل منتفی دانست، ولی خیلی بعید به نظر می‌رسد که اوبامای رئیس جمهور دست به چنین اقدام نامسئولانه‌ای بزند. به همین منوال، بعید است که اوباما همان سیاست‌های کنونی را در ارتباط با مناقشات اسرائیل – فلسطین دنبال کند. تصور اینکه او همان چراغ سبزی را به دولت اولمرت نشان خواهد که دولت کنونی نشان می‌دهد، دشوار است.
ما امیدواریم ما که دولت او بر دیپلماسی مستقیم و حل و فصل مناقشات بدون کاربرد زور تأکید کند. ولی اینکه آیا چنین راهکاری آسان خواهد بود، باید گفت الزاماً خیر.
در عین حال که میلیون‌ها آمریکایی از راه حل عادلانه ”دو دولت“ برای بحران اسرائیل – فلسطین، از پایان دادن به اشغال عراق، و از برقراری روابط دیپلماتیک بین دو کشور ما (و نه جنگ) حمایت می‌کنند، و با وجود آنکه اوباما بر دیپلماسی، گفتگو و همکاری تأکید کرده است، اما این هم هست که امپریالیسم آمریکا، و به ویژه مجتمع‌های صنایع انرژی و نظامی، دست از طرح‌های سلطه‌جویانه خود برای تسلط بر کل منطقه خاورمیانه و آسیای مرکزی برنداشته‌اند و نمی‌دارند. امپریالیسم را قطعاً می‌توان مجبور به عقب‌نشینی کرد، اما باید به یاد داشت که منطق ساختاری آن توسعه‌طلبی، برتری‌طلبی و به کار گیری نیروی نظامی است.

س. بحران ژرف و ساختاری نظام سرمایه‌داری جهانی مردم عادی آمریکا را در وضعیت اقتصادی دشوار و دردناکی قرار داده است. آیا اوباما خواهد توانست، یا در واقع آمادگی آن را دارد که ریشه‌های نولیبرالی این معضل را به چالش بکشد؟
ج. نولیبرالیسم در ایالات متحد آمریکا در پوسته سیاسی راست افراطی پیچیده شده است که گذشته از همه مردم دنیا، به ویژه برای طبقه کارگر، ملیت‌ها و نژادهای تحت ستم، زنان، جوانان و شهروندان ارشد خود آمریکا توان‌فرسا و پرعذاب بوده است. نولیبرالیسم، همچنین، یک عدم موازنه تجاری عظیم، بدهکاری‌های نجومی، بی‌ثباتی مالی، و دلاری شکننده را در اقتصاد کشور از خود به جای گذاشته است. همین چند ماه پیش بود که سقوط بازار خرید و فروش مسکن با نرخ وام‌هایی زیر نرخ بهره پایه، تقریباً موجب فروپاشی بازارهای مالی آمریکا و جهان شد. فروپاشی این بازارها می‌تواند پیامدهای فاجعه‌باری در سطح جهان به بار آورد. نتیجه این که اکنون ائتلاف گسترده‌ای از نیروها برای واکنش در برابر زیان‌بارترین مشخصه‌های سیاست‌های نولیبرالی در شرف شکل‌گیری است. به احتمال زیاد، یک دولت اوبامایی به این جنبش توجه نشان خواهد داد.

س. به نظر می‌رسد که زیانبارترین و بدترین تصمیم‌ها و سیاست‌های جورج بوش آنهایی بودند که متأثر از تعصب مذهبی او بودند. باورهای مذهبی اوباما چه تأثیری در سیاست‌های داخلی و خارجی دولتی به رهبری اوباما خواهند داشت؟
ج. در این مورد، با فرض آنکه اوباما وارد کاخ سفید شود، می‌توان انتظار یک تغییر بنیادی را داشت. اوباما در ضمن اینکه مردی با معتقدات دینی است، اما به نظر نمی‌آید که دولت او از مذهب برای مقاصد ارتجاعی بهره‌برداری کند، بر خلاف دولت بوش که استاد این کار بوده است. تقریباً ۸ سال طول کشید، ولی امروز میلیون‌ها نفر معتقدند که ”پدران بنیانگذار“ ما حق داشتند وقتی که بر نهادها و سیاست‌های عام غیرمذهبی (سکولار) تأکید داشتند که ریشه و زمینه در واقعیت دارند، نه در اعتقادات دینی.

‌‌س. رفیق سام، شما به عنوان رهبر یک نیروی مترقی و ضدجنگ در آمریکا، برای مردم ایران، برای رزمندگان کارزار صلح و دموکراسی در ایران، و برای خوانندگان نامه مردم، ارگان مرکزی حزب توده ایران، چه پیامی دارید؟
ج. ما در حزب کمونیست آمریکا نهایت همبستگی و تحسین خود را نسبت به حزب توده ایران و ارگان آن نامه مردم اعلام می‌کنیم. ما به طور کامل از مبارزه شما و مردم ایران در راه صلح و دموکراسی پشتیبانی می‌کنیم. افزون بر این، ما به مخالفت خود با هر گونه اقدام نظامی توسط دولت بوش برضد کشور شما ادامه می‌دهیم.