لحظه به لحظه با پیکار دلیرانه جنبش مردمی - ۳۸ * موسوی و کروبی برنامهای در مصلا ندارند، برنامه چهلم شهدا، فقط در بهشت زهرا * بيانيه جبهه مشاركت در مورد جنايات اخير و راه هاي برون رفت از بحران موجود: عكس العمل ديرهنگام مسئولان ارشد نظام، در حقيقت مهلت يك هفته اي براي ادامه جنايت و پاك كردن آثار جرم بود * نامه آيت الله منتظری: با تعطيلی يک بازداشتگاه تمام گناه را به گردن آن می اندازند * بيانيه سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران در اعتراض به شكنجه و قتل بازداشت شدگان * دیدار نمایندگان از سلول هاي خالي اوين؛ انتقال فعالان سیاسی به اصفهان موسوی و کروبی برنامهای در مصلا ندارند: برنامه چهلم شهدا، فقط در بهشت زهرا میرحسین موسوی و مهدی کروبی فردا (پنجشنبه) هیچ برنامهای جز حضور در بهشت زهرا ندارند و همانطور که در سایتهای قلم نیوز و سحام نیوز اعلام شده، برنامه چهلمین روز شهادت شهدای جنبش سبز از ساعت 4 عصر روز پنجشنبه از قطعه 257 بهشت زهرای تهران آغاز خواهد شد. به گزارش «موج سبز آزادی» با آنکه پیش از این موسوی و کروبی خواستار حضور در مصلای تهران برای بزرگداشت شهدای جنبش سبز در چهلمین روز پس از فجایع خرداد و تیر تهران بودند، سایتهای رسمی این دو دیروز خبر دادند که برنامه تغییر کرده و سبزها قرار است برای زنده نگه داشتن یاد و نام شهدا، در بهشت زهرا حضور یابند. «موج سبز آزادی» مطلع شده که تصمیم برخی نهادها برای سرکوب شدید تجمع مصلا با هدف جلوگیری از روند شکست تدریجی کودتا، دلیل این تغییر در برنامه چهلم شهدا بوده است. این روند که از چند روز قبل و پس از انتشار خبر شهادت فرزند یک عضو ستاد محسن رضایی آغاز شد، کودتاچیان را به چند گام عقبنشینی مجبور کرد. به همین خاطر بود که گروهی از زندانیان آزاد شدند، بخشی از مجلس علیه شرایط کودتایی حاکم بر کشور به موضعگیری پرداخت، در نهایت کودتاچیان مجبور شدند خبر تعطیلی بازداشتگاه کهریزک را علنی کنند و به همه زندانیان اجازهی تماس تلفنی با خانوادههایشان را بدهند. در چنین شرایطی، موج تازهی سرکوب بهترین برگ برنده برای کودتاچیان است تا دوباره فضای امنیتی را به تهران بازگردانند و روند عقبنشینیهای تدریجی را متوقف کنند؛ و این نکتهای است که موسوی و کروبی هم از آن غافل نیستند. «موج سبز آزادی» به علاقهمندان در این مراسم اعلام میکند که با توجه به بسته بودن میدان جمهوری در هر دو مسیر شمال به جنوب و بالعکس، لازم است از مسیرهای جایگزین نظیر خیابان آذربایجان استفاده شود. گفتنی است مسیرهای دیگر همچون اتوبان آزادگان (کمربندی تهران)، اتوبان شهید کاظمی (از پل ساوه به سمت جنوب) و اتوبان شهید تندگویان برای تردد عابران باز است. درباره مراسم فردا، سایت قلم نیوز نوشته است: مهندس میرحسین موسوی و حجت الاسلام و المسلمین مهدی کروبی و با حضور بر مزار شهدای ٣٠ خرداد در چهلمین روز شهادت آن عزیزان، یاد وخاطره شان را گرامی می دارند. پس از ارایه نشدن مجوز قانونی از سوی وزارت کشور برای برگزاری مراسم چهلم جان باختگان حادثه ٣٠ خرداد در مصلی تهران، دفاتر کروبی و موسوی اعلام کردند که مهدی کروبی و میرحسین موسوی با حضور بر مزار شهدای حوادث اخیر در کنار خانواده هایشان یاد و خاطره آنان را گرامی می دارند. این مراسم، عصر پنجشنبه (فردا) ساعت ١٦ بر سر مزار ندا آقا سلطان واقع در قطعه 257 بهشت زهرا آغاز می شود. سایت حزب اعتماد ملی هم خبر داده که: مهدی کروبی و میرحسین موسوی با حضور بر مزار شهدای ٣٠ خرداد در چهلمین روز شهادت ان عزیزان یاد وخاطره شان را گرامی می دارند. به دنبال عدم ارایه مجوز از سوی وزارت کشور برای برگزاری مراسم چهلم جان باختگان حادثه ٣٠ خرداد در مصلی بزرگ دفاتر کروبی و موسوی اعلام کردند که مهدی کروبی و میرحسین موسوی با حضور بر مزار جان باختگان حوادث اخیر در کنار خانواده هایشان یاد وخاطره انان را گرامی می دارند . این مراسم عصر پنج شنبه (فردا) ساعت ١٦ بر سر مزار جان باختگان حادثه ٣٠ خرداد برگزار می شود . نامه آيت الله منتظری: با تعطيلی يک بازداشتگاه تمام گناه را به گردن آن می اندازند چرا عقلای قوم کارها را به دست يک عده افراد نامتعادل و اسير توهمات گروهی داده اند؟ پاسخ آيت الله العظمی منتظری به نامه جمعی از نخبگان و شخصيت های فرهنگی و سياسی بسم الله الرحمن الرحيم حضرات آقايان حجة الاسلام والمسلمين حاج شيخ مهدی کروبی و حجة الاسلام والمسلمين سيد محمد خاتمی و مهندس ميرحسين موسوی و ساير نخبگان و شخصيت های فرهنگی و سياسی امضاءکننده نامه مورخ ۳/۵/۱۳۸۸ دامت برکاتهم پس از سلام و تحيت و آرزوی سلامتی و توفيق بيشتر برای شما عزيزانی که با احساس وظيفه شرعی و ملی گوشه ای از حوادث تلخ و مظالم جاری را متذکر شده بوديد يادآور میشوم : اين جانب نيز مانند شما آقايان از اوضاع جاری و بحرانی کنونی که در اثر ندانم کاری و بی تدبيری بعضی از مسئولين برای جمهوری اسلامی پيش آمده سخت نگرانم ، و آنچه را وظيفه شرعی و ملی خود تشخيص میدادم در پيام ها و نوشته های قبلی تذکر داده ام و الان نيز متذکر میشوم که : حاکميت تاکنون چه نفعی از بحرانی که به وجود آورد برده است ؟ جز اين که اکثريت قاطع مردم عزيز را ناراضی و خشمگين نموده و فاصله خود را با آنان بيش از پيش کرده و جايگاه نظام جمهوری اسلامی را در دنيا ضعيف نمود و حساسيت و بدبينی بسياری از مردم کشورهای ديگر و سازمانهای جهانی حقوق بشر را بيش از پيش برانگيخته است ؟ تصميم گيرندگان حوادث و فجايع اخير آيا تجربه حکومت شاه و ساير رژيم های استبدادی را از ياد برده اند؟ مگر رژيم شاه با ايجاد خفقان و رعب و سرکوب آزادی خواهان و سانسور رسانه ها و زندانی و شکنجه نمودن فعالان سياسی و معترضين و اعتراف گيری از آنان و پرونده سازی و تبليغات دروغ توانست در مقابل موج اعتراضات و نارضايتی های مردم مقاومت کند؟ چرا عقلای قوم کارها را به دست يک عده افراد نامتعادل و اسير توهمات و تمايلات خطی و گروهی داده اند، تا همه چيز و از جمله مشروعيت نظامی که تاکنون برای آن اين همه سرمايه گذاری شده است را زير سوال ببرند و زمينه بدبينی و بی اعتقادی به اصل اسلام و انقلاب را بين نسل جوان تقويت نمايند و آنان را نسبت به حاکميت دينی متزلزل سازند؟ چرا نيروهای نظامی و انتظامی و بسيج را به برادرکشی و سرکوب مردم وامی دارند؟ آيا هدف از تشکيل سپاه و بسيج برای برادرکشی و سرکوب مردم بود؟ عزيزانی که اکنون در زندان ها اسير هستند و از آنان با زور و شکنجه اعتراف و مصاحبه میگيرند و هر روز جنازه يکی از آن عزيزان را به خانواده ها تحويل میدهند چه گناهی کرده اند؟ جز اين که به تخلفات عديده و تقلب در انتخابات به طور مسالمت آميز و آرام اعتراض داشتند و خواستار احقاق حقوق از دست رفته خود بودند؟ اين گونه اعترافات هيچ مبنای شرعی و قانونی ندارد و آمرين و عاملين آن مرتکب جرمی بزرگ شده اند و بايد در دادگاهی عادل و بی طرف و علنی محاکمه شوند تا مردم واقعا احساس کنند به حقوقشان توجه شده است و به آينده اميدوار شوند، نه اين که در صدد اغفال مردم باشند و مثلا با تعطيلی يک بازداشتگاه تمام گناه را به گردن يک ساختمان بيندازند. اين جانب مجددا به تصميم گيرندگان تذکر و هشدار میدهم تا بحران کنونی عميق تر نشده و رشته کارها از دست آنان خارج نگشته ، عقل و شرع و منطق را حکم قرار دهند و موجبات و عوامل اين بحران و نارضايتی مردم را از بين ببرند و عملا پاسخی معقول و قانع کننده به مردم بدهند، و توجه داشته باشند که مردم ايران بسيار فهيم و دانا هستند و اگر خطاکاران واقعا مجازات نشوند قانع نمی شوند. در خاتمه سلامتی شما عزيزان و مجد و عظمت اسلام عزيز و ملت شريف ايران و توانايی برای احقاق حقوق تضييع شده و آزادی زندانيان حوادث اخير که به اتهامهای واهی دستگير شده اند را از خداوند قادر متعال مسألت دارم . والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته . ۱۳۸۸/۵/۷ حسينعلی منتظری بيانيه جبهه مشاركت در مورد جنايات اخير و راه هاي برون رفت از بحران موجود عكس العمل ديرهنگام مسئولان ارشد نظام، در حقيقت مهلت يك هفته اي براي ادامه جنايت و پاك كردن آثار جرم بود نوروز:جبهه مشارکت ایران اسلامی با صدور بیانیه ای ضمن ارائه راهکارهایی برای برون رفت از این بحران، تعلل مقامات ارشد نظام را مهلتی برای پاک کردن آثار جرم و ادامه جنایات در محلهای دیگر ارزیابی کرد. به گزارش نوروز، متن کامل این بیانیه به شرح زیر است: بسم الله الرحمن الرحيم فجايع جنايت آميز اخير در حق فرزندان برومند ايران و جوانان سرافراز ميهن اسلامي كه با اعلان شهادت محسن روح الاميني گوشه اي كوچك از آنها بر ملا شد، قلب انسان های آزاده را به درد آورده است، به گونه اي كه واكنش همه مقامات مسئولي را كه عملا از خود سلب مسئوليت مي كردند نيز برانگيخته است. با آغاز عمليات كودتاي مخملي عليه مردم و جمهوريت نظام و سركوب گسترده سياسي و اجتماعي، بارها و بارها توسط شخصيت هاي دلسوز كشور، گروه هاي سياسي و فعالان اجتماعي و خانواده هاي عزيزان در بند، اين روند جنايت بار مورد اعتراض واقع شد و با نامه نگاري ها و بيانيه ها و ديدارهاي حضوري، عواقب غير قابل جبران اين سناريوي كثيف تذكر داده شد. از همان روز اول كاملا مشخص بود كه طبق يك برنامه ريزي مشخص و با فرماندهي افرادي خاص قرار است با شديدترين اعمال و رفتار و از جمله شكنجه هاي وحشتناك در تمام محل هاي بازداشتي، با ايجاد رعب و وحشت مانع از تداوم ايستدگي مردم در برابر كودتا شوند. اولين آزادشدگان بازداشتي با بدن هاي كبود و آثار جراحت و ضرب و شتم شديد كه در موارد زيادي منجر به آسيب هاي جبران ناپذير جسمي هم شده بودبه ميان خانواده هاي خود باز گشتند. آنها كه در طول بازداشت خود مورد هتاكي و فحاشي هم واقع شده بودند و از جمله با كتك و شلاق در صف هاي منظم حتي مجبور به فحاشي به خود و ناموس خود نيز مي شدند و يا روي بدن آنها بنزين ريخته و ساعت ها در هواي گرم تابستاني در زير آفتاب نگه مي داشتند يا مجبور به ليس زدن كاسه توالت كلانتري شده اند در زمان بازگشت نزد خانواده خود حامل اين پيام نيز بودند كه در صورت پي گيري قانوني اين ماجراها حساب آنها با كرام الكاتبين خواهد بود. زماني كه مشخص شد عزيزاني چون سهراب اعرابي، محمد كامراني و امير جوادي نيز زنده و سالم دستگير شده اند و بدن شكسته و بي جان آنها كه آثار شكنجه بر آنها مشخص بود به خانواده آنها تحويل شد باز هم فرياد يا للمسلمين خانواده آنها و فعالان سياسي به جايي نرسيد و جواب مسئولان اصلي كشور جز اين نبود كه ما كاره اي نيستيم، غافل از آنكه اين پاسخ بي معني ذره اي از مسئوليت آنها در وقوع اين جنايات كم نمي كند. عكس العمل ديرهنگام و ناقص رييس قوه قضاييه و ساير مسئولان ارشد نظام و در حقيقت مهلت يك هفته اي براي ادامه جنايت و پاك كردن آثار جرم همچنان سبب نگراني عميق مردم ايران است. شكنجه و خشونت رسمي از سوي ماموران و طبق اطلاعات واصله از سوي بعضي فرماندهان كه خود مستقيما با كابل و شلاق به جان دستگيرشدگان مي افتند، منحصر به يك يا دو بازداشتگاه نيست. تمام كساني كه از محل هاي مختلف آزاد شده اند بر وقوع اين حوادث در تمام اين محل ها و با شيوه هاي يكسان و مشابه شهادت مي دهند و مشخص شده است كه از لحظه دستگيري و حتي در زمان انتقال از محل دستگيري به بازداشتگاه اين ضرب و شتم آغاز مي شود و تا لحظه پايان ادامه دارد. سكوت 5/1 ماهه مسئولان كشور در برابر اين جنايت ها عملا مويد اين است كه سناريوي كودتا شكست خورده است. آنها به دنبال آن بودند تا طرح قديمي خود را كه تصفيه وسيع نيروهاي سياسي و تسويه حساب هاي شخصي با كساني كه در 12 سال گذشته خواب آسوده را از اقتدارگرايان گرفته بودند، تحت لواي انقلاب مخملي و با محمل ارتباط با بيگانه و با تابلوي اغتشاش و آشوب، عملي و كامل كنند و چون هيچ سند و مدرك محكمه پسندي نداشتند تنها اميد آنها دستگيري هاي وسيع بود كه بتوانند با فشارهاي طاقت فرساي جسمي و روحي بر اساس اعترافات ساختگي و اقرارهاي كاذب، سناريوي خود را تكميل كنند و آنگاه با شوهاي تبليغاتي و صداوسيمايي و با بمباران افكار عمومي، پيروزي كودتا را اعمال كنند. اما اينك پس از 45 روز اين سراب دروغين، تشنگان قدرت را به مهلكه انداخته است و با حجم عظيمي از جنايت روبرو كرده كه چه بخواهند و چه نخواهند و چه بدانند و چه ندانند، تمام طراحان و عاملان سناريوي كودتاي مخملين را كه اينك به خونبارترين كودتاي تاريخ ايران تبديل شده است، در گرداب خود فرو مي برد. اگر به واقع كساني از اين جنايات منزجر باشند و به عمق فاجعه پي برده باشند، تنها راه اثبات مخالفت آنها با اين روند اقدامات زير است: 1- عزل و محاكمه همه آمران، فرماندهان و عاملان اين جنايات از جمله عزل و محاكمه كسي كه با قتل زهرا كاظمي در زندان، بنيانگذار قتل هاي زنداني بوده است و امروز متاسفانه يكي از محورهاي اصلي اين جنايات است. 2- آزادي همه زندانيان بي گناه و از جمله زندانيان سياسي كه طبق اطلاعات واصله، وضع برخي از آنها از جمله آقايان سعيد حجاريان، بهزاد نبوي، مصطفي تاج زاده و فيض الله عرب سرخي نامعلوم و نگران كننده است. 3- فراخوان عمومي از تمام بازداشت شدگان براي طرح شكايت خود در مرجعي عادل و قانوني و تضمين امنيت و سلامت آنها 4- آزاد گذاشتن رسانه هاي جمعي براي انعكاس اخبار اين جنايات، مصاحبه با آسيب ديدگان، رهبران سياسي و اجتماعي، وكلا و حقوق دانان 5- بررسي و رسيدگي سيستماتيك به علل و نحوه شكل گيري سازمان جنايت و نقش ايده پردازان و طراحان اصلي اين روش ها كه زماني در وزارت اطلاعات سازمان دهنده قتل هاي زنجيره اي و مجريان تئوري "پيروزي بر اساس وحشت" بودند و امروز به نظر مي رسد در نهادهاي ديگر لانه كرده اند. 6- پذيرش مسئوليت از سوي همه دست اندركاران ارشد قضايي، فرماندهان نيروي انتظامي و سپاه و بسيج با حداقل كاري كه مي توانند بكنند يعني پوزش و عذرخواهي از مردم به خاطر غفلت و قصور خود. 7- تعهد به شفاف سازي فضاي سياسي، رعايت قانون، برخورد با همه متعديان به حقوق مردم در هر سطح و مقام و در هر زمان و مكان و التزام به عدم تكرار اين فجايع در آينده جبهه مشاركت ايران اسلامي ابعاد فاجعه را گسترده تر از آن مي داند كه در كوتاه مدت و با اقدامات تسكيني و تبليغي بتوان احساسات و عواطف جريحه دارشده ملت را ترميم كرد. اقدام اوليه و اساسي در اين راه بازسازي اعتماد مردم به حاكميت است كه جز با سقوط دولت كودتا و بازگشت به رويه هاي قانوني امكان پذير نخواهد بود. جبهه مشاركت ايران اسلامي بيانيه سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران در اعتراض به شكنجه و قتل بازداشت شدگان؛ پايگاه اطلاع رساني سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران: بسم الله الرحمن الرحیم إِيَّاكَ وَ الدِّمَاءَ وَ سَفْكَهَا بِغَيْرِ حِلِّهَا فَإِنَّهُ لَيْسَ شَيْءٌ أَدْعَى لِنِقْمَةٍ وَ لَا أَعْظَمَ لِتَبِعَةٍ وَ لَا أَحْرَى بِزَوَالِ نِعْمَةٍ وَ انْقِطَاعِ مُدَّةٍ مِنْ سَفْكِ الدِّمَاءِ بِغَيْرِ حَقِّهَا وَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُبْتَدِئٌ بِالْحُكْمِ بَيْنَ الْعِبَادِ فِيمَا تَسَافَكُوا مِنَ الدِّمَاءِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَلَا تُقَوِّيَنَّ سُلْطَانَكَ بِسَفْكِ دَمٍ حَرَامٍ فَإِنَّ ذَلِكَ مِمَّا يُضْعِفُهُ وَ يُوهِنُهُ بَلْ يُزِيلُهُ وَ يَنْقُلُهُ [ای مالک] از خونريزى بپرهيز، و از خون ناحق پروا كن، كه هيچ چيز همانند خون ناحق عذاب الهى را نزديك و مجازات را بزرگ نمىكند، و نابودى نعمتها را سرعت نمىبخشد و زوال حكومت را نزديك نمىگرداند، و روز قيامت خداى سبحان قبل از رسيدگى اعمال بندگان، نسبت به خونهاى ناحق ريخته شده داورى خواهد كرد، پس با ريختن خونى حرام، حكومت خود را تقويت مكن. زيرا خون ناحق، پايههاى حكومت را سست مىكند و بنياد آن را بر كنده به ديگرى منتقل سازد (نهج البلاغه، فرمان حضرت علی(ع) به مالک اشتر) ملت شریف ایران امروز دیگر کشته شدن زندانیان و دستگیرشدگان وقایع اخیر در زندان ها براثر تعذیب و شکنجه به امری عادی تبدیل شده است. به كرات خبر درگذشت یکی از زندانیان در رسانه ها منتشر مي شود و خانواده ای با شنیدن خبر فوت عزیزی در زندان داغدار مي گردد. علاوه بر این، اخبار هولناکی از رفتار با دستگیرشدگان وقایع اخیر در زندان ها به خصوص در زندان کهریزک به گوش می رسد که بی شباهت با گزارشات زندان گوانتانامو نیست. با کمال تأسف شواهد و قرائن و گفته های شاهدان عینی آزاد شده مؤید اخبار مذکور است. این همه و نیز نقض آشکار حقوق شهروندی، اعمال سانسور عریان بر رسانه ها و ... هزینه های سنگین و غیر قابل جبرانی است که ملت و کشور باید برای استقرار دولتی غیرقانونی و تحمیلی بپردازد. آن چه درد ناشی از فجایع اخیر را غیر قابل تحمل تر می سازد این است که این فجایع در نظامی رقم می خورد که برآمده از مردمی ترین انقلاب جهان است و به نام دفاع از دینی صورت می پذیرد که پیامبرش به پیامبر رحمت و شفقت شهره است و به نام پاسداری از دستاوردهای انقلابی انجام می پذیرد که مسالمت آمیزترین و انسانی ترین انقلاب قرن بیستم به شمار می آید. این امر خود انحراف و فاصله عظیم امروز ما را از اهداف و آرمان های اصیل ملت در انقلاب اسلامی ایران به نمایش می گذارد. آن چه را که امروز از نقض حقوق شهروندی، سانسور، بلاموضوع شدن انتخابات و هدم اساس جمهوریت نظام و به خصوص شکنجه و نقض آشکار و علنی بدیهی ترین و ابتدایی ترین حقوق زندانیان و بازداشت شدگان مشاهده می کنیم اموری غیر مترقبه و غیر قابل پیش بینی نبودند. مروری بر نطق ها و مشروح مذاکرات مجلس ششم در بررسی لوایحی نظیر لایحه جرم سیاسی و حقوق زندانیان و سخنرانی های متحصنان و متن استعفاهای نمایندگان مجلس اصلاحات به روشنی نشان می دهد که اصلاح طلبان از همان سال ها وضعیت فاجعه بار کنونی را پیش بینی کرده و می کوشیدند با وضع قوانین لازم و اصلاح امور مانع از وقوع آن شوند. آن تلاش ها از جمله تصویب طرح جرم سیاسی و طرح منع شکنجه و حق برخورداری متهمان از وکیل در مراحل مختلف بازجویی با در بسته شورای نگهبان مواجه شد و نمایندگان اصلاح طلب مجلس ششم به خاطر این مساعی از سوی محافظه کاران آن زمان و اصول گرایان امروز متهم به تمرکز بر مسائل بی اهمیت و حاشیه ای و غفلت از مشکلات اقتصادی جامعه شدند. اگر آن روز همه جریان های سیاسی به رغم اختلاف افکار و سلایق در حمایت از تصویب طرح جرم سیاسی و ضرورت رعایت حقوق زندانیان و منع شکنجه با یکدیگر همداستان می شدند، و اقدام شورای نگهبان را در مخالفت با منع مصادیق شکنجه محکوم می کردند و خواهان محو اشکال مختلف تعذیب و آزار زندانیان می شدند، اگر آن روزها همه گروه و جریان های سیاسی و نهادهای مدنی در اعتراض به قتل زهرا کاظمی در زندان باهم یکصدا می شدند و بر مجازات عاملان آن تأکید می کردند، اگر کشته شدن مظلومانه دکتر زهرا بنی یعقوب با توجیه بهانه ندادن به دشمن با سکوت معنا دار گروه های سیاسی مخالف اصلاحات مواجه نمی شد، امروز شاهد شیوع پدیده شکنجه و قتل بازداشت شدگان در زیر شکنجه نبودیم. با کمال تأسف امروز نیز گروه های به اصطلاح اصول گرا و وابسته به جریان حاکم نسبت به این جنایت آشکار حساسیت نشان نمی دهند. آنان در حالی از کنار این جنایت بی اعتنا و به سکوت می گذرند که در تبلیغات گسترده و سازمانیافته خود اصلاح طلبان و طرفداران میرحسین موسوی را به عدم تمکین در برابر قانون متهم می کنند و چنان خود را شیفته و دلبسته حاکمیت قانون معرفی می کنند که حتی پیشنهاد خیرخواهانه آقای هاشمی رفسنجانی مبنی بر آزادی بازداشت شدگان وقایع اخیر را به بهانه مغایرت با ضوابط قانونی در رسیدگی به جرم برنمی تابند. اخیراً تنها تعداد انگشت شماری از نمایندگان وابسته به این جریان آن هم بعد از این که آثار این پدیده شوم را در خانواده و فامیل و میان دوستان خود مشاهده کرده اند به صرافت تذکر و سئوال از مسئولان افتاده اند. به رغم این همه، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران اقدام نمایندگان مذکور را به فال نیک گرفته و امیدوار است، نمایندگان مذکور در این حرکت به تذکری نمایشی و از باب رفع مسئولیت بسنده نکنند و به مبارزه اصولی با پدیده شکنجه بپردازند. به عنوان یک پیشنهاد، این نمایندگان برای اثبات عزم و اراده خود به دوستان داغدیده خویش و صدها خانواده داغدار، در اولین گام می توانند طرح تحقیق و تفحص در باره رفتار دستگاه امنیت و اطلاعات کشور و بخش های اطلاعاتی نهادهای نظامی و انتظامی با دستگیرشدگان وقایع اخیر و وضعیت زندان های رسمی و غیر رسمی محل نگهداری آن ها را به مجلس ارائه دهند و حداقل در مجلس صف خود را از حامیان شکنجه و قساوت جدا کنند و در صورت تصویب طرح، در سریع ترین زمان ممکن نتیجه این تحقیق و تفحص را به اطلاع مردم برسانند. سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران دولت غیرقانونی کنونی را که اعضاي آن عموماً سابقه ای در مبارزات سالهای پیش از انقلاب ندارند شایسته خطاب نمی داند، اما به آن دسته از مسئولان در حاکمیت که سهمی در مبارزات سال های پیش و پس از انقلاب داشته اند متذکر می شود کمی به خود آیند، آیا این وضعیت اسفناک همان چیزی است که می خواستیم و فرزندان برومند و آزاده ملت، زندان ها و شکنجه های رژیم شاه را برای تحقق آن تحمل می کردند؟ آیا این وقایع هولناک همان چیزی است که رشید ترین فرزندان این ملت برای آن در جبهه های جنگ خونشان بر زمین ریخته شد؟ خطاب ما به آن مسئولانی است که شکنجه و سلول انفرادی زندان شاه را تجربه کرده اند؛ آنان چگونه می توانند از کنار وقایع هولناکی که اکنون در زندان ها در جریان است به آسانی بگذرند و وجود شریف ترین فرزندان این ملت را در سلول های انفرادی و در مکان نامعلوم و شرایط سخت با آرامش مشاهده کنند؟ خطاب ما به مراجع بزرگوار و عالمان راستینی است که ملت از مشروطه تا کنون آن ها را همواره در کنار و حامی و مدافع خود دیده است، آیا توجیهی شرعی برای سکوت در برابر این فجایع که بیش و پیش از جمهوریت، اسلامیت نظام را به محاق برده است، وجود دارد؟ سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران به عنوان تشکلی که همواره خود را به حمایت و دفاع از آرمان های ملت در انقلاب اسلامی ایران ملتزم دانسته است، ضمن محکوم کردن شدید شکنجه و قتل تعدادي از بازداشت شدگان وقایع اخیر، و ابراز همدردی با خانواده های کشته شدگان، رئیس دولت نهم، وزرای کشور، دادگستری و اطلاعات را مسئول این فجایع می داند و خواهان رسیدگی جدی به این پدیده شوم و معرفی و مجازات هر چه سریع تر آمران و عاملان شکنجه و قتل های اخیر در زندان هاست. سازمان همچنین خواهان آزادی هر چه سریع تر و غیر مشروط کلیه بازداشت شدگان وقایع اخیر است و اعلام می کند دولتی که از انتخاباتی غیر قانونی و غیرمشروع برآمده و تحکیم پایه های قدرت خود را با دستگیری و بازداشت هزاران تن و اعمال شکنجه در زندان و داغدار کردن صدها خانواده مظلوم تمهید می کند، هرگز نمی تواند فرجامی نیک را انتظار داشته باشد. سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران 6/5/1388 دیدار نمایندگان از سلول هاي خالي اوين؛ انتقال فعالان سیاسی به اصفهان اعتماد: نمايندگان مجلس وقتي ديروز پايشان به زندان اوين رسيد که «فعالان سياسي بازداشت شده» چند ساعت قبل از آنجا نقل مکان کرده بودند. به اين ترتيب درهاي اوين به روي کميته ويژه مجلس در حالي باز شد که انتظار آنها براي ديدن بسياري از چهره هاي فعالان سياسي بي نتيجه ماند و مجلسي ها نتوانستند پيغام بياورند که وضعيت جسمي فعالان سياسي مستقر در زندان اوين به چه صورت است.البته اين کميته هفت نفره خبرهاي خوشي براي باقي خانواده ها داشت. 140 خانواده ديروز جشن گرفتند که عزيزان شان با وساطت نمايندگان مجلس آزاد مي شوند تا به اين ترتيب يکي از سه فرمان آيت الله شاهرودي جامه عمل بپوشيد و اولين «راه حل بحران» آيت الله هاشمي هم محقق شود.البته کاظم جلالي مخبر کميسيون امنيت ملي پيغام آورد که فعلاً منتظر آزاد شدن فعالان سياسي نباشند و 150 نفر هنوز در اوين هستند که گويا آزاد شدن شان به اين زودي ها نيست چون گفته مي شود آنها در اتفاقات اخير نقش بيشتري داشتند. با اين حال ديروز خبرها هم اميدوارکننده بود و هم نگران کننده. چنانچه خبر نبودن چهره هاي سياسي برتر زنداني سبب شد خانواده هايشان باز هم دل نگران بمانند و از سويي حتي نماينده ها هم از سرنوشت بازداشتي هاي بازداشتگاه کهريزک بي اطلاع باشند و حتي در فراکسيون اقليت مجلس به گفته داريوش قنبري بازداشتي هاي فعال سياسي به اصفهان منتقل شدند. آن طرف ماجرا برخي از نماينده ها هم مصر بودند بايد تکليف بازداشتي ها تا جايي که حتي احمد توکلي مکرراً مصاحبه کند اصل 32 قانون اساسي چرا رعايت نشده و زنداني ها وکيل ندارند و خانواده هايشان بي اطلاع هستند و حتي درخواست مطهري را هم تکرار کند که قاتلان و مقصران بايد معرفي شوند تا فضاي بيم و اميد ادامه يابد.کميته هفت نفره مجلس روز دوشنبه صبح از زندان رجايي شهر کرج بازديد کرد و به دلايلي نامعلوم بازديد از بازداشت شدگان سياسي اوين امکان پذير نشد. در حالي که ديروز ظهر حسن سبحاني نيا نايب رئيس مجلس وعده داد تا بعد از ظهر به ملاقات بازداشت شدگان اوين مي روند و از آخرين وضعيت جسماني اين افراد خبر مي آورند، اما وقتي به اوين رسيدند، در ميان بازداشت شدگان سياسي، چهره هاي مطرحي که يک ماه است از آنها خبري در دست نيست، حضور نداشتند. اين خبر سريع به مجلس منتقل مي شود تا جايي که در فراکسيون خط امام و رهبري از سوي چند نماينده روايت مي شود بازداشت شدگان مذکور به اصفهان منتقل شده اند. در حالي داريوش قنبري سخنگوي فراکسيون اقليت اعلام کرده بازداشت شدگان کهريزک و اوين به اصفهان منتقل شدند که آن سوتر به گفته کريم عابدي نماينده طبس روز دوشنبه صبح هم که به زندان رجايي شهر کرج مي روند، بندي به اسم زندان سياسي در آنجا وجود نداشته است. به اين ترتيب در حالي که انتظار مي رفت درهاي بازداشتگاه ها براي نخستين بار پس از وقايع اخير به روي نمايندگان باز شود تا آنها پيش از فرستادگان آيت الله شاهرودي از پشت ميله هاي اوين پيغام بياورند، تنها با حدود 300 بازداشتي مواجه شدند که عمدتاً مردم عادي بودند که در وقايع اخير بازداشت شدند. البته ديروز بعد از ظهر نمايندگاني که موبايل هايشان را تحويل گرفتند و از درهاي آهني آنجا بيرون آمدند، گويا ترجيح دادند موبايل هايشان همچنان خاموش بماند تا مجبور نشوند پاسخگوي خبرنگاران باشند که همگي به دنبال شنيدن «تازه ترين خبرها» از گمشدگان هستند.در حالي مجلسي ها به در بسته برخورد کردند که حسن سبحاني نيا نايب رئيس کميسيون امنيت ملي مجلس چند ساعت قبل در جمع خبرنگاران پارلماني با لبخند مي گفت؛ «نگران نباشيد. اين بار با تاييد آيت الله شاهرودي و قاضي مرتضوي براي بازديد رسمي مي رويم.» حتي همان لحظاتي که «داوران» به اوين رفته بودند، آوايي رئيس دادگستري کل کشور و قاضي مرتضوي رئيس دادگستري تهران به مجلس آمده بودند تا گزارش دهند. در همين حال گرچه کاظم جلالي ديروز بعدازظهر اعلام کرد 140 زنداني سياسي با وساطت آنها آزاد شدند اما 150 زنداني سياسي همچنان در اوين باقي ماندند. او در عين حال عنوان کرد هيچ کدام از چهره هاي مطرح سياسي بازداشت شده نه در ميان آزادشدگان بوده و نه در ميان زندانيان باقي مانده اند تا به اين گونه ابهامات همچنان باقي بماند که چرا در بازديد نمايندگان مجلس، از چهره هايي که بي اطلاعي از آنها نگراني آفريده، خبري حاصل نشده است. البته جلالي باز هم تاکيد کرد نگراني جايي ندارد و قرار است با رافت اسلامي سرنوشت بسياري از زنداني ها مشخص شود. کهريزک تعطيل شد با اين حال ديروز ظهر قبل از اينکه خودروهاي اعضاي کميسيون امنيت به سمت شمال غرب تهران حرکت کنند، روايت ها بسيار متفاوت بود. در حالي که روز دوشنبه چند نماينده مجلس سعي کردند با تکذيب خبر «اعتماد» مبني بر باز شدن درهاي اوين و رجايي شهر به روي نمايندگان اين بازديدها را يک امر معمول روايت کنند اما باز هم ديروز در راهروهاي مجلس کاظم جلالي سخنگوي کميسيون امنيت ملي خبر داد بازداشتگاهي که مقام معظم رهبري دستور تعطيلي آن را صادر کرده، کهريزک بوده است. در حالي که جلالي در پاسخ به اينکه سرنوشت بازداشتي هاي کهريزک مشخص نيست و مجلس قصد پيگيري ندارد، گفته ديگر در اين باره «نمي توانند کاري کنند» چون کهريزک تعطيل است و به همين دليل «از دستور کار خارج مي شود». توکلي؛ قاتلان چه کساني هستند با تمام اين اوصاف باز هم افکار عمومي و فعالان سياسي اميدوار هستند چرا که معتقدند دستور تعطيلي کهريزک يک «اتفاق بزرگ» بوده و بسياري از نگراني ها را پايان داده است تا آنجا که احمد توکلي هم عنوان کرده در اين حوادث تيراندازي شد و عده يي به قتل رسيدند که بايد معلوم شود تيراندازان و قاتلان مردم چه کساني هستند؟ آيا ضابطان دادگستري بودند؟ آيا مقصر بودند؟ قاصر بودند؟ يا افرادي غير از آنان بودند؟ افرادي پس از بازداشت بر اثر ضرب و شتم جان باخته اند که در مورد دو نفر از آنان يکي از مسوولان اعلام کرد اين افراد مننژيت داشتند از اين رو اين ادعا بايد بررسي شده و اگر ظلمي واقع شده حتماً ظالمان شناسايي و مجازات شوند.توکلي حتي گفته است فردي که بازداشت مي شود، حتي اگر مجرم بوده و حين ارتکاب جرم، به طور مثال اغتشاشگر بوده باشد يا حين آتش زدن محلي نيز بوده باشد، پس از بازداشت از تعرض مصون است تا دادگاه تکليف او را مشخص کند، چه رسد به شهروندان معترضي که از اغتشاشگري مبرا بودند يا افرادي که بدون هيچ دخالتي و صرفاً تصادفي بازداشت شده اند.نماينده مردم تهران حتي خواستار روشن شدن تکليف علت حوادث کوي دانشگاه تهران و اصفهان و مجتمع هاي مسکوني شده است.توکلي در گفت وگو با ايسنا درباره شخصيت هاي سياسي بازداشت شده نيز گفت؛ بايد حکم اصل 32 قانون اساسي که تامين مقدمات محاکمه در اسرع وقت است، براي شخصيت هاي سياسي دستگير شده فراهم شود و اينکه گفته مي شود اين افراد نتوانسته اند وکيل بگيرند، هيات بررسي کننده بايد بررسي کند که اين حق آنان تضييع نشود و تکليف آنان را هر چه سريع تر روشن کند.اين طور که توکلي مي گويد بايد همچنان منتظر ماند و ديد چه سرنوشتي براي فعالان سياسي رقم خواهد خورد و آيا آنها جزء «استثنا»هايي هستند که همچنان قرار است اطلاعاتي از آنها مخابره نشود؟ |
لحظه به لحظه با پیکار دلیرانه جنبش مردمی - ۳۸
لحظه به لحظه با پیکار دلیرانه جنبش مردمی - ۳۷
لحظه به لحظه با پیکار دلیرانه جنبش مردمی - ۳۷ * با عدم مخالفت رسمی و کتبی وزارت کشور، برنامهی مصلا قطعی شد: چهلم شهدای جنبش سبز ایران، پنجشنبه ساعت 6 بعدازظهر * آیتالله بیات: مسئولیت خونها با کسانی است که رای اکثریت را ندیده گرفتهاند * وقایع کهریزک، جنایت علیه بشریت * انتقال نبوی، تاج زاده، حجاریان و عربسرخی به زندان 66 سپاه * اعلام حمايت ائتلاف بین المللی زنان مدافع حقوق بشر از مادران عزادار با عدم مخالفت رسمی و کتبی وزارت کشور، برنامهی مصلا قطعی شد: چهلم شهدای جنبش سبز ایران، پنجشنبه ساعت 6 بعدازظهر در پی درخواست سه روز قبل موسوی و کروبی برای برگزاری مراسم چهلم شهدای جنبش سبز و با توجه به عدم مخالفت رسمی و مکتوب وزارت کشور با این درخواست تا 48 ساعت قبل از زمان انجام مراسم، «موج سبز آزادی» مطلع شده که برگزاری این برنامه قطعی شده و بدین ترتیب سبزپوشان برای زنده نگه داشتن نام و یاد شهدای حوادث اخیر از ساعت 18 روز پنجشنبه 8 مرداد در محل مصلای تهران حضور خواهند یافت. به گزارش «موج سبز آزادی» اگرچه کسب مجوز برای برگزاری مراسم ختم و یادبود تاکنون سابقه نداشته و هیچ الزام قانونی نیز ندارد، با این حال میرحسین موسوی و مهدی کروبی روز یکشنبه قصد خود برای برگزاری این مراسم را به وزارت کشور اطلاع دادند تا هیچ بهانهای برای عدم حفظ امنیت شرکتکنندگان در آن، باقی نماند. بر اساس این گزارش، تا این لحظه که کمتر از 48 ساعت به زمان تعیین شده برای این مراسم فرصت باقی است، هنوز وزارت کشور هیچ پاسخ کتبی به نامه موسوی و کروبی نداده است و به نظر میرسد مقامات دولتی قصد دارند به جای ایفای وظیفهی قانونی خود در صدور مجوز برای تجمعات و راهپیماییها، با اقدامات ایذایی از برگزاری مراسم چهلم شهدا جلوگیری کنند؛ اقداماتی از از قبیل تلاش برای انصراف این دو چهرهی سیاسی از برگزاری مراسم مذکور یا تهدید نزدیکان آنها به تبعات امنیتی حضور مردم در مصلا و اطراف آن. با این حال آنطور که شنیده شده، موسوی و کروبی برای برگزاری این مراسم مصمم هستند و بعید نیست که به زودی این تصمیم خود را به طور رسمی نیز اعلام کنند. در این شرایط، مسئولان دولتی نیز به خاطر برخی ملاحظات فعلا قصد ندارند به طور رسمی با برگزاری مراسم چهلم شهدا مخالفت کند، چرا که میدانند در این صورت مسئولیت جلوگیری از برگزاری مراسم برای کشته شدگان به گردن دولت میافتد. از این رو یک مدیرکل این وزارتخانه، یعنی مقام رده چندم آن را مامور کردهاند تا مصاحبه کند و بگوید در روزهای اخیر برای هیچ گروه سیاسی مجوز تجمع صادر نشده است. هرچند این مقام دولتی هم نتوانسته پنهان کند که طبق عرف جامعه، مراسم ترحیم نیاز به مجوز ندارد و بدین ترتیب در عمل به حق مردم برای برگزاری مراسم چهلم شهدا در مصلا اعتراف کرده است. گفتنی است برخی فعالان سیاسی در سایتهای اینترنتی توصیه کردهاند که علاقهمندان با نمادهای سبز و سیاه در این مراسم شرکت کنند و پوسترها و عکسهای شهدا را نیز به همراه داشته باشند. «موج سبز آزادی» همچنین مطلع شده که در صورت باز نشدن درهای مصلای تهران در عصر فردا، شرکتکنندگان در مراسم چهلم شهدا قرار است در خیابان شهید بهشتی (عباسآباد) بر روی زمین بنشینند و با حضور خود، همراه با سکوت و قرائت قرآن و روشن کردن شمع، یاد شهدای جنبش سبز را گرامی بدارند. آیتالله بیات: مسئولیت خونها با کسانی است که رای اکثریت را ندیده گرفتهاند متن کامل پاسخ آیتالله بیات زنجانی به سران اصلاحطلبان به شرح زیر است: بسم اللّه الرّحمن الرّحیم إنا لله و إنّا الیه راجعون برادران انقلابی و ارجمند حجج اسلام والمسلمین کروبی، خاتمی و مهندس موسوی، دوستان انقلابی و فعالان سیاسی، سلام علیکم؛ بسیاری از شما عزیزان پیشروان همان انقلاب اسلامی هستید که میخواست با رهبری امام امّت(ره)، باری از دوش مردم بردارد، حقّی را استیفاء کند و قانونی را با استناد به کتاب خدا و مصالح مردم حاکم سازد. برای همین هم نظام جمهوری اسلامی را برقرار کردیم تا دیگر در این کشور شاهد دینسوزی، خونریزی و مردم ستیزی نباشیم. اما امروز شاهد وقایع تأسف باری به نام این نظام و تحت کلمهی عالیهی الله آن هستیم که دل همهی علاقهمندان به امام و انقلاب اسلامی را به درد میآورد. برادران ارجمند، در وقایع اخیر سه دسته موضع در این کشور شکل گرفته است: 1. کسانی که در حرکتهای غیرقانونی اخیر اعم از استخلافها، بازداشتها و حرمت شکنیها به هر نام و به هر نحو مسبِّب یا مباشر بودهاند یا به توجیه این رفتارها پرداختهاند، 2. عموم و به ویژه خواصّی که در برابر این حرکتها به هر دلیل سکوت کردهاند، 3. کسانی که مسبِّبان و مباشران این حرکات را به هر نحو و به هر وسیلهای، با رعایت شرایط نهی از منکر، تذکّر داده و نهی کردهاند. بر آحاد دلسوزان نظام، اهالی سیاست و مدیران نظام اعم از قاضی و عامی است که صراحتاً صف خود را از دستهی اول جدا سازند، از آنها برائت بجویند و حتّیالإمکان در حدّ وسع خود در صف سوّم به اقدام قانونی یا نهی از منکر بپردازند. امروز شما و دیگر آگاهان سیاسی چپ و راست هم باید خود را پیشرو نهی از منکر بزرگی بدانید که ناتمام گذاشتن یا ذرّهای تردید در آن منجر به غلبهی منکر بر معروف در این کشور خواهد شد. این تکلیفی شرعی، عقلانی و عُقلایی است. در این فضا و شرایط هم که عدهای بر حسب احساس تکلیف به نهی از منکر بپردازند و از راههای قانونی در صدد استیفای حقوق خود و آرائشان برآیند، اگر قطرهای خون از آنها بر زمین ریخته شود، مسئولیت آن بر عهدهی همان کسانی است که با نادیده گرفتن آراء اکثریّت، چنین التهاباتی را موجب شدهاند و همواره خود را فراتر از آن دانستهاند که درصدد جبران آن برآیند. هنگامی که رأی مردم نادیده گرفته شود، افرادی از جمله تعدادی از دلسوزان و شخصیتهای انقلابی را بدون تفهیم اتّهام و تشریفات قانونی در اماکن نامعلوم بازداشت کنند، خون کسی بدون حضور در محکمهی قاضی عادلی ریخته شود و حرمت شهروندی هتک گردد، چارهای جز امر به معروف و نهی از منکر نمیماند. اگر چنین نشود و همگان به ویژه فعّالان سیاسی نهی از این قبیل منکرات فزاینده را ترک کنند، خواهیم دید که به زودی همان سرنوشتی که امیرالمؤمنین(سلام الله علیه)در وصیّت نامهی خویش برای امّت اسلامی پیش بینی کردهاند، تحقق خواهد یافت که: «امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید که در آن صورت بدترین شما بر شما مسلّط خواهند شد و دعاهایتان هم مستجاب نخواهد شد». والسّلام علی من إتّبع الهدی قم- پنجم مرداد ماه 1388، مصادف با چهارم شعبان المعظّم 1430 اسدالله بیات زنجانی وقایع کهریزک، جنایت علیه بشریت گزارش ویژه «موج سبز آزادی» از وضعیت فجیع بازداشتگاهها در شرایطی که وضعیت بازداشت شدگان باعث نگرانی بخش عمدهای از جامعه شده و وجود بازداشتگاههای غیرقانونی حتی به تایید رهبر نظام هم رسیده است، «موج سبز آزادی» گزارشهای تکاندهندهای را از برخی افراد آزاد شده از زندان و منابع دیگر دریافت کرده که نشاندهندهی وضعیت فاجعهبار و غیر انسانی حاکم بر بازداشتگاهها و زندانهای قانونی و غیرقانونی است. بر اساس گزارش رسیده به «موج سبز آزادی» یک خانم محجبه که در روزهای تبلیغات انتخاباتی با خودروی شخصی خود اقدام به پخش سیدی «نود سیاسی» میکرده، به همین خاطر پس از انتخابات شناسایی و در منزل خود بازداشت میشود. وی خبر داده که در مدت بازداشت، بارها مورد ضرب و شتم مأموران مرد قرار گرفته، بازجوها مرتبا با الفاظ رکیک و ناسزا به توهین و تحقیر وی میپرداختهاند و حتی مإموران مرد موهای او را میکشیده و دائما با تماس بدنی، او را مورد آزار قرار میدادهاند تا اعتراف کند که با برخی چهرههای سیاسی، رابطهی نامشروع داشته است. این گزارش حاکی است وی پیش از آزادی مجبور شده نوشتهای را امضا کند مبنی بر اینکه در زندان با وی هیچگونه بدرفتاری نشده و حتی هفتهای دو بار هم در زندان چلوکباب خورده است! گزارش دیگری که یکی از بازداشت شدگان هفته اول پس از انتخابات، پس از آزادی در اختیار «موج سبز آزادی» قرار داده، حاکی است که به محض انتقال وی به پاسگاه کلانتری و در ابتدای ورود به این پاسگاه، وی و دیگر بازداشت شدگان به شدت کتک خوردهاند. او همچنین یکی از شکنجههای تحقیرآمیز صورت گرفته را اینگونه توصیف کرده که: بازداشتیها را در کف توالت پاسگاه میخواباندند، سربازی پایش را پشت گردنشان میگذاشت و آنها را مجبور به لیس زدن توالت میکرد. وی همچنین فاش کرده که در یک مورد که سربازی از این کار امتناع کرده، مورد ضرب و شتم مافوقش قرار گرفته و سپس او هم بازداشت شده است. وی در عین حال خبر داده که از همان روزهای ابتدایی، در حین کتک زدن بازداشتیها، مرتبا در پاسگاه فحشهای رکیک به هاشمی و خاتمی و موسوی میدادهاند. موضوع دیگری که در دو روز اخیر و به دنبال شهادت فرزند یکی از مسئولان دولت نهم به رسانهها درز کرده، ابتلای احتمالی برخی بازداشت شدگان به بیماری مننژیت است؛ طوری که ابتدا سردار علایی در یادداشت خود فاش کرد که وزیر بهداشت از توزیع گسترده و البته دیرهنگام واکسن مننژیت در زندانها و بازداشتگاهها خبر داده، سپس مدیرکل زندانهای قوه قضاییه تایید کرده که تنها در اوین به 4000 زندانی واکنس مننژیت تزریق شده و دست آخر سخنگوی کمیسیون امنیت ملی خبر داده که سعید مرتضوی در جلسهی این کمیسیون ادعا کرده محمد کامرانی و محسن روحالامینی به علت ابتلا به بیماری مننژیت درگذشتهاند. در این باره، یک پزشک متخصص که نخواست نامش فاش شود، در گفتوگو با «موج سبز آزادی» از رسانهها و نمایندگان مجلس خواست وزیر بهداشت تا در صورت صحت این ادعا، نوع مننژیت این دو زندانی را اعلام کند. وی هشدار داد که اگر مننژیت این دو شهید از نوع Meningococcal باشد، خطر بزرگی دستگیرشدگان و حتی مردم را تهدید میکند و باید سریعا نسبت به واکسینه کردن مردم و توزیع داروهای آنتیبیوتیک و پیشگیری (Prophylaxis) اقدام شود. همچنین در گزارش دیگری که از سوی نزدیکان یک جوان بازداشت شده به «موج سبز آزادی» رسیده، تصریح شده که این جوان که به تازگی آزاد شده و جرم وی بازگشت از لندن بوده! از لحاظ روحی چنان وضعیت اسفناکی دارد که برای جلوگیری از خودکشی، او را در منزل به تخت بستهاند. اما تکاندهندهترین گزارشها در این میان به بازداشتگاه غیرقانونی کهریزک اختصاص دارد که بر اساس گزارشهای موثق و متعدد، تحت نظارت مستقیم سردار رادان قائممقام فرمانده نیروی انتظامی کل کشور اداره میشود و فضایی یکسره قرون وسطایی بر آن حاکم است. شاهدان عینی و بازداشتیهای آزاد شده از کهریزک، وضعیت این بازداشتگاه غیر قانونی را اینگونه توصیف میکنند: در یک سولهی 200 متری بدون وجود دستگاههای تهویهی هوا، چندین معتاد کراکی که امیدی به زنده ماندن آنها نیست و بدنهایشان کرم گرفته، دراز به دراز بر روی زمین افتادهاند؛ و در کنار آنها، بازداشت شدگان نگهداری میشوند. بازداشتشدهها حدود 100 نفرند که به این محیط غیر بهداشتی با هوای نامطبوع منتقل شدهاند. آنها صف می کشند تا بتوانند از زیر در، ولو برای دقیقهای از هوای بیرون تنفس کنند. هر روز صبح سردار رادان به این محل سرکشی میکند و خود شخصا هر روز چند نفر از بازداشت شدگان را مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار میدهد. بهترین ابزار شکنجه در دست رادان، شلنگ است. وقتی صبح هر روز صدای هلیکوپتر میآید، بچهها به خود میلرزند و میفهمند که رادان آمده. یکی از بازداشتیها در اثر برخورد باتوم به سرش، کم کم بینایی خود را از دست داد؛ ولی با وجود اطلاع شکنجهگران کهریزک از وضعیت وی، او را از این محل غیر بهداشتی خارج نکردند. دو روز قبل از آزادی، بازداشتشدهها به اوین منتقل میشوند و فردی که بینایی خود را از دست داده بود، در اتوبوسی که به سمت اوین در حرکت بود، بر روی پای یکی دیگر از بازداشت شدگان جان میسپارد. از دیگر شکنجهها در کهریزک آن است که بدنها را خیس میکنند و بعد با شلنگ و سیم، بازداشتشدهها را کتک میزنند تا درد تا عمق جان آنها نفوذ کند. و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون انتقال نبوی، تاج زاده، حجاریان و عربسرخی به زندان 66 سپاه گزارش «موج سبز آزادی» از آخرین وضعیت سران زندانی سازمان مجاهدین انقلاب جدیدترین گزارشهای رسیده از نگرانی جدی دربارهی وضعیت اعضای ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران حکایت دارد و از انتقال سران این سازمان به یکی از زندانهای سپاه و سپرده شدن بازجویی از آنها به یک تیم جدید زیر نظر نماینده رهبری در حفاظت اطلاعات سپاه خبر میدهد. بر اساس گزارش رسیده به «موج سبز آزادی» بهزاد نبوی، از سران سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، از زندان اوین خارج و به بازداشتگاه شصت و شش سپاه منتقل شده است. این گزارش حاکی است مصطفی تاج زاده نیز پس از آنکه به علت شدت برخورد ضربات کابل بر پشتش، کلیههایش دچار مشکل شده و در بیمارستان شهید مدرس تهران مورد مداوا قرار گرفته است، از بیمارستان مدرس به زندان شصت و شش سپاه منتقل شده است. پیش از این هم خبر رسیده بود که مصطفی تاج زاده دیسک گردن و کمرش مشکل پیدا کرده است. به گزارش «موج سبز آزادی» فیضالله عربسرخی نیز که پیش از اين در بازداشتگاهی در خیابان فرشته تهران (که اطلاعات سپاه پاسداران به تازگی آن را تاسیس کرده) نگهداری میشده، به بازداشتگاه شصت و شش منتقل شده است. این گزارش همچنین حاکی است سعید حجاریان از جمله دیگر بازداشت شدگان نیز، طبق اظهارات دخترش، ظاهرا دچار بیماری یرقان شده است. از محل نگهداری حجاریان اطلاعی در دست نیست، اما اخبار تایید نشدهای وجود دارد مبنی بر اینکه سعید حجاریان در هفتهی گذشته تحت تدابیر شدید حفاظتی در بیمارستان نیروی هوایی دیده شده است. بدین ترتیب، با توجه به قرار گرفتن بیمارستان نیروی هوایی در اتوبان تختی و در نزدیکی بازداشتگاه شصت و شش، این احتمال وجود دارد که او نیز در همان بازداشتگاه نگهداری میشود. بر اساس گزارش تایید شدهی «موج سبز آزادی» سران سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران هماکنون همگی در اختیار اطلاعات سپاه پاسداران هستند و تیم بازجویی مشخصی هماکنون در بازداشتگاه شصت و شش مشغول کار تخلیه اطلاعاتی و القای موارد خواسته شده به این چهار فعال سیاسی زندانی هستند. گفتنی است مسئولیت سرپرستی تیم بازجویی این چهار تن با حجتالاسلام ا. س است که از نمایندگان رهبری در سازمان حفاظت اطلاعات سپاه، از جمله اعضای هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات و نیز عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز است. این فرد از برخی مقامات بالا ماموریت گرفته تا به هر شکل ممکن از این چهار نفر اقرار کتبی و ویدئویی بگيرد. برخی نزدیکان این چهار فعال سیاسی با توجه به خصومت دیرینهای که برخی چهرههای جامعهی روحانیت و دیگر سران اصولگرا با هر چهار نفر این بازداشت شدگان داشته و دارند، نسبت به جان آنها احساس خطر میکنند. به عقیدهی ایشان، با توجه به فضای سیاسی- امنیتی حاکم بر تیم بازجویی، به نظر میرسد آنها در صدد آناند که با القای مطالب مورد نظرشان به افراد فوق، راه را برای محاکمهی قضایی آنها و صدور اشد مجازات و حکم زندان طویلالمدت برای این چهار تن هموار كند. بیانیه همبستگی به مناسبت روز جهانی اقدام برای حقوق بشر ایران – سوم مرداد ماه 1388 - توسط ائتلاف بین المللی زنان مدافع حقوق بشر اعضای ائتلاف بین المللی زنان مدافع حقوق بشر به مناسبت روز جهانی اقدام برای حقوق بشر در ایران، همبستگی خود را با جامعه مدنی در ایران ابراز می کند که در مبارزاتشان از مسئولین نظام می خواهند که حقوق زنان و حقوق بشر مردم ایران را رعایت کنند. این حقوق هم در قانون اساسی ایران و هم در پیمان های بین المللی حقوق بشر که ایران از امضا کنندگان آنهاست، تضمین شده است. ائتلاف بین المللی زنان مدافع حقوق بشربا شدت گرفتن اعتراضات برعلیه نتیجه اعلام شده انتخابات ریاست جمهوری، بیشتر نگران سلامت و امنیت زنان مدافع حقوق بشر می شود که بخاطر اقدام های جسورانه در ترویج حقوق زن و آزادی های بنیادین بطور خودسرانه بازداشت شده اند و همچنان در بازداشت بسر می برند. مدافعان حقوق زن که در بازداشت بسر می برند عبارتند از: شادی صدر، وکیل حقوق بشر، روزنامه نگار و مروج سرشناس حقوق زن که در روز 26 تیرماه ربوده شد و سپس بطور خشونت آمیزی بازداشت شد. ژیلا بنی یعقوب؛ از فعالان حقوق بشر زنان و روزنامه نگاری که به همراه همسرش؛ بهمن امویی که او هم یک فعال حقوق زن و روزنامه نگار است، در روز 30 خرداد بازداشت شد. شیوا نظر آهاری؛ فعال حقوق بشر و حقوق زن، و وب لاگ نویس، در روز 24 خرداد ماه بازداشت شد. مهسا امرآبادی؛ روزنامه نگار و از حامیان حقوق بشر زنان، در منزل خود در تاریخ 24 خرداد ماه بازداشت شد. مهسا باردار است و همسر او؛ مسعود باستانی، روزنامه نگاری است که در تاریخ 14 تیرماه زمانی که برای پیگیری وضعیت مهسا به دادگاه انقلاب رفته بود، بازداشت شد. هنگامه شهیدی؛ روزنامه نگار و فعال حقوق مدنی در تاریخ 28 خرداد ماه بازداشت شد. زهرا توحیدی؛ فعال دانشجویی که در منزل خود در تاریخ 28 خرداد ماه به همراه همسرش بازداشت شد. سمیه توحید لو؛ دانشجوی دوره دکترا، وب لاگ نویس و عضو کمپین موسوی در تاریخ 24 خرداد ماه بازداشت شد. ائتلاف بین المللی زنان مدافع حقوق بشر نگران دستگیری ها و بازداشت های خودسرانه زنان ایرانی مدافع حقوق بشر بویژه این هفت نفر است. اعضای ائتلاف بین المللی همچنین نگران تعداد دیگری از بازداشت شدگانی است که احتمالا بازداشت خودسرانه آنها به مشارکت آنها در کمپین علیه قوانین تبعیض آمیز و دفاع مسالمت آمیز شان از حقوق بشر زنان مربوط می شود. کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گزارش یک شاهد عینی را از نقش رهبری زنان نقل کرده است که در آن زنان برای حفاظت از کسانی که مورد حمله قرار می گرفتند، روبروی نیروهای دولتی می ایستادند و مقاومت می کردند. این شاهد عینی گزارش داده بود که "آنچه که در این اعتراض برخلاف اعتراضات قبلی بارز بود این بود که مردم در برابر حملات فرار نمی کردند و با هم می ماندند. بخصوص زنان در برابر نیروهای امنیتی واکنش نشان می دادند و می گفتند “چرا ما باید فرار کنیم؟ این مملکت ماست، این سرزمین ماست، ما را نمی توانید از سرزمین خودمان بیرون کنید. این پیاده روها، پیاده روهای ماست. شما کی هستند که به ما می گید که برویم، ما نخواهیم رفت." ائتلاف بین المللی زنان مدافع حقوق بشر، تلاش های "کمیته مادران صلح" و "مادران عزادار"را ارج می گذارد و از فعالیت های آن ها حمایت می کند. اعضای این کمیته ها، در راهپیمایی ها، مردم را در مقابل حملات حفاظت می کنند و به احترام فعالانی که فرزندان آنها کشته، بازداشت و یا ناپدید شده اند، اعتراضات مسالمت آمیز توام با سکوت را در روزهای شنبه هر هفته سازماندهی می کنند. در تیرماه، در اعتراضات مسالمت آمیز مادران عزادار تعدادی از آنها بازداشت شدند و بعد از دو تا سه روز همگی آنها آزاد شدند. زنان مدافع حقوق بشر در خط مقدم دفاع از حقوق بشر قرار گرفته اند و سزاوار برخوردای از حقوق تعریف شده خود در بیانیه مدافعان حقوق بشر سازمان ملل و حقوق تضمین شده در میثاق بین المللی حقوق سیاسی مدنی هستند که ایران از امضاء کنندگان این پیمان هاست. نقض مداوم سرکوبگرانه حقوق بشر تضمین شده بین المللی و افزایش خشونت بدست ماموران دولتی که در جریان آن حداقل 4000 نفر دستگیر و صدها نفر مورد ضرب و شتم قرار گرفته و تعداد نامشخصی کشته و ناپدید شده اند، باعث نگرانی عمیق ائتلاف بین المللی زنان مدافع حقوق بشر شده است، بطوری که اگر جریان سیاسی بوجود آمده با رعایت کامل حقوق و آزادی های مردم ایران حل نشود، تعداد بیشتری از زنان مدافع حقوق بشر و سایر مدافعان در معرض خطر قرار خواهند گرفت. در روز جهانی اقدام برای حقوق بشر در ایران، اعضای ائتلاف بین المللی زنان مدافع حقوق بشر با بیان خواسته های ذیل به جامعه بین المللی حقوق بشر می پیوند: 1) آزادی فوری و بی قید و شرط شادی صدر، مهسا امرآبادی، ژیلا بنی یعقوب، شیوا نظر آهاری، زهرا توحیدی، هنگامه شهیدی، سمیه توحید لو، و سایر زنان مدافع حقوق بشر و همه زندانیان سیاسی و عقیدتی که در برگیرنده دانشجویان، روزنامه نگاران و فعالان جامعه مدنی است. 2) دبیر کل سازمان ملل متحد باید فورا هئیتی را برای تحقیق در باره سرنوشت زندانیان و ناپدید شدگان به ایران بفرستد. 3) به خشونت مورد حمایت دولتی پایان داده شود و دولت و ماموران آن باید پاسخگوی جنایاتی باشند که مرتکب شده اند. 4) آزادی تجمع، آزادی بیان و آزادی مطبوعات همانگونه که در قانون اساسی ایران تضمین شده است و از الزامات ایران در پیمان های بین المللی ای است که ایران از امضاء کنندگان آنهاست، باید تامین شود. |
!ابعاد هولناک جنایت در زندان های رژیم ولایت فقیه
ابعاد هولناک جنایت در زندان های رژیم ولایت فقیه! آزادی زندانیان سیاسی، معرفی طراحان و مجریان کشتار در خیابان ها و جنایت در زندان ها جزء جدایی ناپذیر مبارزه برای برکناری دولت کودتا است. در اوضاع حساس کنونی، وظیفه همه نیروها و احزاب مترقی و آزادیخواه مبارزه و سازماندهی امکانات تبلیغاتی و سیاسی برای فشار به کودتاچیان برای روشن شدن ابعاد فجایع هولناک اخیر است. این اقدام گامی مهم در راستای تقویت جنبش مردمی برای نیل به آزادی و عدالت و مقابله با دولت برآمده از کودتا است. پس از آنکه، در روزهای اخیر نام و مشخصات تعدادی از کسانی که در طول زمان بازداشت در اثر جراحات وارده وشکنجه های جسمی جان خود را از دست داده اند، انتشار یافت، خبرهایی نیز مبنی بر وضعیت سخت و ناگوار بازداشتگاه ها در جامعه رواج پیدا کرد، علی خامنه ای دستور تعطیلی بازداشت کهریزک را صادر نمود. سعید جلیلی نماینده ولی فقیه در شورای عالی امنیت ملی در این باره یادآور شد، "این بازداشتگاه استانداردهای لازم برای حفظ حقوق متهمین را نداشت..." همچنین در روزهای گذشته با روشن شدن چگونگی مرگ فرزند یکی از مسئولان ستاد انتخاباتی محسن رضایی، ابعاد تازه ای از اوضاع حاکم بر زندان و بازداشتگاه های رژیم افشا گردید و برنگرانی صدها خانواده که عزیزانشان در جریان مبارزه و مقاومت بر ضد کودتا دستگیر و روانه زندان شده و اکنون خبری از آنها در دست نیست را برانگیخته است. در این باره برای آنکه به ژرفای رفتار سبعانه کودتاچیان پی ببریم، توجه به یادداشت حسین علایی یکی از فرماندهان سابق سپاه ضرور است. وی در باره محسن روح الامینی که در زندان و براثر شکنجه و نبود امکانات اولیه بهداشتی و پزشکی جان باخته از جمله می نویسد: "محسن را روز پنجشنبه 18 تیرماه، افراد لباس شخصی دستگیر و او را به همراه جمعی دیگر از جوانان دستگیر شده، به ساختمان نیروی انتظامی بزرگ... برده و صبح روز جمعه 19 تیرماه آن ها را با اتوبوس به دو مقصد زندان اوین و اردوگاه کهریزک منتقل می نمایند... (پدرمحسن) گفت: من از روز دستگیری وی به هر کجا مراجعه کردم، پاسخی به من ندادند. نیروی انتظامی، سپاه، وزارت اطلاعات و قوه قضاییه هر کدام از خود سلب مسئولیت می کردند... به هر کجا سرمی زدم، با دیوار بلندی از ناامیدی روبه رو می شدم. تا این که دلالی پیدا شد و گفت اگر چهار میلیون تومان به من بپردازید، ترتیب ملاقات شما را با فرزندتان می دهم... تا اینکه چند روز بعد فردی به دفتر کار من زنگ زد و به من گفت شما که از مسئولین هستید و دارای پاسپورت سبز می باشید، چرا سراغ پسرتان را نمی گیرید، گفتم من دوهفته است که به دنبال او هستم و هیچ کس از وی خبری نمی دهد. او گفت: به شما تسلیت عرض می کنم، من فکر کردم می خواهد بلوف زند و من را بترساند... مشخص شد که فرزندم را وقتی که گرفته اند، مورد ضرب و شتم شدید قرارداده و او را مجروح کرده اند. جنازه اش را که دیدم، متوجه شدم که دهانش را خرد کرده اند و وی را به شدت کتک زده و زیر شکنجه کشته اند. با عنایت مسئولین (خوب توجه کنید عنایت مسئولین) پرونده پزشکی او را مطالعه کردم. محل فوت او را لاک گرفته بودند. مشخص شد که بعد از مجروح شدن، به او نرسیده اند تا خون او عفونی شده و دچار تب شدید بالای 40 درجه گردیده و از شدت تب، دچار بیماری مننژیت شده است... از ما تعهد گرفتند که شکایتی از کسی نداریم... دیشب آقای لنکرانی وزیر بهداشت برای تسلیت به منزل ما آمده بود، می گفت به خاطرمبارزه با بیماری های عفونی و مننژیت در زندان ها، ظرف این چند روز بیش از 2 هزار آمپول پنی سیلین بسیار قوی و آمپول های ضد مننژیت به زندان های تهران فرستاده ایم، با گفتن این جمله نگران وضعیت سلامت سایر زندانیان سیاسی شدم..." چنین است وضعیت یکی از مسئولان رژیم و وابستگان حاکمیت، با در نظر گرفتن آنچه مورد اشاره قرار گرفت، می توان وضع هزاران خانواده که مردم عادی کشور هستند و از "عنایت مسئولین" محروم را تشخیص داد. وقتی با یکی از وابستگان حکومت چنین رفتار می کنند، وای برمردم بی پناه که جوانان برومند آنان اسیر چنگال مشتی جنایتکار شده و هیچ فریاد رسی هم ندارند. در زندان ها و بازداشتگاه های رسمی و موقت و غیررسمی وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه پاسداران فاجعه ای رخ داده که رژیم از انتشار آن می هراسد. فقط کافی است به نامه کروبی خطاب به وزیر قبلی اطلاعات -اژه ای- اشاره کرد، کروبی نوشته بود: "اینک سیستم اطلاعاتی و امنیتی کشور به غیر شفاف ترین و مخوف ترین ابزار برای سرکوب مردم تبدیل شده است... دستگاه اطلاعات و امنیت با فراموش کردن مصلحت عمومی جامعه چنان عمل می کند که به سختی می توان از آن دفاع کرد... جوانان بی گناه ایرانی را تنها به جرم اعتراض به انتخاباتی که نتیجه اش را قانونی و مشروع نمی دانند تحت عنوان نیروی امنیتی و اطلاعاتی در خیابان ها کتک زده و آغشته به خون به زندان ها منتقل کنند و ماه ها بلاتکلیفی را به آنان تحمیل کرده و خانواده ها را نگران سازند. آیا شما تاکنون به پشت درهای زندان اوین و دادسرای انقلاب رفته اید... من از شما می پرسم که آیا زندان در جمهوری اسلامی ایران تعریف مشخصی دارد و یا اینکه می توان مردم را در مسجد، مدرسه و زیرزمین ادارات و وزارتخانه ها بدون آنکه خانواده هایشان و وکلای مدافع و حتی دستگاه قضایی در جریان باشند، روزها نگه داشته و شکنجه روحی کرد؟... " رفتار خشن و غیر قانونی و کاملا وحشیانه کودتاچیان با مردم بی پناه و حق طلب که فقط اعتراضی مسالمت آمیز انجام داده اند، به خوبی از خلال نامه کروبی و یادداشت حسین علایی مشخص و واضح است. حقیقت این است که سطح و میزان وحشیگری سپاه، بسیج و لباس شخصی ها و واحدهایی از تیم های عملیاتی وزارت اطلاعات در مقابل مردم بی دفاع بویژه زنان و جوانان، جز جنایت نام دیگری ندارد. در زندان ها هم همین رفتار به دور از چشم افکار عمومی جریان داشته و دارد، ده ها جوان آزادیخواه و عدالت جو با خشونت در خیابان ها دستگیر و سپس در زندان زیر شکنجه به شهادت رسیده اند. شایعاتی درباره تعداد زیاد کشته شدگان در بازداشتگاه ها در ایران برسر زبان ها است، که قراین نشان می دهد، این گونه خبرها نمی تواند صرفا شایعه تلقی شود. بویژه اینکه میرحسین موسوی نیز در سخنان خود در جمع فرهنگیان و تشکل های معلمان ایران، 5 مرداد ماه به این موضوع اشاره و اعلام داشت: "... مردم خود از راهی که آمده اند باز نخواهند گشت... مردم از چنین جنایت هایی نخواهند گذشت... حداقل جوانمردی این است که اگر اینها را کشته اید، آنها اذیت شده اند و زجر کشیده اند، لااقل جنازه های آنها را بدهید و به خانواده های آنها برسید، آن دسته از افرادی که شناخته شده نیستند چه؟ آنهایی که شهرستانی هستند چه می شوند؟... چرا مردم را تحقیر می کنید؟ مردم حق دارند از قبر فرزندان خود خبر داشته باشند... ". بنابر این موسوی نیز با نگرانی از ابعاد جنایات انجام پذیرفته در زندان ها برمساله تعداد شهدای مردم انگشت می گذارد. تجربه ثابت می کند، رژیم ولایت فقیه و کودتاچیان برای آنکه التهاب و واکنش جامعه را در قبال جنایت خود مهارکرده و از شکل گیری همدردی و اعتراض عمومی جلوگیری کنند، آمار شهدا را یکباره منتشر نخواهند ساخت و با تمهیداتی از جمله تحویل توام با تهدید پیکر شهدا به خانواده ها آن هم در فواصل زمانی مشخص و بصورت جدا و انفرادی که خانواده های داغدار نتوانند با یکدیگر مرتبط شده و حمایت اجتماعی مردم را کسب کنند. در جریان فاجعه ملی در سال 1367 با تمام تفاوتی که در فضای سیاسی جامعه امروز با آن زمان وجود دارد. همین روش از سوی رژیم اعمال شد. با این تفاوت که محل خاکسپاری شهدای فاجعه ملی هرگز به صورت رسمی به خانواده ها اعلام نگردید. اکنون کودتاچیان از همان روش استفاده می کنند. مردم ما به حق خواستار روشن شدن وضعیت هزاران بازداشت شده و نیز فعالان شناخته شده اصلاح طلب، روزنامه نگار و دگراندیش هستند. باید عاملان و آمران جنایت های اخیر شناسایی و به مردم معرفی و محاکمه ومجازات شوند. می باید بی درنگ همه دستگیر شدگان چه مردم عادی که در خیابان ها به چنگ کودتاچیان افتادند وچه فعالان سیاسی و اجتماعی دربند آزاد و به آغوش خانواده های خود بازگردند. آزادی زندانیان سیاسی، معرفی طراحان و مجریان کشتار در خیابان ها و جنایت در زندان ها جزء جدایی ناپذیر مبارزه برای برکناری دولت کودتا است. در اوضاع حساس کنونی، وظیفه همه نیروها و احزاب مترقی و آزادیخواه مبارزه و سازماندهی امکانات تبلیغاتی و سیاسی برای فشار به کودتاچیان برای روشن شدن ابعاد فجایع هولناک اخیر است. این اقدام گامی مهم در راستای تقویت جنبش مردمی برای نیل به آزادی و عدالت و مقابله با دولت برآمده از کودتا است. |
لحظه به لحظه با پیکار دلیرانه جنبش مردمی - ۳۶
لحظه به لحظه با پیکار دلیرانه جنبش مردمی - ۳۶ * ميرحسين موسوی: اگر سکوت کنيم همه ما را ويران میکنند!/چرا اینقدر مردم را آزار میدهید؟/آزادی کجاست؟ * اخذ تعهد کتبی از دانشجویان به دلیل گفتن الله اکبر * اطلاعات جدیدی دربارهی برخوردهای شرمآور با خانوادههای مظلوم شهدا: اینها جنازه را هم گروگان میگیرند * کودتا در وزارت اطلاعات * گزارش ديگری از تظاهرات شنبه در ميدان ونک ميرحسين موسوی: اعياد، فرصتی برای بروز خلاقيتهای نهضت سبز است، چرا اين قدر مردم را آزار میدهيد؟ آزادی کجاست؟ دوشنبه 5 مرداد 1388 قلم - ميرحسين موسوی با تبريک اعياد پيش رو، هر يک از اين فرصتها را به عنوان نعمتی دانست که خداوند برای نهضت سبز قرار داده است تا از آن خوب استفاده کند. به گزارش خبرنگار قلم نيوز، مهندس ميرحسين موسوی در ديدار با اعضای تشکلهای معلمان و فرهنگيان در انجمن اسلامی معلمان ايران با تبريک ماه شعبان و اعياد اين ماه، اين فرصتها را نعمتی برای نهضت سبزخواند تا از آن خوب استفاده کند و گفت: اين مهمترين مساله است که شبکه عظيم اجتماعی و سبزی که در سراسر کشور ايجاد شده است، اگر هوشيار باشد که هست، بايد از تمام اين مناسبتها با استفاده از خلاقيت خود استفاده کند. وی با اشاره به اينکه اين مناسبتها زياد هستند يادآور شد: ما میتوانيم هر روز برنامهای برای روشنگری و پيگيری اهداف بلند نهضت بزرگ سبز داشته باشيم. موسوی در ادامه درباره سخنان يکی از اعضای حاضر مبنی بر اينکه جريان حاکم بعد از انتخابات غافلگير شد و فقط تا زمان انتخابات برای خود برنامه ريزی کرده بود، گفت: فکر میکنم اين غافلگيری به چند هفته پيش از انتخابات برمیگردد زيرا تمام تلاش آنها در جهتی بود که مردم در انتخابات شرکت نکنند. وی با اشاره به عملکرد رسانه ملی و ديگر رسانههای دولتی نسبت به دورههای قبل رياستجمهوری، تلاش آنها را در جهت حضور عده قليلی در انتخابات دانست و بيان کرد: آنها فکر نمیکردند که در مدت کوتاهی چنين موج عظيمی ايجاد شود برای همين غافلگير شدند و طرحهايشان ناشيانه اجرا شد و خلل و فرج بسيار زيادی داشت و آنها قدرت مردم را به درستی تخمين نزدند و عمق جريان را به درستی درک نکردند. دليل برانگيختگی و حضور مردم در خيابانها را درک نکردند در نتيجه کشور و خودشان را با مشکل مواجه کردند. ميرحسين با بيان اينکه مطالبی که قبل از انتخابات، مطرح و بر آن تاکيد کرده است چيزی نبوده جز درخواستهای معمولی ذکر شده در قانون اساسی که مغفول مانده و کنار گذاشته شده بود افزود: ما بخشهای اندکی از قانون اساسی را اجرا کردهايم. قسمتی از آن را خواندهايم آن هم بر اساس منافع گروهی و جناحی و آن بخشی که به نفع ما نبوده، کنار گذاشتهايم. وی با بيان اينکه جز حقوق مصرح در قانون اساسی چيز ديگری نگفته است، بيان کرد: ما گفتيم شعار مردم در ابتدای انقلاب اين بود "در بهار آزادی جای شهدا خالی؟"، حرف ما اين است که اين آزادی کجاست؟ مگر مردم به خاطر اين آزادی به صحنه نيامدند و ۲۲ بهمن ۵۷ راهپيمايیهای ميليونی در سراسر کشور انجام نشد و شعار آزادی سر ندادند؟ مردم دنبال آزادی بودند، الان اين آزادی کجاست؟ موسوی با اشاره به مغفول ماندن بخشی از حقوق مردم و کرامت انسانی زنها، آزادی سخن، انديشه و گفتوگو و هويت ملی ما و طرح آنها در انتخابات بيان کرد: طبيعی است که اين سخنان از دل مردم برخاسته بود که به آنها بازگشت و موج ايجاد کرد و آينده اين حرکت هم بستگی به اين دارد که ما تا چه اندازه اين شعارها را ببينيم و پايبند به آنها بمانيم و حاضر باشيم هزينه اين پايبندی را بپذيريم. ميرحسين در ادامه درباره هويت ساختارشکنان گفت: متهم میکنند که شما ساختارشکن هستيد و از ساختارشکنی استفاده میکنيد، ما میخواهيم بگوييم ما دنبال ساختارهای واقعی برآمده از دل مردم و قانون اساسی هستيم. شما ساختارشکن هستيد. با بررسی جريانات يک نمونه از دستگيریها از ابتدا تا انتهای آن میتوانيد ببينيد چه کسانی ساختارشکن هستند. لزومی ندارد ما صدها جنايت و تيراندازی و لباس شخصی را ببينيم، فقط کافيست آقايان يک نمونه مثلا پرونده همين روح الامينی، اعرابی يا آقاسلطان را مورد بررسی قرار دهند، خواهند ديد که تا چه اندازه ساختارشکنی در مجموعه نظام صورت گرفته است و اين به آنچه ما از جمهوری اسلامی و نظام انتظار داشتيم، هيچ شباهتی ندارد. وی با بيان اينکه ما چنين نظامی را نمیخواستيم گفت: آيا ما نظامی را میخواستيم که افرادی شبانه بريزند و خانههای دانشجويان و مردم را ويران و ماشينهای آنها را تخريب کنند؟ و بعد همه ارگانهای موجود از وزارت اطلاعات تا بسيج بگويند اينها به ما ربطی ندارند؛ اينها از کجا آمدهاند آيا از کره مريخ آمدهاند؟ وقتی قتلی رخ میدهد، متهم هر کجا باشد آقايان آنقدر قوی هستند که ردش را بگيرند، آنوقت دهها و صدها نفری که اين جنايتها را مرتکب شدهاند را نمیتوانند شناسايی کنند؟ چه کسی اين را باور میکند؟ آيا اين به معنای متهم کردن کل نظام به دروغگويی نيست؟ موسوی در ادامه با اشاره گسترش پوستر دروغ ممنوع در سطح کشور گفت: مردم متوجه شدند که يک دروغ بزرگ پشت اين جريانات هست که اين همان ساختارشکنی و روی گرداندن از قانون اساسی و همه آرمانها و ايدهآلهايی بود که نظام ما و مردم به آن پايبند بودند. الان هم نظام هيچ چارهای ندارد که به آنها (آرمانها، ساختارها و قانون اساسی) بازگردد و به نظر من اگر برنگردد مردم آن را برخواهند گرداند و مردم خود از راهی که آمدهاند باز نخواهند گشت. وی ادامه داد: غافلگيری ديگری که برای آقايان اتفاق افتاد اين بود که تصور میکردند با چند حرکت بعد از ۲۲ خرداد مردم به خانههای خود بازخواهند گشت اما همين که ملتی با اين گستردگی و با اين همه هزينههای بسيار بيش از ۴۰ روز در خيابانهاست نشاندهنده عمق اين جريان است؛ بعد آقايان ذهنيتشان را دادهاند به اينکه دو گروه خارج کشور بودند و تماس با سفارتخانه موضوع را حل میکند، اينها تصور میکردند که احزاب اين جريان را هدايت میکنند برای همين شخصيتها و سران احزاب را دستگير کردند و تمام تلاش خود را برای اعترافگيری به کار بردند. موسوی در ادامه با اشاره به اظهارات آيتالله جنتی مبنی بر اينکه که اعترافات دارد گرفته میشود گفت: آيا يک روحانی و مجتهد که اصولی دارد میتواند اين حرف را بزند؟ اعتراف گرفتن داشتيم در اسلام؟ ما آدمهای کم سوادی هستيم شما که باسواد هستيد بياييد شرح دهيد کجای اسلام، کجای قرآن و کتب فقهی ما روی مساله اعتراف کردن تکيه کردهاند؟ ما هر چه از حضرت علی (ع) شنيدهايم، بر عکس اين بود، در جهت تبرئه مردم بود و در اين جهت بود که مردم عليه خود حرفی نزنند. وی با يادآوری اينکه اين شيوهها نتيجهای در بر ندارد افزود: زيرا اين حرکت مردم به شکل هرمی تنظيم نشده است بلکه به صورت يک شبکه گسترده در حال سير بود که به همه خانوادهها نفوذ کرده بود و راز بقای اين نهضت هم همين است و هر حرکتی در آينده هم بايد به اين سمت برود که نمیشود يک حرکت گسترده مردمی را در قالب يک تشکل کلاسيک مختصر کرد و کاهش داد. اين يک خطر برای اين حرکت در آينده است. موسوی با بيان اينکه هر چه افراد را بازداشت کردند اين حرکت گستردهتر شد، گفت: قدرت اين حرکت از گسترش آگاهیهاست و بايد آن را پاس بداريم و عميقتر کنيم. وی با اشاره به اينکه عدهای به دولت حاکم رای دادند، بيان کرد: بايد آگاهی را در ميان اين افراد گسترش دهيم و روش دولت تعيين کردن و وزير عوض کردن و سياستهای اقتصادی و ماجراجويی سياستخارجی دولت حاکم را به آنها يادآور شويم. موسوی در ادامه بر لزوم فراگير بودن شعارها تاکيد کرد و با اشاره به فراگير شدن نماد سبز ميان همه ايرانيان و همبستگی حاصل از اين نماد که با هم بودن را نشان میداد، گفت: بايد شعاری مطرح کنيم که گستردگی آن بتواند ايرانيان داخل و خارج کشور را دربرگيرد و بر اساس آن، حرکتمان را تنظيم کنيم. آنچه من پيشنهاد میکنم، ايستادن بر قانون اساسی از زاويه زنده کردن اصول مغفولی است که مهمترين آن آزاديهاست. وی با اشاره به اصل آزادی برگزاری اجتماعات به درخواست خودش و مهدی کروبی برای برگزاری مراسم يابود شهدای وقايع اخير در مصلی تهران اشاره کرد و گفت: با اين کار دولت را در معرض امتحان قرار داديم؛ ما نمیخواهيم کاری کنيم، سخنرانی هم نداريم، فقط میخواهيم از مصلايی که با هزينههای صدها ميليارد تومانی ساخته شده، يک استفادهای کنيم، همان ۱۳ ميليونی که شما میگوييد، اينها هم حقی دارند نسبت به اين مصلی و از پول آنها ساخته شده و از بودجه عمومی صرف شده است و متعلق به آنها هم هست، اجازه دهيد ما جمع شويم و فقط قرآن بخوانيم، قرآن بخوانيم. موسوی در ادامه با يادآوری اينکه قانون اساسی میتواند مثل رنگ سبز ما باشد و پيوند دهنده ما باشد، افزود: بايد توجه کنيم که برای ادامه اين حرکت - که برای احيای ارزشهای اصلی انقلاب اسلامی و ارزشهايی است که مردم بهخاطر آن هزاران شهيد دادند- مجبوريم که به قانون اساسی تکيه کنيم و از آن دفاع کنيم و آن را شعار اصلی خود قرار دهيم. وی با اشاره به اينکه قانون اساسی بر هويت ملی تاکيد دارد، از اين موضوع که بسياری از اصول قانون اساسی که میتواند مقوم اين هويت باشد به تهديد تبديل شده است، گفت: تکيه بر هويت ايرانی بسيار کارساز است و اين هويت ايرانی جدای از هويت اسلامی نيست اما غفلتی در اين زمينه صورت گرفته است. موسوی با اشاره به تکرار فرياد "ايران"، "ايران" در يکی از سفرهايش، تاکيد بر اين هويت ملی و ايران را ندايی خواند که به ايرانيان خارج از کشور نيز رسيد. وی با اشاره به اينکه حضرت امام (ره) نيز در ابتدای انقلاب تلاش در جمع کردن همه اقليتها و قوميتها تحت نام ايران داشتند، گفت: وسعت ملتی که تعريف کرده بوديم به حدی بود که همه مردم در آن میگنجيدند و بر اساس همين ديد هم بود که اقليتها به مجلس راه يافتند. ميرحسين به رسميت شناخته شدن حقوق اقليت در کنار حقوق اکثريت را متاثر از يک گفتمان بسيار مترقی خواند که همه ما را با هم و اقليتها و قوميتها را با ما و شيعه و سنی را با هم جمع میکرد. موسوی در ادامه قتلها و دستگيریهای رخ داده را فاجعه خواند و گفت: ما چنين چيزی را حتی قبل از انقلاب هم شاهد نبودند. به کسانی که چنين جناياتی را مرتکب میشوند يادآور میشوم که مردم، آنهايی را که قبل از انقلاب مرتکب جنايت شدند به ياد داشتند و آنها را به سزای عملشان رساندند؛ مردم از چنين جنايتهايی نخواهند گذشت. چطور میشود يک فردی علاقهمند به انقلاب، اسلام و کشور حتی يک آدم گناهکار به زندان وارد شود و بعد جنازه او بيرون آيد؟ مگر ما پيرو امام علی (ع) نيستم؟ مگر توصيههای ايشان را درباره ابن ملجم نشنيدهايم؟ مگر درباره عدالت اسلامی صحبت نکردهايم؟ به گزارش قلمنيوز، وی افزود: مگر اين وضعيت قابل تحمل است؟ چطور سران کشور ما فرياد نمیکشند و از اين فجايع گريه نمیکنند؟ نمیبينند اينها را لمس نمیکنند. اينها همه کشور را سياه میکنند. اينها دل همه ما را سياه میکنند، اگر ما سکوت کنيم همه ما را ويران میکند و همه ما را به جهنم میبرد. من نسبت به اين اعتراضها خوشحالم زيرا اين اعتراضها نشاندهنده سلامت ملت ماست مردم ما راضی به جنايت نيستند؛ راضی به اينکه افراد جانی پيدا شوند و به خانهها و ماشينهای مردم حمله کنند، نيستند؛ اين عدم رضايت نشاندهنده زنده بودن ملت ماست و کسانی که در مسووليت هستند بدانند که اگر ملتی طاقت مخالفت با جنايتها را دارند بايد در کنار اين ملت و مدافع آنها باشند. موسوی در ادامه با بيان اينکه کشور نمیتواند تبديل به يک زندان شود که ۷۰ ميليون نفر در آن زندانی شوند، به اصل تفکيک قوا اشاره کرد و گفت: يقين دارم قوه قضاييه نمیتواند و حق ندارد به بسياری از اين زندانها سر بزند و اطلاعات بگيرد. وی با طرح اين سوال که آيا در حال حاضر قوه قضاييه مستقل داريم، بيان کرد: آيا قوه قضاييه میتواند پرونده همين روحالامينی را بررسی کند، الان میگويند مريض شده و مننژيت گرفته است، قوه قضاييه بررسی کند ببيند دندانهای وی به چه دليل شکسته است؟ آيا زمين خورده است يا کارهای ديگری صورت گرفته است. چنين قوه قضاييهای کشور ما را نجات میدهد و به نفع کشور و همه ماست که چنين کاری انجام دهد. موسوی در ادامه توضيح داد که برای اين روحالامينی را مثال زد که همه چيز درباره او روشن است، محاسن هم داشته، مذهبی و بسيجی هم بوده است و بعد به اين سيل عظيم و موج سبز پيوسته و شاهدان همه میگويند که او، زنده دستگير شده است و بعد در زندان، جنازهاش را تحويل دادهاند. وی با اشاره به نام امير جوادی که سايتها به تازگی نام وی را به عنوان يکی از شهدای وقايع اخير عنوان کردهاند با تاسف بيان کرد: ما همه مسلمانيم، حداقل جوانمردی اين است که اگر اينها را کشتهايد، آنها اذيت شدهاند و زجرکشيدهاند، لااقل جنازههای آنها را بدهيد و به خانوادههای آنها برسيد. آن دسته از افرادی که شناخته شده نيستد چه؟ آنهايی که شهرستانی هستند چه میشوند؟ اينها را برگردانيد به خانوادههايشان. چرا اينقدر مردم را آزار میدهيد؟ چرا مردم را عصبی میکنيد؟ چرا مردم را تحقير میکنيد؟ مردم حق دارند از قبر فرزندان خود خبر داشته باشند. ميرحسين موسوی تاکيد کرد که اين مشکلات جز با بازگشت به اصول انقلاب و قانون اساسی حل نخواهد شد و ما بيش از هر زمان ديگری نياز داريم تا به ارزشها و آرمانهای ابتدای انقلاب و ديدگاههای حضرت امام (ره) رجوع کنيم. اين به نفع همه ما و آخرت ماست. وی ، شورش خيابانی خواندن حرکتهای مردمی را ناشی از اشتباه جريان حاکم در درک حرکت مردم خواند و اينکه آنها فکر کردند با ايجاد حالت امنيتی و بهمزدن اجتماعات، حرکت مردم جمع خواهد شد. موسوی با اشاره به حافظه تاريخی و جمعی مردم يادآور شد که اينطور نيست که چند ماه بگذرد و مردم همه چيز را فراموش کنند و همه چيز حل شود. وی در پايان سخنان خود با يادآوری اينکه "نمیشود سر مردم را شيره ماليد" بيان کرد: خداوند توفيق دهد که همه به راه اسلام و انقلاب برگرديم. اخذ تعهد کتبی از دانشجویان به دلیل گفتن الله اکبر 5 مرداد 1388 طی روزهای گذشته دستکم پنجاه نفر از دانشجویان ساکن خوابگاههای دانشگاه صنعتی شریف از سوی حراست این دانشگاه احضار شده و مورد مواخذه و تهدید قرار گرفتند. بنابر گفتهی دانشجویان احضار شده مسئولین دانشگاه با شناسایی اتاقهایی که در ساعت مشخصی از شب از آنها صدای تکبیر الله اکبر به گوش میرسد و از طریق تماس تلفنی اقدام به احضار ساکنان به دفتر حراست دانشگاه نموده اند. دانشجویان احضار شده در دفتر حراست مورد بازخواست قرار گرفته و با تهدید نسبت به احضار به کمیته انظباطی دانشگاه از آنان تعهد کتبی مبنی بر عدم سر دادن شعار اخذ شده است. اطلاعات جدیدی دربارهی برخوردهای شرمآور با خانوادههای مظلوم شهدا: اینها جنازه را هم گروگان میگیرند هر روز که میگذرد، نام و مشخصات جدیدی به فهرست شهدای جنبش سبز افزوده میشود. خانوادههای این شهدا اما این روزها در رنج بسیاری به سر میبرند و خبرهایی که به طور جسته گریخته شنیده میشود، حاکی از آن است که علاوه بر ممانعت از برگزاری مراسم یادبود، در برخی موارد جنازهی شهید را نیز برای وادار کردن خانوادهها به همکاری، به عنوان گروگان نگه میدارند. به گزارش «موج سبز آزادی» برخی خانوادههای شهدای شناخته شده در روزهای اخیر از فشارهایی که از سوی نهادهای امنیتی بر آنها وارد شده، پرده برداشتهاند. نه فقط مادر ندا آقاسلطان از دستور وزارت اطلاعات به مساجد در خصوص خودداری از برگزاری مراسم برای کشته شدگان اخیر خبر داده و یا برخی خانوادههای شهدا از دریافت پول در ازای تحویل جنازهی فرزندانشان سخن گفتهاند، بلکه حتی دکتر روحالامینی اصولگرا و عضو دولت نهم نیز فاش کرده که برخی قصد داشتهاند برای ارائه اطلاع دربارهی فرزندش از او رشوه بگیرند و با وجود اعلام مشخصات و تلفن آنها، وزارت اطلاعات هم حاضر به پیگیری نشده است. در همین حال «موج سبز آزادی» کسب اطلاع کرده که در خصوص برخی خانوادهها که فرزندشان به شهادت رسیده است، فشارها با روشهایی به مراتب غیر اخلاقیتر ادامه دارد؛ روشهایی همچون تحویل ندادن جنازهها و فشار بر خانوادهها برای معرفی فرزندان شهید خود به عنوان بسیجی و یا شکایت از موسوی. بر اساس یکی از گزارشهای رسیده، خانوادهی شهید رامین قهرمانی که پیش از این در گزارش دیگری در «موج سبز آزادی» به نام وی اشاره شد، تا پایان هفته گذشته هنوز موفق نشده بودند جنازهی فرزندشان را برای تشییع و تدفین تحویل بگیرند؛ چرا که از آنها خواسته شده بود هیچ مراسمی برای فرزندشان نگیرند و نام او را هم در جایی مطرح نکنند. آنها در نهایت وادار میشوند جنازهی فرزند شهیدشان را بدون تشییع و تنها با حضور چند نفر از نزدیکان دفن کنند. این گزارش همچنین حاکی است وقتی خانوادهی این شهید به محض اطلاع از درگذشت فرزندشان اقدام به انتشار اعلامیه و نصب پارچهی سیاه کردند، صبح روز بعد ماموران پلیس در محل حاضر شدند و ضمن امحاء اعلامیهها و جمعآوری پارچهها، به خانوادهی وی اعلام کردند که حق برگزاری هیچ مراسمی را ندارند. خبر ویژهی قبلی «موج سبز آزادی» دربارهی نام و نشان سه شهید دیگر عکسی از مزار یک شهید ناشناس جنبش سبز گزارش دیگری که به «موج سبز آزادی» رسیده، از معاملهی ناجوانمردانهی مأموران با خانوادهی یکی از شهدای روز تاریخی 25 خرداد خبر میدهد. شهید داود صدری، 27 ساله و ساکن شهرک اندیشه کرج، در این روز در جلوی یک پایگاه بسیج با یک گلوله به شهادت میرسد. خانوادهی او شش روز بعد جنازهی او را در بیمارستان امام علی شهریار تحویل میگیرند، اما در ازای دریافت 350 هزار تومان پول تیر و 6 میلیون تومان بابت جنازه. تکاندهندهترین قسمت ماجرا آنجاست که وقتی پدر این شهید برای شکایت مراجعه میکند، به او میگویند اگر حاضر شود اعلام کند که پسرش بسیجی بوده و مردم او را کشتهاند، هم دیهاش را خواهند داد و هم او را شهید محسوب و خانوادهاش را از مزایای این کار بهرهمند خواهند کرد. در همین حال روزنامه «سرمایه» نیز در شمارهی امروز خود گفتوگویی را با یکی از نزدیکان شهید امیر جوادیفر، دانشجوی 23 سالهای که در روز 18 تیر دستگیر شد و جنازهاش دیروز به خانوادهی وی تحویل شد، منتشر کرده است. وی گفته است: «امیر روز 18 تیر دستگیر شد. ما تا دو ساعت بعد از گم شدنش خبری از او نداشتیم تا اینکه ماموری از کلانتری 147 که همراه او بود با موبایل پدر امیر تماس گرفت و گفت بیایید بیمارستان فیروزگر. تا نیمههای شب امیر به دلیل شکستگی از چند جا در بدنش در بیمارستان بستری بود و با ضمانت همان مامور و با همراهی پدر امیر به بیمارستان لاله شهرک غرب منتقل شد. ظهر جمعه 19 تیرماه امیر را از بیمارستان مرخص کردند و توسط همان مامور تحویل پلیس امنیت و پیشگیری از جرم داده شد و پس از آن دیگر هیچ خبری از امیر به ما داده نشد، نه زنگی، نه خبری و نه حتی اسمی از او در میان بازداشت شدگان زندان اوین نبود، تا اینکه شنبه 3 مردادماه از طرف پلیس امنیت شهرری با پدر وی تماس گرفتند و گفتند بروید جسد پسرتان را از پزشکی قانونی کهریزک تحویل بگیرید.» گفتوگو شونده در ادامه به شرط شرمآور مأموران برای تحویل جنازهی این شهید اشاره میکند و میگوید: «در حالی که برای تحویل جسد امیر رفته بودیم به ما گفتند باید بگویید برادرتان از قبل دچار بیماری ریه بوده است در حالی که چنین چیزی محال است زیرا امیر کاملاً سالم بود. آنها همچنین از خانواده امضا گرفتند که تشییع جنازه فقط با حضور افراد فامیل و خودی برگزار شده و شعاری در آن داده نشود. بالاخره دیروز جسد را تحویل گرفتیم و امروز صبح (دوشنبه) برای مراسم تشییع به بهشت زهرای تهران می رویم.» روز گذشته هم رسانهها از تحویل جسد «امیر جوادی لنگرودی»، یکی دیگر از بازداشت شدگان روز 18 تیر، به خانوادهی وی خبر داده بودند. همزمان با او، خبر درگذشت محسن روحالامینی در زندان به رسانهها رسید و شاید به خاطر تعلق وی به خانوادهی یک مسئول دولتی، شهادت او سر و صدای بیشتر به پا کرد. چندی قبل هم برخی سایتها از شهادت یک سرباز وظیفه به نام «رامین رمضانی» در درگیریهای هفته دوم پس از انتخابات در تهران خبر داده بودند. جنازهی این جوان 20 ساله که چند روز قبل از شهادت به عنوان مرخصی از محل خدمت سربازیاش به تهران آمده بود، در حالی پس از یک ماه پیگیری به خانوادهی وی تحویل داده شد که سه گلوله پیکر وی را سوراخ کرده بود. آنها حتی در مراسم تدفین فرزند خود نیز مجبور بودند تحت نظارت مأموران عمل کنند. آیا کسی هست که مطمئن باشد این نامها در آخرین ردیفهای فهرست سرخ شهدای جنبش سبز قرار گرفتهاند و زین پس خبر تلخ دیگری در راه نیست؟ برکناری وزیر و دو معاون وزیر، بازنشستگی بیش از 20 کارشناس: کودتا در وزارت اطلاعات 5 مرداد 1388 شنیده شده که در روزهای قبل از برکناری وزیر اطلاعات، دو معاون وزیر و چندین کارشناس تا حد مدیرکل نیز در این وزارتخانه از سمتهای خود برکنار و مجبور به بازنشستگی شدهاند. بر اساس گزارش رسیده به «موج سبز آزادی» تعداد کارمندان ردهبالای وزارت اطلاعات که پس از انتخابات برکنار و یا مجبور به بازنشستگی شدهاند، بالغ بر 20 نفر است که دو تن از آنها در ردهی معاون وزیر و بقیه در سطح مدیرکلی و سطوح پایینتر بودهاند. این گزارش حاکی است علت اصلی تغییر و تحولات اخیر در این وزارتخانه، گزارش تیم ویژهی وزارت اطلاعات در خصوص پرونده انقلاب مخملی است. تهیهکنندگان این گزارش با مطالعهی تمام پروندهها و بازجویی مجدد از تعدادی از بازداشت شدگان اخیر، نتیجه گرفتهاند که اتهام تلاش برای انقلاب مخملی واقعیت ندارد. نویسندگان این گزارش که دو نسخه از آن برای رهبری و رئیس دولت هم ارسال شده، نتیجه گرفتهاند که مجموعه اتفاقات پس از انتخابات نه تنها هیچ ارتباطی با خارج از کشور ندارد، بلکه هیچ تدارکی از قبل برای آن وجود نداشته و قابل پیشبینی هم نبوده است. گفتنی است اولین واکنش احمدینژاد به تهیهی این گزارش در وزارت اطلاعات، این بوده که سراسیمه به وزارت اطلاعات رفته و بدون اینکه با وزیر و معاونانش جلسه بگذارد، در جلسهای عمومی با کارکنان ستاد این وزارتخانه گفته است: من از سپاه کاملا راضی هستم، از وزارت هم اصلا راضی نیستم. وی همچنین گفته است: توطئهی دشمنان برای براندازی نرم باید افشا شود و انتظار دارم وزارت اطلاعات در این زمینه فعالتر باشد. احمدینژاد همچنین چند روز بعد در جلسهای شخصا خواستار برکناری دو معاون وزیر اطلاعات و بررسی نقش دیگر دستاندرکاران تهیهی گزارش مذکور شده است. در همین راستا، گزارش تایید نشدهی دیگری حاکی است محسنی اژهای، وزیر معزول اطلاعات، پیش از این در یک جلسه به چند مقام ارشد دولت خبر داده که حدود نیمی از پرسنل این وزارتخانه به میرحسین موسوی گرایش دارند. تکمیل خبر: این گزارش را پس از حدود 12 ساعت با دو خبر زیر تکمیل میکنیم: خبر اول اینکه نام و سمت دو معاون وزیر برکنار شده، بدین ترتیب است: حبیب الله، معاون فرهنگی وزارت اطلاعات و خزاعی، معاون ضد جاسوسی وزارت. دلیل کنار رفتن این دو از سمتهای خود، مداخلات اطلاعات سپاه در امور وزارت اطلاعات و همچنین به استخدام گرفتن غیرقانونی برخی نیروهای سازمان اطلاعات استان تهران در یک تشکیلات جدید موازی موسوم به «اطلاعات تهران» عنوان شده است. خبر دوم هم اینکه پنج تن از معاونان این وزارتخانه با ارسال نامهای به رهبری ضمن برشمردن سوابق ضد امنیتی حسین طائب و اسفندیار رحیممشایی به مقام رهبری هشدار دادهاند كه با رویههای اخیر، وزارت اطلاعات در شرف از هم پاشیدگی است. گزارش ديگری از تظاهرات شنبه در ميدان ونک دوشنبه، ۵ مرداد، ۱۳۸۸ روز شنبه ۳/۵/۸۸ روز همبستگی ملی. ميدان ونک. گردهمايی . جوانان ، دختر و پسر، پير و جوان، کوچک و بزرگ و جالب تر اينکه خانمهايی در حال خريد نان و سبزی بی اينکه نيازی به آنها داشته باشند، تنها برای حضور در خيابان چه بسا بار سنگين بهانه هايشان را چندين بار در مسير تعيين شده با خود بکشانند! اما مهم نيست، بودن و ماندن در جمع همدردان و ياران خود دليل فراموشی سنگينی بارهاست ... دختران کتانی پوش و پسرانی که شايد هنوز جوانی نکرده اند. دست در دست هم با لبخند و مشت هايی که جرئت ندارند زياد بالا ببرند. نشان دادن علامت پيروزی و نوارهای سبز رنگ روی مچ دست که در مواردی هم استتار شده اند. کوله پشتی و ماسک های آويزان روی گوش تا زير چانه برای روز مبادا – روز مبادای ما گاز اشک آور و دود است!- هنوز خيابان از قدم منحوس لباس شخصی ها و چماقداران پر نشده بود. میشد به راحتی الله اکبر و مرگ بر ديکتاتور گفت. میشد فرياد زد. جمعيت کوچک و جوان همينطور پيش میرفت. مردم از صدای الله و اکبر و شعار به پشت بام ها و بالکن ها ريختند. بعد به ميان تظاهر کنندگان رفتند. عده بيشتر شده بود. برادرم میگفت به دختر سيزده چهارده ساله ای که به سوی جمعيت میدويد گفتيم مواظب باش نرو . گفت : "به من نگيد نرو، انقدر ميرم تا اينارو به زار بيارم!" ماشين ها بوق میزدند و با جمعيت همصدا میشدند. شايد يکساعتی به همين منوال گذشت. تماشای حضورشان در عين ترس از وقوع فاجعه، شادی آور نيز بود. تا اينکه ... بوی گندی پيچيد، آسمان سياه شد. رنگ سبز روشن تبديل شد به سبز آميخته با قهوه ای و سياه و رنگهای در هم و برهمی از نوع لجن ! ناگهان از کجا آمدند ! نمیدانم. شايد از آسمان فرو میريزند ! شايد سنگ هايی هستند که در هنگام پائين آمدن از آسمان يکباره با قدرت خدايشان تبديل به انسان که نه، حيوان هم نه،... چه بگويم ... تبديل به هيولاهای تشنه ای میشوندکه فقط خون انسان سيرابشان میکند . باتوم و چوب در دست. چوب های بلند و قطور. از چهارده ساله تا هفتاد ساله. بی هيچ نظم و هيچ معياری در انتخابشان توسط مثلا" سازمان يا فرمانده شان – زدن و کشتن مردم که معيار نمی خواهد- مشتی بی آبرو، بی شرم، بی وجدان، به پياده روها ريختند، با موتور ، باتوم ها و چوبهايشان را در دست میچرخاندند و به هر عابری که میرسيد میزدند. عده ای نيز به خيابان ريختند و پسر جوانی را که در حال شعار دادن بود گرفتند، با لگد و مشت به جانش افتادند. ضربه باتوم ها امانش ندادند. به زمين افتاد، غرق در خون و عرق، چشمانش ورم کردند، دهانش پر از خون بود، دستی جنايتکار و کثيف ، روئيده از لجنزار، سر پسر را از پشت گرفت و انقدر روی آسفالت خيابان کوبيد که از حال رفت. ماشين مرگ آمد، دست و پايش را گرفتند و در ماشين انداختند. میگفتند پسرک حتما" مرده است ! دوستانش فرياد میزدند. بغض کرده بودند. نتوانستند کاری برايش بکنند. نتوانستند... پسر جوان ديگری در حاليکه داشت از اين فجايع با تلفن همراهش فيلمبرداری می کرد، تا خواست فرار کند دستگير شد، به زور کتک و چماق و با دستهای بسته بردند تا بفهمد موبايل دوربين دار داشتن، آنهم در اين آشفته بازار چه مزه ای دارد !!! دخترها میترسيدند و جيغ میزدند . به سرعت میدويدند. سوار ماشين ها میشدند. چندتايی گريه میکردند و میگفتند: " نکنه شناسايی شديم ! " دختر جوانی با موهای بلندش که از زير شالش بيرون بود نيز از کتک و باتوم بی نصيب نماند، دست کثيف ديگری موهای بلند و خوشرنگ دخترک را دور مچ خود پيچيد ، عقده هايش انگار بيشتر سر باز کردند! لگدی به کمر دختر زد و داخل ماشين پرتابش کرد! او را هم بردند ، به ناکجا آبادی که لابد بعد از چند روز جنازه هايی تکه و پاره از آن بيرون میآيد و تحويل جامعه و امت اسلام و مسلمين میشود !!! خيابان خلوت شد، سرو صدا خوابيد. بوق زدن هم ممنوع ! همه چيز، همه چيز ممنوع ! عده ای گفتند: " جانهايمان را که از سر راه نياوردهايم. " درست گفتند. حيف نيست جان آدم را اينطور بگيرند !؟ چند روز بعد دوباره سوگواری، دوباره داغ و اشک و دوباره پدر و مادرانی با دلهايی پر از انتقام و نفرت و نگاههايی پر از حسرت به تصوير فرزندانشان، فرزندانی که در اين آب و خاک به دنيا آمدند، برای اين آب و خاک مبارزه کردند و کشته شدند و شگفتا که اين امت مومن و حقير !!! از جسد های خاکی و بی آزار هم میترسند. مراسم ختم و مسجد و تسليت و ... هرگز. اگر فکر کردند اشک ها درخفا ريخته میشود و مزارها مخفی میماند، کور خوانده اند. دور نيست اين راه، تاريک هم نيست... گویانیوز |
!کودتاچیان و ادامه راه مظفر بقایی و آیت ها
کودتاچیان و ادامه راه مظفر بقایی و آیت ها! کودتاچیان با جوسازی، دروغ و افترا و پرونده سازی همان هدفی را دنبال می کنند که بقایی ها و دیگر وابستگان به امپریالیسم و استعمار در سال های مبارزه برای ملی کردن صنعت نفت دنبال می کردند، باید با افشای باندهای هوادار خط فکری بقایی و آیت و دیگر مزدوران دشمن ترقی و سعادت مردم ایران، دست در دست یکدیگر، مانع کامیابی کودتاچیان پیرو بقایی و آیت ها شویم. ارتجاع حاکم و مدافعان ریز و درشت دولت کودتا، به افترا و تهمت و جو سازی خود علیه نیروهای آزایخواه، مترقی و اصلاح طلب با شدت هر چه تمامتر مشغول هستند و در این زمینه از شیوه های مختلفی بهره می گیرند. این جوسازی و دروغ پردازی، با تداوم مبارزه جنبش مردمی و ایستادگی چهره های موثر نظیر میرحسین موسوی ابعاد گسترده ای یافته و توجه دقیق و موشکافانه به محتوی جنگ روانی-تبلیغاتی مذکور می تواند حقایق چندی را آشکار سازد. به دنبال روزنامه کیهان و هفته نامه صبح صادق ارگان سپاه پاسداران که در این روزها و هفته ها مملو از تبلیغات دروغین علیه جنبش مردمی است و به موازات سخنان آیت الله مصباح یزدی که با هدف مشخص و خطاب به کودتاچیان اعلام می کند: "برخی مسئولان... بارها اعلام کرده اند که ولایت فقیه را قبول ندارند و تنها به دلیل درج در قانون اساسی آن را پذیرفته اند، آنها در هفته های اخیر آشوب به راه انداخته و خواستار ابطال انتخابات بودند... ". برخی ارگان های سیاسی و تبلیغاتی مدافع کودتا نیز به جو سازی هدفمندی مبادرت نموده اند یکی از این مراکز تبلیغاتی در خدمت اهداف کودتای انتخاباتی که توسط بسیج دانشجویی و با همیاری گروهی از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی که سابقه عضویت در وزارت اطلاعات و شعبه اطلاعات سپاه را دارند، اداره می شود، پایگاه اینترنتی عدالتخانه است، عدالتخانه در سلسله گزارشات و تحلیل هایی ضمن حمایت از دولت احمدی نژاد و تکرار دروغ پردازی سپاه پاسداران مانند "توطئه انقلاب مخملین"، در چارچوب معین و شناخته شده ای به پرونده سازی برضد میرحسین موسوی می پردازد. آنچه در تحلیل و ارزیابی این پایگاه اینترنتی وابسته به محافل ارتجاعی به شکل برجسته به چشم می خورد، هواداری آن از دیدگاه و نظریات مظفربقایی و شاگرد و مرید او دکتر حسن آیت است. در این زمینه عدالتخانه بارها به این موضوع اشاره کرده که "شهید حسن آیت" از مخالفان میرحسین موسوی بود و در خصوص وی به دفعات به بهشتی رهبر وقت حزب جمهوری اسلامی هشدار داده بود. پایگاه عدالتخانه 25 تیرماه در گزارشی با عنوان، "نقاط مبهم در سوابق میرحسین موسوی و همسرش" از جمله می نویسد: "... محور وحدت امت اسلامی و علمدار اسلام ناب محمدی... حضرت آیت الله... خامنه ای می باشد، اگر مومنین به اصول دین، در عمل به فروغ، مرزبندی های خود را ذیل ولایت فقیه لحاظ و آراء خود را با ترسیم و راهروی در این چارچوب ها هدایت نمایند، امید به حسن عاقبت و رضایت حق خواهد بود... امروز مظاهر شیطان یعنی حاکمیت و نظام سیاسی حاکم برآمریکا و فلسطین اشغالی تمام تلاش خود را جهت ضربه زدن به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بکار گرفته اند، لذا نخبگان و خواص باید بدانند که اگر تولی و تبری آنان منطبق برمرزبندی های ولی فقیه نباشد، نهایتا به ابزار فعل دشمنان خدا مبدل خواهند شد"، سپس در ادامه افزوده می گردد: "امروز... عمق فتنه های دوستان شیطان در تشویق اذهان و امکان ضربه خوردن مجدد جامعه اسلامی در جا به جایی دوست و دشمن وعدم توجه مردم به نفوذ فرصت طلبان در آب نمک خوابانده شده است..." در بخش دیگر این مطلب به برخی سوابق میرحسین موسوی و زهرا رهنورد اشاره می گردد و مطابق معمول در رژیم ولایت فقیه، اتهاماتی زشت و بی پایه به آنان نسبت داده می شود. در مطلب فوق با اشاره به سوابق سیاسی موسوی و رهنورد، یادآوری می گردد: "سوال اینجاست آقای میرحسین موسوی به عنوان یکی از خداپرستان سوسیالیست (اشاره ای است به سابقه دوستی موسوی با نیروی مترقی مذهبی مانند امت، جاما و حزب مردم ایران محمد نخشب) چه نسبتی با این مبارزات مسلحانه!!! که غالبا غیر شرعی و ناهماهنگ با فقهای جامع الشرایط بوده است، داشته اند. از آنجا که در خط مشی جاما همکاری های تاکتیکی با چریک های اکثریت فدایی خلق (خوب توجه کنید به دروغ پردازی که واژه اکثریت را به کار برده در دورانی که مربوط به دهه 50 خورشیدی است) و نیز حزب توده کاملا تعریف شده بوده است و هردوی این دو جریان مستقیما با سرویس های جاسوسی ابرقدرت ها در تعامل مستقیم بودند، جناب میرحسین موسوی به عنوان عضو همراه این گروهک (جاما) تا چه اندازه درگیر این تعاملات بوده است؟... سئوال بسیار اساسی دیگر که ایشان باید هر چه سریعتر به آن پاسخ بگویند این است که چگونه ایشان حدود دو سال مانده به پیروزی انقلاب اسلامی و سقوط نظام شاهنشاهی به همراهی همسرش سر از آمریکا درآورد... هزینه اقامت قریب به 2 سال میرحسین و همسرش از کجا و چگونه تامین گردیده بود؟... آیا همسر میرحسین موسوی می توانند لیست مسافرت های قبل از انقلاب خود را بویژه به پایتخت های اروپایی و آمریکا به خاطر بیاورند؟... البته د ربحث بعد از انقلاب ایشان (موسوی) هم که به شهید بهشتی و شهید رجایی وصل شدند، مطالب واسناد بسیار مهمی از شهید آیت (ره) و هشدار دهی این شهید گرانقدر به شهید بهشتی وجود دارد که در صورت لزوم ریز به ریز آنها باید طرح و بررسی گردد...". چنین تبلیغات هدفمندی البته فقط و فقط از دست پروردگان و ادامه دهندگان خط فکری و سیاسی مظفربقایی و حسن آیت بر می آید. چهره های منفور و بدسابقه ای مانند مظفربقایی و شاگردش حسن آیت، برای هیچ نیرو و حزب جدی و میهن دوستی ناشناخته نیست، اما آنچه مهم می نماید، تداوم خط فکری این عناصر و پیروی کودتاچیان از این دیدگاه است. حسن آیت پس از انقلاب از مرتجع ترین عناصر بود که به تصریح دوستانش، اصل ولایت فقیه را با استفاده از نفوذ خود تبلیغ و سرانجام به مجلس خبرگان برای تصویب برد. حسن آیت با همدستی مظفربقایی این عامل پلید استعمار و امپریالیسم حلقه پیوند انجمن حجتیه با محافلی در حزب جمهوری اسلامی و دیگر نهادهای ابتدای حیات جمهوری اسلامی بود و اینک همین دیدگاه و خط فکری در پشت سرکودتای انتخاباتی و حمایت از دولت احمدی نزاد ایستاده است. آنچه را که پایگاه اینترنتی عدالتخانه که از مراکز اصلی این جریان به شدت ارتجاعی و مشکوک به شمار می آید، علیه میرحسین موسوی و مجموعه جنبش مردمی نوشته، تفاوت ماهوی ومضمونی با نوشته های روزنامه شاهد ارگان حزب زحمتکشان مظفربقایی در دوران ملی شدن صنعت نفت و مبارزه با امپریالیسم آمریکا و انگلستان ندارد. بقایی و دارودسته چاقوکش او همان کاری را در سال های مبارزه ی ملی شدن صنعت نفت انجام می دادند که اینک نیروهای بسیج و لباس شخصی به انجام آن مشغول هستند و سخنان مظفربقایی و مقالات روزنامه شاهد، تفاوتی با گزارشات و نوشته های صبح صادق و عدالتخانه نداشته و ندارد. حتی در نامگذاری ها هم می توان این تشابهات را دید و تاکید نمود همه اینها اتفاقی نیست! کودتاچیان با جوسازی، دروغ و افترا و پرونده سازی همان هدفی را دنبال می کنند که بقایی ها و دیگر وابستگان به امپریالیسم و استعمار در سال های مبارزه برای ملی کردن صنعت نفت دنبال می کردند، باید با افشای باندهای هوادار خط فکری بقایی و آیت و دیگر مزدوران دشمن ترقی و سعادت مردم ایران، دست در دست یکدیگر، مانع کامیابی کودتاچیان پیرو بقایی و آیت ها شویم. |
لحظه به لحظه با پیکار دلیرانه جنبش مردمی - ۳۵
لحظه به لحظه با پیکار دلیرانه جنبش مردمی - ۳۵ * یک هفته مانده به موعد تنفیذ و تحلیف دولت کودتایی: کابینه سقوط کرد * فراخوان «موج سبز آزادی»: چگونه تنفیذ و تحلیف را به کام کودتاچیان زهر کنیم؟ * بیانیه هشدار آمیز آیتالله العظمی موسوی اردبیلی: پایههای نظام در حال سست شدن و فتنههایی عظیم در راه است * وزير بهداشت از ارسال 2هزار آمپول مننژيت به زندانهاي تهران خبر داد * تجمع خانواده زندانیان اخیر مقابل زندان اوین * محمدجواد لاريجاني: با پخش اعترافات مخالف هستم یک هفته مانده به موعد تنفیذ و تحلیف دولت کودتایی: کابینه سقوط کرد 4 مرداد 1388 با تحقق موج جدید برکناری وزیران توسط احمدینژاد، کابینه دولت نهم از رسمیت افتاد و بدین ترتیب از امروز احمدینژاد و هیات وزیران حق رایگیری دربارهی هیچ مصوبهای را ندارند. همچنین با توجه به فرصت باقی مانده، ادامهی کار دولت او نه در روزهای آینده و نه پس از تنفیذ و تحلیف دولت کودتایی، هیچ وجه قانونی نخواهد داشت. به گزارش «موج سبز آزادی» امروز خبری منتشر شد مبنی بر اینکه احمدینژاد به روایتی دو وزیر و به روایتی چهار وزیر را برکنار کرده است. محسنی اژهای و صفار هرندی حتما و لنکرانی و جهرمی احتمالا باید از دولت خداحافظی کنند. شاید احمدینژاد قصد داشته با این کار، فضای خبری را تحتالشعاع قرار دهد و نگذارد واقعیت غیرقانونی بودن ریاست او بر دولت دهم همچنان در ذهن مردم باقی بماند. اما از آنجا که دست واقعیت همیشه بالای دست دیکتاتورهاست، او این بار بزرگترین ضربه را به خود زده و پیش از آنکه با تنفیذ و تحلیف برآمده از کودتا، آشکارا از قانونیت بیفتد، با دست خود کابینه را به سقوط کشانده است. لازم یادآوری است احمدینژاد پیش از این با تغییر 9 عضو هیات وزیران، کابینه را در آستانه سقوط قرار داده بود و اینک با تغییر دو وزیر دیگر، تغییر بیش از نیمی از وزیران محقق شده و لذا طبق قانونی اساسی، دولت باید مجددا از مجلس رای اعتماد بگیرد. فراخوان «موج سبز آزادی» برای جمعآوری ایدههای اعتراضی: چگونه تنفیذ و تحلیف را به کام کودتاچیان زهر کنیم این روزها مردم مسیر موج سبز را تعیین میكنند. وقت خیابان رفتن، وقت روی پشت بام رفتن، وقت سكوت و وقت فریاد را آنها خودشان تصمیم میگیرند و اعلام میكنند. حالا كه حکومت با بیاعتنایی به خواست عمومی و اعتراضات مردمی به تقلب صورت گرفته در انتخابات، قصد دارد برای محمود احمدینژاد مراسم تنفیذ و تحلیف برگزار كند، باز همین مردماند كه سكوت نمیكنند و پس از صد سال، بار دیگر تاریخ مشروطه را پیش چشم بهارستان تكرار میكنند. «موج سبز آزادی» از همه فعالان و علاقهمندان جنبش سبز در داخل و خارج از ایران دعوت میکند که دربارهی چگونگی اعلام اعتراض در برابر تثبیت غیرقانونی یک کودتای انتخاباتی، ایدهها و پیشنهادات خود را اعلام کنند. البته در گام اول برای روزهای تنفیذ و تحلیف و چند روز پس از آن، و در گامهای بعدی برای مراحل بعدی. این یک دعوت عمومی است، و از همه دعوت میکنیم به جمع ایدهدهندگان بپیوندند، همانطور که همه در اجرای آنها حضور خواهیم داشت. مهم نیست اگر فکر میکنید قلم خوبی ندارید یا شاید پیشنهادتان خوب نباشد و یا بخشی از آن به نظر شما مناسب یا عملی نیست. تصور نکنید همین چیزی که به ذهن شما میرسد، حتما به ذهن دیگران هم میرسد. فکر نکنید شاید نتوان همهی این کارها را با هم انجام داد. فکر نکنید فایدهای ندارد و ممکن است نشود و نگذارند. ما که نشان دادهایم میتوانیم و توانستهایم در همین یک ماه و نیم زندگی را به کام کودتاچیان تلخ کنیم، چرا در روزهای تنفیذ و تحلیف بیشتر و بهترش را نتوانیم. از همه دعوت میکنیم ایده بدهند، دربارهی ایدههای مطرح شده نظر بدهند و ایدههای یکدیگر را نقد و تکمیل کنند تا هرچه سریعتر نتیجه بگیریم. فرصت زیادی هم باقی نمانده است. آنطور که نایبرئیس مجلس گفته، تنفیذ و تحلیف قرار است در هفتهی دوم مرداد برگزار شود. روال چند دورهی قبلی هم این بوده که مراسم تنفیذ روز 12 مرداد در بیت رهبری و مراسم تحلیف روز 13 مرداد در مجلس برگزار میشود. با این حساب، حداکثر تا پایان روز چهارشنبه 7 مرداد فرصت هست برای طرح پیشنهادات و ایدهها، و بعد از آن باید سریعتر این ایدهها جمعبندی و نهایی شوند تا در روزهای باقی مانده هم برای عملی شدن آنها تبلیغ شود. البته بیشک باید این احتمال را نیز از حالا در نظر داشته باشیم که ممکن است روزهای این دو مراسم چیزی غیر از روال سابق باشد، یا زمان قطعی آن از قبل اعلام نشود و یا به طور ناگهانی تغییرش دهند. باید برای همهی موارد اینچنینی هم آمادگی داشته باشیم. برای ایدهها، دستکم در مرحلهی مطرح کردن آنها، هیچ محدودیتی قائل نباشید؛ از کف خیابان تا اوج آسمان، از شهرهای کوچک ایران تا سراسر جهان، از عرصههای زندگی روزمره تا عرصهی وبلاگها و فضای اینترنت، از فریاد و شعار تا تولید متن و شعر و پوستر و موسیقی، از کارهای بسیار مشکل که کمتر کسی از عهدهی آن برمیآید تا کارهای سادهای که به قول مهندس موسوی حتی زن باردار و کودک خردسال هم از عهدهی انجام آن برمیآیند. البته واضح است که بهترین ایدهها، آنهایی هستند که سریعتر، راحتتر و دارای اثر و بازتاب بیشتری باشند. برای باز شدن راه برای طرح ایدههای جدید و مفید، اشاره به چند نکتهی دیگر هم بد نیست: 1. روزهای 12 و 13 مرداد، روزهای دوشنبه و سه شنبه است، یعنی وسط هفته و روزهای کاری، که در شرایط طبیعی در این روزها امکان تعطیلی شهر یا برهم زدن نظم جامعه و برقراری چیزی شبیه حکومت نظامی ممکن نیست؛ البته در شرایط طبیعی، و اگر دیگر عوامل طبیعی مثل گرد و خاک به داد دولت نرسد! 2. روز چهارشنبه 14 مرداد سالگرد صدور فرمان مشروطیت است و به نام «روز حقوق بشر و کرامت انسانی» نامگذاری شده. 3. جمعه 16 مرداد، نیمه شعبان و روز میلاد امام زمان است. پنجشنبه شب نیز طبق یک سنت مذهبی دیرینه، همهجا چراغانی میشود و مجالس شادی برقرار است. 4. شنبه 17 مرداد روز خبرنگار است و چهارشنبه 28 مرداد نیز سالروز کودتای ننگین سال 1332 علیه دولت قانونی دکتر مصدق است. 5. در خصوص به هوا فرستادن بادکنکهای سبز، وارد کردن شوک به شبکه برق سراسری، تجمعات لحظهای، دیوارنویسی گسترده و دیگر ایدههای نه چندان کامیابی که پیشتر مطرح بودهاند، میتوان دوباره گفتوگو کرد و به تلاش برای تصحیح و اجرای آنها پرداخت. همچنین تجربهی تجمعات پیشین و نقاط ضعف و قوت آنها نیز در این فرصت قابل بحث و نقد و امکانسنجی است. 6. و در نهایت اینکه از نقد کردن پیشنهاد دیگران یا نقد شدن ایدههایمان نترسیم. نقد، مقدمهی پختگی و آغاز شکوفایی است. بیشک ایدهها اگر به شکل جمعی مطرح، نقد، تکمیل و جمعبندی بشوند، بسیار واقعیتر و منطقتر خواهند بود. «موج سبز آزادی» همچنین از همهی فعالان شبکههای اجتماعی فضای مجازی دعوت میکند به این بحث بپیوندند و این گفتوگو را به سرعت در فضای وب فارسی گسترش دهند. هر کسی که در سایتهای جمعی فعال است، ایمیلهای گروهی دریافت و ارسال میکند و یا در اتاقهای گفتوگو و یا هر فضای دیگری حضور دارد و فعالیت میکند، میتواند مرکزی برای شیوع و همهگیر کردن این بحث و کمک برای به ثمر رساندن آن باشد. نهایتا از همهی دوستان میخواهیم در فرستادن هر ایدهای که به ذهنشان میرسد، تردید و تأمل نکنند و همچنین در صورت پا گرفتن بحثی در سایتها یا انجمنهای بحث و گفتوگو، ما را هم در جریان بحثهای صورت گرفته و پیشنهادات مطرح شده قرار دهند. برای تماس با ما دربارهی این فراخوان، از آدرس ایمیل farakhan@mowjcamp.com استفاده کنید. بیانیه هشدارآمیز آیتالله العظمی موسوی اردبیلی: پایههای نظام در حال سست شدن و فتنههایی عظیم در راه است به گزارش نوروز، متن کامل این بیانیه به این شرح می باشد: وأطیعوا الله ورسوله ولا تنازعوا فتفشلوا وتذهب ریحکم وقایع تأسفبار اخیر و اتفاقاتی که در شأن نظام اسلامی نبوده و زیبنده آن نیست، موجبات نگرانی تمامی علاقهمندان به کشور و نظام جمهوری اسلامی را فراهم آورده و باعث سلب آسایش و آرامش از جامعه شده است. حرمتشکنیها و ایراد اتهاماتی که در دادگاههای صالحه ثابت نشدهاند به بزرگان و شخصیتهای ملی و دینی، نه تنها جامعه را آرام نمیسازد بلکه آتش فتنه را شعلهورتر میکند. و لا تقف ما لیس لک به علم إنّ السمع والبصر والفؤاد کلّ أولئک کان عنه مسؤولاً. ادامهی این وضعیت به یقین مطلوب هیچیک از دلسوزان کشور نبوده و بیم آن میرود که باعث تضعیف پایههای نظام و اعتماد عمومی به آن گشته و زمینهساز فتنههایی بس عظیم و بزرگ گردد. اینجانب از تمامی مسئولان و دستاندرکاران امر میخواهم که هرچه سریعتر نسبت به ترمیم شکافهای ایجاد شده و جبران آسیبهای وارد آمده اقدام نمایند و در جهت بازسازی اعتماد مردم به نظام تلاش کنند. رعایت حقوق افراد بازداشت شده و برخورد همراه با عطوفت اسلامی و انسانی با آنان و آزاد کردن هرچه سریعتر افرادی که ارتکاب جرمی توسط آنان احراز نشده است و همچنین دلجویی از خانوادههایی که عزیزان خود را در این حوادث از دست دادهاند، میتواند قدری التیامبخش بوده و تنشهای موجود را کاهش دهد. امید است که با درایت افراد کاردانی که در نظام جمهوری اسلامی مشغول خدمت میباشند، کشور از وضعیت بغرنج فعلی رهایی یافته و تجربیات حاصله از این اتفاقات چراغ راهی برای اداره هرچه بهتر و صحیحتر امورات جامعه در آینده گردد. وزير بهداشت از ارسال 2هزار آمپول مننژيت به زندانهاي تهران خبر داد سلام: لنكراني باحضور در منزل روحالامين براي تسليت گفتهاست: بخاطر مبارزه بابیماریهای عفونی و مننژیت در زندانها، ظرف این چند روز،بیش از دوهزار آمپول پنیسیلین بسیار قوی و آمپولهای ضد مننژیت به زندانهای تهران فرستادهایم. سردار حسين علايي رئيس اسبق ستاد مشترك سپاه كه در مراسم تدفين فرزند دكتر روح الامين شركت كرده بود به نقل از وي مي گويد: دیشب (پنجشنبه اول مرداد)آقای لنکرانی وزیر بهداشت برای تسلیت به منزل ما آمده بود، می گفت: به خاطر مبارزه با بیماری های عفونی و مننژیت در زندانها، ظرف این چند روز، بیش از دو هزار آمپول پنی سیلین بسیار قوی و آمپولهای ضد مننژیت به زندان های تهران فرستاده ایم. با گفتن این جمله، نگران وضعیت سلامت سایر زندانیان سیاسی شدم. روح الامين كه در سوگ فرزند اش ميباشد گفته است، در نظر دارم یک گروه NGO تشکیل دهم تا بتواند از حقوق اولیه زندانیان، دفاع نماید. برای مثال وقتی کسی را می¬گیرند، حداقل به خانواده او اطلاع دهند که دستگیر شده ودر زندان است تا خانواده¬ها از نگرانی تا حدودی بیرون بیایند نه این که در بلاتکلیفی بسر ببرند. بتوانند برای زندانی خود وکیل بگیرند و از حقوق قانونی او دفاع نمایند. مطمئن باشند که در زندان سلامت بازداشت شدگان حفظ می¬شود و آنها در خطر جانی قرار ندارند. علايي مي گويد: با شنیدن این سخنان به یاد این آیه قرآن افتادم: و مـــن قتـــل مظـــلوماً فقـــد جعــلنا لولیــه سلــطانا تجمع خانواده زندانیان اخیر مقابل زندان اوین شنبه3 مرداد 1388 فعالان جنبش زنان و روزنامه نگاران همچنان دربند کانون زنان ایرانی - خانواده زندانیان بازداشت شده پس از انتخابات ریاست جمهوری امروز شنبه سوم مرداد مقابل زندان اوین حاضر شدند . در جمع آنها خانواده فعالان سیاسی ،روزنامه نگاران ، فعالان اجتماعی حضور داشتند . آنها به دنبال خبری از عزیزان شان این روزها راهی جز زندان و دادگاه انقلاب نمی شناسند .هر چند این مراجعه ها تاکنون برای شان هیچ نتیجه ای در بر نداشته است . انها امروز بعد از آنکه باز هم برای چندمین بار از مسئولان زندان اوین جواب سر بالا گرفتند . شروع به سر دادن بانگ الله اکبرکردند آنها همچنین با سر دادن شعار" زندانی سیاسی آزاد باید گردد "خواسته شان را به طور دیگری مطرح کردند شاید این بار گوش شنوائی به داد دلشان برسد . خبرهای مرگ جوانان نگرانمان کرده است این خانواده ها بسیار نگرانند «نگران سلامت عزیزان دربندشان .»آنها به خصوص از وقتی که خبرهای ناگوار مرگ افرادی را در زندان اوین شنیده اند بیشتر نگران شده اند .آنها یکصدا می پرسند :«چه چیز تضمین می کند که چنین بلائی سر عزیزان و فرزندان مانیاید .» خبر مرگ محسن روح الامینی روز گذشته از سوی مسولان زندان اوین به خانواده اش ابلاغ شد گفته می شود . این جوان 20 ساله فرزند یکی از مشاوران ارشد محسن رضائی است . این خبر موجب شد خانواده های زندانیان دربند شب جمعه اصلا نخوابند و صبح زود مقابل زندان اوین حاضر شوند . مسئولان زندان اوین به خانواده ها می گویند به دادگاه انقلاب بروید آنها به دادگاه انقلاب می روند اما آنجا به آنها می گویند به زندان اوین بروید . درمیان پوسترهای حاضران عکس سعید لیلاز روزنامه نگار زندانی را می بینی که خانواده اش از بی خبری از او نگرانند و اینکه گفته می شود او در زندان انفرادی به سر می برد . عکس عبدالله رمضان زاده فعال سیاسی از دیگر پوسترهائی است که در دست خانواده های زندانیان دیده میشود . روی پوستر دیگری" نوشته شده مصطفی ،بهزاد حتی دلمان برای صدای تان تنگ شده چرا زنگ هم نمی زنید "این موضوع به این نکته اشاره دارد :«که پس از گذشت 40 روز از بازداشت تاج زاده و نبوی فعالان سیاسی آنها تاکنون تماسی با خانواده های شان نداشته اند و این موضوع بیش از هر چیز آنها را نگران می کند .» عشرت اولیائی مادر ژیلا بنی یعقوب روزنامه نگاردربند که 35 روز قبل همراه همسرش بهمن احمدی اموئی دستگیر شده می گوید :«من از دیشب که خبر مرگ این پسر جوان را شنیدم خواب به چشمانم راه نیافت. دختر من بیمار و مبتلا به آسم است. دامادم هم که تاکنون با ما یا خانواده اش تماسی نداشته صبح نمی دانم خودم را با چه حالی به این جا رساندم اما مسولان هیچکدام پاسخگوی مان نیستند دیگر نمی دانم به کجا پناه ببرم . ژیلا هم ده روزی است که با ما تماس نگرفته و من واقعا نگران شان هستم . ما هم خدائی داریم چرا با ما چنین می کنند دختر روزنامه نگار من مگر چه جرمی مرتکب شده است حتی آنها فرصت نوشتن را هم مدتها بود از او گرفته بودند ؟» امروز مقابل زندان اوین فرزندان خردسال زیادی را می بینی کودکانی که به گفته مادران شان دلتنگ پدران دربندشان هستند و آنها دیگر توان نگه داشتن شان در خانه را ندارند . نگران سلامت فرزندان مان هستیم مادر شیوا نظرآهاری هم روز شنبه از تماس تلفنی دخترش خبر می دهد تماسی بسیار کوتاه که او را بیشتر نگران کرده است می گوید :« چهل روز از بازداشت دخترم می گذرد و من به شدت نگران سلامتش هستم مگر بازداشت موقت بیش از یک ماه غیر قانونی نیست من آقای شاهرودی رئیس قوه قضائیه وآ قای احمدی نژاد را مسئول سلامت فرزندم می دانم آنها باید در این باره پاسخگو باشند » شهرزاد کریمان ادامه می دهد :«شب و روز برایم باقی نمانده است دخترم هنوز تفهمیم اتهام نشده و نه تنها هیچ یک از نهادهای قانونی پاسخگوی ما نیستند که هنگام مراجعه به انها به ما توهین هم می کنند .فرزندم هر بار با من تماس می گیرد می گوید از آزادی ام خبری نیست مگر اینها چه کرده اند که باید تا این حد در بازداشت موقت باقی بمانند . » آذر یمینی مادر سمیه توحید لو فعال جامعه مجازی و استاد دانشگاه هم می گوید :« 42 روز از بازداشت دخترم می گذرد او هر چند امروز شنبه ( 3مرداد ) با من تماس گرفت اما من با این تماس بیشتر نگران شدم صدای دخترم گرفته بود .حتی یک مجرم هم انقدر در بازداشت نمی ماند ما دقیقا بین زمین و آسمان هستیم از مسئولان می خواهم به این وضع خاتمه دهند . من خیلی نگران سمیه و دیگر زنان زندانی هستم وضع یک زن با مردان متفاوت است و شرایط متفاوتی هم دارند این زنان در چه شرایطی به سر می برند این موضوع من را به شدت هراسان می کند .» منابع آگاه همچنین از شیوع بیماری مننژیت در زندان اوین خبر می دهند موضوعی که باز هم بیشتر از پیش خانواده زندانیان را نسبت به وضعیت سلامت عزیزان شان بیمناک می سازد خانواده دیگر روزنامه نگاران از جمله عبدالرضا تاجیک و مهسا امر آبادی و همچنین همسر عبد الفتاح سلطانی و دیگر زندانیان دربند هم نگران سلامت فرزندانشان هستند اینکه آیا آنها دوبارعزیزان شان را در صحت و سلامت خواهند دید ؟ محمدجواد لاريجاني: با پخش اعترافات مخالف هستم نظام اسلامي بايد تمامي حقوق متهمان را رعايت كند و نظر قوه قضائيه نيز همين است/بايد نظام با بازداشتشدگان با تسامح برخورد كند. ایلنا: دبير ستاد حقوق بشر قوهقضاييه با تاكيد بر اينكه انسان بايد تنها نزد خدا اعتراف كند، افزود: بنده با پخش اعترافات مخالف هستم و فكر ميكنم كه بايد خود مسئولان قوهقضائيه در رابطه با مسائل و تخلفات انتخاباتي اصلاحطلبان به مردم توضيح دهند. محمدجواد لاريجاني در گفتوگو با خبرنگار ايلنا، افزود: پخش اعترافات در واقع يعني به تماشاگذاردن يك انسان خطاكار و بنده شخصا با تماشاي اعتراف به گناه و خطاي يك انسان ديگر مخالف هستم ولي در عين حال و به طور كلي بايد توجه داشت كه اين مسئله به نظر قاضي پرونده بر ميگردد. وي افزود: همچنين قويا معتقد هستم كه بايد نظام با بازداشتشدگان با تسامح برخورد كند. لاريجاني در پاسخ به اينكه چرا تكليف برخي زندانيان سياسي پس از گذشت 40 روز مشخص نشده است و برخي از آنها حتي يك تماس تلفني هم با خانوادههاي خويش نداشتهاند، گفت: نظام اسلامي بايد تمامي حقوق متهمان را رعايت كند و نظر قوه قضائيه نيز همين است. وي تاكيد كرد: برخي مشكلات به لزوم طيشدن دوران بازجويي برميگردد. |
لحظه به لحظه با پیکار دلیرانه جنبش مردمی - ۳۴
لحظه به لحظه با پیکار دلیرانه جنبش مردمی - ۳۴ *نامه سرگشاده موسوی، کروبی، خاتمی و دهها فعال اصلاح طلب به مراجع: از اشاعهی بیدادگری در جمهوری اسلامی جلوگیری کنید * کروبی خطاب به وزیر اطلاعات: آیا از آنچه در بازداشت گاههای غیر قانونی می گذرد خبر دارید ؟ / اجساد کشته شدگان را به خانواده هایشان تحویل دهید * موسوی: منشوری فراتر از جبهه و گروه سیاسی تدوین میکنیم/نباید فرایند شکلگیری این دولت فراموش شود * خبرهایی از اوین - اعترافات زیر نظر وزیر بعدی اطلاعات * آیتالله صانعی: اعترافگیری حرام و اعترافگیران معصیتکارند * مادر ندا آقا سلطان :اجازه برگزاری مراسم به ما نمی دهند نامه سرگشاده موسوی، کروبی، خاتمی و دهها فعال اصلاح طلب به مراجع: از اشاعهی بیدادگری در جمهوری اسلامی جلوگیری کنید دهها چهرهی شاخص اصلاح طلب از جمله سید محمد خاتمی، میرحسین موسوی و مهدی کروبی در نامهی سرگشادهای به مراجع تقلید، با اشاره سرکوبهای صورت گرفته بعد از کودتای انتخاباتی، از مراجع خواستند به عنوان ملجأ ملت، در این موضوع دخالت کنند و به حکومت تذکر دهند که از اتحاذ شیوههای قانونگریزانه دست بردارد. به گزارش «موج سبز آزادی» متن کامل این نامه به شرح زیر است: بسم الله الرحمن الرحیم محضر مبارک مراجع عظام تقلید (ادام الله ظلهم) سلام علیکم همانگونه که استحضار دارید، همزمان با اعلام نتایج دهمین دورهی انتخابات ریاست جمهوری، موج وسیعی از دستگیریها از میان فعالان ستادهای انتخاباتی نامزدهای غیردولتی و شهروندانی که در راهپیماییهای مسالمتآمیز شرکت جسته بودند آغاز شد که در ادامه، با گسترش موج اعتراضات مردمی نسبت به تخلفات گوناگون و گستردهای که در قبل، حین و بعد از انتخابات صورت گرفت، افزایش یافته و هنوز هم ادامه دارد. بازداشتهای انفرادی و گروهی، از اقشار مختلف اجتماعی از جمله اساتید دانشگاهها، فعالان سیاسی، روزنامهنگاران، که بدون صدور مجوزهای قانونی صورت گرفته و همراه با برخوردهای خشونتبار و استفاده از شیوههای بازجویی که یادآور دوران سیاه ستمشاهی است و بسیاری از امضاکنندگان این نامه در آن زمان خود بارها قربانی آن بودهاند، به هیچ روی زیبندهی نظام و کشوری که داعیهی برپایی قسط و عدل دارد، نبوده و نخواهد بود و چهرهی جمهوری اسلامی را در روح و جان هر ایرانی و نیز انظار جهانیان تیره و تار خواهد کرد. اسفبارتر اینکه دستگاههای امنیتی مصرانه در پی اثبات فرضیههای خیالپردازانه و سراپا اشتباه خود برای معرفی فعالان بعنوان عوامل وابسته به بیگانه و محرکان انقلاب مخملی هستند و از همین رو به شیوههای غیرقانونی، غیراخلاقی و غیرشرعی اعترافگیری توسل جستهاند. دستگاههای تبلیغاتی دولتی و به ویژه صدا و سیما نیز در این پروژه شرکت کرده و با پخش اعترافهای نمایشی، سعی در اثبات اینگونه اتهامات واهی به حرکتی مردمی دارد که تنها و تنها برای پاسداشت جمهوریت نظام شکل گرفت. این روزها خانوادههای نگران و بیاطلاع از وضعیت عزیزانشان که تنها جرمشان مشارکت فعال در ستادهای انتخاباتی نامزدهای غیردولتی بوده، در مراجعات مکرر به مراجع قانونی با درهای بسته روبهرو میشوند. دستگاههای ابداع توطئه، اینک کار را به جایی رساندهاند که عضویت در ستادهای تبلیغاتی را جرمی نابخشودنی مینمایانند و این در حالی است که بارها در بیانات بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی و مسئولان بلندپایهی نظام اینگونه فعالیتها مورد تأیید و تشویق قرار گرفته است. به راستی اعمال شکنجههای مکرر در مورد کسانی که زیر لوای اسلام زندگی میکنند، با توسل به کدام اصل قانونی، شرعی و انسانی توجیهپذیر است؟ و چگونه میتوان با سکوت در قبال این همه خشونت و سبعیت، داد از رحمانی بودن نظامی سر داد که شریعت محمدی را راهنمای خویش قرار داده است؟ این روزها دریافت اخبار نگرانکننده دربارهی سلامت جسمی و روانی بسیاری از بازداشتشدگان، بر دامنهی نگرانیها افزوده است. اصل زیربنایی برائت و پرهیز از پیشداوری (لیس من العدل القضاء علی الثقه بالظن) به آسانی نادیده گرفته میشود و پایمال شدن حقوق مصرح در قانون اساسی و قوانین عادی به رویهی جاریه تبدیل شده و البته نتیجهای جز توسعهی بیاعتمادی و فاصله گرفتن مردم از حاکمیت در پی نخواهد داشت. این سرگردانیها و نگرانیها بر زندگی گروه بزرگی از شهروندان ایرانی سایه افکنده و به واسطهی اتخاذ شیوههای غیرقانونی و خودسری عوامل امنیتی از یک سو و عرق ملی و وفاداری به انقلاب اسلامی و عدم تمایل نسبت به استمداد از مراجع بینالمللی از سوی دیگر، شرایط بسیار دشواری را برای خانوادههای زندانیان پدید آورده است. تنها راه برونرفت از این وضعیت، اقدام قاطع و شفاف نسبت به توقف فرایند امنیتی ساختن فضای پس از انتخابات، کوتاه کردن دست عوامل غیرمسئول، آزادی تمامی بازداشتشدگان و بازگرداندن روند رسیدگی به اتهامات به مجاری قانونی است. از شما مراجع عظام تقلید بعنوان مرجع و ملجأ ملت شریف ایران میخواهیم که پیامدهای زیانبار اتخاذ شیوههای قانونگریزانه را به دستگاههای ذیربط خاطرنشان ساخته و آنان را نسبت به اشاعهی بیدادگری در نظام جمهوری اسلامی برحذر دارید. این همه، در پرتو کلام امام عدالت که «فلیست تصلح الرعیه الا بصلاح الولاه، و لا تصلح الولاه الا باستقامه الرعیه» عرض شد و خداوند سبحان را شاهد و گواه میگیریم که جز اصلاح امور این کشور و ملت به چیز دیگری نمیاندیشیم. کروبی خطاب به وزیر اطلاعات: آیا از آنچه در بازداشت گاههای غیر قانونی می گذرد خبر دارید ؟ / اجساد کشته شدگان را به خانواده هایشان تحویل دهید. متن کامل نامه وی به شرح زیر است : بسمه تعالي حجت الاسلاموالمسلمين جناب آقاي محسني اژهاي وزير محترم اطلاعات با سلام و تقدير از زحمات شما و همکارانتان و دلسوزان وزارت اطلاعات اين روزها از آنچه که به ناحق بر مردم فهيم و با شعور ايران گذشت بسيار سخن گفتيم، ولي هنگامي که در اين ايام به گفت و گو با زجرکشيدگان روزهاي تلخ پس از انتخابات رياستجمهوري دهم که روزهايي را به جرم اعتراض به نتيجه يک انتخابات در زندان گذاراندند نشستم بسيار متاسف شدم از سرنوشتي که بر جمهوري اسلامي ايران ميگذرد. چنين بود که تصميم بر آن گرفتم تا با نگارش نامهاي از سر دلسوزي و دفاع از آرمانهاي بنيان گذار جمهوري اسلامي ايران و خون پاک شهدا نکاتي را يادآور شوم. اما چرا شما را خطاب نامه دلسوزانه خود قرار دادم شايد بگوييد که بهتر بود به روساي سه قوه اعتراض و انتقاد خود را بيان ميکردم اما براي اين هم توضيحي دارم. اول انکه رياست محترم قوه مجريه را فردي برآمده از راي ملت نميدانم و از انجا که دولت او را مشروع و قانوني نميخوانم نامهاي هم به او نخواهم نوشت. دوم انکه جناب آقاي آيت الله سيد محمودهاشمي شاهرودي رياست محترم قوه قضائيه نيز در پايان دوران مسووليت خود به سر ميبرد و اين روزها سخت مشغول روند انتقال مديريتي و چه بسا راحت شدن از هم و غم دنياست و سوم آنکه جناب آقاي دکتر علي لاريجاني رياست محترم قوه مقننه نيز در مظان اتهام اصولگراياني است که او را به جرم آزاد انديشي به نقد ميکشند. پس چارهاي نبود جز انکه با شما به عنوان وزير اطلاعات کشور سخن بگويم. از طرفي ديگر، اين را فراموش نميکنم شما يک روحاني هستيد که سالها در قوه قضاييه حضور داشته و سوابقتان شما را فردي با تکليف و پايبند به اصول اعتقادي، ديني و قانون جمهوري اسلامي ايران معرفي ميکند. بنابراين جنابعالي که خود از دلسوزان نظام هستيد به خوبي به اين امر واقفيد که حفظ ثبات و امنيت نظام ريشه در تدوين برنامههاي اطلاعاتي و امنيتي دارد که مبتني بر مصلحت عمومي جامعه و جلب رضايت احاد مردم براي حفظ منافع ملي باشد، اما آنچه که امروز شاهد آن هستيم با سوابقي که از شما عنوان کردم در تضاد وتناقض است. اينک سيستم اطلاعاتي و امنيتي کشور به غيرشفافترين و مخوفترين ابزار براي سرکوب مردم تبديل شده است. هرچند که گلايه چنداني از شما نيست چرا که دستگاههاي موازي گاه به نام اين وزارت خانه چنين اقداماتي را طراحي ميکنند ولي اين جاي بسي تاسف است که شما به عنوان وزير محترم اطلاعات هر بار نسبت به آن ابراز بي اطلاعي و سلب مسووليت ميکنيد و البته در مواردي اظهار داشتيد که اين اقدامات در حيطه اختيارات شما نبوده است. اينک دستگاه اطلاعات وامنيت با فراموش کردن مصلحت عمومي جامعه چنان عمل ميکند که به سختي ميتوان از آن دفاع کرد و تنها بايد وجدان بيدار جامعه و شخص جنابعالي را به داوري دعوت کنم. آنچه که طي ماههاي اخير بر مردم ايران گذشت آيا منطق با قانون و بر مصلحت منافع ملي بود. آيا حوادث اخير تکرار همان ماجراي حمله وحشيانه به کوي دانشگاه و قتلهاي زنجيرهاي از جمله کشته شدن آقاي فروهر و همسرش و قتل زهرا کاظمي نبود از آن حيث که هيچ گاه عاملان آن شناسايي نشدند و حتي پيگيري آن توسط مسوولان به فراموشي سپرده شد؛ اينک به نظر ميرسد که تاريخ در حال تکرار است. هرچند که اگر عوامل امنيتي و اطلاعاتي در سالهاي گذشته جهت حفظ و درک موقعيت نظام اسلامي وحقوق مدني مردم نسبت به شناسايي عوامل ريشهاي آن حوادث اقدام ميکردند و ريشههاي فساد را ميخشکاندن ديگر شاهد تکرار حوادثي مشابه نبوديم. عدم برخورد قاطع وزارت اطلاعات با عاملان حوادثي که در گذشته روي داد موجب آن شد تا يکسري عوامل خودسر رشد کرده و با خوراندن معجون وحشت و قدرت صرفا صورت مساله را پاک نموده و با استفاده از نجابت و گذشت مردم همه چيز را به فراموشي بسپارند تا اين آتش زير خاکستر و اين ميکروب خطرناک و ضد انساني و اين دمل چرکين در وقت مناسب و هرجا که قدرت ظهور و بروز پيدا ميکند بار ديگر جامعه را غافلگير کرده و چهره زشت و کريه خود را براي ايجاد رعب و وحشت و سرکوب مردم به نمايش بگذارد. در چنين شرايطي است که هر حادثه غم انگيزي به مانند حوادث اخير روي دهد کسي مسوول انچه روي داده است نخواهد بود و همه از آن سلب مسووليت ميکنند. اين بر عهده وزارت اطلاعات است که عاملان اين حوادث را شناسايي و معرفي کند نه انکه با نمايشهايي خودساخته عاملان حوادث را به منافقين وتروريستهايي مجهوالهويه نسبت دهند. چرا هيچ گاه اقداماتي که از سوي نيروهاي تحت عنوان لباس شخصيها و بسيج انجام ميشود مورد بررسي قرار نميگيرد؟ چنين است که پس از روي دادن حادثه تلخ شهادت دختر بي گناه ندا آقا سلطان محمود احمدي نژاد در مقام رئيس دولت نهم به رياست قوه قضائيه نامه مينوسيد و خواستار شناسايي عاملان قتل وي ميشود و يا انکه سرلشکر فيروز آبادي فرمانده کل نيروهاي مسلح طي نگارش نامهاي به امام زمان (عج) از کشتار نيروهاي تحت لواي خودش گلايه ميکند. اگر چنين باشد که هرگاه چنين حوادث تلخي روي دهند عامل آن هرگز شناسايي نخواهد شد و عوامل چنين حوادثي آزادانه زندگي کرده و البته تقويت هم ميشوند. بنابراين اين وظيفه وزارت اطلاعات است که عاملان اين حوادث را شناسايي و يا از وقوع آن جلوگيري کند. جناب آقاي محسني اژهاي متاسفم بگويم که دردها بيشتر از آن است که اشاره شد. امروز دستگاه اطلاعاتي و امنيتي به مرکزي تبديل شده که شائبههايي درباره عملکرد آن شکل ميگيرد. گاه احساس ميشود که مهم ترين دستگاه اطلاعاتي کشور آنچنان که بايد به رسالت خود عمل نميکند و تمام توان خود را مصروف تنشهاي سياسي فعلي کرده است؛ گويا تنها ماموريت اين وزارتخانه اين است که در عرصه انتخاباتي تمام همت خود را براي حفاظت از يک فرد و حذف ديگران به کار بندد بي انکه پاسخگوي حوادثي که روي داده است باشد و در جهت احقاق حقوق تضييع شده مردم حرکت کند. والاسفا که امروز دستگاههاي موازي اطلاعات به بهانه عمل به رسالت دفاع از امنيت و ثبات نظام اقداماتي را انجام ميدهند که دل هر انساني را به درد ميآورد و جاي تعجب است که مسوولان اطلاعاتي کشور از آن بيخبر هستند و يا حساسيتي بدان نشان نميدهند! امروز جوانان اين مرز و بوم را تحت عنوان نيروي امنيتي و اطلاعاتي کتک ميزنند و در بازداشت گاههاي غيرقانوني نگهداري ميکنند و بدترين شکنجهها روحي و رواني و رفتارهاي خشن را با آنها انجام ميدهند بي انکه پاسخگوي انچه تحت لواي نظام جمهوري اسلامي ميکنند باشند. اينک کار به جايي رسيده است که کساني که در زندان اوين به سر ميبرند اين شانس حضور خود در اوين و گرفتار نشدن در بازداشتگاههاي غيرقانوني را رحمت خداوند مينامند. جناب آقاي محسني اژهاي آيا اين است رسالت امنيتي شما، که جوانان بي گناه ايراني را تنها به جرم اعتراض به انتخاباتي که نتيجهاش را قانوني و مشروع نميدانند تحت عنوان نيروي امنيتي و اطلاعاتي در خيابانها کتک زده و آغشته به خون به زندانها منتقل کنند و ماهها بلاتکليفي را به آنان تحميل کرده و خانوادههايي را نگران سازنند. آيا اين است رافت اسلامي که دختران و پسران ما را در زندانها به قتل برسانند و آن گاه از ارتکاب چنين جرمي سلب مسووليت کنند و آن گاه به مظلوم نمايي در دفاع از نيروهاي خودسر و غير مسوول تحت لواي خود بپردازنند. آيا شما تاکنون به پشت درهاي زندان اوين و دادسراي انقلاب رفتهايد تا شاهد چشمهاي اشک بار مادران و پدران و يا همسران و فرزنداني باشيد که به دنبال کسب حتي کوچکترين خبري از زنده بودن عزيزانشان هستند؟ شما لحظهاي خود را جاي آن پدران و مادران نگراني بگذاريد که اينک بيش از يکماه است که از فرزندان و يا همسران خود بي خبر هستند و آنگاه ماموران زندان اوين و دادسراي به جاي ياري رساندن به آنها براي رفع نگرانيشان با پرخاشگري با آنان برخورد کرده و پراکندهشان ميکنند. تازه اين انچه است که پشت درهاي اوين ميگذرد و والاسفا که بسياري از خانوادهها حتي نميدانند که فرزندان و يا همسرانشان در کجاي اين شهر نگهداري ميشوند و جاي تاسف است که امروز حتي مرجعي را نميشناسند که بدان شکايت ببرند. چرا که قوه قضائيه سلب مسووليت ميکند و وزارت اطلاعات هم پاسخگو نيست. آيا شما به عنوان وزير اطلاعات از سرنوشت کساني که مفقود شدهاند و يا در زندانهاي غير رسمي کهريزک، شور آباد و سولههاي اطراف شهر تهران نگهداري ميشوند خبر داريد؟ (به نقل از منابع موثق) آيا تاکنون بر رفتارهاي غير متعارف نيروهاي نظامي و شبهنظامي با بازداشت شدگان قبل از انکه به زندانها تحويل داده شوند نظارتي شده است؟ شما به عنوان وزير اطلاعات وجدان بيدار خود را به داوري دعوت کنيد و بگوييد که آيا گلوله گشودن به مردمي که اعتراضاتي ارام را برگزار کردند و بازداشتهاي گسترده انان، امري منطقي است. آيا شما از اين رفتارها بيخبريد و يا اينکه شما هم به مانند ديگران مصلحت را بر پاسخگويي نميدانيد؟ اين روزها اخبار ناگواري از تعداد كشته شدگان حوادث اخير به گوش ميرسد، كساني كه هنوز خانوادههايشان از سرنوشتشان بي خبر هستند هرچند كه هيچ گاه از سوي مسوولان مربوطه آمار واقعي كشته شدگان حوادث اخير منتشر نشده است، ولي آيا شما نيز به عنوان وزير اطلاعات آمار دقيقي از كساني كه مفقود شده و كشته شدهاند در اختيار نداريد؟ به نظر ميرسد كه مسوولان ميخواهند همواره به كتمان آمار واقعي كشته شدگان حوادث اخير بپردازنند ولي در هر صورت حداقل اجساد آنها را به خانوادههايشان تحويل دهيد. من متاسفم باز بگويم از آنچه طي ماههاي اخير بر مردم آگاه و فهيم ايران گذشت. اينك آنچه بر مردم ايران به ويژه زنان ميگذرد بسيار تاسف بار است، چنانچه همه شاهد آن بودند كه چگونه با باتوم به زنان حمله كرده و آنها را كتك زده و يا به داخل جويها پرت ميكنند، و والاسفا كه اين غمانگيز تر از آنچه است كه جنايتكاران صهيونيست با مردم مظلوم فلسطين انجام ميدهند چرا كه بنابر انچه كه در رسانهها مشاهده ميكنيم حداقل صهيونيستهاي غاصب در برخورد با زنان ملاحظاتي دارند و اين هم به علت انعكاس بيروني رفتاشان است ولي متاسفانه ماموران جمهوري اسلامي ايران زنان را در مقابل چشم ديگران كتك ميزنند و گويي خود را نائبان بر حق خدا ميدانند كه گناهكاري را مجازات ميكنند واز انعكاس رفتارشان در دنيا و تاثيرش بر افكار عمومي جهاني ابايي ندارند. شما در جايگاه مهم ترين وزير دولت هستيد و بايد پاسخگوي آنچه به ناحق بر مردم گذشت باشيد ولي متاسفم از اينکه هيچ گونه مرکزي از سوي نهادهاي امنيتي و اطلاعاتي پاسخگوي مردم نيست و اين همان رفتاري است که از سوي قوه قضائيه نيز شاهد آن هستيم. شما بايد بدانيد که امروز اکثريت جامعه ما از اقشار تحصيل کرده هستند که با حقوق شرعي، قانوني و مدني خود آشنا ميباشند و همين حقوقشان را بدون کم و کاست مطالبه ميکنند. بنابراين من از شما به عنوان فردي که داراي سوابق مديرتي خوبي هستيد واينک نيز مسووليتي در اين دولت داريد سوال ميکنم که آيا مرکز و ستادي براي هماهنگي اقدامات موازي و گوناگون دستگاه قضايي و وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه جهت پاسخگويي به مردم وجود دارد تا خانوادههاي بازداشت شدگان و آسيب ديدگان حوادث اخير براي احقاق حقوق خود بدانجا مراجعه کنند؟ آيا آنچه امروز در برخورد با اعتراضهاي آرام مردم و شهروندان انجام ميشود از برخوردهاي خياباني تا بازداشتهاي غير قانوني و يا بازجوييهاي قرون وسطايي و اعترافاتي که گرفته ميشود منطبق با قوانين اسلامي و جاري کشور و قواعد دموکراسي و فرهنگ حاکم بردنياي امروز است؟ من از شما ميپرسم که آيا زندان در جمهوري اسلامي ايران تعريف مشخصي دارد و يا اينکه ميتوان مردم را در مسجد، مدرسه و زير زمين ادارات و وزارت خانهها بدون انکه خانوادههايشان و وکلاي مدافع و حتي دستگاه قضايي در جريان باشند روزها نگه داشت و شکنجه روحي کرد؟ آيا به نظر جنابعالي با اين گونه برخوردهاي خشن و سرکوب مردم ميتوانيم جوابگوي حق و مطالبات مردم خودمان و چامعه جهاني باشيم؟ ايا شما به عنوان وزير محترم اطلاعات به واقع از پشت پرده نيروهاي لباس شخصي که آزادانه از هيچ کوششي جهت سرکوب مردم دريغ ندارند و روز به روز گستاخانه تر با مردم برخورد ميکنند خبر نداريد؟ جناب آقاي محسني اژهاي به نظر ميرسد که بار سنگين اين مسووليت بر دوش شماست که در اين مقطع تاريخي پشت پرده اين باندهاي قدرت که اعتقادي به جمهوريت نظام را ندارند برملا کنيد و تخم فتنه را بخشکانيد تا چنانچه وزير کابينه بعدي نبوديد با خاطرهاي خوش در اذهان مردم از اين وزارت خانه نقل مکان کنيد. هيچ گاه فراموش نکيند که ايران امروز با ايران قبل از پيروزي انقلاب اسلامي تفاوتهاي بسياري دارد. شما که بايد بهتر بدانيد ما در عصر ارتباطات قرار داريم و کوچکترين رفتار دروني ما انعکاس بيرونيدارد. بنابراين بدانيد که ديگر سر در زير برف کردن نتيجهاي را تغيير نميدهد زيرا امروز مردم آگاه و هوشيار هستند و دنيا نيز چشم به ايران دوخته است. پس چرا بايد بهانهاي به دست دشمان بدهيم و يا کاري کنيم که مردم از نظام جمهوري اسلامي ايران سر برگردانند. در آخر ميگويم از ما که گذشت اما خوب ميدانيد که ما به اسلام، ايران، ميراث گرانقدر امام (ره) و مردم کشور عشق ميورزيم ولي شما براي انکه پاسخي براي وجدانتان، مردم، تاريخ و در قيامت داشته باشيد مسوولان و قدرتهاي بالاتر را از شرايطي که امروز بر کشور حاکم شده است آگاه کنيد. از سويي ديگر اين امري شايسته است که براي فع هرگونه شائبهاي به شفاف سازي بپردازيد. هم خانوادههايي را از نگراني در آوريد و هم با توجه به انکه به مسائل پشت پرده دسترسي داريد و از شرايط شکننده کشور مطلع هستيد و امکان کالبدشکافي امور کشور در داخل و خارج برايتان مهيا است مردم را نيز در جريان واقعيتها قرار دهيد و البته دنبال راه چارهاي براي خروج از بحران کنوني باشيد و الا مديريت روزهاي سخت رمضان، قدس، محرم و عاشورا و 22 بهمن برايتان دشوار خواهد بود. نامهام را با بياناتي از حضرت فاطمه زهرا (س) به پايان ميرسانم. آن حضرت در خبطهاي فرمودند: «نخواستيم ولي بدانيد که پشت شتر خلافت زخم و بار آن کج است و اين بار با اين حال به منزل نميرسد.» مهدي کروبي موسوی: منشوری فراتر از جبهه و گروه سیاسی تدوین میکنیم/نباید فرایند شکلگیری این دولت فراموش شود مهندس میر حسین موسوی گفت: در حال تدوین منشوری فراتر از بحث جبهه و گروه سیاسی هستیم و در این منشور راهکارهایی را پیشنهاد کردهایم که تمام ظرفیتهای مغفول قانون اساسی توان اجرایی شدن پیدا کنند. به گزارش خبرنگار قلمنیوز، نخست وزیر کشورمان در دوران دفاع مقدس پیش از ظهر چهارشنبه در دیدار با جمعی از اهالی برخی از رسانههای کشور با اعلام اینکه این منشور ظرف چند روز آینده منتشر خواهد شد، تاکید کرد: میخواهیم ظرفیتهای مغفول قانون اساسی را عملیاتی کنیم. وی با اشاره به نمادسازیها در جنبش اجتماعی مردم اظهار کرد: ما میخواهیم این منشور، وجهی از به هم پیوستگی مردم باشد و مشخص باشد که اینها به جنبش سبز پیوستهاند. ما به دنبال شعاری هستیم که بتواند پیوستگی مردم را بیشتر کند و مورد استفادهی مردم قرار بگیرد. موسوی خاطرنشان کرد: فضایی که میخواهیم منشور را در آن منتشر کنیم فضایی است که حتی شخصی مثل آقای هاشمی را هم تحمل نمیکند. وقتی در بخشهایی از حاکمیت امثال آقای هاشمی هم تحمل نشوند جامعه لاجرم به سمت نظامیتر شدن و امنیتیتر شدن پیش خواهد رفت که هیچکس از این مساله استقبال نخواهد کرد. عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام همچنین تصریح کرد: ما و کسانی که متعلق به این جنبش هستند باید طوری عمل کنیم که ضمن اینکه ساختارشکنی به مفهوم کسانی که میخواهند خارج از قانون اساسی حرکت کنند اتفاق نیفتد، مطالبات مردم لحاظ شود. ما در منشور خود این دغدغه را داریم که هم پیوستگی مردم حفظ شود، هم منافع ملی لحاظ شود و هم به مطالبات مردم پاسخ داده شود. وی در ادامه سخنان خود با اشاره به تخلفات صورت گرفته در انتخابات اخیر اظهار کرد: این یک ضرورت ملی است که به طور دائم به بحث انتخابات اخیر پرداخته و این مساله زنده نگه داشته شود و این مساله در انبوه وقایع اخبار پس از انتخابات نمیرد و هیچکس فراموش نکند که این دولت در چه فرآیندی شکل گرفته است. با توجه به اینکه مدافعان تقلب تریبونهایی نظیر صدا و سیما در اختیار دارند، مطبوعات باید پرداختن به مسایل پیش آمده در این انتخابات را از جمله وظایف خود بدانند. نخست وزیر کشورمان در دوران دفاع مقدس در ادامه با تاکید بر لزوم توجه به قانون اساسی، تصریح کرد: نیروهای مدافع جامعه باید حامی قانون اساسی باشند؛ چرا که قانون اساسی در خود ظرفیتهایی دارد که اگر عملیاتی شود حتی گرایشهای ساختارشکنانه را هم متقاعد میکند. وی تاکید کرد: اگر از چارچوب قانون اساسی خارج شویم جامعه با یک آنارشی لجامگسیخته روبهرو خواهد شد که جمع کردن آن غیر قابل پیشبینی خواهد بود. بنابراین همهی نیروها باید در چارچوب قانون اساسی حرکت کنند تا خسارتهای این فضای شبه کودتای تحمیل شده را به حداقل برسانند. رییس فرهنگستان هنر در بخش دیگری از سخنان خود به حساسیت مردم نسبت به دخالت بیگانگان و تلاش برای گرفتن اعترافات نادرست از بازداشت شدگان اشاره کرد و گفت: اگر از همه بازداشتشدگان هم اعتراف بگیرند باز هم افکار عمومی اینها را قبول نمیکند؛ چرا که مردم در وقایع اخیر حضور داشتهاند و دیدهاند که ابعاد این مساله چقدر بوده است. شعارها و رفتارهای مردم نشان میدهد که اگر برخی افراد بخواهند ترفندهایی برای اتصال جنبش سبز مردم به بیگانگان به کار ببندند بیهوده خواهد بود. وی با اشاره به سفرهای تبلیغاتی خود در ایام پیش از انتخابات اخیر، عنوان کرد: در این سفرها متوجه شدم که مردم چقدر به هویت ایرانی خود اهمیت میدهند و در استانهای مختلف کشور، مردم عرق زیادی بر روی ایرانی بودن خود دارند. موسوی افزود: دولت پشتیبانی آرای مردم و در نتیجه مشروعیت ندارد، بنابراین در عمل ناچار خواهد بود به کشورهای خارجی امتیازاتی بدهد که به نفع کشور ما نخواهد بود. ما باید طوری عمل کنیم که سرمایههای عظیم اجتماعی که در انتخابات شرکت کردند بتوانند منسجم باشند و شرایط مفیدی برای آنها به وجود بیاید. بر اساس این گزارش، مهندس موسوی در بخش دیگر سخنان خود به فعالیت رسانههای مجازی اشاره کرد و گفت: رسانههای مجازی تاثیر بهسزایی در اطلاع رسانی داشتند و این ارتباطات باید تقویت شود و باید فضاسازی لازم در این زمینه صورت گیرد و رسانههای مکتوب و خبرگزاریها هم باید مردم را به استفاده از این رسانههای مجازی تشویق کنند. یکی از نقاط قوت این فضاهای مجازی این است که اعمال سانسور بر روی آنها دشوارتر است. نخست وزیر کشورمان در دوران دفاع مقدس در پایان، به مساله بازداشت شدگان روزهای پس از انتخابات اشاره و تاکید کرد: تا وقتی که آخرین نفر از زندانیان روزهای پس از انتخابات آزاد نشود، پروندهی این انتخابات باز خواهد بود، مضافا اینکه مشروعیت این دولت نیز زیر سوال خواهد بود. خبرهایی از اوین - اعترافات زیر نظر وزیر بعدی اطلاعات 3 مرداد 1388 شنیده شده که پروژه اعترافگیری زیر نظر حسین طائب در حال انجام است و گزارش آخرین اعترافهای کسب شده زیر شکنجه و جدیدترین سناریوی ساخته و پرداخته شده برای انقلاب مخملی، به طور مرتب از طریق او به اطلاع ع.الف.ح و م.خ در بیت رهبری میرسد. به گزارش «موج سبز آزادی» طائب که در حال حاضر فرمانده نیروی مقاومت بسیج است و گفته میشود احمدینژاد به او گفته که خود را برای تصدی وزارت اطلاعات در دولت دهم (دولت کودتا) آماده کند، تنها روحانی دارای سمت فرماندهی در ردههای ارشد نیروهای مسلح ایران است و ارتباطات ویژهای هم با محافل اطلاعاتی موازی دارد. حسین طائب 46 ساله که یک سال قبل فرمانده بسیج شد، مدتی پیش از آن معاون هماهنگکنندهی دفتر رهبری بود و برای مدتی هم فرمانده یکی از دانشکدههای دانشگاه امام حسین سپاه بوده است. وی ماه قبل ابتدا وجود هرگونه فیلم و عکسی از نقش بسیجیان و پلیس ضد شورش در ایجاد خرابکاری را انکار کرد، اما پس از آنکه تعداد زیادی از فیلمها و عکسهای حاکی از نقش نیروهای رسمی در این خرابکاریها و نسبت دادن آن به معترضان در اینترنت منتشر شد، در ادعایی مضحک گفت: اغتشاشگران برای ایجاد خرابکاری، لباس بسیج و نیروی انتظامی را پوشیده بودند! آیتالله صانعی: اعترافگیری حرام و اعترافگیران معصیتکارند 2مرداد 1388 آیتاللهالعظمی صانعی در تازهترین فتوای خود که در سایت ایشان نیز منتشر شده است به سئوال جمعی از مقلدان در خصوص اقرار از روي تهديد و فشار پاسخ گفتهاند. متن این سئوال و جواب که در پایگاه اطلاعرسانی رسمی آیتالله صانعی و سایت نوروز منتشر شده به شرح زیر است: الف) متهمى را در بازداشتگاه تحت فشار قرار مىدهند، آيا مىتواند به خاطر رهايى از آن مخمصه به اتهامات اعتراف نمايد، هر چند ممكن است عواقب ناگوارى چون زندان رفتن و جريمه و... در پيش رو داشته باشد، آيا گناهى مرتكب شده است؟ ب) آيا گرفتن اقرار از متهمان زندانى تحت فشارهاى روحى و شكنجههاى روانى پس از تحمل چندين ماه زندانى انفرادى، به لحاظ شرعى معتبر است؟ ج) آيا بازجويىهاى طولانى به ويژه در نيمههاى شب از متهم زندانى جهت اقرار شرعا جائز است؟ (برگرفته از استفتاآت قضايي جلد اول، فصل دوم: راههاي اثبات دعوا، مبحث اقرار، س 37،38،39) جواب الف) گرچه اقرار براى رهايى از فشار جايز است يعنى مرتكب حرام نشده، اما آنهايى كه سبب چنين اقرارهايى مىشوند، معصيتكار هستند. جواب ب) قطع نظر از اينكه هرگونه اذيّت و آزار و شكنجه و فشارهاى روحى و يا جسمى نسبت به همه انسانها حرام و معصيت كبيره است چه رسد به زندانى كه اسير است و درباره اسير در حديثى از امير المؤمنين(عليه السلام) آمده كه فرمودند احسان به اسير، يك حقّ لازم اوست كه حتّى اگر فردا هم بايد اعدام شود و محكوم به قتل است باز بايد اين حق رعايت گردد و تخلّف از آن نشود. اوّلاً؛ چنين اقرارى در حقوق مدنى كه حكومت مأمور به فحص و دقّت و احتياط در آنها مىباشد تا مبادا حقّى ضايع و يا به كسى ظلم شود چه رسد به امور كيفرى و جزائى و حدود و تعزيرات- كه اصل در آنها بر برائت و تخفيف و درء و رفع حد به شبهه است- هيچگونه ارزشى شرعاً و عقلاً و عقلاءً نداشته و ندارد و يكى از شرائط مسلّمه حجّيت اقرار نزد همه فقها اختيار و نبود اكراه و فشار است و حديث رفع مانند غير آن از آيات و احاديث بر بىتأثيرى آن دلالتى آشكار و روشن دارد و در قانون اساسى در فصل حقوق ملّت در اصل 38 هم به طور واضح وبدون استثناء بيان شده و آمدنش در آن فصل و بدون استثناء حتى در يك مورد و صراحت در بيان، همه و همه گوياى اهميّت و ارزش اين حقّ انسانى اسلامى است و ثانياً: اطلاق مثل «اقرار العقلاء على انفسهم نافذ» قدر متيقّنش باب حقوق مدنى است و نسبت به حقوق جزائى كه اصل در آن بر برائت و تخفيف است اگر شكّ در شمول باشد؛ اطلاقش قاصر از شمول مىباشد و بايد سراغ دليل ديگرى رفت، پس اگر فرض كنيم كه حجّتى بر شرطيت اختيار در اقرار نسبت به امور جزائى و كيفرى هم نبود؛ باز بايد قائل مىشديم كه اقرار متّهم همراه با اكراه و فشار و امثال آن، حجّت نمىباشد به خاطر عدم دليل بر حجّيت آن، و براى تأييد مطلب كافى است كه بدانيم فقيه حرّ و دقيق ومتتبع، مقدّس اردبيلى(قدس سره) در كتاب «مجمع الفائدة والبرهان» در رابطه با ثبوت قذف با اقرار مى گويد: راجع به اقرار آنچه از ادلّه اش مىتواند شامل همه موارد بشود بعض اطلاقاتش مىباشد كه مقتضاى بناء حدود بر تخفيف و درء به شبهه و احتياط، آن است كه بگوييم شامل آنها نشده و نياز به دو مرتبه اقرار است و ثالثا: چگونه مىتوان نظر به اعتبار شرعى اقرار مورد سئوال داد در حاليكه فقيه بزرگي كه به عنوان علاّمه معرّفى مىشود در كتاب بزرگ و پربار خود «تذكرة الفقهاء» در بحث اقرار مىگويد اگر اقرار در حالى گرفته شود كه اقراركننده در زندان و حبس و يا دست و پايش بسته شده و يا مورد اذّيت و آزار بوده؛ سخن و ادّعاى او بر اينكه اقرار من از راه فشار و اكراه بوده نه اختيار، مورد قبول است و تمام مى باشد و در مقابل قاضى مدعّى اختيار، او مىتواند عدم اختيار خود را با قسم ثابت نمايد و ادعاى قاضى با قسم رد مىشود. و سرّ قبولى ادعايش آن است كه قرائن يعنى زندانى و يا دست و پا بسته بودن و يا اذيت و آزار شدن و امثال آن هر يك دليلى بر عدم اختيار و اكراه در اقرار است. جواب ج)حرمت و عدم جواز و عدم حجيّت و دليل نبودن چنين اقرارهائى روشن و ضرورى فقه اسلام و شيعه است مادر ندا آقا سلطان :اجازه برگزاری مراسم به ما نمی دهند سحام نیوز : مادر ندا آقاسلطان، از شهداي حوادث اخیر در جمعي از فعالان جنبش زنان و اعضاي خانواده دستگير شدگان، خبر داد که از مدتها قبل وزارت اطلاعات با ابلاغ رسمي به مساجد، مانع از برگزاري مراسم توسط خانوادهي کشته شدگان حوادث پس از انتخابات شده است. وي با اشاره به اينکه پس از لغو مراسم ختم ندا در مسجد امام جعفر صادق، واقع در منطقه سيد خندان، تالار بهشت زهرا با برگزاري مراسم ندا در زمان صرف شام موافقت کرده، اما اندکي بعد مأموران حراست بهشت زهرا نامهاي را از طرف وزارت اطلاعات به خانوادهي ندا آقاسلطان نشان دادهاند که در آن تصريح شده بود هيچ کدام از کساني که در درگيري هاي بعد از انتخابات کشته شدهاند، در مساجد حق برگزاري مراسم را ندارند. مادر ندا همچنين خبر داده که در برخي موارد، خانوادهها را مجبور کردهاند براي برگزاري مراسم، 3 جواز کسب ارائه دهند و تعهدنامهاي را امضا کنند مبني بر اينکه: اگر مردم بيايند، اتفاقي نميافتد؛ تا بدين ترتيب خانوادهها از برگزاري مراسم براي عزيزان خود منصرف شوند. ۳ مرداد ۱۳۸۸ |
اشتراک در:
پستها (Atom)