لحظه به لحظه با پیکار دلیرانه جنبش مردمی - ۴۲ * فردا روز انتخاب است؛ بین حمایت از کودتا یا مخالفت با آن: چه کسانی ننگ حضور در تنفیذ کودتا را میپذیرند؟ * میرحسین موسوی: دندان شکنجهگران و اعترافگیران دیگر به استخوان مردم رسیده است * اهداف محاکمه اصلاح طلبان در مصاحبه با شیرین عبادی: "می خواستند بگویند برنده انتخابات موسوی نبوده" * خاتمی: دادگاه نمايشی بود و اعتباری ندارد * گامهایی که با تزلزل نا آشنایند/ گرامی داشت چهلم ندا در رشت * راهپیمایی مادران عزادار در پارک لاله فردا روز انتخاب است؛ بین حمایت از کودتا یا مخالفت با آن: چه کسانی ننگ حضور در تنفیذ کودتا را میپذیرند؟ مرداد 1388 فردا صبح که آغاز شود، قرار است مراسم تنفیذ رییس دولت کودتا برگزار شود؛ کسی که مشروعیت خود را نه از رای مردم، که از تقلب گرفته است. فردا یومالفصل است؛ روز جدایی. روزی که همهی چهرههای ملی و همهی مسئولان قبلی و فعلی که در این پنجاه روز سکوت کردهاند، باید انتخاب کنند: طرف کودتا بایستند و در بار عام بیت رهبری شرکت کنند یا سمت مردم را بگیرند و ولو بدون هیچ اظهار نظری، با عدم حضورشان، اعتراض خود را فریاد کنند. این دومی رویکردی بود که سید حسن خمینی هفته پیش انتخاب کرد و اگر نتوانست مانند هاشمی به صراحت در مقابل کودتاچیان بایستد، به عنوان پیگیری کارهای خود از کشور رفت و از امکان شرکت در مراسم ننگین تنفیذ نیز خود را خلاص کرد. البته شاید با توجه به اتفاقات هفتههای گذشته و تیرگی روابط رهبر و احمدینژاد و انتقاداتی که از وی میشد، برخی گمان میبردند که مراسم تنفیذ محمود احمدینژاد اساسا برگزار نشود یا لااقل به تاخیر بیفتند. اما با پخش اعترافات ساختگی و خندهدار فعالان سیاسی اصلاحطلب که گویا بخشی از سناریوی جناح کودتا برای برگزاری مراسم تنفیذ بود، بر همگان روشن شد که روز دوشنبه مراسم تنفیذ رئیس دولت اقتدارگرایان توسط کسی که که رابطهاش با او را رابطهی پدر و پسری خوانده است، برگزار خواهد شد و تصویر کریه دستبوسی و واقعیت قبیح دستنشاندگی باز هم در برابر چشمان همگان قرار خواهد گرفت. حال فردا چشمان نگران ملت منتظر است تا ببینند چه کسانی میخواهند در این مراسم حاضر شوند. طبق اخبار موجود، به طور قطع سید محمد خاتمی در این مراسم حاضر نخواهد شد. هاشمی رفسنجانی هم با توجه به نمازجمعهی 26 تیر، تقریبا قطعی است که نخواهد رفت، و سید حسن خمینی نیز که ایران را ترک کرده است. اما بهجز این سه نفر و دیگر کسانی که تاکنون به صراحت دربارهی کودتای انتخاباتی و نامشروع بودن دولت موضع گرفتهاند، از موضع دیگران هنوز خبری قطعی در دست نیست. به خصوص دربارهی چهرههای شاخصی که از احمدینژاد زخمخوردهاند یا گرایش نصفه و نیمهای به سمت ملت داشتهاند، این سؤال مطرح است که تا هشت صبح فردا چه انتخابی خواهند کرد؛ سمت ملت یا جانب کودتا؟ اعضای طیف نزدیک به هاشمی در مجلس خبرگان؛ اعضای غیر وابسته به دولت در مجمع تشخیص مصلحت، نمایندگان اقلیت و مستقل از دولت در مجلس که ظاهرا هنوز مردد ماندهاند؛ اعضای اصلاحطلب یا منتقد دولت در شورای شهر تهران و نهادهای رسمی غیردولتی؛ چهرههایی مثل هاشمی شاهرودی که صحبت رفتنش به قم است، ناطق نوری که در مناظرهها متهم شد و گفتهاند ممکن است تهران نماند، حسن روحانی که احمدینژاد تا توانست مفتضحش کرد، دری نجفآبادی که این روزها زیردستانش هم از احمدینژاد بیشتر حرفشنوی دارند تا از او، محسن رضایی که حضور احمدینژاد در دولت را آغاز سقوط به پرتگاه دانست، محمدباقر قالیباف که این روزها افشاگریهایش علیه احمدینژاد نقل مجالس است، علی لاریجانی که چنین و محمدرضا باهنر که چنان، علی مطهری که ادعای صداقتش گوش فلک را کر میکند، عماد افروغ که این روزها شجاعتر از گذشته نشان میدهد و ...؛ و طردشدگان از دولت نهم مثل داود دانشجعفری، مصطفی پورمحمدی، غلامرضا آقازاده، فرهاد رهبر، طهماسب مظاهری و حتی محسنی اژهای و محمدحسین صفار هرندی؛ یا حتی اعضای دولت خاتمی که روابط خوبی با بیت رهبری نیز داشتهاند مثل عارف، زنگنه، یونسی، مسجدجامعی و ... و همچنین سران احزاب اصلاحطلب یا اعتدالگرا مثل مجمع روحانیون، مجمع نیروهای خط امام، خانه کارگر و حزب اسلامی کار، حزب همبستگی، حزب اعتدال و توسعه، حزب توسعه و عدالت و دبیرکل آن که پدر شهید روحالامینی است و ... همهی اینها تنها حدود 12 ساعت فرصت دارند که بیندیشند و انتخاب کنند. بیشک امشب صدایی آشنا با خیلی از این نامها تماس خواهد گرفت تا مطمئن شود که آنها به مراسم فردا خواهند آمد. شجاعت میخواهد، قدرت نه گفتن میخواهد، عزت نفس و استقلال شخصیت میخواهد که کسی از مقامات سابق و وابستگان فعلی نظام جرئت کند و بگوید: عذر میخواهم، نمیآیم. امشب باید کتاب نهجالفصاحه را گشود، از نفس قدسی پیامبر مدد گرفت، حدیث «من رأی سلطانا جائرا» را بارها خواند و به خواستهی نفس، نه گفت. آیا اینها که نامشان را در بالا آوردیم، میتوانند؟ میرحسین موسوی: دندان شکنجهگران و اعترافگیران دیگر به استخوان مردم رسیده است بیانیه شماره 10 میرحسین موسوی: دادگاه تقلبی برای تطهیر انتخابات تقلبی متن کامل بیانیه شماره 10 مهندس میرحسین موسوی را در ادامه میخوانید: بسم الله الرحمن الرحیم میگویند فرزندان انقلاب در دادگاهی که دیروز تشکیل شده بود به ارتباط با بیگانه و برنامهریزی برای ساقط کردن نظام جمهوری اسلامی اعتراف کردهاند. اینجانب در سخنان آنان دقیق شدم و در حقیقت در آن چنین چیزی نیافتم، بلکه شنیدم که با نالهای عمیق از سرگذشت دردناک خود در این پنجاه روز می گفتند؛ انسانهایی له شده که ممکن بود به هرچیز دیگری هم که به آن الزام شوند اقرار کنند، به راستی چه چیز دیگری جز داستان رنجهایی که کشیدهاند، ممکن است بگویند. میگفتند محسن روحالامینی حق داشت که شهید شد. میگفتند که اگر 50 روز ایستادگی نکرده بودیم، این نمایش هفتهها پیش برگزار میشد. میگفتند هرچه را که به آنان میگفتند، تا گفته باشند که اینها حرفهای ما نیست. دندان شکنجهگران و اعترافگیران دیگر به استخوان مردم رسیده است تا جایی که اینک از میان کسانی قربانی میگیرند که خدمات بزرگ به کشور و نظام در کارنامه دارند و به تهدید دیگرانی سرگرماند که در نشو و نمای این نهضت و تاسیس نظام برخاسته از آن برجستهترین نقشها را بر عهده داشتهاند. آیا کسانی را که آرزوی شهادت در راه نورانی انقلاب اسلامی داشتهاند، به چیزی کمتر از آن تهدید میکنید؟ یا پس از به مسلخ بردن جمهوریت نظام، اسلامیت و آبروی آن را هم با این بیآبروییها هدف گرفتهاید؟ تنها داوری قطعی وجدان بشری از مشاهدهی دادگاههایی اینچنین فرمایشی، سقوط اخلاقی و بیاعتباری صحنهگردانان آن است. صحنههایی که دیدیم و دیدید، جز تدارکی ناشیانه برای شروع به کار دولت دهم نیست. از دادگاهی که همه چیزش تقلبی است، انتظار دارند عدم وقوع تقلب در انتخابات را اثبات کند. اگر شما اهل تقلب نیستید، آن را در رعایت ظواهر اولیه یک دادرسی قضایی به نمایش بگذارید. با دادخواستی سبک با طرح مطالبی بیربط، با استناد به کتابهایی که به خروار خمیر میشوند، با تکیه بر گزارش خبرنگارانی که نامشان را هم کسی نشنیده است و با استناد به اعترافهایی که رنگ شکنجههای قرون وسطایی از آن هویداست، انتظار دارند ملت را به چه چیز قانع کنند؟ آیا نخواندهاند که پیامبر اکرم (ص) فرمود: برای کسی که بعد از شکنجه اقرار کند، حدی نیست؛ یا کسی که در زندان یا قید و بند باشد و او را تهدید کرده باشند، اقراری برای او نیست. (الغدیر جلد ششم) مردم ما با فرزندان خود که دیشب پس از 50 روز بیخبری، چهرهشان را دیدند، احساس همدردی میکنند. برادران ما! غمگین نباشید. بدانید که مردم وضعیت شما را درک میکنند و میدانند که حفظ جان شما واجبتر از هر چیز دیگر است. زود خواهد بود که ملت محاکمهی مرتکبین این فجایع را شاهد باشد و بازجویان و شکنجهگرانی را که اینگونه با جان و آبروی او بازی میکنند، بشناسد. وَلَوْ یُؤَاخِذُ اللّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِم مَّا تَرَکَ عَلَیْهَا مِن دَآبَّةٍ وَلَکِن یُؤَخِّرُهُمْ إلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ لاَ یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ یَسْتَقْدِمُونَ و اگر خداوند مردم را به [سزاى] ستمشان مؤاخذه مىکرد جنبندهاى بر روى زمین باقى نمىگذاشت لیکن [کیفر] آنان را تا وقتى معین بازپس مىاندازد و چون اجلشان فرا رسد ساعتى آن را پس و پیش نمىتوانند افکنند میرحسین موسوی اهداف محاکمه اصلاح طلبان در مصاحبه با شیرین عبادی: "می خواستند بگویند برنده انتخابات موسوی نبوده" يکشنبه، ۱۱ مرداد، ۱۳۸۸ شیرین عبادی رییس کانون مدافعان حقوق در مصاحبه با روز ضمن غیرقانونی خواندن "محاکمه" دیروز و اخذ اعترافات اجباری از اصلاح طلبان زندانی گفت که" دادگاه برگزار شده برای متهمین نیست، بلکه برای انتخابات است که بگویند درست بوده است". عبادی درخصوص ویژگی های حقوقی دادگاه روز شنبه گفت: "نحوه برگزاری دادگاه کاملا مغایر با موازین مندرج در قانون آیین دادرسی کیفری است. بسیاری از متهمان در طی مدت بازداشت حتی اجازه نداشتند که با خانواده خود ملاقات بکنند چه برسد به وکیل. وکلا برای اولین بار در دادگاه موکلین خود را دیدند و امیدوارم که وکلایی باشند که بازداشت شدگان با طیب خاطر انها را انتخاب کرده باشند و وکلای تحمیلی نباشند. وکیل می بایستی صدای مظلومیت موکلش را به مردم جهان برساند." برنده جایزه صلح نوبل با اشاره به رفتاری صورت گرفته با زندانیان افزود: "درمورد افرادی که محاکمه می شوند طبق اطلاعاتی که از بازداشت گاه ها به دست ما رسیده است، متاسفانه نحوه برخورد با متهمین درست نبوده و حتی در بسیاری از موارد شکنجه واذیت جسمی وروحی هم گزارش شده است. بر منبای همین نوع رفتارها بود که دستور تعطیلی بازداشتگاه کهریزک صاد شد. درچنین شرایطی چگونه می توان عده ای را چهل روز در بازداشتگاه نگهداشت وبه اینها اجازه نداد که حتی خانواده شان را ببینند و بعد در یک مصاحبه نمایشی ودادگاه نمایشی بخواهند صحت انتخابات را به مردم ایران بقبولانند. هدف از این دادگاه نمایشی آن است که مردم باور کنند که برنده واقعی انتخابات آقای موسوی نبوده و به همین دلیل محور کلیه اقرارهایی که از متهمین گرفته شده و تماما نیز فاقد اعتبار است برهمین روال است." عبادی با شرح تکنیک های به کار گرفته شده برای اعتراف گیری از زندانیان تصریح کرد: "یکی از شیوه هایی که برای گرفتن اعتراف به کار می رود قطع ارتباط کامل زندانی با دنیای خارج است. حتی ممکن است اطلاعات غلطی به آنها داده شود. به عنوان مثال در زندان روزنامه ای را که اخبار جعلی در آن چاپ شده به داخل زندان می آورند و در آن فرضا دستگیری ویا کشته شدن کسی را می دهند وبه این ترتیب سعی می کنند روحیه فرد را بشکنند و علیه خودش وادار به صحبت کنند. من نقل قول می کنم از یکی از افراد سیاسی معروف ایران که سالها زمان شاه مبارزه می کرد برای تاسیس جمهوری اسلامی. وی مدتی به علت مخالفت با ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر در زندان بود. وی تعریف می کرد که بازجو بعد از آزارهای روانی فراوان به او اطلاع می دهد که مهندس بازرگان دستگیر شده واعترافاتی علیه دوستان خودش از جمله این فرد کرده است. او می گوید که باور نمی کند. یک روز او را به هوا خوری می برند واز پشت شیشه واز فاصله دور کسی را می بیند که شبیه مهندس بازرگان بود ولباس زندانی به تن داشت وقدم می زد. بعد چند شماره روزنامه را اوردند که در آن حرف های عجیب وغریبی از قول مهندس بازرگان علیه وی گفته شده بود. وی می گفت وقتی بعد از دوسال از قرنطینه بیرون آمدم دیدم اساسا مهندس بازرگان دستگیر نشده بود که بخواهد علیه کسی صحبت بکند واین بحث ها همه اش دروغ بوده است." برنده جایزه صلح نوبل خاطرنشان کرد: " متاسفانه این نوع اذیت وآزارهای روانی در زندان ها رواج دارد و چیز جدیدی نیست. به همین خاطر عده ای را آزاد کردند و عده کثیری را اجازه ندادند که حتی با اجازه مامور با خانواده های خود ملاقات کنند. زیرا می دانستند که در این زمان آنها در جریان قرار خواهند گرفت که وضعیت بیرون چگونه است و چگونه بایستی از خود دفاع کنند. تمامی اینها در علم حقوق شکنجه روانی محسوب می شود وافرادی که تحت چنین شرایطی صحبت کرده باشند از درجه اعتبار ساقط است." وی درخصوص ویژگی های حقوقی چنین اعتراف هایی گفت: "کلیه تشریفات مربوط به دستگیری متهمین و شیوه برخورد با انها و نحوه بازجویی و تحقیق مفصلا در قانون آیین دادرسی کیفری پیش بینی شده است. متاسفانه از بای بسم الله تا تای تمت در مورد متهمین خلاف قانون رفتار شده است. هم دستگیری ها برخلاف قانون بوده است هم شیوه نگهداری و هم کیفیت رفتار با انها در بازداشتگاه و هم نحوه دادرسی. بنابراین هر حکمی که صادر بشود از درجه اعتبار ساقط است. خصوصا که مستند صحبت های دادستان شخصی است که حتی حاضر نیستند نام او را بیاورند وطبق حدسی که زده می شود مربوط است به فردی با ماموریت خاص که اساسا نه ماه قبل هم دستگیر شده است." شیرین عبادی با اشاره به ادبیات به کار گرفته شده در اعتراف های مطرح شده افزود: "متاسفانه آنچه که به عنوان اتهام برای تعداد کثیری از سیاستمداران و دلسوزان رژیم مطرح می شود اساسا بر فرض تحقق جرم هم نیست. برای این گفتم متاسفانه چرا که به عنوان یک وکیل همواره نگران صحت عملکرد دادگستری هستم. بسیار متاسفم که چرا دادگستری به حال و روزی رسیده که ما شاهد این گونه محاکمات باشیم. محور کیفرخواست اطلاعات فردی است که حتی نامش اعلام نشده و مشخص است چرا اعلام نکرده اند. چرا که از ۹ ماه قبل در زندان بوده و نمی توانست اظهاراتش درست باشد." این وکیل مدافع حقوق بشر اظهار داشت: " اساسا آنچه که این روزها به عنوان کودتای مخملی نام برده می شود، به این معناست که کسی در انتخابات برنده بشود ویا اینکه مردم خواست خودشان را به صورتی مسالمت آمیز بیان کنند. گویا برد در انتخابات ویا بیان مسالمت آمیز خواست مردم ممنوع است ومردم وظیفه دارند برای همیشه از فردی که در حکومت است طرفداری کنند ونمی توانند به افراد دیگری تمایل پیدا کنند. به عنوان مثال آنچه می گویند در گرجستان پیش آمد مردم قیام کردند وسیستم دیگری را جایگزین کردند و موفق هم شدند. کجای این کار با ضوابط دموکراسی همخوانی ندارد؟ اگر گروهی بگویند که ما به روش دیگری مایل هستیم کشور اداره شود آیا نام این کودتای مخملی است؟ کودتای مخملی چه ویژگی هایی دارد؟ تنها چیزی که حکومت اعلام می کند آن است که عده ای در اعتراض به وضعیت موجود به خیابان آمده اند. مردم به صورت خودجوش آمده اند. اما دادستان عنوان می کند که اینها با تشویق اجانب آمده اند." شیرین عبادی در پایان تاکید کرد: " این حرف توهین به مردم است. این گونه محاکمات در حقیقت توهین به شعور ملتی است که بلوغ سیاسی خود را با راهپیمایی مسالمت آمیز میلیونی نشان داد." روز آنلاین خاتمی: دادگاه نمايشی بود و اعتباری ندارد 11 مرداد 1388 محمد خاتمی: آنچه نام دادگاه بر آن نهادند مغایر با موازین قانون اساسی، قوانین عادی و حقوق شهروندی است سید محمد خاتمی با نمایشی خواندن آنچه که شنبه دهم مردادماه تحت عنوان دادگاه متهمان حوادث اخیر برگزار شد، اعترافات مطرح شده را فاقد اعتبار عنوان و بر محاکمه مسببان جرم ها و جنایاتی که در بازداشتگاه ها رخ داده تأکید کرد. سید محمد خاتمی که عصر روز شنبه با جمعی از فعالان سیاسی و نمایندگان فعلی و ادوار مجلس دیدار و گفتگو می کرد تأکید کرد: نظام و دفاع از آن برای همه مهّم و معتبر است و نباید اجازه داد منحرفان به نام نظام به اصل نظام و مردم لطمه بزنند. در نظام ما كه حاصل انقلاب اسلامی است، حقّ و حرمت مردم جایگاه والایی دارد و مدافع اصل نظام کسی است كه از این حقّ و حرمت و از جمله از رأی مردم و تأثیر واقعی آن دفاع كند. آن طور که من مطلع شدم و همگان شاهد بودند آنچه نام دادگاه متهمان حوادث اخیر بر آن نهادند مغایر با موازین قانون اساسی، قوانین عادی و حقوق شهروندی است. در این جریان به جای ایراد اتهام جدّی به متهمان، به اصل نظام، مردم و بسیاری از شخصیت های مؤثر و معتبر كه بیش از همگان برای اسلام و نظام و ملّت ایران دلسوزی داشته اند اهانت شد و در واقع تكرار مطالبی بود كه به كرّات برخلاف موازین قانونی و شرعی از بعضی تریبون های خاص ابراز شده بود. تكیه بر اعترافاتی كه در شرایط خاص بیان شده است، از نظر قانونی هیچ گونه اعتباری ندارد. علاوه بر آنچه در مراحل دستگیری و بازداشت این افراد شاهد آن بودیم، مخدوش بودن شرایط واقعی یک دادگاه علنی، عدم اطلاع قبلی وكلای متهمان و محاكمه شوندگان از زمان دادگاه و محتوای پرونده و موارد متعددی از این دست اشکالات مهّمی است كه به این دادگاه وارد است. گمان نمی كنم آیت الله شاهرودی ریاست محترم قوه قضاییه نیز با این روند و اقدام موافق باشند؛ آن هم در شرایطی که افکار عمومی در انتظار برخورد با مسائل و فجایعی هستند كه در بعضی از بازداشتگاه ها در جریان دستگیریها رخ داده و در مواردی منجر به قتل شده است و رهبری هم صراحتاً دستور رسیدگی، پیگیری و برخورد جدّی در این زمینه را صادر کرده اند. رئیس جمهور سابق ایران در پایان خاطر نشان کرد: امیدوارم نمایش هایی از این دست كه زیان آن مستقیماً متوجه اصل نظام خواهد بود و اعتماد عمومی را بیش از پیش مخدوش خواهد کرد مسؤولان را از پیگیری جرائم و جنایت هایی كه صورت گرفته است غافل نكند. دیدار عصر روز شنبه سید محمد خاتمی با فعالان سیاسی و نمایندگان فعلی و ادوار مجلس در حالی در دفتر وی برگزار شد که مدافعان اصولگرایی در رسانه های صداقت پیشه! خود سراسیمه خبر از سفر وی به یزد به خاطر عدم حضور در مراسم تنفیذ داده بودند. گامهایی که با تزلزل نا آشنایند/ گرامی داشت چهلم ندا در رشت کمپین رشت شنبه10 مرداد 1388 عصر روز پنجشنبه 8 مرداد، در ساعت 18.30 گروهی بیست نفره قدم زنان در پارک شهر رشت شکل گرفت که ساکت، اما مصمم در پیاده راه های پارک گام بر می داشت. هنوز نیم ساعت نگذشته بود که این گروه به جمعیتی قریب 2500 تا 3000 نفر بدل شد و همچنان ساکت، مصمم و خشمگین به راهپیمایی خود ادامه داد. بسیاری از مردم دستبند سبز بسته بودند ، شمع هایی داشتند و دستان خود را به علامت پیروزی به آسمان بلند کرده بودند.در میان این عده زن و مرد، پیر و جوان، روشنفکر و عامی، دانشجو و کارمند و بازاری، و به طور خلاصه برشی تمام و کمال از مردم شهر رشت دیده می شد. جمعیت آرام به سمت استخر پارک حرکت کرد. نیروی های انتظامی که به شدت دستپاچه شده بودند و انتظار چنین جمعیتی را نداشتند به تدریج در پارک بیشتر و بیشتر شدند. پلیس از مردم خواهش می کرد متفرق شوند و سپس تهدید می کرد این آخرین "اخطار" است با ورود لباس شخصی های همه کاره!! و ویراژ دادنشان ، جمعیت که تا این لحظه همچنان با متانت در برابر "اخطار- التماس" های نیروی انتظامی سکوت کرده بود یکصدا فریاد زد "نترسید، نترسید، ما همه با هم هستیم". نیروی انتظامی به سرعت راه خروج از پارک را سد کرد و لباس شخصی ها شروع به فیلمبرداری کردند. باور کردنی نبود، این نیروها که در روزهای یکشنبه و دوشنبه (24 و 25 خرداد) به طرز وحشیانه ای مردم را کتک می زدند این بار توان رویارویی با آنها را نداشتند. موقعیت پارک به عنوان مکانی عمومی و متعلق به همه، آنها را فلج می کرد. مردم شعار می دادند و در کنارشان کودکان در زمین بازی مشغول بازی بودند!جمعیت در میان دو زمین بازی پارک توقف کرد و برای چند دقیقه با "الله و اکبر" و "صلوات" با منادیان دین به مقابله برخاست. سپس لباس شخصی ها با سرعت زیاد از میان مردم با موتور گذشتند تا با این شیوه آنها را متفرق کنند. جمعیت دو شقه شد و در دو زمین بازی پارک جای گرفت. کم کم لباس شخصی ها که تا این لحظه جرأت زد و خورد نداشتند شروع به کتک زدن چند جوان کردند. ناگهان باران سنگ بر سرشان فرود آمد. این مردم بودند که خرده سنگ های کف زمین بازی را به سویشان پرتاب می کردند. کودکان همچنان در حال بازی بودند. صحنه خنده داری بود. لباس شخصی ها از کتک زدن دست کشیدند و عقب نشینی کردند. پلیس و مردم شگفت زده بودند. مردم می خندیدند و لباس شخصی های به موتورها و بی سیم هایشان پناه می بردند تا برای خرج از این وضعیت راهی بیابند. لباس شخصی ها رفته رفته بیشتر شدند و تلاش کردند وضعیت به خشونت کشیده شود. در این هنگام جمعیتی که تا چند دقیقه پیش در حال مخالفت با دولت کودتا بود ناگهان متفرق شد. پدر و مادری که فرزندشان را تاب می دهند. زن و مردی که روی نیمکت نشسته اند. پارک در یک لحظه به حالت عادی برگشت و موتوری ها و پلیس همچنان سر در گم به این طرف و آن طرف می رفتند. اکنون دیگر همه چیز عادی بود به جز رفت و آمد پلیس و موتوری هایی که با سرعت در پیاده راه ها ویراژ می دادند تا شاید کسی از آنها بترسد! مانورهای دسته جمعی موتوری های لباس شخصی در میانه پارک این بار فقط مردم را می خنداند. به چند علت می توان تجمع پنجشنبه پارک شهر را تجربه ای غنی و موفق دانست: 1- حضور همه لایه های سنی و موقعیتی مردم و همراهی و نه فقط تماشا کردن تجمع (شاید بتوان با چماق پسر 19 ساله سبز پوش را کتک زد، اما با پیرمرد 70 ساله سبز پوش باید چه برخوردی کرد؟) 2- موقعیت و فضای باز پارک، 3- حضور کودکان در کنار تجمع کنندگان که قدرت مانور لباس شخصی ها را کم می کرد، عمده ترین پیامد این تجمع ریختن ترس مردمی بود که در روزهای ابتدای انتخابات به بدترین شیوه سرکوب شده بودند. در میان راهپیمایی بسته ای کاغذ بر روی زمین افتاد و در میان مردم پخش شد. عنوان این برگ چنین بود: شبی در منفی چهار وزارت کشور، اینجا از گوانتانامو صد پله بدتر است. این برگه حاوی اطلاعاتی درباره حمله ی کوی دانشگاه و آنچه بر دانشجویان زندانی گذشت بود. مردم کار خود را به بهترین شیوه انجام دادند و تجمع پارک شهر با بیشترین حضور و کمترین هزینه به هدف خود رسید. خبر در تمام شهر پیچید و تا واپسین ساعات شب دسته دسته مردم به پارک آمدند تا اگر هنوز خبری باشد در آن شرکت کنند. پلیس ها هراسان در پارک چرخ زدند و پارک محتشم رشت یکی از شلوغ ترین شبهای خود را سپری کرد. کمپین رشت راهپیمایی مادران عزادار در پارک لاله يكشنبه11 مرداد 1388 تغییر برای برابری- شنبه 10 مرداد گروهی از مادران به نشانه اعتراض به کشته شدگان و بازداشت شدگان حوادث اخیر در پارک لاله گردهم آمدند. از ساعت 6:30 کم کم مادران در حوالی آبنمای پارک در جمع های چند نفره نشستند. و در ساعت 7:15 جمعی متشکل از حدود 40 نفر آنها در گوشه ای از آبنما جمع شدند. نیروهای پلیس و لباس شخصی ها دور آبنما رفت و آمد می کردند و مادران را تحت نظر داشتند. از ساعت 7:45 گروه 40 نفره مادران اقدام به راهپیمایی دور میدان را کردند که جمع های کوچک دیگر نیز به آنها پیوستند . راهپیمایی این جمع نظر مردم پارک را به خود جلب کرد . مردم علت راهپیمایی را می پرسیدند و عده ای هم دستهایشان را به علامت پیروزی برای مادران بالا می بردند. چندین نفر از مردم عادی نیز به راهپیمایی پیوستند. نیروی پلیس که انتظار این حرکت را نداشت تنها در اطراف میدان این جمع را محاصره کرده بود و با ماشین از میان جمع عبور میکرد تا پراکنده شان کند.چند نفر از آنها نیز از زنان عکس میگرفتند. این راهپیمایی 20 دقیقه طول کشید و در ساعت 8:05 مادران جمع شدند دستها را به علامت پیروزی بالا گرفتند و پراکنده شدند. تجمع مادران عزادار قرار است شنبه هر هفته ساعت 7 عصر در پارک های شهر برگزار شود. |