در دفاع از جنبش مردم ایران برای حقوق و آزادی های دموکراتیک عیار ”ضدیت“ رژِیم ولایت فقیه با امپریالیسم از همان قماش نیروهائی نظیر ”بن لادن“ ارتجاعی، صدام حسین دیکتاتور فاشیست و عمر بشیر، رئیس جمهور سودان است که میزان تبعیت و تعاملشان با امپریالیسم بستگی به منافع زودگذرشان دارد بیش ازسه هفته از انتخابات ریاست جمهوری در ایران، که در جریان آن محمود احمدی نژاد، نامزد نیروهای تاریک اندیش و ضد مردمی، بر پایه مداخله گسترده و سازماندهی شده محافل امنیتی- نظامی درهمه مراحل انتخاباتی وتقلبات وسیع، برنده اعلام شد می گذرد. اعتراض به این تقلبات مفتضحانه، از سوی جنبش مردمی میهن ما در هفته های اخیر یکی از دامنه دار ترین کارزار های مبارزه ضد استبدادی در سه دهه اخیر بوده است. میلیون ها تن از شهروندان عادی شامل زحمتکشان، قشرهای میانه جامعه و هواداران دموکراسی و حقوق بشر در ایران به خیابان ها آمده اند و در تظاهرات آرام و صلح جویانه ای خواهان ابطال نتیجه انتخابات و برگزاری یک انتخابات سالم جدید شده اند. مردم در اکثر کشورهای جهان بر صفحه های تلویزیون های خود ناظر درگیری نابرابری، که در یکسوی آن مردم و در سوی دیگر نیروهای نظامی و شبه نظامی رژیم قرار دارند، بوده اند. در جریان آتش گشودن نیروهای نظامی- امنیتی رژیم حداقل 20 تن کشته و صدها تن زخمی شده اند. افزون بر این گزمگان رژیم در یکی از گسترده ترین عملیات سرکوبگرانه بیش از هزار تن از فعالان جنبش اعتراضی، چهره های برجسته کارزار انتخاباتی نامزدهای اصلاح طلب، فعالان جنبش دانشجویی و زنان و همچنین روزنامه نگاران هوادار جنبش اصلاحات را دستگیر و روانه شکنجه گاه ها کرده اند. شوهای تلویزونی قربانیان شکنجه، که در سال های دهه 1360 برای شماری از رهبران حزب ما و دیگر سازمان های سیاسی و دگر اندیش کشور سازمان دهی می شد تا بدین بهانه احزاب مترقی و مردمی میهن ما را سرکوب و غیر قانونی اعلام کنند، امروز برای برخی از رهبران جنبش اصلاح طلبی و حتی کسانی که زمانی به آنها عنوان نیروهای ”خودی“ اتلاق می شد سازمان دهی می گردد و یاد آور سرکوب خونین و فاجعه باری است که رژیم دیکتاتوری ولایت فقیه در دهه 1360 بر میهن ما تحمیل کرد و سرانجام با قتل عام هزاران زندانی سیاسی و شماری از برجسته ترین متفکران، نویسندگان، رهبران و فعالان جنبش کارگری، افسران میهن دوست، فعالان جنبش زنان و دیگران فاجعه آفرید. در هفته های اخیر جنبش اصیل مردمی و آزادیخواهانه مردم ایران و مبارزه قهرمانانه این جنبش برای پیشبرد امر اصلاحات دموکراتیک در مرکز توجه و حمایت افکار عمومی جهان قرار گرفته است. کمتر کسی را می توان یافت که صحنه های تقابل خشن نیروهای امنیتی- نظامی رژیم خونریز حاکم، در تهران و دیگر شهرهای کشور، با مردم دست خالی و پرامید را نبیند و از زنان، جوانان و زحمتکشانی که این چنین دلیرانه در مقابل سپاهیان تاریک اندیشی و جهل مقاومت می کنند، حمایت نکند. واقعیت این است که رژیم ولایت فقیه و دولت برگمارده آن در چهار سال گذشته با اتحاذ سیاست های ارتجاعی و ضد مردمی بخش بزرگی از استعدادهای انسانی و طبیعی ایران را به باد داده است. ایران غنی از منابع نفت و گاز در فقر، در بحران اقتصادی و اجتماعی، در فساد و فحشا دست و پا می زند. سیاست خارجی ماجراجویانه رژیم، ایران را در انزوای بین المللی بی سابقه ای قرار داده است و در شرایط کنونی توازن قوا در صحنه جهانی استقلال سیاسی و تمامیت ارضی میهن ما را توسط محافل جنگ طلب امپریالیستی با تهدید های جدی رو به رو کرده است. روشن است که وضعیت مبارزه مردم ما و همچنین توجه جهانی به رویدادهای کشور ما آنچنان است که هیچ نیروی سیاسی یی نمی تواند در مقابل این وضعیت بی نظر بماند. یا باید در حمایت از مبارزه مردم در کنار آن قرار گرفت و یا در کنار رژیمی که به لحاظ سیاسی، اقتصادی، ایدئولوژیک- اجتماعی و فرهنگی عقب مانده، ارتجاعی و ضدمردمی است. آنچه که در رابطه با صف بندی نیروهای سیاسی و اجتماعی در درون ایران می توان گفت این است که مواضع سیاسی همه نیرو های ترقی خواه، چپ و دموکرات و اصلاح طلب ایران در راستای دفاع از جنبش اصیل مردمی و در محکومیت سیاست های رژیم است. حتی نیروهای طرفدار رژیم زیر فشار واقعیت های گریزناپذیر تحولات و مشاهده اوج و وسعت جنبش مردمی چند پارچه شده اند و بخش هائی ازآن انتقادهای جدی ای را در رابطه با عملکرد دولت احمدی نژاد و ضرورت تغییر در مسیرحرکت جامعه را پذیرفته اند. در صحنه بین المللی نیز اکثریت قاطع نیروهای ترقی خواه و دموکرات و از جمله احزاب کمونیست با اعلام حمایت از کارزار وسیع زنان، جوانان و مردم معترض و محکوم کردن سرکوب خونین جنبش اعتراضی در کناراین قیام مردمی قرار گرفته اند. متاسفانه نمی توان بر این حقیقت چشم پوشی کرد که هستند نیروهای محدودی در سطح جهان که در ارزیابی های اولیه خود در تله محیلانه و ظریف رژیم حاکم افتاده اند، که مذبوحانه سعی دارد این مبارزه اصیل مردمی در راستای صلح، دموکراسی، حقوق بشر و عدالت اجتماعی را به مثابه تظاهر تحریکات خارجی و برون مرزی جلوه دهد. کوشش برخی عناصر و نیروها در ابراز تردید به محتوی اصیل جنبش مردمی و تحت تاثیر محافل برون مرزی بودن شعار ها و خواسته های قیام با شکوه مردم ایران متاسفانه قبل از هر چیزریشه در درک جزمی و غیر منعطف نیروهائی دارد که درک دقیق و همه جانبه ای از امپریالیسم و مبارزه ضد امپریالیستی ندارند. این حقیقت را نیز نمی توان از دید دورنگاه داشت که چنین موضع گیری هائی قبل از اینکه بار معرفتی داشته باشد، انعکاس بی اطلاعی این نیروها، و درک سطحی آنان از محتوی مبارزات و شعار های دروغین و پوپولیستی رژیم فقاهتی حاکم است. همچنین این مسئله نیز حائز اهمیت است که رژیم درماه های اخیر در این راستا سرمایه گذاری همه جانبه کرده است. تاسیس شبکه تلویزیونی بین المللی ”پرس تی. وی.“ که در برنامه های آن برخی از چهره های جنبش صلح و چپ به کار گرفته شده اند، فعالیت سایت های اینترنتی مشخصی که با پوشش کاذب چپ و زیر پرچم عدالت خواهی دروغین به مشاطه گری چهره کریه رژیم دیکتاتوری برخاسته اند، تماس های هدفمند سفارتخانه های رژیم با احزاب چپ و کمونیست جهان، سرمایه گذاری کاسبگرانه روی روابط تجاری- اقتصادی- دیپلماتیک رژیم با برخی کشورهای آمریکای لاتین و سعی به بسیج برخی از دولت ها در جنبش چپ به واسطه گری برای کندکردن لبه تیز انتقادات جنبش چپ در رابطه با سیاست های رژیم تئوکراتیک از این زمره اند. سران رژیم همچنین در رابطه با تحولات اخیر توانسته اند که با بهره گیری از اهرم های اقتصادی و دیپلماتیک خود در چند کشور جهان مانع عکس العمل جدی نیروهای سیاسی مشخصی در رابطه با تحولات کشور شوند. یکی از جوانبی که در هفته های اخیر به صورت برجسته ای مشخص گردید میزان تاثیر چنین روابطی در موضع گیری کشورهائی است که در تحلیل نهایی در چارچوب محدود منافع ملی خود عمل می کنند. ایران به دلایل گوناگون، اما غیر ایدئولوژیک، و از جمله قراردادهای تجاری- اقتصادی روابط نزدیکی با برخی از کشورهای آمریکای لاتین و به ویژه ونزوئلا دارد. اکثر این کشورها به دلیل سیاست های مستقل و مترقی خود مورد تهدید آمریکا و متحدان آنان قرار دارند و لذا طبیعی است که برای ایجاد شکاف در حلقه محاصره امپریالیستی در سطح جهان به دنبال متحدانی باشند. علاوه بر این ونزوئلا در پیمان بین المللی اوپک مواضع مشابهی با ایران دارد. لذا این طبیعی است که از دیدگاه روابط بین دولتی، ونزوئلا و یا کشورهائی نظیر آن در آمریکای لاتین ابراز کننده نظریات مثبتی در قبال رژیم حاکم باشند. برای نیروهای مترقی جهان و ایران مقاومت این کشورها در مقابل توطئه های امپریالیستی مبارزه ای ارزشمند و قابل دفاع است ولی صرف مبارزه ملی و ضد امپریالیستی این کشورها دلیلی برای پذیرش مواضع دیپلماتیک متضاد و بده بستان های این کشور با رژیمی مستبد و تاریک اندیشی همچمون رژیم ولایت فقیه، از سوی ما و دیگر نیروهای مترقی جهان نیست. نیروهای ترقیخواه ایران و دموکرات ایران نمی توانند نگرانی و عدم خشنودی خود از موضع گیری های محافل رسمی چندین کشور و به ویژه دولت جمهوری بولیواری ونزوئلا در رابطه با حمایت از مواضع رژیم و مقابله آشکار با جنبش مردمی ابراز ننمایند. این کشورها بر پایه مناسبات تجاری و دیپلماتیک خود با جمهوری اسلامی متاسفانه چشم بر واقعیت های تحولات اخیر ایران بسته و عملاٌ در مقابل جنبش مردمی ایران قرار گرفته اند. ما ضمن توجه به دشواری های ونزوئلا برای حفظ خود در مقابل تهاجمات امپریالیسم و تصمیم سیاسی این کشور برای داشتن روابط اقتصادی- تجاری با رژیِم حاکم در ایران و رئیس جمهور ارتجاعی آن، به رهبران دولت ونزوئلا توصیه می کنیم که از برداشت های سطحی و نادرست از ماهیت تحولات کنونی ایران و دگرگونه جلوه دادن آن و زیر علامت سئوال بردن اصالت جنبش مردمی میهن مان پرهیز کنند. رژیم حاکم بر ایران (و دولت کارگزار آن به ریاست آقای محمود احمدی نژاد)، نه توانی برای ایفای نقش در صحنه مبارزه ضد امپریالیستی دارند و نه سیاست های آن در چنین راستائی است. درگیری ها و مشاجرات بین امپریالیسم آمریکا و متحدان آن در اتحادیه اروپا با جمهوری اسلامی ایران در چارچوب تقسیم حیطه نفوذ در خاورمیانه است. جمهوری اسلامی ایران امروز به مثابه کشور قدرتمندی در منطقه برای خود امتیازات و حیطه نفوذ ویژه ای قائل است. جمهوری اسلامی ایران آنجا که دخالت های امپریالیسم در خاورمیانه را به نفع خود می داند، رسماٌ و وسیعاٌ با امپریالیسم آمریکا و متحدان آن همکاری کرده و می کند. همکاری کلیدی و بسیار تعیین کننده جمهوری اسلامی در جریان تهاجم نظامی ایالات متحده عراق و افغانستان و اشغال این دو کشورمثال های آموزنده ای در این زمینه است. سران جمهوری اسلامی تصدیق کرده اند که در جریان حمله نظامی ایالات متحده به افغانستان در سال 2001 با نیروهای آمریکائی و متحدان آن وسیعاٌ همکاری کرده اند و از جمله به هواپیما های جنگنده آمریکا اجازه پرواز در حریم فضایی ایران برای حملات غافلگیرانه به مراکز استراتژیک افغانستان را داده اند. همچنین در جریان تدارک حمله نظامی به عراق در سال های 2002 و 2003 نیروهای وابسته به آمریکا و از جمله ”کنگره ملی عراق“ به رهبری احمد چلبی با اطلاع و حمایت مالی ایالات متحده از طریق خاک ایران در مرزهای غربی کشور عمل می کرده اند. نمایندگان رسمی رژیم در کنفرانس امنیتی مونیخ، در فوریه 2009، علناٌ و رسماٌ خطاب به ”خاویر سولانا“، مسئول سیاست خارجی و دفاعی اتحادیه اروپا و ”جوزف بایدن“، معاون رئیس جمهور آمریکا و ”رابرت گیت“، وزیر دفاع این کشور اعلام کرد در صورتیکه منافع جمهوری اسلامی در نظر گرفته شود، ایران حاضر است که برای ایجاد ثبات سیاسی در افغانستان ایفای نقش و با طرح های امپریالیستی همکاری بکند. عیار ”ضدیت“ رژِیم ولایت فقیه با امپریالیسم از همان قماش نیروهائی نظیر ”بن لادن“ ارتجاعی، صدام حسین دیکتاتور فاشیست و عمر بشیر، رئیس جمهور سودان است که میزان تبعیت و تعاملشان با امپریالیسم بستگی به منافع زودگذرشان دارد. این حقیقتی است که چنین نیروهائی صرفنظر از مشکلات مقطعی با برخی طرح های امپریالیستی، در رابطه با اهریمنانه ترین طرح های امپریالیسم بر ضد منافع خلق ها، هم آهنگ و متحد با شیطان عمل کرده اند. از نظر سیاست های اقتصادی و اجتماعی نیز عملکرد رژِیم حاکم در ایران هیچ نزدیکی با مبارزات اصیل ضدامپریالیستی ندارد. به گواه تمامی داده های اقتصادی دولت جمهوری اسلامی به صورت پیگیری یک نسخه تمام عیار صندوق بین المللی پول و بانک جهانی را دنبال کرده و می کند. و امروز نیروهای حاکم در میهن ما از نظر طبقاتی نیروهای وابسته به کلان سرمایه داری تجاری و سرمایه داری بوروکراتیک رشد یافته در دستگاه عمیقاً فاسد دولتی هستند. بیکاری نزدیک به 20 درصد نیروی کار، تورم 25 درصدی، زندگی میلیون ها ایرانی زیر خط فقر که حتی بر اساس اعترافات سخنگویان رژیم تا حد 15 میلیون نفر می باشد، در کنار فساد و فحشاء گسترده در جامعه نتیجه منطقی سیاست های رژیم بوده است. خصوصی سازی های پردامنه، حرکت به سمت حذف اصل 44 قانون اساسی، به دستور ولی فقیه، که از دست آوردهای انقلاب مردمی بهمن 1357 بود و حمله وحشیانه به نهاد های سندیکائی و تشکل های کارگری، دستبرد به حقوق و شرایط کاری کارگران و زحمتکشان در راستای اصلی سیاست های رژیم فقاهتی قرار دارد. سران و فعالان جنبش سندیکائی در زندان ها تحت شکنجه و داغ و درفش قرار دارند. فعالیت نیروهای چپ راستین و کمونیست ها غیر قانونی و مورد سرکوبگرانه ترین فشارها قرار دارد. آیا هیچ نیروی واقعی ضدامپریالیست می تواند چنین مشخصه هائی ارتجاعی و ضدمردمی داشته باشد؟ ما به آن پاسخ منفی می دهیم. باید با درک بغرنجی های طبیعی تحولات حاضر در ایران و حذر از نتیجه گیری های خام و ساده اندیشانه، به صورت یکپارچه در کنار و همدوش نیروهای چپ، دموکرات، ترقی خواه و کمونیست های ایران پرچم حمایت از جنبش مردم ایران، جنبشی که وسیع ترین اقشار و طبقات مردم ایران در آن شرکت دارند، را بر افراشته نگاه داشت. حمایت بخش های وسیع نیروهای مترقی، چپ و جنبش کارگری و کمونیستی جهان از مبارزات مردم ایران: کارگران، زنان دانشجویان و جوانان، نویسندگان، نیروهای ملی و مذهبی و خصوصا نیروهای جنبش کارگری- کمونیستی ایران، تجلی نیرومندی از مبارزه جهانی ضدامپریالیستی و انترناسیونالیستی جنبش کمونیستی- کارگری جهان است. نقش موثر جنبش زنان در مبارزه با کودتای انتخاباتی مبارزه ای که طی چند هفته اخیر با کودتای انتخاباتی ارتجاع حاکم صورت گرفت و مقاومت تحسین برانگیز و هوشیارانه مردم علیه رژیم ولایت فقیه، یک باردیگر، اهمیت فزاینده نقش زنان درجنبش سراسری دمکراتیک و آزادیخواهانه کنونی را برجسته ساخت. درطول روزهای دشوار رویارویی با ماشین سرکوب رژیم و تظاهرات مسالمت آمیز میلیونی، حضور گسترده و توام با دلیری و تدبیر هزاران زن و دختر کشور از طبقات و قشرهای مختلف اجتماعی، توان و تحرک و کارایی جنبش مردمی را به میزان غیر قابل تصوری افزایش داده و می دهد. برخلاف تبلیغات هدفمند دستگاه دروغ پردازی جمهوری اسلامی و نیز برخی گزارشات خلاف واقعیت بنگاه های سخن پراکنی معینی درجهان، جنبشی که درمقابل کودتای انتخاباتی شکل گرفت و تمام قد دربرابر استبداد ولایی ایستاد، جنبشی اتفاقی، تصادفی و زود گذر و موقت نیست و نمی تواند باشد. بعلاوه نقش گردان های مختلف از جمله جنبش زنان درآن پررنگ، بسیار جدی و تعیین کننده است. جنبش مردمی علیه کودتای انتخاباتی را می توان بدون کمترین شک و تردید، ادامه و امتداد مبارزات خستگی ناپذیرسالیان اخیر که دراشکال متنوع جریان داشته، ارزیابی کرد، بنابراین جنبش اعتراضی کنونی ریشه ژرف درجامعه دارد و به هیچ روی گذرا و موقتی نبوده و علی رغم اعمال فشار سیستماتیک رژیم به رشد، قوام و تداوم خود ادامه خواهد داد و درست به همین علت حضور و نقش زنان نیز درآن فوق العاده موثر وسرنوشت ساز است.مخالفت با جایگاه شایسته زنان درجامعه همواره از سوی واپس گرایان درطول سه دهه گذشته وجود داشته و بویژه درچهار سال اخیر، با روی کار آمدن دولت ضد مردمی احمدی نژاد ابعاد وسیع تر و به همان اندازه نگران کننده تر یافته است. فعالیت پیگیرانه و ستایش برانگیز زنان برضد سیاست های ارتجاعی و زن ستیزانه به همراه کوشش بی وقفه برای تحکیم پیوند با دیگر گردان های اجتماعی از سوی جنبش زنان، از ویژگی های مبارزات کنونی علیه استبداد و ارتجاع به شمار می آید. از این رو به هیچ وجه تصادفی نیست که درمقاومت علیه کودتا و درتمام مراحل مبارزه شاهد نقش موثر زنان کشور باشیم. دراین خصوص دراوج سرکوب و کشتار مردم حق طلب درخیابان ها توسط مزدوران مسلح سپاه و بسیج، باید به بیانیه فعالان جنبش زنان تحت عنوان، ”به سرکوب زنان و مردان ایران پایان دهید، کلیه بازداشت شدگان را آزاد کنید“ اشاره نمود. دربخشی از این بیانیه ضمن تاکید برحضور زنان درمبارزه با ارتجاع حاکم وکودتای انتخاباتی از جمله آمده است: ”... امید به تغییر وضعیت، میلیون ها زن ومرد را به پای صندوق های رای کشاند، اما نتیجه شمارش آرا این امید را به یاس بدل کرد و اعتراض گسترده مردمی را برانگیخت .... طیف وسیعی از فعالان جنبش زنان، درکنار فعالان دانشجویی، کارگری، مدنی وسیاسی، .... درانتخابات شرکت کردند تا به دولت تبعیض نگر نه بگویند و خواهان رفع تبعیض های جنسیتی علیه زنان شوند... ما جمعی از فعالان جنبش زنان ضمن محکوم کردن تمامی اقدامات خشونت بار و تحقیر آمیزی که دراین سال ها علیه زنان و مردان ایران و درجهت سرکوب آن ها صورت گرفته است و می گیرد، با تاکید برتداوم تلاش برای احقاق خواسته های جنبش زنان ... همبستگی خود را با معترضان به نتایج انتخابات اعلام می داریم، و خواستار آزادی بی قید و شرط بازداشت شدگان چند روزه اخیر، و تامین و تضمین آزادی های مدنی وسیاسی درایران هستیم.“ بودند و هستند، محافل و جریاناتی که تلاش دارند مبارزه زنان میهن ما را کم اهمیت وصرفا دردایره“حقوق زن“ معرفی سازنند. مقاومت دربرابر کودتا و رشادت و دلیری کم نظیری که زنان ایرانی از طبقات مختلف از خود بروز دادند ومیزان تاثیر جنبش زنان وحقوق دمکراتیکی که بیان می دارند، دررشد و گسترش جنبش مردمی وایستادگی مقابل کودتای انتخاباتی اخیر، خط بطلان برتمام نظرات و تحلیل هایی است که از درک درست توانایی مبارزات زنان درپیکار سراسری ضد استبدادی عاجز هستند! نقش موثر زنان و به طور کلی جنبش برابری طلبانه زنان درحوادث اخیر ثابت کرد، مبارزه درراه حقوق دمکراتیک از جمله و خصوصا حقوق انکار ناپذیر زنان و رهایی از تبعیض جنسیتی تا چه حد درتقویت و قوام مبارزه سراسری با اهمیت وغیر قابل چشم پوشی می باشد. بنابراین شگفت آور و تصادفی نیست زنان درجنبش مردمی برضد کودتای انتخاباتی و دولت غیر قانونی و نامشروع برآمده از آن فعال باشند و ابتکارات آنان در صحنه مبارزه، سیاست ومانورهای واپس گرایان حاکم تحت هدایت ولی فقیه را به چالش بگیرد! جامعه ما آبستن حوادث بزرگی است، علی رغم تلاش مزدوران ولی فقیه و نهادهای سرکوبگری چون سپاه پاسداران، مبارزه با استبداد و ارتجاع پایان نیافته و یاس و سرخوردگی برجنبش حاکم نیست. درنبرد سرنوشت ساز پیش روی، جنبش زنان نقش مهم و وظایف خطیری بردوش دارد. بخشی از سطح آمادگی مبارزاتی توده ها علیه دیکتاتوری ولایت فقیه، وابستگی تام و تمام به توانایی و تاثیر جنبش زنان دارد. باید این توانایی ها را تقویت کرده و برای رویارویی تعیین کننده آماده شد. همبستگی احزاب کارگری و کمونیستی، و نیروهای مترقی جهان با مبارزات مردم ایران - ۵ * اطلاعیه حزب کمونیست سوئد پیرامون حوادث جاری در ایران * مبارزه ای که درایران جریان دارد، مبارزه ما نیز هست! * ترقی خواهان ضد امپریالیست انگلستان کودتای انتخاباتی رژیم را محکوم می کنند! اطلاعیه حزب کمونیست سوئد پیرامون حوادث جاری در ایران حزب کمونیست سوئد از خواست نیروهای مردمی و دمکراتیک ایران برای تغیرات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در این کشور پشتیبانی مینماید. ما بطور کامل از مبارزه جانانه حزب توده ایران، طبقه کارگر و جنبش مردمی در ایران در راه ایجاد تغیراتی دمکراتیک در این کشور پشتیبانی کرده و هرگونه تلاش امپریالیستها برای دخالت در تحولات این کشور را محکوم مینمائیم. ما همچنین از فراخوان حزب توده ایران به ادامه تظاهرات و مقاومت حمایت میکنیم. نیروهای ارتجاعی دستاوردهای انقلاب ۱۳۵۷ ایران بر ضد رژیم آمریکائی شاه را که گامی در جهت دستیابی به آزادی و عدالت اجتماعی در این کشور بود نابود کردند. حاکمیت ارتجاعی مذهبی طی ۳۰ سال اخیر از طریق تشدید اختناق، سرکوب، شکنجه، پیگرد نیروهای سیاسی، و بخصوص پیگرد کمونیستها و فعالین کارگری، صدمات بزرگی بر مردم ایران وارد آورد. همه اینها روشهائی است که حکومتهای هار سرمایهداری علیه خلق خویش به کار میگیرند تا حاکمیت خود را حفظ نمایند. طبقه حاکم در ایران همچنان به استفاده خود از مذهب بعنوان پرده ساتری برای پنهان کردن مقاصد اصلی خویش، که همان ادامه و حفظ حاکمیتی سرمایهداری در شکل حاکمیت مطلق خلیفهگری اسلامی است، ادامه میدهد. همزمان نیروهای امپریالیستی در آمریکا، انگلیس و اتحادیه اروپا به دخالت خویش در امور ایران ادامه میدهند. آنها امیدواند که با جایگزین کردن حاکمان کنونی ایران با آنانی که سرسپردگی مطلق به خواستهای امپریالسم دارند بتوانند از به واقعیت پیوستن خواست اصلی مردم ایران برای تغیرات بنیادین و دمکراتیک در این کشور جلوگیری نمایند. - حزب کمونیست سوئد هرگونه بهانهجوئی امپریالیستها برای حمله به ایران را محکوم مینماید. - حزب کمونیست سوئد هرگونه دستیازی به اقدامات سرکوبگرانه بر علیه اراده و خواست مردم ایران و یا تلاش برای مسخ و واژگون نشان دادن اهداف مبارزات مردم ایران را محکوم مینماید. - حزب کمونیست سوئد خواهان آزادی فعالیت سیاسی برای حزب توده ایران و دیگر کمونیستها است. - حزب کمونیست سوئد خواهان آزادی فعالین سندیکائی زندانی و همچنین آزادی تمامی زندانیان سیاسی است که به دلیل مبارزه در راه احقاق حقوق کارگران، زحمتکشان و مردم ایران به بند کشیده شدهاند. این تنها مردم ایران هستند که حق دارند، بدور از دخالت نیروهای خارجی و تنها بر پایه خواست و امکانات خویش، راه حلی برای شرایط بحرانی موجود در کشور بیابند. حزب کمونیست سوئد استکهلم - ۲۹ ژوئن ۲۰۰۹ مبارزه ای که درایران جریان دارد، مبارزه ما نیز هست! درخلال حوادث اخیر میهن ما، حزب کمونیست، نیروهای چپ و مترقی دانمارک، همبستگی عمیق خود را با مبارزات مردم ایران با اشکال گوناگون بیان داشتند. درگردهمایی اعتراضی ایرانیان درمرکز شهر کپنهاگ، رفیق فرانک آون، کمونیست با سابقه و نماینده کنونی مجلس دانمارک (از لیست اتحاد، سرخ ها و سبزها) از زمره شرکت کنندگان و سخنرانان اصلی بود. وی که قبلا سردبیر ارگان مرکزی حزب کمونیست بود و اینک عضو مجلس و عضو کمیسیون روابط خارجی این مجلس است، با سخنان پر شوری همبستگی همه ترقی خواهان دانمارک با مردم میهن ما را اعلام داشت. وی از جمله گفت: ”به شما ایرانیان، به مردم شجاع ایران و به رفقای عزیز هم مرام ایرانی ام درود می فرستم، که با حضور میلیونی خود درخیابان ها برای آزادی و علیه دیکتاتوری مبارزه می کنید. حضور دلیرانه شما اثر خود را در جهان باقی گذارده و الهام بخش دیگر خلق ها برای نیل به آزادی، عدالت و پیشرفت است. ما، هم از شما می آموزیم، وقتی ایرانیان می توانند، ما نیز می توانیم. مبارزه دلیرانه مردم ایران، صحت این نظر را که جنگ و اشغال نظامی راه رسیدن به دمکراسی نیست، ثابت می کند. پیکار شورانگیز مردم ایران به همه نشان می دهد، باید از مبارزه دمکراتیک مردم حمایت کرد و جنگ، خون ریزی، خشونت و اشغال را برای همیشه مردود دانست. دیکتاتوری ها دریونان، پرتقال، اسپانیا وآپارتاید درآفریقای جنوبی به همت مبارزات مردمی سرنگون شدند، امیدواریم، تا این امر درایران هم صورت تحقق پذیرد. این امید ما، بی پایه نیست، ما سی سال قبل درکنار و هم سنگر با مردم ایران، زمانی که با رژیم گوش بفرمان امپریالیسم درخاور میانه، یعنی رژیم مستبد شاه می رزمیدند همین امید و آرزو را داشتیم، آرزوی ما تحقق یافت، گرچه، این انقلاب بزرگ توسط ولایت فقیه پایمال شد ... مبارزه امروز و شجاعت ستودنی توده های مردم پایه های رژیم ولایت فقیه را به لرزه انداخته است.این مبارزه کاملا مردمی و دمکراتیک است، زیرا برای تغییرات، تامین حقوق سیاسی صورت می گیرد، درایران، با وجود اینکه یکی از بزرگترین کشورهای نفت خیز می باشد، کارگران وتوده های محروم جامعه به سختی از سیاست های رژیم و بحران مالی لطمه دیده اند. کارگران و مردم ایران به مانند دیگر زحمتکشان درجهان هیچگونه مسئولیتی در پدید آمدن بحران مالی نداشته اند، اما بیشترین خسارت و صدمه را می بینند. این هم یک جنبه جنبش اعتراضی است که باید به آن دقت داشت. مبارزه ای که درایران برای آزادی و دمکراسی درجریان است، مبارزه ما نیز هست. اعلام می کنیم، از شما حمایت کرده و بهترین آرزوها را به شما تقدیم می داریم. پیروزی شما، پیروزی ماست. زنده باد مبارزه مردم ایران برای آزادی ترقی خواهان ضد امپریالیست انگلستان کودتای انتخاباتی رژیم را محکوم می کنند! اجلاس سالانه سازمان ضداستعماری و ضدامپریالیستی لیبراسیون، که مورد حمایت نیروهای ترقی خواه، جنبش اتحادیه های کارگری، کمونیست ها و محافل مارکسیستی حزب کارگر در بریتانیا، می باشد، در روز شنبه 13 تیرماه با تصویب قطعنامه همه جانبه ای عملکرد کودتا گرانه رژیم را محکوم کرد. لیبراسیون همچنین عضو مشاور سازمان ملل می باشد و هر ساله در جریان کار اجلاس سالانه کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل با ارائه قطعنامه هائی در مخالفت با سرکوب جنبش های خلقی در کشور های جهان عمل می کند. این اجلاس که به رهبری جرمی کوربین، از رهبران چپ حزب کارگر و فعالان سرشناس انترناسیونالیست جنبش کارگری و عضو پارلمان انگلستان، برگزار شد پس از بحث در مورد تحولات اخیر ایران و مطالعه فاکت های موجود در رابطه با جنبش مردمی خواستار ابطال انتخابات، قطعنامه صریحی را در رابطه با محکومیت رژیم ولایت فقیه و در همبستگی با جنبش مردمی به تصویب رساند. تصویب این قطعنامه با توجه به کوشش های سفارت رژیم در لندن و بنگاه خبر پراکنی ”پرس تی.وی.“ برای ارائه تصویر مخدوشی از جنبش اعتراضی مردم ایران و به سکوت کشاندن چهره های برجسته، ترقیخواه و دموکرات جنبش کارگری انگلستان اهمیت دوچندانی پیدا می کند. سازمان لیبراسیون در راستای بیش از پنج دهه مبارزه بر علیه استعمار و حمایت از جنبش مردمی ایران مصوب کرد که شورای مرکزی آن فعالیت های مشخصی برای بسیج محافل ترقی خواه انگلستان در رابطه با همبستگی با مردم ایران سازمان بدهد. در ادامه متن کامل قطعنامه مصوب اجلاس سالانه لیبراسیون جهت اطلاع افکار عمومی در ایران منتشر می گردد: ایران مجمع عمومی سالانه لیبراسیون ناظر ادامه نقض حقوق بشر و سرکوب مردم در ایران، به ویژه در روزهای پس از انتخابات ریاست جمهوری در ماه ژوئن (خرداد) است. شرکت درصد بسیار زیادی از مردم در این انتخابات توجه جامعه جهانی را به این واقعیت جلب کرد که مردم ایران خواهان تعیین سرنوشت خود هستند و فعالانه در این راه میکوشند. اما اعلام نتیجه انتخابات به فاصله دو ساعت پس از بسته شدن حوزههای رأیگیری، که حاکی از پیروزی رئیس جمهوری کنونی، محمود احمدینژاد، و وجود فاصله عظیمی بین آرای او و نامزدهای دیگر بود، موجی از نارضایتی در میان نامزدهای شکست خورده و حامیان آنها علیه تقلب در نتایج انتخابات به دنبال آورد. در واکنش به خواست مردم برای بازشماری آرا یا ابطال انتخابات، مقامهای حکومتی ایران برخلاف قانون اساسی کشور هرگونه اقدام اعتراضی را منع کردند و اقدام به بازداشت فعالان سیاسی و حقوق بشر، روزنامهنگاران، دانشجویان، فعالان حقوق زنان، دانشگاهیان و بسیاری از اعتراضکنندگان کردند. رژیم ایران همچنین خدمات و وسایل ارتباط جمعی، از جمله تلفنهای همراه و اینترنت و... را قطع کرد. با ادامه اعتراضها حکومت موضع سرسختانهتری گرفت و نیروهای مسلّح را وارد عمل کرد، که منجر به تعدادی کشته، صدها زخمی، و هزاران مورد بازداشت مردم شد. مجمع عمومی سالانه حاضر لیبراسیون استفاده از نیروهای سرکوبگر و فشنگهای واقعی توسط رژیم ایران در مقابله با اعتراض مسالمتآمیز مردم عادی نسبت به تقلب بیسابقه در نتیجه انتخابات را محکوم میکند. مجمع عمومی سالانه لیبراسیون، همراه با مردم ایران و تمام نیروها و جریانهای مترقی ایران، بر این عقیده است که برآمد انتخابات ۱۲ ژوئن ۲۰۰۹ (۲۲ خرداد ۱۳۸۸) در ایران حاکی از پیروزی قاطع کاندیدای اصلاح طلب در کشور بود، ولی رژیم ایران از پذیرش رأی و داوری مردم سر باز زده است. در نتیجه، ایران به دست رژیم ارتجاعی آن کشور در یک بحران سیاسی بیسابقه گرفتار شده است و جامعه بینالمللی موظف است که از پیکار مردم ایران در راه صلح، دموکراسی و عدالت اجتماعی در ایران حمایت کند. مجمع عمومی سالانه حاضر لیبراسیون نگران عملکرد اخیر رژیم ایران در سرکوب بیرحمانه خواستهای دموکراتیک مردم است که آن را ادامه سیاستها و برخوردهای آن در گذشته میداند. این مجمع عمومی همچنین شاهد آن است که: وضعیت حقوق بشر در ایران در سالهای اخیر همچنان وخیمتر میشود، و تمام پیمانها وکنوانسیونهای پذیرفته شده بینالمللی کماکان به طرز فاحشی نادیده گرفته میشود؛ رژیم ایران به صورت سازمانیافتهای حق آزادی بیان، حق تجمع، حق اقدام به اعتراض و تظاهرات مسالمتآمیز، حق اعتصاب در دفاع از دستمزدها و شرایط کار را نقض میکند؛ فعالان کارگری و سندیکایی، از جمله رهبر سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی تهران حومه، منصور اسانلو، کماکان در بازداشت به سر میبرند؛ حمله نیروهای امنیتی رژیم به سندیکای کارگران هفت تپه و دستگیری و زندانی کردن اعضای هیئت مدیره آن ادامه دارد؛ حمله رژیم علیه هر گونه تلاشی توسط کارگران برای تشکیل سندیکاهای مستقل مطابق با کنوانسیونهای ۸۷ و ۹۸ سازمان جهانی کار ادامه دارد؛ دستگیری فعالان حقوق زنان، و تبعیض سیاسی، حقوقی و اجتماعی نسبت به زنان ادامه دارد. مجمع عمومی سالانه حاضر لیبراسیون خواستار آزادی فوری همه زندانیان سیاسی و به ویژه منصور اسانلو، رئیس سندیکای شرکت واحد، و نیز دستگیرشدگان هفتههای اخیر است. مجمع عمومی سالانه حاضر لیبراسیون از مقامهای ایرانی میخواهد که کنوانسیونها و پیمانهای بینالمللی کلیدی از قبیل کنوانسیونهای مصوّب سازمان جهانی کار در ارتباط با حق کارگران در عضویت در سندیکاها و مذاکره برای قراردادهای دستهجمعی را به رسمیت بشناسد و به آنها عمل کند. مجمع عمومی سالانه حاضر لیبراسیون، سازمان لیبراسیون و دیگر سازمانهای حقوق بشر را فرا میخواند که با نیروها و سازمانهای اصیل و واقعی مردمی در ایران، و نیز دیگر سازمانهای مترقی همبستگی با مردم ایران، همکاری و همیاری کنند. ”نامه مردم“ در جشن نشریه ”عصر ما“ جشن دو سالانه نشریه ”عصر ما“، ارگان مرکزی حزب کمونیست آلمان (د.کا.پ) ــ که به جشن همبستگی بین المللی مشهور است ــ از ۲۹ تا۳۱ خرداد (۱۹ تا ۲۱ ژوئن) در پارکی بزرگ در شهر ”دورتموند“ برگزار شد. در این جشن نشریه های ارگان مرکزی 30 حزب کمونیستی و کارگری، از جمله ” نامه مردم“ ارگان مرکزی حزب توده ایران، به دعوت حزب کمونیست آلمان حضور داشتند. شرکت بیش از پنجاه هزار نفر در این جشن که اکثر آنان دختران و پسران جوان بودند، چشمگیر بود. امسال بر دیواره های چادر ”نامه مردم“ علاوه بر تصویر قهرمان های توده ای، مبارزان جان باخته در راه بهبود زندگی توده ها و زحمتکشان میهن، تصویرهایی از شکسته شدن خاموشی دریا آویخته بود. در این تصویر ها دریای جوشان مردم، اعتراض کنان به خیانت ولی فقیه و عمله های ظلمش به آرای مردم، مقاومت دلیرانه دختران و پسران، زنان و مردان، دانشجو، کارمند، کارگر، دهقان، پیر و جوان، و نیز تصویر باندهای سیاه لباس شخصی، گارد ویژه، نیروی انتظامی و دیگر عمله اکره های حاکمان بر زمینه اسفالت های آغشته به خون خیابان ها نشان داده می شد. نوای سرودهای میهن معترض و به پا خاسته در فضای اطراف چادر ”نامه مردم“ طنین افکن بود: ”خس و خاشاک تویی دشمن ایران تویی!“ تراکت هایی که آخرین وضعیت های جنبش را به اطلاع می رساند، و اعلامیه های کمیته مرکزی، که در طول روزهای جشن تا شش شماره منتشر شده بود، به آلمانی نیز در دسترس باز دید کنندگان قرار می گرفت. هواداران و اعضای حزب، ضمن پخش صدها تراکت بین حاضران در پارک، روند تقلبات انتخاباتی، اخبار تحولات جنبش درتهران و شهرستان ها، و مواضع حزب در این ارتباط به طور شفاهی هم توضیح می دادند، و برخی توهم ها در خصوص به اصطلاح مواضع ضد امپریالیستی احمدی نژاد که برای برخی هواداران آلمانی گرایش های چپ ایجاد شده و به جنبش اعتراضی و پر شکوه مردم به دیده تردید می نگریستند، توضیحات اقناع کننده می دادند. در این جشن در کنار برنامه های متنوع سیاسی، فرهنگی، و هنری، سخنرانی ها و گفت و شنود هایی در باره چهار مقوله عمده زمان حاضر برای شرکت کنندگان در جشن تدارک دیده شده بود: ۱. مبارزه در دوران بحران سرمایه داری؛ ۲. سرمایه داری در بحران – سوسیالیسم امری ممکن؛ ۳. آیا حزب کمونیست به دوران ما تعلق دارد؟ ۴. راه های برون رفت از بحران و زمان ائتلاف های اجتماعی. اوضاع بحرانی ایران در شرایط تقلبات گسترده به نفع نامزد ارتجاع و خرافه، در گردهم آیی ها به موضوعی مورد علاقه همگان مبدل شده بود. نماینده حزب توده ایران نمایندگان احزاب برادر و همچنین دیگر میهمانان جشن را در جریان آخرین خبرهای تحولات خیزش اعتراضی مردم قرار داد. در چادری که به موضوع خیزش اعتراضی در ایران اختصاص داده شده بود، نماینده حزب ما شنوندگان را در جریان آخرین تحلیل های حزب قرار داد، و به پرسش های متعدد آنان در باره مواضع سیاسی و اقتصادی داخلی وخارجی احمدی نژاد و نیز تبلیغات گسترده واپس گرایان در باره وقوع انقلاب مخملی از سوی مردم و توهم ضد امپریالیست بودن رييس جمهور مردم ستیز پاسخ داد. اکثر حاضران از توضیحات نماینده حزب توده ایران استقبال کرده و تمایل خود را به آگاهی بیشتر از تحولات ایران ابراز کردند. در آخرین روز و در پایان مراسم جشن، خبرنگار نشریه ”عصر ما“ با نمایندگان حزب توده ایران مصاحبه کرد، که پرسش ها به طور عمده در باره جنبش اعتراضی مردم بر ضد تقلبات، فریب کاری ها و دروغ پردازی های مرتجعان وامانده و انصارشان، و نیز در باره مواضع حزب ما نسبت به این جنبش دور می زد. در جشن امسال نشریه ”عصر ما“ ، استقبال هموطنان از چادر ”نامه مردم“ چشمگیر بود. کودتای نظامی در هندوراس: تلاش ارتجاع برای بازپس گرفتن مواضع از دست رفته در آمریکای لاتین بر اساس گزارشهای منتشر شده، روز یکشنبه ۷ تیر نظامیان هندوراس دست به کودتا زدند و با ربودن پرزیدنت زلایا قدرت دولتی را در این کشور به دست گرفته، رئیس کنگره، روبرتو میشهلتی، را به عنوان ”رئیس جمهور موقت“ منصوب کردند. روز دوشنبه، پرزیدنت خوزه مانوئل زلایا (Jose Manuel Zelaya) چگونگی انجام این کودتا را از شبکه تلویزیونی تلهسور در سَن خوزه در کاستاریکا تشریح کرد. به گفته پرزیدنت زولا، صبح یکشنبه حدود ۶۰ نظامی مسلح به محل سکونت رئیس جمهور حمله کردند و ضمن تیراندازی و تهدید او به مرگ، او را به گروگان بردند. نظامیان پس از انتقال رئیس جمهور به یک پایگاه نظامی، او را با هواپیما به کشور کستاریکا فرستادند. قرار بود که همان روز یکشنبه یک همهپرسی مشورتی در مورد ضرورت تغییر دادن قانون اساسی کشور صورت بگیرد که پیش از این نیروهای نظامی و نیروهای راستگرا با آن ابراز مخالفت کرده بودند. بر اساس گزارشهای منتشر شده، کودتاچیان در جریان اجرای کودتا کانال تلویزیون سراسری را تعطیل کرده بودند و در بخشهایی از کشور، خدمات برق و تلفن نیز قطع شده بود تا مردم در بیخبری نسبت به آنچه رخ داد بمانند. اما در پی اطلاع از کودتا، مردم کشور دست به تظاهرات اعتراضآمیز زدند و با نیروهای پلیس و ارتش درگیر شدند. پرزیدنت زِلایا به علت روابط گسترده با کشورهای عضو ”گزینه بولیواری قاره آمریکا“ (ALBA)، اخیراً مورد حمله فزاینده نیروهای راستگرا قرار داشته است. پرزیدنت زلایا در صحبتهایی که از شبکه تلهسور سان خوزه پخش شد اظهار داشت که کودتا توسط ”اعیان حریصی“ صورت گرفته است که میخواهند کشور را ”در فقر مفرط“ نگاه دارند. او از دولت آمریکا خواست که این کودتا را به صراحت محکوم کند. بسیاری از دولتهای جهان این کودتا را محکوم و از شناسایی حکومت جدید خودداری کردهاند، از جمله شماری از دولتهای آمریکای لاتین که سفرای خود را از هندوراس فراخواندند. باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا روز دوشنبه اعلام کرد که ”به نظر ما این کودتا غیرقانونی است و ما فقط مانوئل زلایا را رئیس جمهور قانونی کشور میشناسیم...ما نمیخواهیم به گذشته تاریک [دوران کودتاها] بازگردیم.“ فدراسیون جهانی اتحادیههای کارگری، شورای جهانی صلح، و بان کی مون دبیرکل سازمان ملل نیز کودتا را محکوم کردند. روز سه شنبه ۹ تیر پرزیدنت زلایا در سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد خواستار کمک سازمان ملل برای بازگشت او به ریاست جمهوری هندوراس شد، در حالی که رئیس دولت موقت هندوراس اعلام کرده است که در صورت بازگشت زلایا به هندوراس او را بازداشت خواهد کرد. نیروهای مترقی و از جمله شمار زیادی از احزاب کمونیست و کارگری جهان ضمن محکوم کردن کودتا علیه دولت قانونی هندوراس، خواهان آنند که کودتاچیان مورد تحریم نظامی، سیاسی، دیپلماتیک قرار داده شوند تا رئیس جمهوری قانونی به کشور و قدرت بازگردانده شود. لازم به اشاره است که قانون اساسی کنونی هندوراس در سال ۱۹۸۲ و در اوج جنگهای ننگین دولت محافظهکار رونالد ریگان در منطقه آمریکای مرکزی تنظیم و تصویب شده است. به گفته آگاهان، این قانون اساسی طوری نوشته شده بود که به طور عمده تضمین کننده قدرت سیاسی و اقتصادی حاکمان راستگرای وقت و مانع هرگونه دخالت مردم باشد. پیشنهاد برگزاری یک همهپرسی مشورتی از مردم برای ضرورت انجام تغییراتی در قانون اساسی کشور از سوی پرزیدنت زلایا مطرح شد، که خود در ۶ آذر سال ۱۳۸۴ و بر مبنای خط مشی حزب لیبرال هندوراس و با برخورداری از حمایت اکثریت سندیکاها و جنبشهای اجتماعی برنده انتخابات ریاست جمهوری شد. طبق قانون، دوره ریاست جمهوری زلایا ۷ بهمن امسال به پایان میرسد و قرار بود که انتخابات ریاست جمهوری در ماه آذر برگزار شود. جرقه رویدادهای اخیر چند روز پیش و زمانی زده شده که در پی دادخواست کنگره کشور، دیوان عالی کشور برگزاری همهپرسی قانون اساسی را مغایر با قانون اعلام کرد. قابل توجه است که در این هر دو نهاد، اعضای حزب ملی هندوراس که از احزاب محافظهکار افراطی این کشور است و دیگر مخالفان زلایا حائز اکثریت هستند. در پی این تصمیم دیوان عالی کشور، تودههای مردم به هواداری از رئیس جمهور به خیابانها ریختند. همزمان، ژنرال واسکوئز فرمانده ارتش هندوراس از پخش برگههای همهپرسی در حوزههای رأی گیری سر باز زد، که در نتیجه روز چهارشنبه ۳ تیر رئیس جمهور زلایا، که فرماندهی کل قوا را نیز به عهده دارد، این ژنرال را از مقامش برکنار کرد. در اقدام تلافیجویانه، دیوان عالی کشور این برکناری را مغایر با قانون اساسی اعلام کرد، که این بار نیز تودههای مردم برای حمایت از رئیس جمهور و در دفاع از همهپرسی برای تغییر قانون اساسی، در خیابانهای پایتخت، تگوسیگالپا، دست به راهپیمایی و تظاهرات زدند. جمعه شب رئیس جمهور در یک کنفرانس مطبوعاتی همراه با گروهی از سیاستمداران از احزاب و جنبشهای اجتماعی گوناگون، خواستار وحدت ملی، صلح و آرامش در کشور شد. روز شنبه اوضاع هندوراس عادی بود، اما صبح یکشنبه با کودتای نظامیان اوضاع رنگ دیگری به خود گرفت. در میان رهبران کشورهای آمریکای لاتین، رائول کاسترو، دانیل اورتگا، اوو مورالس و هوگو چاوز، رؤسای جمهور کوبا، نیکاراگوآ، بولیوی و ونزوئلا بیانیههای جداگانهای در محکومیت کودتا در هندوراس صادر کردند و جامعه بینالمللی را فرا خواندند که خواستار احیای دموکراسی در کشور و بازگرداندن رئیس جمهور قانونی هندوراس به این کشور بشوند. رائول کاسترو تأکید کرد که این برخوردِ منافع مردم با منافع الیگارشی هندوراس از مرزهای این کشور فراتر میرود و نشان دهنده خطر بازگشت به گذشته است، یعنی دورانی که دیکتاتوریهای نظامی با پشتیبانی ایالات متحد آمریکا مردم آمریکای لاتین و به ویژه آمریکای مرکزی و کارائیب را مرعوب میکردند. قابل توجه است که روز چهارشنبه ۳ تیر در نشست فوقالعاده کشورهای عضو ”گزینه بولیواری قاره آمریکا“ (ALBA) که هندوراس نیز عضو آن است، بیانیهای در حمایت از پرزیدنت زلایا و محکوم کردن هرگونه اقدام برای سنگاندازی در راه پیشبرد برنامههای او و اجرای روندهای دموکراتیک در هندوراس، خوانده شد. هندوراس کشوری است که در دهههای گذشته هدف دخالتهای گسترده آمریکا و از جمله چندین حمله نظامی برای حفظ سرکردگی امپریالیسم آمریکا بوده است، و مردم آن قربانی رژیمهای دیکتاتوری گوناگونی بودهاند که روابط دستنشاندگی نزدیکی با آمریکا داشتهاند. نمونه دخالت تجاوزکارانه دولت آمریکا به این کشور رخدادهای دهه ۱۹۸۰ بود که طی آن دولت رونالد ریگان با هدف از میان بردن ”خطر کمونیستها“ در آمریکای مرکزی، به سازماندهی و تأمین مالی جوخههای مرگ و نیروهای شبه نظامی پرداخت. در آن دوران هزاران تن در سراسر این منطقه ناپدید یا به دست این نیروها کشته شدند. این بار نیز نیروهای مترقی سراسر دنیا به دخالت سازمان سیا در کودتای نظامی هندوراس مظنون هستند، اگرچه هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا اظهار داشته است که اقدام صورت گرفته علیه رئیس جمهور هندوراس ”باید توسط همه محکوم شود.“ فدراسیون جهانی اتحادیههای کارگری خواستار توقف دخالت سازمان سیا در امور داخلی کشورها شده است و رائول کاسترو در سخنانی که در نشست ”ریو“ در نیکاراگوآ ایراد کرد، از اوباما و کلینتون خواست که گفتههایشان را با اقدامات عملی دنبال کنند، و صرفاً به حرف زدن اکتفا نکنند. اگرچه رشد اقتصادی هندوراس در چند سال گذشته مستمر و در حدود ۷ درصد سال بوده است، اما کماکان یکی از فقیرترین کشورهای آمریکای لاتین و جزو کشورهای فقیر به شدت بدهکار محسوب میشود. وقوع توفان و سیلها حارهای در کشور صدمات زیادی به مزارع، مناطق مسکونی و سازههای زیربنایی این کشور (مثل راهها) زده است. اقتصاد این کشور فقیر ۷ میلیونی آمریکای مرکزی به شدت وابسته به کمکهای مالی آمریکا (بیشتر از ۵۰ میلیون دلار کمک در سال به ان.جی.او ها تحت پوشش ”ارتقای دموکراسی“ و نیز دلارهایی است که هندوراسیهای مقیم و شاغل در ایالات متحد برای خانوادههای خود میفرستند. پنتاگون آمریکا نیز یک پایگاه نظامی در سوتوکانوی هندوراس دارد که حدود ۵۰۰ نظامی و شمار زیادی هلیکوپتر و جنگندههای هوایی در آن نگهداری میشود. به همین دلیل است که بسیاری را عقیده بر این است که برای انجام چنین کودتایی و برکنار دولت چنین کشوری، بیشک باید چراغ سبزی از آمریکا گرفته شده باشد. حزب توده ایران کودتای نظامی در هندوراس را محکوم می کند! کمیته مرکزی حزب توده ایران کودتای نظامی در هندوراس بر ضد پرزیدنت مانوئل زلایا، رئیس جمهور منتخب مردم، را به مثابه عملی در نقض حاکمیت ملی و در راستای منافع محافل ارتجاعی و امپریالیسم جهانی محکوم می نماید. به گزارش خبرگزاری های جهان نیروهای نظامی راستگرا در مخالفت با برگزاری یک همهپرسی مشورتی در مورد ضرورت تغییر دادن قانون اساسی و در تداوم تحولات دموکراتیک کشور به این کودتا دست زده اند. کودتاچیان در جریان اجرای کودتا سعی در اختلال در سیستم خبر رسانی داشته و در بخشهایی از کشور، خدمات برق و تلفن را به منظور بی خبر نگاه داشتن مردم از سیر تحولات قطع کرده اند. اما در پی اطلاع از کودتا، مردم کشور دست به تظاهرات اعتراضآمیز زدند و با نیروهای پلیس و ارتش درگیر شده اند. حزب توده ایران که در سه هفته گذشته در کنار مردم ایران در تدارک سازماندهی جنبش مقاومت مردمی بر ضد قانون شکنی ها و تقلبات انتخاباتی نیروهای راست افراطی و شدیداٌ واپس گرا در ایران بوده است، به وضوح دلایل خشم مردم و زحمتکشان هندوراس و حقانیت جنبش اعتراضی آنان را درک می کند. حزب توده ایران همدوش با نیروهای دموکراتیک و ترقی خواه جهان و از جمله احزاب کمونیست – کارگری جهان ضمن محکوم کردن کودتا علیه دولت قانونی هندوراس، خواهان آن است که کودتاچیان مورد تحریم نظامی، سیاسی، دیپلماتیک همه جانبه بین المللی قرار گیرند تا رئیس جمهوری قانونی و منتخب مردم به کشور و قدرت بازگردانده شود. حزب توده ایران کودتای نظامیان هندوراس را به شدت محکوم میکند و همصدا با همه نیروهای مترقی جهان خواستار پایان دادن به خشونت نظامیان برضد اعتراضکنندگان غیرنظامی است. ما همبستگی خود را با مدافعان حقوق دموکراتیک در هندوراس اعلام میکنیم. کمیته مرکزی حرب توده ایران 10 تیرماه 1388 |