لحظه به لحظه با پیکار دلیرانه جنبش مردمی - ۳۴ *نامه سرگشاده موسوی، کروبی، خاتمی و دهها فعال اصلاح طلب به مراجع: از اشاعهی بیدادگری در جمهوری اسلامی جلوگیری کنید * کروبی خطاب به وزیر اطلاعات: آیا از آنچه در بازداشت گاههای غیر قانونی می گذرد خبر دارید ؟ / اجساد کشته شدگان را به خانواده هایشان تحویل دهید * موسوی: منشوری فراتر از جبهه و گروه سیاسی تدوین میکنیم/نباید فرایند شکلگیری این دولت فراموش شود * خبرهایی از اوین - اعترافات زیر نظر وزیر بعدی اطلاعات * آیتالله صانعی: اعترافگیری حرام و اعترافگیران معصیتکارند * مادر ندا آقا سلطان :اجازه برگزاری مراسم به ما نمی دهند نامه سرگشاده موسوی، کروبی، خاتمی و دهها فعال اصلاح طلب به مراجع: از اشاعهی بیدادگری در جمهوری اسلامی جلوگیری کنید دهها چهرهی شاخص اصلاح طلب از جمله سید محمد خاتمی، میرحسین موسوی و مهدی کروبی در نامهی سرگشادهای به مراجع تقلید، با اشاره سرکوبهای صورت گرفته بعد از کودتای انتخاباتی، از مراجع خواستند به عنوان ملجأ ملت، در این موضوع دخالت کنند و به حکومت تذکر دهند که از اتحاذ شیوههای قانونگریزانه دست بردارد. به گزارش «موج سبز آزادی» متن کامل این نامه به شرح زیر است: بسم الله الرحمن الرحیم محضر مبارک مراجع عظام تقلید (ادام الله ظلهم) سلام علیکم همانگونه که استحضار دارید، همزمان با اعلام نتایج دهمین دورهی انتخابات ریاست جمهوری، موج وسیعی از دستگیریها از میان فعالان ستادهای انتخاباتی نامزدهای غیردولتی و شهروندانی که در راهپیماییهای مسالمتآمیز شرکت جسته بودند آغاز شد که در ادامه، با گسترش موج اعتراضات مردمی نسبت به تخلفات گوناگون و گستردهای که در قبل، حین و بعد از انتخابات صورت گرفت، افزایش یافته و هنوز هم ادامه دارد. بازداشتهای انفرادی و گروهی، از اقشار مختلف اجتماعی از جمله اساتید دانشگاهها، فعالان سیاسی، روزنامهنگاران، که بدون صدور مجوزهای قانونی صورت گرفته و همراه با برخوردهای خشونتبار و استفاده از شیوههای بازجویی که یادآور دوران سیاه ستمشاهی است و بسیاری از امضاکنندگان این نامه در آن زمان خود بارها قربانی آن بودهاند، به هیچ روی زیبندهی نظام و کشوری که داعیهی برپایی قسط و عدل دارد، نبوده و نخواهد بود و چهرهی جمهوری اسلامی را در روح و جان هر ایرانی و نیز انظار جهانیان تیره و تار خواهد کرد. اسفبارتر اینکه دستگاههای امنیتی مصرانه در پی اثبات فرضیههای خیالپردازانه و سراپا اشتباه خود برای معرفی فعالان بعنوان عوامل وابسته به بیگانه و محرکان انقلاب مخملی هستند و از همین رو به شیوههای غیرقانونی، غیراخلاقی و غیرشرعی اعترافگیری توسل جستهاند. دستگاههای تبلیغاتی دولتی و به ویژه صدا و سیما نیز در این پروژه شرکت کرده و با پخش اعترافهای نمایشی، سعی در اثبات اینگونه اتهامات واهی به حرکتی مردمی دارد که تنها و تنها برای پاسداشت جمهوریت نظام شکل گرفت. این روزها خانوادههای نگران و بیاطلاع از وضعیت عزیزانشان که تنها جرمشان مشارکت فعال در ستادهای انتخاباتی نامزدهای غیردولتی بوده، در مراجعات مکرر به مراجع قانونی با درهای بسته روبهرو میشوند. دستگاههای ابداع توطئه، اینک کار را به جایی رساندهاند که عضویت در ستادهای تبلیغاتی را جرمی نابخشودنی مینمایانند و این در حالی است که بارها در بیانات بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی و مسئولان بلندپایهی نظام اینگونه فعالیتها مورد تأیید و تشویق قرار گرفته است. به راستی اعمال شکنجههای مکرر در مورد کسانی که زیر لوای اسلام زندگی میکنند، با توسل به کدام اصل قانونی، شرعی و انسانی توجیهپذیر است؟ و چگونه میتوان با سکوت در قبال این همه خشونت و سبعیت، داد از رحمانی بودن نظامی سر داد که شریعت محمدی را راهنمای خویش قرار داده است؟ این روزها دریافت اخبار نگرانکننده دربارهی سلامت جسمی و روانی بسیاری از بازداشتشدگان، بر دامنهی نگرانیها افزوده است. اصل زیربنایی برائت و پرهیز از پیشداوری (لیس من العدل القضاء علی الثقه بالظن) به آسانی نادیده گرفته میشود و پایمال شدن حقوق مصرح در قانون اساسی و قوانین عادی به رویهی جاریه تبدیل شده و البته نتیجهای جز توسعهی بیاعتمادی و فاصله گرفتن مردم از حاکمیت در پی نخواهد داشت. این سرگردانیها و نگرانیها بر زندگی گروه بزرگی از شهروندان ایرانی سایه افکنده و به واسطهی اتخاذ شیوههای غیرقانونی و خودسری عوامل امنیتی از یک سو و عرق ملی و وفاداری به انقلاب اسلامی و عدم تمایل نسبت به استمداد از مراجع بینالمللی از سوی دیگر، شرایط بسیار دشواری را برای خانوادههای زندانیان پدید آورده است. تنها راه برونرفت از این وضعیت، اقدام قاطع و شفاف نسبت به توقف فرایند امنیتی ساختن فضای پس از انتخابات، کوتاه کردن دست عوامل غیرمسئول، آزادی تمامی بازداشتشدگان و بازگرداندن روند رسیدگی به اتهامات به مجاری قانونی است. از شما مراجع عظام تقلید بعنوان مرجع و ملجأ ملت شریف ایران میخواهیم که پیامدهای زیانبار اتخاذ شیوههای قانونگریزانه را به دستگاههای ذیربط خاطرنشان ساخته و آنان را نسبت به اشاعهی بیدادگری در نظام جمهوری اسلامی برحذر دارید. این همه، در پرتو کلام امام عدالت که «فلیست تصلح الرعیه الا بصلاح الولاه، و لا تصلح الولاه الا باستقامه الرعیه» عرض شد و خداوند سبحان را شاهد و گواه میگیریم که جز اصلاح امور این کشور و ملت به چیز دیگری نمیاندیشیم. کروبی خطاب به وزیر اطلاعات: آیا از آنچه در بازداشت گاههای غیر قانونی می گذرد خبر دارید ؟ / اجساد کشته شدگان را به خانواده هایشان تحویل دهید. متن کامل نامه وی به شرح زیر است : بسمه تعالي حجت الاسلاموالمسلمين جناب آقاي محسني اژهاي وزير محترم اطلاعات با سلام و تقدير از زحمات شما و همکارانتان و دلسوزان وزارت اطلاعات اين روزها از آنچه که به ناحق بر مردم فهيم و با شعور ايران گذشت بسيار سخن گفتيم، ولي هنگامي که در اين ايام به گفت و گو با زجرکشيدگان روزهاي تلخ پس از انتخابات رياستجمهوري دهم که روزهايي را به جرم اعتراض به نتيجه يک انتخابات در زندان گذاراندند نشستم بسيار متاسف شدم از سرنوشتي که بر جمهوري اسلامي ايران ميگذرد. چنين بود که تصميم بر آن گرفتم تا با نگارش نامهاي از سر دلسوزي و دفاع از آرمانهاي بنيان گذار جمهوري اسلامي ايران و خون پاک شهدا نکاتي را يادآور شوم. اما چرا شما را خطاب نامه دلسوزانه خود قرار دادم شايد بگوييد که بهتر بود به روساي سه قوه اعتراض و انتقاد خود را بيان ميکردم اما براي اين هم توضيحي دارم. اول انکه رياست محترم قوه مجريه را فردي برآمده از راي ملت نميدانم و از انجا که دولت او را مشروع و قانوني نميخوانم نامهاي هم به او نخواهم نوشت. دوم انکه جناب آقاي آيت الله سيد محمودهاشمي شاهرودي رياست محترم قوه قضائيه نيز در پايان دوران مسووليت خود به سر ميبرد و اين روزها سخت مشغول روند انتقال مديريتي و چه بسا راحت شدن از هم و غم دنياست و سوم آنکه جناب آقاي دکتر علي لاريجاني رياست محترم قوه مقننه نيز در مظان اتهام اصولگراياني است که او را به جرم آزاد انديشي به نقد ميکشند. پس چارهاي نبود جز انکه با شما به عنوان وزير اطلاعات کشور سخن بگويم. از طرفي ديگر، اين را فراموش نميکنم شما يک روحاني هستيد که سالها در قوه قضاييه حضور داشته و سوابقتان شما را فردي با تکليف و پايبند به اصول اعتقادي، ديني و قانون جمهوري اسلامي ايران معرفي ميکند. بنابراين جنابعالي که خود از دلسوزان نظام هستيد به خوبي به اين امر واقفيد که حفظ ثبات و امنيت نظام ريشه در تدوين برنامههاي اطلاعاتي و امنيتي دارد که مبتني بر مصلحت عمومي جامعه و جلب رضايت احاد مردم براي حفظ منافع ملي باشد، اما آنچه که امروز شاهد آن هستيم با سوابقي که از شما عنوان کردم در تضاد وتناقض است. اينک سيستم اطلاعاتي و امنيتي کشور به غيرشفافترين و مخوفترين ابزار براي سرکوب مردم تبديل شده است. هرچند که گلايه چنداني از شما نيست چرا که دستگاههاي موازي گاه به نام اين وزارت خانه چنين اقداماتي را طراحي ميکنند ولي اين جاي بسي تاسف است که شما به عنوان وزير محترم اطلاعات هر بار نسبت به آن ابراز بي اطلاعي و سلب مسووليت ميکنيد و البته در مواردي اظهار داشتيد که اين اقدامات در حيطه اختيارات شما نبوده است. اينک دستگاه اطلاعات وامنيت با فراموش کردن مصلحت عمومي جامعه چنان عمل ميکند که به سختي ميتوان از آن دفاع کرد و تنها بايد وجدان بيدار جامعه و شخص جنابعالي را به داوري دعوت کنم. آنچه که طي ماههاي اخير بر مردم ايران گذشت آيا منطق با قانون و بر مصلحت منافع ملي بود. آيا حوادث اخير تکرار همان ماجراي حمله وحشيانه به کوي دانشگاه و قتلهاي زنجيرهاي از جمله کشته شدن آقاي فروهر و همسرش و قتل زهرا کاظمي نبود از آن حيث که هيچ گاه عاملان آن شناسايي نشدند و حتي پيگيري آن توسط مسوولان به فراموشي سپرده شد؛ اينک به نظر ميرسد که تاريخ در حال تکرار است. هرچند که اگر عوامل امنيتي و اطلاعاتي در سالهاي گذشته جهت حفظ و درک موقعيت نظام اسلامي وحقوق مدني مردم نسبت به شناسايي عوامل ريشهاي آن حوادث اقدام ميکردند و ريشههاي فساد را ميخشکاندن ديگر شاهد تکرار حوادثي مشابه نبوديم. عدم برخورد قاطع وزارت اطلاعات با عاملان حوادثي که در گذشته روي داد موجب آن شد تا يکسري عوامل خودسر رشد کرده و با خوراندن معجون وحشت و قدرت صرفا صورت مساله را پاک نموده و با استفاده از نجابت و گذشت مردم همه چيز را به فراموشي بسپارند تا اين آتش زير خاکستر و اين ميکروب خطرناک و ضد انساني و اين دمل چرکين در وقت مناسب و هرجا که قدرت ظهور و بروز پيدا ميکند بار ديگر جامعه را غافلگير کرده و چهره زشت و کريه خود را براي ايجاد رعب و وحشت و سرکوب مردم به نمايش بگذارد. در چنين شرايطي است که هر حادثه غم انگيزي به مانند حوادث اخير روي دهد کسي مسوول انچه روي داده است نخواهد بود و همه از آن سلب مسووليت ميکنند. اين بر عهده وزارت اطلاعات است که عاملان اين حوادث را شناسايي و معرفي کند نه انکه با نمايشهايي خودساخته عاملان حوادث را به منافقين وتروريستهايي مجهوالهويه نسبت دهند. چرا هيچ گاه اقداماتي که از سوي نيروهاي تحت عنوان لباس شخصيها و بسيج انجام ميشود مورد بررسي قرار نميگيرد؟ چنين است که پس از روي دادن حادثه تلخ شهادت دختر بي گناه ندا آقا سلطان محمود احمدي نژاد در مقام رئيس دولت نهم به رياست قوه قضائيه نامه مينوسيد و خواستار شناسايي عاملان قتل وي ميشود و يا انکه سرلشکر فيروز آبادي فرمانده کل نيروهاي مسلح طي نگارش نامهاي به امام زمان (عج) از کشتار نيروهاي تحت لواي خودش گلايه ميکند. اگر چنين باشد که هرگاه چنين حوادث تلخي روي دهند عامل آن هرگز شناسايي نخواهد شد و عوامل چنين حوادثي آزادانه زندگي کرده و البته تقويت هم ميشوند. بنابراين اين وظيفه وزارت اطلاعات است که عاملان اين حوادث را شناسايي و يا از وقوع آن جلوگيري کند. جناب آقاي محسني اژهاي متاسفم بگويم که دردها بيشتر از آن است که اشاره شد. امروز دستگاه اطلاعاتي و امنيتي به مرکزي تبديل شده که شائبههايي درباره عملکرد آن شکل ميگيرد. گاه احساس ميشود که مهم ترين دستگاه اطلاعاتي کشور آنچنان که بايد به رسالت خود عمل نميکند و تمام توان خود را مصروف تنشهاي سياسي فعلي کرده است؛ گويا تنها ماموريت اين وزارتخانه اين است که در عرصه انتخاباتي تمام همت خود را براي حفاظت از يک فرد و حذف ديگران به کار بندد بي انکه پاسخگوي حوادثي که روي داده است باشد و در جهت احقاق حقوق تضييع شده مردم حرکت کند. والاسفا که امروز دستگاههاي موازي اطلاعات به بهانه عمل به رسالت دفاع از امنيت و ثبات نظام اقداماتي را انجام ميدهند که دل هر انساني را به درد ميآورد و جاي تعجب است که مسوولان اطلاعاتي کشور از آن بيخبر هستند و يا حساسيتي بدان نشان نميدهند! امروز جوانان اين مرز و بوم را تحت عنوان نيروي امنيتي و اطلاعاتي کتک ميزنند و در بازداشت گاههاي غيرقانوني نگهداري ميکنند و بدترين شکنجهها روحي و رواني و رفتارهاي خشن را با آنها انجام ميدهند بي انکه پاسخگوي انچه تحت لواي نظام جمهوري اسلامي ميکنند باشند. اينک کار به جايي رسيده است که کساني که در زندان اوين به سر ميبرند اين شانس حضور خود در اوين و گرفتار نشدن در بازداشتگاههاي غيرقانوني را رحمت خداوند مينامند. جناب آقاي محسني اژهاي آيا اين است رسالت امنيتي شما، که جوانان بي گناه ايراني را تنها به جرم اعتراض به انتخاباتي که نتيجهاش را قانوني و مشروع نميدانند تحت عنوان نيروي امنيتي و اطلاعاتي در خيابانها کتک زده و آغشته به خون به زندانها منتقل کنند و ماهها بلاتکليفي را به آنان تحميل کرده و خانوادههايي را نگران سازنند. آيا اين است رافت اسلامي که دختران و پسران ما را در زندانها به قتل برسانند و آن گاه از ارتکاب چنين جرمي سلب مسووليت کنند و آن گاه به مظلوم نمايي در دفاع از نيروهاي خودسر و غير مسوول تحت لواي خود بپردازنند. آيا شما تاکنون به پشت درهاي زندان اوين و دادسراي انقلاب رفتهايد تا شاهد چشمهاي اشک بار مادران و پدران و يا همسران و فرزنداني باشيد که به دنبال کسب حتي کوچکترين خبري از زنده بودن عزيزانشان هستند؟ شما لحظهاي خود را جاي آن پدران و مادران نگراني بگذاريد که اينک بيش از يکماه است که از فرزندان و يا همسران خود بي خبر هستند و آنگاه ماموران زندان اوين و دادسراي به جاي ياري رساندن به آنها براي رفع نگرانيشان با پرخاشگري با آنان برخورد کرده و پراکندهشان ميکنند. تازه اين انچه است که پشت درهاي اوين ميگذرد و والاسفا که بسياري از خانوادهها حتي نميدانند که فرزندان و يا همسرانشان در کجاي اين شهر نگهداري ميشوند و جاي تاسف است که امروز حتي مرجعي را نميشناسند که بدان شکايت ببرند. چرا که قوه قضائيه سلب مسووليت ميکند و وزارت اطلاعات هم پاسخگو نيست. آيا شما به عنوان وزير اطلاعات از سرنوشت کساني که مفقود شدهاند و يا در زندانهاي غير رسمي کهريزک، شور آباد و سولههاي اطراف شهر تهران نگهداري ميشوند خبر داريد؟ (به نقل از منابع موثق) آيا تاکنون بر رفتارهاي غير متعارف نيروهاي نظامي و شبهنظامي با بازداشت شدگان قبل از انکه به زندانها تحويل داده شوند نظارتي شده است؟ شما به عنوان وزير اطلاعات وجدان بيدار خود را به داوري دعوت کنيد و بگوييد که آيا گلوله گشودن به مردمي که اعتراضاتي ارام را برگزار کردند و بازداشتهاي گسترده انان، امري منطقي است. آيا شما از اين رفتارها بيخبريد و يا اينکه شما هم به مانند ديگران مصلحت را بر پاسخگويي نميدانيد؟ اين روزها اخبار ناگواري از تعداد كشته شدگان حوادث اخير به گوش ميرسد، كساني كه هنوز خانوادههايشان از سرنوشتشان بي خبر هستند هرچند كه هيچ گاه از سوي مسوولان مربوطه آمار واقعي كشته شدگان حوادث اخير منتشر نشده است، ولي آيا شما نيز به عنوان وزير اطلاعات آمار دقيقي از كساني كه مفقود شده و كشته شدهاند در اختيار نداريد؟ به نظر ميرسد كه مسوولان ميخواهند همواره به كتمان آمار واقعي كشته شدگان حوادث اخير بپردازنند ولي در هر صورت حداقل اجساد آنها را به خانوادههايشان تحويل دهيد. من متاسفم باز بگويم از آنچه طي ماههاي اخير بر مردم آگاه و فهيم ايران گذشت. اينك آنچه بر مردم ايران به ويژه زنان ميگذرد بسيار تاسف بار است، چنانچه همه شاهد آن بودند كه چگونه با باتوم به زنان حمله كرده و آنها را كتك زده و يا به داخل جويها پرت ميكنند، و والاسفا كه اين غمانگيز تر از آنچه است كه جنايتكاران صهيونيست با مردم مظلوم فلسطين انجام ميدهند چرا كه بنابر انچه كه در رسانهها مشاهده ميكنيم حداقل صهيونيستهاي غاصب در برخورد با زنان ملاحظاتي دارند و اين هم به علت انعكاس بيروني رفتاشان است ولي متاسفانه ماموران جمهوري اسلامي ايران زنان را در مقابل چشم ديگران كتك ميزنند و گويي خود را نائبان بر حق خدا ميدانند كه گناهكاري را مجازات ميكنند واز انعكاس رفتارشان در دنيا و تاثيرش بر افكار عمومي جهاني ابايي ندارند. شما در جايگاه مهم ترين وزير دولت هستيد و بايد پاسخگوي آنچه به ناحق بر مردم گذشت باشيد ولي متاسفم از اينکه هيچ گونه مرکزي از سوي نهادهاي امنيتي و اطلاعاتي پاسخگوي مردم نيست و اين همان رفتاري است که از سوي قوه قضائيه نيز شاهد آن هستيم. شما بايد بدانيد که امروز اکثريت جامعه ما از اقشار تحصيل کرده هستند که با حقوق شرعي، قانوني و مدني خود آشنا ميباشند و همين حقوقشان را بدون کم و کاست مطالبه ميکنند. بنابراين من از شما به عنوان فردي که داراي سوابق مديرتي خوبي هستيد واينک نيز مسووليتي در اين دولت داريد سوال ميکنم که آيا مرکز و ستادي براي هماهنگي اقدامات موازي و گوناگون دستگاه قضايي و وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه جهت پاسخگويي به مردم وجود دارد تا خانوادههاي بازداشت شدگان و آسيب ديدگان حوادث اخير براي احقاق حقوق خود بدانجا مراجعه کنند؟ آيا آنچه امروز در برخورد با اعتراضهاي آرام مردم و شهروندان انجام ميشود از برخوردهاي خياباني تا بازداشتهاي غير قانوني و يا بازجوييهاي قرون وسطايي و اعترافاتي که گرفته ميشود منطبق با قوانين اسلامي و جاري کشور و قواعد دموکراسي و فرهنگ حاکم بردنياي امروز است؟ من از شما ميپرسم که آيا زندان در جمهوري اسلامي ايران تعريف مشخصي دارد و يا اينکه ميتوان مردم را در مسجد، مدرسه و زير زمين ادارات و وزارت خانهها بدون انکه خانوادههايشان و وکلاي مدافع و حتي دستگاه قضايي در جريان باشند روزها نگه داشت و شکنجه روحي کرد؟ آيا به نظر جنابعالي با اين گونه برخوردهاي خشن و سرکوب مردم ميتوانيم جوابگوي حق و مطالبات مردم خودمان و چامعه جهاني باشيم؟ ايا شما به عنوان وزير محترم اطلاعات به واقع از پشت پرده نيروهاي لباس شخصي که آزادانه از هيچ کوششي جهت سرکوب مردم دريغ ندارند و روز به روز گستاخانه تر با مردم برخورد ميکنند خبر نداريد؟ جناب آقاي محسني اژهاي به نظر ميرسد که بار سنگين اين مسووليت بر دوش شماست که در اين مقطع تاريخي پشت پرده اين باندهاي قدرت که اعتقادي به جمهوريت نظام را ندارند برملا کنيد و تخم فتنه را بخشکانيد تا چنانچه وزير کابينه بعدي نبوديد با خاطرهاي خوش در اذهان مردم از اين وزارت خانه نقل مکان کنيد. هيچ گاه فراموش نکيند که ايران امروز با ايران قبل از پيروزي انقلاب اسلامي تفاوتهاي بسياري دارد. شما که بايد بهتر بدانيد ما در عصر ارتباطات قرار داريم و کوچکترين رفتار دروني ما انعکاس بيرونيدارد. بنابراين بدانيد که ديگر سر در زير برف کردن نتيجهاي را تغيير نميدهد زيرا امروز مردم آگاه و هوشيار هستند و دنيا نيز چشم به ايران دوخته است. پس چرا بايد بهانهاي به دست دشمان بدهيم و يا کاري کنيم که مردم از نظام جمهوري اسلامي ايران سر برگردانند. در آخر ميگويم از ما که گذشت اما خوب ميدانيد که ما به اسلام، ايران، ميراث گرانقدر امام (ره) و مردم کشور عشق ميورزيم ولي شما براي انکه پاسخي براي وجدانتان، مردم، تاريخ و در قيامت داشته باشيد مسوولان و قدرتهاي بالاتر را از شرايطي که امروز بر کشور حاکم شده است آگاه کنيد. از سويي ديگر اين امري شايسته است که براي فع هرگونه شائبهاي به شفاف سازي بپردازيد. هم خانوادههايي را از نگراني در آوريد و هم با توجه به انکه به مسائل پشت پرده دسترسي داريد و از شرايط شکننده کشور مطلع هستيد و امکان کالبدشکافي امور کشور در داخل و خارج برايتان مهيا است مردم را نيز در جريان واقعيتها قرار دهيد و البته دنبال راه چارهاي براي خروج از بحران کنوني باشيد و الا مديريت روزهاي سخت رمضان، قدس، محرم و عاشورا و 22 بهمن برايتان دشوار خواهد بود. نامهام را با بياناتي از حضرت فاطمه زهرا (س) به پايان ميرسانم. آن حضرت در خبطهاي فرمودند: «نخواستيم ولي بدانيد که پشت شتر خلافت زخم و بار آن کج است و اين بار با اين حال به منزل نميرسد.» مهدي کروبي موسوی: منشوری فراتر از جبهه و گروه سیاسی تدوین میکنیم/نباید فرایند شکلگیری این دولت فراموش شود مهندس میر حسین موسوی گفت: در حال تدوین منشوری فراتر از بحث جبهه و گروه سیاسی هستیم و در این منشور راهکارهایی را پیشنهاد کردهایم که تمام ظرفیتهای مغفول قانون اساسی توان اجرایی شدن پیدا کنند. به گزارش خبرنگار قلمنیوز، نخست وزیر کشورمان در دوران دفاع مقدس پیش از ظهر چهارشنبه در دیدار با جمعی از اهالی برخی از رسانههای کشور با اعلام اینکه این منشور ظرف چند روز آینده منتشر خواهد شد، تاکید کرد: میخواهیم ظرفیتهای مغفول قانون اساسی را عملیاتی کنیم. وی با اشاره به نمادسازیها در جنبش اجتماعی مردم اظهار کرد: ما میخواهیم این منشور، وجهی از به هم پیوستگی مردم باشد و مشخص باشد که اینها به جنبش سبز پیوستهاند. ما به دنبال شعاری هستیم که بتواند پیوستگی مردم را بیشتر کند و مورد استفادهی مردم قرار بگیرد. موسوی خاطرنشان کرد: فضایی که میخواهیم منشور را در آن منتشر کنیم فضایی است که حتی شخصی مثل آقای هاشمی را هم تحمل نمیکند. وقتی در بخشهایی از حاکمیت امثال آقای هاشمی هم تحمل نشوند جامعه لاجرم به سمت نظامیتر شدن و امنیتیتر شدن پیش خواهد رفت که هیچکس از این مساله استقبال نخواهد کرد. عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام همچنین تصریح کرد: ما و کسانی که متعلق به این جنبش هستند باید طوری عمل کنیم که ضمن اینکه ساختارشکنی به مفهوم کسانی که میخواهند خارج از قانون اساسی حرکت کنند اتفاق نیفتد، مطالبات مردم لحاظ شود. ما در منشور خود این دغدغه را داریم که هم پیوستگی مردم حفظ شود، هم منافع ملی لحاظ شود و هم به مطالبات مردم پاسخ داده شود. وی در ادامه سخنان خود با اشاره به تخلفات صورت گرفته در انتخابات اخیر اظهار کرد: این یک ضرورت ملی است که به طور دائم به بحث انتخابات اخیر پرداخته و این مساله زنده نگه داشته شود و این مساله در انبوه وقایع اخبار پس از انتخابات نمیرد و هیچکس فراموش نکند که این دولت در چه فرآیندی شکل گرفته است. با توجه به اینکه مدافعان تقلب تریبونهایی نظیر صدا و سیما در اختیار دارند، مطبوعات باید پرداختن به مسایل پیش آمده در این انتخابات را از جمله وظایف خود بدانند. نخست وزیر کشورمان در دوران دفاع مقدس در ادامه با تاکید بر لزوم توجه به قانون اساسی، تصریح کرد: نیروهای مدافع جامعه باید حامی قانون اساسی باشند؛ چرا که قانون اساسی در خود ظرفیتهایی دارد که اگر عملیاتی شود حتی گرایشهای ساختارشکنانه را هم متقاعد میکند. وی تاکید کرد: اگر از چارچوب قانون اساسی خارج شویم جامعه با یک آنارشی لجامگسیخته روبهرو خواهد شد که جمع کردن آن غیر قابل پیشبینی خواهد بود. بنابراین همهی نیروها باید در چارچوب قانون اساسی حرکت کنند تا خسارتهای این فضای شبه کودتای تحمیل شده را به حداقل برسانند. رییس فرهنگستان هنر در بخش دیگری از سخنان خود به حساسیت مردم نسبت به دخالت بیگانگان و تلاش برای گرفتن اعترافات نادرست از بازداشت شدگان اشاره کرد و گفت: اگر از همه بازداشتشدگان هم اعتراف بگیرند باز هم افکار عمومی اینها را قبول نمیکند؛ چرا که مردم در وقایع اخیر حضور داشتهاند و دیدهاند که ابعاد این مساله چقدر بوده است. شعارها و رفتارهای مردم نشان میدهد که اگر برخی افراد بخواهند ترفندهایی برای اتصال جنبش سبز مردم به بیگانگان به کار ببندند بیهوده خواهد بود. وی با اشاره به سفرهای تبلیغاتی خود در ایام پیش از انتخابات اخیر، عنوان کرد: در این سفرها متوجه شدم که مردم چقدر به هویت ایرانی خود اهمیت میدهند و در استانهای مختلف کشور، مردم عرق زیادی بر روی ایرانی بودن خود دارند. موسوی افزود: دولت پشتیبانی آرای مردم و در نتیجه مشروعیت ندارد، بنابراین در عمل ناچار خواهد بود به کشورهای خارجی امتیازاتی بدهد که به نفع کشور ما نخواهد بود. ما باید طوری عمل کنیم که سرمایههای عظیم اجتماعی که در انتخابات شرکت کردند بتوانند منسجم باشند و شرایط مفیدی برای آنها به وجود بیاید. بر اساس این گزارش، مهندس موسوی در بخش دیگر سخنان خود به فعالیت رسانههای مجازی اشاره کرد و گفت: رسانههای مجازی تاثیر بهسزایی در اطلاع رسانی داشتند و این ارتباطات باید تقویت شود و باید فضاسازی لازم در این زمینه صورت گیرد و رسانههای مکتوب و خبرگزاریها هم باید مردم را به استفاده از این رسانههای مجازی تشویق کنند. یکی از نقاط قوت این فضاهای مجازی این است که اعمال سانسور بر روی آنها دشوارتر است. نخست وزیر کشورمان در دوران دفاع مقدس در پایان، به مساله بازداشت شدگان روزهای پس از انتخابات اشاره و تاکید کرد: تا وقتی که آخرین نفر از زندانیان روزهای پس از انتخابات آزاد نشود، پروندهی این انتخابات باز خواهد بود، مضافا اینکه مشروعیت این دولت نیز زیر سوال خواهد بود. خبرهایی از اوین - اعترافات زیر نظر وزیر بعدی اطلاعات 3 مرداد 1388 شنیده شده که پروژه اعترافگیری زیر نظر حسین طائب در حال انجام است و گزارش آخرین اعترافهای کسب شده زیر شکنجه و جدیدترین سناریوی ساخته و پرداخته شده برای انقلاب مخملی، به طور مرتب از طریق او به اطلاع ع.الف.ح و م.خ در بیت رهبری میرسد. به گزارش «موج سبز آزادی» طائب که در حال حاضر فرمانده نیروی مقاومت بسیج است و گفته میشود احمدینژاد به او گفته که خود را برای تصدی وزارت اطلاعات در دولت دهم (دولت کودتا) آماده کند، تنها روحانی دارای سمت فرماندهی در ردههای ارشد نیروهای مسلح ایران است و ارتباطات ویژهای هم با محافل اطلاعاتی موازی دارد. حسین طائب 46 ساله که یک سال قبل فرمانده بسیج شد، مدتی پیش از آن معاون هماهنگکنندهی دفتر رهبری بود و برای مدتی هم فرمانده یکی از دانشکدههای دانشگاه امام حسین سپاه بوده است. وی ماه قبل ابتدا وجود هرگونه فیلم و عکسی از نقش بسیجیان و پلیس ضد شورش در ایجاد خرابکاری را انکار کرد، اما پس از آنکه تعداد زیادی از فیلمها و عکسهای حاکی از نقش نیروهای رسمی در این خرابکاریها و نسبت دادن آن به معترضان در اینترنت منتشر شد، در ادعایی مضحک گفت: اغتشاشگران برای ایجاد خرابکاری، لباس بسیج و نیروی انتظامی را پوشیده بودند! آیتالله صانعی: اعترافگیری حرام و اعترافگیران معصیتکارند 2مرداد 1388 آیتاللهالعظمی صانعی در تازهترین فتوای خود که در سایت ایشان نیز منتشر شده است به سئوال جمعی از مقلدان در خصوص اقرار از روي تهديد و فشار پاسخ گفتهاند. متن این سئوال و جواب که در پایگاه اطلاعرسانی رسمی آیتالله صانعی و سایت نوروز منتشر شده به شرح زیر است: الف) متهمى را در بازداشتگاه تحت فشار قرار مىدهند، آيا مىتواند به خاطر رهايى از آن مخمصه به اتهامات اعتراف نمايد، هر چند ممكن است عواقب ناگوارى چون زندان رفتن و جريمه و... در پيش رو داشته باشد، آيا گناهى مرتكب شده است؟ ب) آيا گرفتن اقرار از متهمان زندانى تحت فشارهاى روحى و شكنجههاى روانى پس از تحمل چندين ماه زندانى انفرادى، به لحاظ شرعى معتبر است؟ ج) آيا بازجويىهاى طولانى به ويژه در نيمههاى شب از متهم زندانى جهت اقرار شرعا جائز است؟ (برگرفته از استفتاآت قضايي جلد اول، فصل دوم: راههاي اثبات دعوا، مبحث اقرار، س 37،38،39) جواب الف) گرچه اقرار براى رهايى از فشار جايز است يعنى مرتكب حرام نشده، اما آنهايى كه سبب چنين اقرارهايى مىشوند، معصيتكار هستند. جواب ب) قطع نظر از اينكه هرگونه اذيّت و آزار و شكنجه و فشارهاى روحى و يا جسمى نسبت به همه انسانها حرام و معصيت كبيره است چه رسد به زندانى كه اسير است و درباره اسير در حديثى از امير المؤمنين(عليه السلام) آمده كه فرمودند احسان به اسير، يك حقّ لازم اوست كه حتّى اگر فردا هم بايد اعدام شود و محكوم به قتل است باز بايد اين حق رعايت گردد و تخلّف از آن نشود. اوّلاً؛ چنين اقرارى در حقوق مدنى كه حكومت مأمور به فحص و دقّت و احتياط در آنها مىباشد تا مبادا حقّى ضايع و يا به كسى ظلم شود چه رسد به امور كيفرى و جزائى و حدود و تعزيرات- كه اصل در آنها بر برائت و تخفيف و درء و رفع حد به شبهه است- هيچگونه ارزشى شرعاً و عقلاً و عقلاءً نداشته و ندارد و يكى از شرائط مسلّمه حجّيت اقرار نزد همه فقها اختيار و نبود اكراه و فشار است و حديث رفع مانند غير آن از آيات و احاديث بر بىتأثيرى آن دلالتى آشكار و روشن دارد و در قانون اساسى در فصل حقوق ملّت در اصل 38 هم به طور واضح وبدون استثناء بيان شده و آمدنش در آن فصل و بدون استثناء حتى در يك مورد و صراحت در بيان، همه و همه گوياى اهميّت و ارزش اين حقّ انسانى اسلامى است و ثانياً: اطلاق مثل «اقرار العقلاء على انفسهم نافذ» قدر متيقّنش باب حقوق مدنى است و نسبت به حقوق جزائى كه اصل در آن بر برائت و تخفيف است اگر شكّ در شمول باشد؛ اطلاقش قاصر از شمول مىباشد و بايد سراغ دليل ديگرى رفت، پس اگر فرض كنيم كه حجّتى بر شرطيت اختيار در اقرار نسبت به امور جزائى و كيفرى هم نبود؛ باز بايد قائل مىشديم كه اقرار متّهم همراه با اكراه و فشار و امثال آن، حجّت نمىباشد به خاطر عدم دليل بر حجّيت آن، و براى تأييد مطلب كافى است كه بدانيم فقيه حرّ و دقيق ومتتبع، مقدّس اردبيلى(قدس سره) در كتاب «مجمع الفائدة والبرهان» در رابطه با ثبوت قذف با اقرار مى گويد: راجع به اقرار آنچه از ادلّه اش مىتواند شامل همه موارد بشود بعض اطلاقاتش مىباشد كه مقتضاى بناء حدود بر تخفيف و درء به شبهه و احتياط، آن است كه بگوييم شامل آنها نشده و نياز به دو مرتبه اقرار است و ثالثا: چگونه مىتوان نظر به اعتبار شرعى اقرار مورد سئوال داد در حاليكه فقيه بزرگي كه به عنوان علاّمه معرّفى مىشود در كتاب بزرگ و پربار خود «تذكرة الفقهاء» در بحث اقرار مىگويد اگر اقرار در حالى گرفته شود كه اقراركننده در زندان و حبس و يا دست و پايش بسته شده و يا مورد اذّيت و آزار بوده؛ سخن و ادّعاى او بر اينكه اقرار من از راه فشار و اكراه بوده نه اختيار، مورد قبول است و تمام مى باشد و در مقابل قاضى مدعّى اختيار، او مىتواند عدم اختيار خود را با قسم ثابت نمايد و ادعاى قاضى با قسم رد مىشود. و سرّ قبولى ادعايش آن است كه قرائن يعنى زندانى و يا دست و پا بسته بودن و يا اذيت و آزار شدن و امثال آن هر يك دليلى بر عدم اختيار و اكراه در اقرار است. جواب ج)حرمت و عدم جواز و عدم حجيّت و دليل نبودن چنين اقرارهائى روشن و ضرورى فقه اسلام و شيعه است مادر ندا آقا سلطان :اجازه برگزاری مراسم به ما نمی دهند سحام نیوز : مادر ندا آقاسلطان، از شهداي حوادث اخیر در جمعي از فعالان جنبش زنان و اعضاي خانواده دستگير شدگان، خبر داد که از مدتها قبل وزارت اطلاعات با ابلاغ رسمي به مساجد، مانع از برگزاري مراسم توسط خانوادهي کشته شدگان حوادث پس از انتخابات شده است. وي با اشاره به اينکه پس از لغو مراسم ختم ندا در مسجد امام جعفر صادق، واقع در منطقه سيد خندان، تالار بهشت زهرا با برگزاري مراسم ندا در زمان صرف شام موافقت کرده، اما اندکي بعد مأموران حراست بهشت زهرا نامهاي را از طرف وزارت اطلاعات به خانوادهي ندا آقاسلطان نشان دادهاند که در آن تصريح شده بود هيچ کدام از کساني که در درگيري هاي بعد از انتخابات کشته شدهاند، در مساجد حق برگزاري مراسم را ندارند. مادر ندا همچنين خبر داده که در برخي موارد، خانوادهها را مجبور کردهاند براي برگزاري مراسم، 3 جواز کسب ارائه دهند و تعهدنامهاي را امضا کنند مبني بر اينکه: اگر مردم بيايند، اتفاقي نميافتد؛ تا بدين ترتيب خانوادهها از برگزاري مراسم براي عزيزان خود منصرف شوند. ۳ مرداد ۱۳۸۸ |