اعلامیه کمیته مرکزی حزب توده ایران: هفتاد و یک سالگی پیکار حزب توده ایران، حزب توده های رنج و زحمت، حزب مدافعان آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی گرامی
باد
اهمیت نقش حزب توده ایران در حوادث و رویدادهای تاریخ معاصر ایران آنچنان است که نمیتوان هیچ واقعه تاریخی پر اهمیتی را در تمامی این سالها یافت که نقش و تأثیر حزب ما بر آن اشکار نباشد. هفتاد و یکمین سالگرد بنیان گذاری حزب توده ایران در حالی فرا میرسد که میهن ما با شرایط فاجعه باری رو به روست. توطئه نابودی فیزیکی و معنوی حزب توده ایران که با یورش دستگاه های امنیتی رژیم ولایت فقیه و یاری دستگاه های امنیتی امپریالیسم و عوامل آن در منطقه، در بهمن ماه 1361 آغاز شد و به دستگیری هزاران توده ای و جان باختن صدها تن از برجستهترین رهبران و کادرهای حزب ما، در جریان فاجعه ملی کشتار زندانیان سیاسی منجر شد، هنوز با تمام توان ادامه دارد. هم میهنان گرامی! دهم مهرماه مصادف است با هفتاد و یکمین سالگرد بنیان گذاری حزب توده ایران. تاریخ حزب توده ایران، تاریخ کهنترین سازمان سیاسی میهن ما، و تاریخ پیکار پرشور دهها هزار تن مبارزی است که خواست و تلاش شان از میان برداشتن استثمار، بی عدالتی، عقبماندگی اجتماعی و اقتصادی، و همچنین نابودی استبداد و نیز راه گشایی به سمت برپایی ایرانی آزاد و آباد بوده است. اهمیت و میزان اثر گذاری حزبهای سیاسی بر تاریخ و حیات اجتماعی هر کشوری را میتوان از زوایه فعالیتهای سیاسی، ارائه برنامه های نو و تحول برانگیز و درجه و نقش فعالیت این حزب ها در رویدادهای مهم تاریخی بررسی کرد. اهمیت نقش حزب توده ایران در حوادث و رویدادهای تاریخ معاصر ایران آنچنان است که نمیتوان هیچ واقعه تاریخی پر اهمیتی را در تمامی این سالها یافت که نقش و تأثیر حزب ما بر آن اشکار نباشد. اگر چه دستگاه های تبلیغاتی حکومتهای ارتجاعی، و بلند گوهای امپریالیسم جهانی تلاش کردهاند تا با قلب رخ دادهای تاریخی، ماهیت انقلابی و رزمنده حزب طبقه کارگر و زحمتکشان کشور را واژگونه ترسیم کنند. بر رغم آنکه تنها دوران کوتاهی از حیات حزب توده ایران در شرایط فعالیت علنی سپری شده است، با این وجود بسیاری از مترقیترین اندیشهها و برنامههایی که سیمای جامعه ما را به کلی دگرگون کرده اند از سوی توده ای ها مطرح شده اند و تغییرات شگرفی را در حیات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایران پدید آورده اند. حزب ما نخستین سازمان سیاسی کشور، پس از سقوط حکومت استبدادی رضا شاه بود، که پرچم دفاع از حقوق کارگران و زحمتکشان، ضرورت تغییرهای بنیادین در راه شناسایی حقوق زنان و جوانان، ضرورت طرد ساختارها و رابطه های استعماری و همچنین مبارزه بر ضد فاشیسم و در راه صلح را، در ایران مطرح کرد و نیروی عظیم اجتماعی ای را به منظور عملی کردن این اندیشهها به حرکت درآورد. انتشار صدها کتاب و جزوه علمی، نشریات و مجلات پر محتوای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، نشر گسترده اندیشه های دوران ساز مارکسیسم-لنینیسم در جامعه، سازمان دهی سندیکاهای کارگری و دهقانی، سازمان دهی فعالیتهای صنفی دانشجویی و ایجاد تشکلهای پیشرو برای رهایی زنان میهن از چنگال واپس گرایی و ستم جنسی و طبقاتی، طرح برنامه های انقلابی و مبارزه برای به رسمیت شناختن شدن حقوق کارگران و تصویب قانون کار، مبارزه برای اجرای اصلاحات ارضی به نفع دهقانان، مبارزه برای دستیابی زنان میهن از حق انتخاب شدن و انتخاب کردن، کوشش برای بهره مند شدن همگان از بهداشت و آموزش رایگان برای همه، تقسیم عادلانه ثروت و تحقق عدالت اجتماعی، تحقق حق خودمختاری، در چارچوب ایرانی آزاد، برای همه خلقهای کشور و آزادی حزب ها و جمعیتهای صنفی، از جمله دیگر نظرات دوران سازی بودند که برای نخستین بار از سوی حزب ما در میهن ما در شکل و محتوایی سازنده و خلاق مطرح شدند و از سوی گستردهترین قشرهای جامعه مورد استقبال قرار گرفتند، و در راه جامه عمل پوشاندن بدان ها هزاران توده ای و نیروهای مترقی مبارزه ای متشکل را سازمان دهی کردند. حزب ما نخستین حزب سیاسی کشور بود که پیش و پس از پیروزی انقلاب شکوهمند بهمن 1357، برنامه و اندیشه های مترقی را برای دستیابی به آرمانهای انقلاب و تعمیق آن ارائه داد. به اعتراف سران رژیم ولایت فقیه بسیاری از اندیشه های مترقی قانون اساسی کنونی در زمینه دفاع از حقوق کارگران و زحمتکشان، اصلاحات ارضی به نفع دهقانان بی زمین و کم زمین، محدود کردن سرمایه داری و پی ریزی نظری به منظور استقرار روابط و ساختار های اقتصادی در جهت دست یافتن به عدالت اجتماعی و مقابله با دست اندازی های اقتصادی و دخالتهای کشورهای امپریالیستی از جمله نتیجه های تأثیر معنوی حزب ما در دوران پس از پیروزی انقلاب بهمن 57 بود. بدین علت است که ارتجاع و امپریالیسم از همان نخستین سالهای بنیان گذاری حرب توده ایران از پایه های فکری و سیاسی حزب ما، و از کاربرد خلاق این پایه های علمی در ارائه راه کارهای موثر برای پیشبرد امر مبارزه جنبش مردمی و همچنین از توان حزب در سازمان دهی کارگران و توده های محروم هراسان بودند و همچنان هستند؛ و نیز به همین سبب است که توده ای ها همواره در صف نخست یورشهای ددمنشانه دشمنان میهن مان بر ضد آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی بودهاند. از مزدوران رژیم وابسته پهلوی گرفته که شمار بزرگی انسانهای والا و رزمندگان قهرمان توده ای همچون روزبه، سیامک، مبشری، و کیوان... را به جوخه های اعدام سپردند، تا دژخیمان رژیم ولایت فقیه، که در بزرگترین کشتار سیاسی تاریخ میهن مان، هزاران مبارز راه عدالت اجتماعی و آزادی، از جمله شمار کثیری از زندانیان توده ای، از قدیمیترین زندانیان سیاسی جهان، اسطوره های پایداری در زندانهای شاه و رژیم ولایت فقیه، را قتل و عام کردند، خواست همه آنان، نابودی حزب توده ایران و اندیشه های دوران سازش بوده است هرچند که تا به امروز به همت پیکار دلیرانه توده ای ها و کارگران و زحمتکشان میهن ما این تلاش ها با شکست رو به رو شده اند. هم میهنان گرامی! هفتاد و یکمین سالگرد بنیان گذاری حزب توده ایران در حالی فرا میرسد که میهن ما با شرایط فاجعه باری رو به روست. بیش از هفت سال پس از برگماری دولت ضد مردمی احمدی نژاد، با دخالت آشکار ولی فقیه رژیم و ارگانهای سرکوبگر وابسته به او، و با زیر پا گذاشته شدن رأی میلیونها ایرانی، اکثریت قاطع مردم ما با دشواریهای بی سابقه اقتصادی، گرانیهای کمر شکن، فقر و محرومیت، ناهنجارهای اجتماعی و ادامه خفقان سیاسی شدید رو به رو هستند. سقوط آزاد ارزش ریال در مقابل ارزهای خارجی، تشدید تورم، بیکاری میلیونی و آثار مخرب تحریمهای اقتصادی کشورهای امپریالیستی در کنار سایه سیاه و شوم جنگ و برخوردهای نظامی جدید در منطقه، کشور ما را در آستانه فاجعه یی تمام عیار قرار داده است. رویداد های سالهای اخیر نشان داده است که سران رژیم بی توجه به شرایط اسفناک میلیونها ایرانی و بی توجه به خطرهایی که از سوی سیاستهای ماجراجویانه آنان منافع و تمامیت ارضی میهن ما را تهدید میکند با تکیه بیش از پیش بر سرنیزه و زور به حیات خود ادامه میدهند و با سرعت به سمت نظامی-امنیتی کردن بیش از پیش حیات سیاسی کشور پیش میروند. بالا گرفتن بحران همه جانبه اقتصادی-سیاسی و فشارهای خارجی فزاینده، همچنین رسوایی بیش از پیش دولت ورشکسته احمدی نژاد، که خامنه ای آن را بهترین دولت پس از دوران مشروطیت اعلام کرده بود، به نگرانیهای جدی و همچنین شکافهای جدید در صفوف نیروهای حاکمیت و تشدید درگیریها میان آنان برای تسخیر دولت و مقام ریاست جمهوری، پس از دولت احمدی نژاد، منجر شده است. برای ما و تمامی نیروهای مترقی و آزادی خواه کشور و اکثریت بزرگی از مردم میهن ما روشن است که در چارچوب ادامه نظام سیاسی کنونی نمیتوان به تحول های مثبت به نفع منافع مردم امیدوار بود و از این روست که حزب توده ایران معتقد است که، تنها از طریق مبارزه مشترک همه نیروهای آزادی خواه و میهن دوست برای طرد رژیم ولایت فقیه است که میتوان سیر فاجعه بار کنونی را متوقف کرد. رزمندگان توده ای! اعضاء و هواداران حزب برگزاری پر شکوه جشنهای هفتاد سالگی حزب در ایران و جهان، در مهرماه سال گذشته، دهها پیام پر شور تبریک حزب های کارگری و کمونیستی از سراسر جهان در حمایت و تحسین هفتاد سال پیکار حزب تودهها و همچنین گسترش تأثیر سیاستها و برنامه های حزب بر مبارزه جنبش مردمی میهن ما و خصوصاً جنبش کارگری و زحمتکشان کشور، نگرانیهای جدی امپریالیسم جهانی و ارتجاع داخلی را برانگیخت. کارزار بی سابقه بنگاه سخن پراکنی دولت بریتانیا، بی.بی.سی، بر ضد تاریخ و مبارزات حزب توده ایران و اختصاص دهها صفحه اینترنتی برای پخش انبوهی از نوشته های غرض ورزانه و نادرست، پخش برنامه و مصاحبه های تلویزیونی با افراد رانده شده از صفوف حزب، در کنار تشدید فعالیتهای دستگاه های امنیتی رژیم برای متوقف کردن و در هم شکستن صفوف حزب ما نشانگر چالشهای جدی ای است که توده ای ها در مسیر ادامه مبارزهشان با آنها رو به رویند. رفقا! توطئه نابودی فیزیکی و معنوی حزب توده ایران که با یورش دستگاه های امنیتی رژیم ولایت فقیه و یاری دستگاه های امنیتی امپریالیسم و عوامل آن در منطقه، در بهمن ماه 1361 آغاز شد و به دستگیری هزاران توده ای و جان باختن صدها تن از برجستهترین رهبران و کادرهای حزب ما، در جریان فاجعه ملی کشتار زندانیان سیاسی منجر شد، هنوز با تمام توان ادامه دارد. تلاش برای ایجاد بدبینی و تفرقه در صفوف حزب، بی اعتبار کردن ارگانهای رهبری، هجوم سنگین تبلیغاتی و یاری به انتشار نشریه های ضد توده ای، همچون ”راه توده“ و تلاش برای رهبر تراشی با بهره جویی از قربانیان شکنجه و در عین حال زمینه سازی برای ”حزب سازی“ در ایران، از جمله برنامههایی است که باید با دقت و هوشیاری با آنها مقابله کرد. از انتشار نامه ”ا.ک“ که امروز روشن است از سوی دستگاه های امنیتی رژیم تنظیم و با هدف ”انفجار حزب از درون“ به وسیله عامل های آگاه و نا آگاه این توطئه در خارج از کشور انتشار یافت و همچنین انتشار کتابها و جزوه های تنظیم شده بر اساس بازجوییهای قربانیان شکنجه، و انواع ”خاطرات نویسی ها“ تا به امروز حزب توده ایران توانسته است با اتکا به هوشیاری و پایداری رفقای توده ای حمله های مهلک و جدی دستگاه های امنیتی رژیم را پشت سر بگذارد. در حالی که حزب خود را برای برگزاری ششمین کنگره و اتخاذ تصمیمهای مهم سیاسی-تشکیلاتی آماده میکند باید انتظار داشت که این حمله ها با هدف مختل کردن فعالیتهای حزب ما تشدید گردد. رفقا! حیات هفتاد و یک ساله حزب توده ایران بیش از هر چیز مدیون پیکار خستگی ناپذیر و قهرمانانه شماست. شما در هفتاد و یک سال گذشته در سهمگینترین آزمونها، وفادار به آرمانهای والا و انسانی حزب طبقه کارگر ایران پرچم حزب تودهها را در اهتزاز نگاه داشتید و این راز روئین تنی حزب ماست، که بر رغم همه تلاشهای غدارانه ارتجاع همچنان استوار و نیرومند در عرصه مبارزات سیاسی کشور حضور دارد. در آستانه هفتاد و یکمین سالگرد تأسیس حزب توده ایران با کاروان انبوه جان باختگان قهرمان حزب و همه جان باختگان راه آزادی تجدید عهد میکنیم و بار دیگر اعتقاد عمیق و خلل ناپذیر خود را به رسالت تاریخی حزب توده های کار و زحمت، برای رهایی ایران از چنگال استبداد و استقرار آزادی، استقلال واقعی و عدالت اجتماعی، اعلام میکنیم. درود آتشین به خاطره تابناک همه جان باختگان راه آزادی! درود به زندانیان سیاسی قهرمان و همه خانواده های شهدا و زندانیان سیاسی! پیروز باد مبارزه مشترک همه نیروهای آزادی خواه برای طرد رژیم ولایت فقیه! کمیته مرکزی حزب توده ایران 3 مهر ماه 1391 به نقل از نامه مردم، شماره 904، 3 مهرماه 1391 پاسخ مثبت ده ها حزب کارگری و کمونیستی جهان به فراخوان حزب توده ایران بر ضد جنگ! بیانیه“ با اهمیت حزبهای “کمونیست“ جهان، از ”مبارزه طبقه کارگر ایران و حزب آن، حزب توده ایران، و همه نیروهای ترقیخواه و دموکراتیکی که در راه دموکراسی، استقلال، عدالت اجتماعی، و منطقهیی عاری از حضور و مداخله نظامی امپریالیستی پیکار میکنند“ با صراحت حمایت میکند، همزمان با سیودومین سالگرد آغاز جنگ فاجعه بار هشت ساله ایران و عراق- از زمینههای اصلیای که شرایط هجوم به دستاوردهای انقلاب بهمن ۱۳۵۷ و به شکست کشاندن آن را فراهم کرد– بیش از شصت حزب ”کمونیست و کارگری“ از پنج قاره جهان، با انتشار بیانیهیی مشترک، تهدیدهای نظامی اسرائیل برضد میهنمان را محکوم کردند. این بیانیه مشترک، که از سوی عالیترین ارگانهای حزبهای برادر امضا شده است، از مضمون اصلیِ بیانیه مهم ”کمیته مرکزی حزب توده ایران“ که نسبت به خطر حمله تجاوزگرانه اسرائیل به ایران و سکوتِ تائید آمیز ایالات متحده و اتحادیه اروپا هشدار داده است، حمایت میکند. ”بیانیه“ با اهمیت حزبهای “کمونیست“ جهان، از ”مبارزه طبقه کارگر ایران و حزب آن، حزب توده ایران، و همه نیروهای ترقیخواه و دموکراتیکی که در راه دموکراسی، استقلال، عدالت اجتماعی، و منطقهیی عاری از حضور و مداخله نظامی امپریالیستی پیکار میکنند“ با صراحت حمایت میکند، و پیوندِ خود با جنبشِ جهانی در مخالفت با آغازِ جنگ دیگری در منطقه برضد ایران را اعلام میدارد. لازم به یادآوری است که، چند هفته پیش، برپایه تلاش های هواداران حزب توده ایران، کنگره ” شورای جهانی صلح“، که اجلاس چهار سال یکبار خود را در کاتماندو، پایتخت نپال، برگزار میکرد، در قطعنامهیی، حمایت خود را از مبارزه مردم ایران در راهِ صلح، آزادیها، حقوق دموکراتیک، و عدالت اجتماعی، اعلام کرد، و همزمان با آن، سیاستهای تجاوزگرانه و تهدیدآمیز ایالات متحده و اتحادیه اروپا برضد میهنمان را محکوم دانست. همان گونه که در سرمقاله شماره قبل “نامه مردم“، ارگان مرکزی حزب توده ایران، آمده است، ما بر این باوریم که، در حال حاضر یکی از وظیفههای اساسیِ همه نیروهای صلح طلب، ترقی خواه، و دموکراتیک میهنمان، کوشش در راه بسیج کردنِ ”تمام نیروهای صلحدوست در ایران و جهان” به منظورِ”مقابله با سیاستهای خطرناک امپریالیسم و عامل آن در منطقه، یعنی دولت اسرائیل” میتواند باشد. حزب توده ایران، همدوشِ اکثر نیروهای میهندوست و آزادیخواه کشورمان، با هرگونه مداخله خارجی در امور ایران مخالف است، و “معتقد است ماجراجوییهای نظامی، از دست آنچه سران رژیم اسرائیل در تدارک آنند می تواند عواقب بسیار فاجعهباری برای منطقه خاورمیانه به همراه داشته باشد”، بنابراین”باید با تمام توان و بسیج گسترده افکار عمومی جهان جلوی این ماجراجویی ها را گرفت.” متنِ کامل “بیانیه“ حزبهای “کمونیست و کارگری“ جهان، و نام حزبهای امضا کننده آن را در زیر میخوانید: به طور کامل با هرگونه اقدام نظامی برضد ایران مخالفیم! ما، حزبهای کمونیست و کارگری امضا کننده زیر، نگرانی شدید خود را نسبت به گفتههای اخیر سیاست گذاران اسرائیلی درباره حمله به ایران اعلام میداریم، و این گفتهها را محکوم میکنیم. ما بر این باوریم که، گفتههای بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، که نشان از آمادگی اسرائیل برای حمله نظامیای ”پیشگیرانه“ به ایران پیش از انجام انتخابات ریاست جمهوری آمریکا دارد، میتواند منطقه را به جنگی تازه با پیامدهایی تصورناپذیر بکشاند. نشانههای توجهبرانگیز و مهمی وجود دارند حاکی از آنکه نقشههای اسرائیل با مقامهای پرقدرت در دولت آمریکا و برخی از دولتهای اتحادیه اروپا هماهنگ شده است. در عین حال، ما موضع ایالات متحد آمریکا و اتحادیه اروپا را در قالب سکوت رضایتآمیز نسبت به اقدامهای دولت اسرائیل، نیز محکوم میکنیم. ما بر این باوریم که، سیاستهای امپریالیسم آمریکا و متحدانش در مورد ملتهای خاورمیانه، موجب ترغیب رهبری اسرائیل شده است تا با فراغ خاطر، سیاستهای خصمانه و تجاوزگرانهیی را به پیش برد که پیامدهای آن، به آتش کشیده شدن کل منطقه خاورمیانه و به خطر افتادن صلح جهانی است. ما معتقدیم که، راهحل زدودن تنش و تشنّج در منطقه و تأمین صلح، محکوم کردن مداخله نظامی آشکار و نهان در کشورهای خاورمیانه است. همه اختلافها و مناقشههای منطقه را باید از راه گفتوگو، و بر اساس حفظ صلح و مراعات منشور سازمان ملل متحد، و احترام به استقلال ملتها حلوفصل کرد. ما همبستگی خود را با مبارزه مردم ایران در راه صلح، حقوق بشر و حقوق دموکراتیک، و عدالت اجتماعی اعلام میکنیم. ما قاطعانه اعتقاد داریم که، تصمیمگیری درباره سرنوشت ایران و ساختار اجتماعی- اقتصادی آن، فقط به عهده خود مردم ایران است. به اعتقاد ما، دامن زدن به تشنّج با موضعگیریهای غیرمسئولانهیی مانند نابودی دولت اسرائیل و ژستهای نظامی درباره بستن تنگه هرمز، از سوی برخی از سران رژیم ایران، فقط به نقشههای امپریالیستی برای مداخله نظامی در منطقه خدمت و کمک میکند. ما بار دیگر حمایت خود را از مبارزه طبقه کارگر ایران و حزب آن، حزب توده ایران، و همه نیروهای ترقیخواه و دموکراتیکی که در راه دموکراسی، استقلال، عدالت اجتماعی، و منطقهیی عاری از حضور و مداخله نظامی امپریالیستی پیکار میکنند، اعلام میکنیم. 1. حزب توده ایران 2. حزب دموکراسی و سوسیالیسم الجزایر (PADS) 3. حزب کمونیست استرالیا 4. جبهه آزادیبخش ملی بحرین 5. حزب کمونیست بنگلادش 6. حزب کمونیست بلژیک 7. حزب کارگران بلژیک 8. حزب کمونیست برزیل 9. حزب کارگران برزیل 10. حزب کمونیست بریتانیا 11. حزب کمونیست کانادا 12. حزب کمونیست کاتالونی 13. حزب کمونیست شیلی 14. حزب کمونیست کلمبیا 15. حزب کارگران سوسیالیست کرواسی 16. حزب ترقیخواه زحمتکشان قبرس (آکل) 17. حزب کمونیست بوهم و موراوی (جمهوری چک) 18. حزب کمونیست دانمارک 19. حزب کمونیست فنلاند 20. حزب کمونیست فرانسه 21. حزب کمونیست آلمان 22. حزب کمونیست یونان 23. حزب کمونیست گوآدولوپ 24. حزب کارگران کمونیست مجارستان 25. حزب کمونیست هندوستان 26. حزب کمونیست هندوستان (مارکسیست) 27. حزب کمونیست عراق 28. حزب کمونیست ایرلند 29. حزب کارگران ایرلند 30. حزب رفونداسیون کمونیست ایتالیا 31. حزب کمونیستهای ایتالیا 32. حزب کمونیست اردن 33. حزب کمونیست لبنان 34. حزب سوسیالیست لتونی 35. جبهه مردمی سوسیالیست لیتوانی 36. حزب کمونیست لوکزامبورگ 37. حزب کمونیست مالت 38. حزب کمونیست مارتینیک 39. حزب کمونیست مکزیک 40. حزب پیشرفت و سوسیالیسم مراکش 41. حزب پیشاهنگ ترقیخواه سوسیالیست مراکش 42. حزب کمونیست نروژ 43. حزب کمونیست اسرائیل 44. حزب مردم فلسطین 45. حزب کمونیست پاکستان 46. حزب کمونیست پرو 47. حزب کمونیست پرتغال 48. حزب کمونیست مردم اسپانیا 49. حزب کمونیست سوئد 50. حزب کمونیست سودان 51. حزب کمونیست فدراسیون روسیه 52. حزب استقلال و کار سنگال 53. حزب کمونیست اسپانیا 54. حزب کمونیست آفریقای جنوبی 55. حزب کمونیست رئونیون (منطقه ماوراءِ بحار فرانسه در اقیانوس آرام) 56. حزب کمونیست ترکیه 57. جنبش التجدید تونس 58. حزب کارگر تونس 59. حزب کمونیست ایالات متحد آمریکا 60. حزب کمونیست اوروگوئه 61. جبهه پولیساریو (صحرای غربی) 62. حزب کمونیست اتریش به نقل از نامه مردم، شماره 904، 3 مهرماه 1391 حزب توده ایران در جشن های روزنامه های حزب های برادر *”نامه مردم“ در جشنواره روزنامه ”اومانیته“ *بازدید سردبیر ”اومانیته“ از غرفه ”نامه مردم“ *برپایی غرفه ”نامه مردم“، ارگانِ مرکزی“حزب توده ایران“ در: جشنواره روزنامه ”آوانته“، ارگانِ کمیته مرکزی ”حزب کمونیست پرتغال“ *غرفه ”نامه مردم“ در جشن بزرگ ”ندای مردم“ در اتریش ”نامه مردم“ در جشنواره روزنامه ”اومانیته“ رفیق “پاتریک لو هیاریک”، سردبیرِ اومانیته، در بازدید از غرفه “نامه مردم”، با نمایندگان حزب توده ایران درباره تحولهای سیاسی ایران و خطرِ حمله نظامی اسرائیل گفتگو کرد، و خواهان ادامه این گفتوگوها شد. پارک وسیع ”کورنوو“ در منطقه بورژه، در حومه پاریس، امسال هم صحنه یکی از بزرگترین گردهماییهای طرفداران صلح و ترقی، مبارزان چپ، و فعالان اتحادیههای کارگری فرانسه بود. هفتادوهفتمین جشنواره ”اومانیته“، نشریه وابسته به “حزب کمونیست فرانسه“، در روزهای ۲۴ تا ۲۶ شهریورماه، صحنهیی گسترده بود برای بحثهایی مهم در ارتباط با: بحران کنونی اقتصاد جهان و آینده سیاستهای ریاضتکشی اقتصادی “اتحادیه اروپا“، تحولهای مهم سیاسی در “آمریکای لاتین“ و “ خاورمیانه“، آینده ”بهارعربی“ در زیر فشار مهمیزِ امپریالیسم در جهت مهار و به زیر نظارت درآوردن حرکت تودههایی که به عزم دستیابی به آزادی، دموکراسی، و عدالت اجتماعی به پا برخاستهاند. ”دهکده جهانی“ در قلب پارک “کورنوو”، محل برپایی غرفههای گوناگون سازمانهای سیاسی و روزنامههای چپ و مترقی جهان بود. خیابانهای دهکده جهانی، هرکدام نام یکی از انقلابیون بنام جهان و یا مبارزان جنبشهای آزادیبخش خلقها را بر خود داشتند. غرفه روزنامه ”نهان دان“، ارگانِ مرکزی “حزب کمونیست ویتنام“ در خیابان ”اتل و ژولیوس روزنبرگ“، غرفه روزنامه ”طریق الشعب“، ارگانِ “حزب کمونیست عراق“، در خیابان “ارنستو چهگوارا”، و غرفه “نامه مردم”، ارگانِ مرکزی”حزب توده ایران”، در خیابان ”مروان برقوتی“ [رهبر سرشناس جنبش مردم فلسطین که در اسرائیل در اسارت است] قرار داشت. غرفه مشترک ”کار اکثریت“،“اتحاد کار“، و ”طرحی نو“، در خیابان “چهگوارا” و غرفه “سازمان فدائیان اقلیت” در خیابان “هوشیمین” نیز در دهکده جهانی به کارزار نیروهای سیاسی ایرانی اختصاص داشت. در چندین نقطه در پارک محل فستیوال، گروههای هنرمند برنامههای هنریای با شرکت برخی از محبوبترین گروههای موسیقی و چهرههای هنری اجرا می کردند. غرفه “نامه مردم” در جشنواره “اومانیته“، که با شعارهای سیاسی مناسب و در ارتباط با جنبش مردم میهنمان به زبانهای فارسی، فرانسه، و انگلیسی تزئین شده بود، امسال شور و حال دیگری داشت. یک بخش دیگر غرفه که مورد استقبال ایرانیان بازدید کننده قرار گرفت به نمایش و ارائه نشریهها و کتابهای منتشر شده از سوی حزب توده ایران و همچنین نشریههای تحلیلی و توضیحی به زبانهای فرانسه و انگلیسی اختصاص داشت. فعالیت دهها عضو و هوادار حزب توده ایران، نمایشی تحسین آمیز از روحیه مبارزه جویانه و امیدوار رفقای حزبی بود. با توجه به شرایط سیاسی میهن و ضرورت مبارزه متحد در راه آزادیها، حقوق دموکراتیک، و آزادی زندانیان سیاسی و مبارزه حیاتی عصرما یعنی مبارزه برای صلح، پوسترهای تزئینکننده غرفه”نامه مردم” تمهای کارزار در راه صلح، آزادی، و مبارزه با سرکوبگری را برجسته میکرد و بازتاب میداد. دهها عکاس و شرکت کننده جشنواره با بازدید از غرفه “نامه مردم” از پوسترهای زیبا و گویایِ ” نه به حمله نظامی به ایران“ که به شیوه جالبی در غرفه به نمایش گذاشته شده بود، عکس و ویدئو میگرفتند. در طول سه روز صدها نفر از ایرانیان مقیم فرانسه و کشورهای مجاور آن از غرفه “ نامه مردم” بازدید کردند و از سوی رفقای حزبی پذیرایی شدند. چندین هیئت نمایندگی از حزبهای کمونیست جهان و از جمله از کشورهای افغانستان، تونس، عراق، انگلستان، مراکش، بلژیک، و فرانسه، با بازدید از غرفه حزب با رفقای مسئول درباره تحولهای سیاسی در ایران به بحث نشستند. بازدید سردبیر ”اومانیته“ از غرفه ”نامه مردم“ مراسم سنتی گشایش رسمی دهکده جهانی، طبق برنامه، صبح روز شنبه ۲۵شهریورماه با حضور نمایندگان حزبها و نیروهای شرکت کننده در جشنواره و همچنین نمایندگان دیپلماتیک برخی کشورها، و با سخنرانی رفیق ”پاتریک“ برگزار شد. هیئت نمایندگی حزب توده ایران نیز در این مراسم به دعوت برگزارکنندگان جشنواره شرکت کرد. سردبیر “اومانیته“ در خلال سخنرانی مفصل و همه جانبهای، به تشریح شرایط جهانی، بحران اقتصادی اروپا، و مبارزه زحمتکشان برضد تجاوزگری و جنگ پرداخت. او به ضرورت مبارزه تودهها برای به وجود آوردن تغییر در شرایط سیاسی حاکم بر جهان سخن گفت. او پس از خوشآمد گویی به “صلاح حموری”، شهروند فلسطینی- فرانسوی، که به دلیل عضویت در “جبهه خلق برای آزادی فلسطین” از سوی اسرائیل به ۱۴سال زندان محکوم شده بود و در آذرماه گذشته در جریان مبادله زندانیان سیاسی فلسطینی و نظامی اسرائیلیای که در اسارت نیروهای فلسطینی بود، آزاد شد، به طور مشخص به خطر حمله نظامی اسرائیل به ایران اشاره کرد. گوشههایی از سخنان ”پاتریک لو هیاریک“ را در ادامه این گزارش میخوانید. پس از پایان سخنرانی سردبیر “اومانیته”، نماینده کمیته مرکزی حزب توده ایران درباره تحولهای سیاسی ایران و تحلیلهای حزبمان با ایشان گفتوگو کرد، و بر ضرورت گسترش مبارزه بینالمللی با خطر آغاز جنگی جدید در خاورمیانه تاکید کرد. ساعتی پس از پایان جلسه افتتاحیه، رفیق “پاتریک لو هیاریک” و هیئت همراهش، از غرفه حزب توده ایران بازدید کردند و با رفقای حزبی گفتوگو کردند. سردبیر سخنور نشریه “اومانیته“، در بازدید خود از غرفه ”نامه مردم“ در کنار برخی از پوسترهای به نمایش گذاشته عکسهای یادگاری گرفت. جشنواره اومانیته امسال با توجه به هوای مساعد و آفتاب گرم ودلپذیر پاریس، جنب وجوشی استثنائی داشت. چند ماه پس از پیروزی چپ در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شورای ملی در فرانسه، “جشنواره اومانیته“ نقش برجسته “حزب کمونیست فرانسه“ و ارگان آن را در حکم فراهم آورنده محمل از برای برپایی ائتلافهای کارساز در سیاست فرانسه و نقش شتابدهنده آنها به تغییرها در این کشور عمده اتحادیه اروپا، به خوبی تصویر میکرد. “جشنواره اومانیته“ در حقیقت به تابلوی رنگارنگ، هنرمندانه، و پرتحرکی از زندگی چپ فرانسه در کلیت خود، و نیز همه آنانی که برای دستیابی به زندگیای بهتر مبارزه می کنند، تبدیل شده است. زنان و مردان، جوان و سالمند، سیاه و سفید، تا چشم کار می کرد در خیابانها، غرفهها، و سالنهای مختلف دیده میشدند که به هنرنمایی، بحث، ارائه خدمات، و لذت بردن از فضای صلحآمیز و زیبای رفاقت، دوستی، همپیمانی، و گام نهادن در مسیر آرمانی یگانه، در حرکت بودند. به گزارش برخی رسانهها، نزدیک به ششصدهزار نفر در طول سه روز برگزاریِ “جشنواره اومانیته”، در آن شرکت کردند. از ذره هستی بخشِ ”بوزن هیگز“ تا مخالفت با موافقتنامه اروپا یک دانشمند فیزیک نقش ”بوزن هیگز“ در همبستگی و یگانگی قوانین طبیعت را بررسی میکرد. در میدان اجتماعات بزرگ “جشنواره اومانیته”، ”پت اسمیتث“، خواننده مشهور، غوغا می کرد، و در زمانی دیگر، سندیکاهای درگیر مبارزه، یکی پس از دیگری مسئلههایشان را مطرح کردند، و فضائی پرشور به وجود آوردند، و سپس ” پاتریک لو هیاریک“، مسئول روزنامه اومانیته و نماینده پارلمان اروپا، سخنرانی مبسوطی ایراد کرد. در جائی “صلاح حموری” که از زندان دولت اسرائیل آزاد شده بود، معرفی می شد، و در مکانی دیگر “رادیو فرانسه“ به طور زنده با آقای “ژان لوک ملانشن”، نامزد پیشین ریاست جمهوری از طرف “جبهه چپ“، مصاحبه می کرد. و همه جا صحبت از راهپیمائی ۳۰سپتامبر در اعتراض و مخالفت با قراد داد اروپائی در پاریس بود. تعدادی از غرفههای مربوط به نیروهای مترقی چپ، حزبها، انجمنها، و نیروهای مترفی ودمکرات، بحث و گفتوگوهای سیاسی، اقتصادی، و اجتماعی گوناگونی را ترتیب داده بودند که از سوی شرکت کنندگان استقبال میشد. بحث اصلی گردانندگان جشنواره پیرامون محور بسیج همه نیروها به منظور انجام تغییرهای اساسی در فرانسه بود. برای اولین بار در تاریخ فستیوال اومانیته، راهپیمائی سندیکاهای درگیر در مبارزه برای حفظ شغل و بهبود زندگی نظرها را متوجه خود کرده بود. سندیکاهای مترقی فرانسوی اعلام کردهاند که، مصمماند در به ثمر رساندن تغییرهای سیاسی- اقتصادی فعالانه شرکت کنند و تنها به ایفای نقش میانجی بین کارگران و کارفرمایان بسنده نکنند. در اکثر گفتوگوها نقش اتحادیه اروپا و سیاستهای نولیبرالی آن، که در تضاد آشکار با سیاستهای ترقی خواهانه است، بررسی و تحلیل میشد. سخنگویان نیروهای چپ و رهبران حزب کمونیست فرانسه، به ویژه تضاد مفاد موافقتنامه مالی اخیر “اتحادیه اروپا“ که از سوی خانم مرکل و آقای سارکوزی تنظیم شده بود، را با خواستههای زحمتکشان و نیازهای جامعههای اروپایی مغایر دانسته و آن را هدف انتقاد خود قرار میدادند. ”جبهه چپ“ متشکل از ”حزب کمونیست فرانسه“ و هفت حزب و تشکیلات مترقی دیگر، پیشنهاد می کنند که، این قرارداد اروپائی به رفراندم گذاشته شود، همان گونه که قرار داد قبلی در سال ۲۰۰۵ به رفراندم گذاشته شد و اکثر فرانسویان با آن مخالفت کردند و به آن“نه“ گفتند. و اکنون همان قرارداد با کمی دست کاری قرار است از طریق مجلس به تصویب برسد. آفای ”فرانسوا اولاند”، در تبلیغات انتخاباتیاش قول داده بود که این قرارداد را به بحث بگذارد و دوباره تنظیم کند، ولی اکنون از آن صحبتی نمی کند. در گوشه وکنار جشنواره همه جا سخنرانی وبحث و دعوت برای راهپیمائی ۳۰سپتامبر به منظور اعتراض به این قرارداد و به رفراندوم گذاشتن آن در جریان بود: ” ۳۰ سپتامبر من در راهپیمائی شرکت می کنم“. سخنرانی ” پاتریک لو هیاریک“، سردبیرِ روزنامه “اومانیته“ از شرکت شما در این جشنِ امیدهای تازه، جشنِ همگرائی وهمیاری، رهائی وآزادی انسانها تشکر می کنم. سال گذشته در اینجا با هم آرزو کردیم که صلاح حموری در کنار ما باشد و این هم صلاح حموری که امسال با ماست. نه، نباید دست برداریم. به کمک همه مبارزان پیشرو و دمکرات بهارعرب، باهمه مردم اروپا که با اقتصاد ریاضتی نبرد می کنند، با جوانان، مزدبگیران، و همه کسانی که از این ساختار اقتصادی به تنگ آمده اند و برای به دست آوردن حقوقشان مبارزه می کنند، نه، دست بر نمیداریم. از مردان و زنانی که در کشورهای عربی برای حقوقشان مبارزه می کنند واز جانشان مایه میگذارند پشتیبانی می کنیم. این جشن مظهر دوستی و همبستگی بین ملتهاست. ولی دوستان عزیز نمی توان چشم از اوضاع مصیبتباری که در جریان است گرداند. در سوریه کشتار مردم کافی است. ما از نیروهای مترقی که برای پایان درگیری وبرپائی نظامی دمکراتیک مبارزه می کنند پشتیبانی میکنیم. این نابسامانیها به لبنان هم رسیده و جو تنش و ناآرامی به ترکیه، و عراق که در آتش وخون است، نیز کشیده شده است. میان اسرائیل وایران جنگ تهدید می کند. ما نمی توانیم این صحنه جنگ را نگاه کنیم و چیزی نگوئیم و کاری نکنیم. باید فریاد بزنیم، باید افشا کنیم، و به طور مشخص پشتیبانی کنیم و با هم در همه جهان با شکل دادنِ زنجیرهای بزرگ وقوی برای برپائی دنیائی بدون سلاح و بدون جنگ مبارزه کنیم. این خیال پردازی نیست، این نبرد و پیکارماست. همه ما اینجا می خواهیم که “جشنواره اومانیته” شتابدهندهیی از برای تغییر باشد ... اکثر فرانسویها چپ را انتخاب کردهاند، و در راه وفاداری به این انتخاب باید به خواستههای حقطلبانه آنان پاسخ داد. بله ، بدون وقتکُشی باید تصمیم به رفرمهای ساختاری پیشرو به منظور تقسیم ثروت گرفت. بله باید مالیات بر سرمایه داران را به همان اندازه مالیات برکار و کارکنان افزایش داد. باید در مقابل هجوم استثنائی زورمندان، جبهه مردمیای به منظور انجام تغییرهای بنیادی درهمه جا و در زندگی روزمره مردم برپا کرد. قدمهای اولیهیی در مسیری درست از جانب دولت جدید برداشته شده است. ما به آنها کم بها نمی دهیم، چون که زندگی را بهبود می بخشد و ما در انجام آن به تمامی سهیم بوده ایم... پیروزی امکان پذیر است زمانی که میلیونها رای دهنده که موفقیت چپ را موجب شدند، به تغییرها و پیروزیِ تغییرها معتقد شوند. برپایی غرفه ”نامه مردم“، ارگانِ مرکزی“حزب توده ایران“ در: جشنواره روزنامه ”آوانته“، ارگانِ کمیته مرکزی ”حزب کمونیست پرتغال“ غرفه ”نامه مردم“، ارگانِ مرکزی“حزب توده ایران“، برای پنجمین سال متوالی، در فستیوال نشریه “آوانته“، ارگان کمیته مرکزی حزب کمونیست پرتغال، در روزهای ۱۷الی ۱۹شهریورماه، به مرکزی برای اطلاع رسانی در رابطه با شرایط پیچیده و بحرانی حاکم بر ایران وجلب کمونیستهای پرتغال به حمایت فعال از مبارزه حیاتی مردم ایران برای صلح، دموکراسی، و عدالت اجتماعی، تبدیل شده بود. فستیوال “آوانته“، که در شهر سیشل، در ساحل جنوبی رودخانه ”تاگوش“، و درنوار صنعتی حومه جنوب لیسبون برگزار می شود، به دلیل عده شرکت کنندگان، برنامههای متنوع فرهنگی- سیاسی آن، و فضای پرشور و رادیکال حاکم بر آن، در نوع خود بی نظیر است. امسال در طول ۳روز برگزاری جشنواره، در فاصله بین ساعت ۶ بعد از ظهر جمعه ۱۷ شهریورماه، که دروازه های ورودی پارک محل فستیوال گشوده شد، تا شامگاه یکشنبه ۱۹شهریور ماه ( ۹سپتامبر) و پایان جشنواره، بیش از ۳۰۰ هزار نفر در آن شرکت کردند. در گردهمایی اختتامیه جشنواره که در آن رفیق ”جرونیمو دو سوسا“، دبیرکل جزب کمونیست پرتغال، سخنرانی کرد، نزدیک به ۷۰ هزار نفر حضور داشتند. حضور اعضا و هواداران سازمان جوانان کمونیست پرتغال و جوانان دیگر در جشنواره بسیار گسترده بود. نزدیک به دو سوم شرکت کنندگان زیر سی سال سن داشتنند. به دعوت رهبری حزب کمونیست پرتغال از حزب توده ایران برای حضور در این فستیوال عظیم، و با همکاری همه جانبه حزب برادر در تدارک وسائل و امکانها و کمک عدهیی از داوطلبان کمونیست پرتغالی، غرفه ”نامه مردم“ در قلب دهکده جهانی بر پا شد. آرم برجسته حزب توده ایران و شعار: ” حزب توده ایران برای صلح، آزادی، دموکراسی، و عدالت اجتماعی در ایران مبارزه می کند“، همراه با گل سرخ، سمبل حزب، و آرم نامه مردم، در مرکز غرفه قرار داشت، و از فاصله دور نظر شرکت کنندگان در جشنواره را به خود جلب می کرد. با توجه به تهدید خطر جنگ و حمله نظامی به کشورمان، یکی از مضمونهای محوری کارزار تبلیغاتی غرفه مسئله ضروری بودن کارزار جهانی برای صلح بود. دیوارهای غرفه با پوسترهایی در ارتباط با مخالفت با حمله نظامی به ایران، کارزار برای حقوق زنان و خواستِ آزادی زنان مبارز زندانی، مبارزه برای حقوق دموکراتیک در ایران، تزئین شده بود. سه پوستر زیبا با شعار: ”حزب توده ایران به جنگ، به تحریم های اقتصادی، و به سرکوب و ظلم ”نه“ می گوید“ بر دیوارهای غرفه، به طرزی رسا بیان کننده جهت اصلی مبارزه مردم ایران در لحظه کنونی بود که مراجعه کنندگان به غرفه را مخاطب قرار میداد. رفقای گرداننده غرفه با پخش هزاران اعلامیه به زبان پرتغالی درباره مبارزه مردم و زحمتکشان ایران، نقش تاریخی حزب توده ایران در این مبارزه، و ارائه بروشورهایی به زبان انگلیسی دربردارنده تحلیلهای حزب توده ایران درباره عرصههای عمده مبارزه مردم ایران، و افشاگری در زمینه شرایط بغرنج و ملتهب میهن، در طول مدت سه روز ادامه جشنواره در جنبوجوش بودند. در طول مدت جشنواره عدهیی از رفقای رهبری حزب کمونیست پرتغال و از جمله رفیق “مانوئلا برناردینو”، عضو هیئت سیاسی و دبیرخانه کمیته مرکزی و مسئول شعبه روابط بین المللی حزب برادر، از عرفه غرفه “نامه مردم”، بازدید کردند و در جریان فعالیتهای آن قرار گرفتند. رفیق برناردینو با تاکید بر اهمیت کارزار بسیج گرانه حزب برضد خطر جنگ و همچنین مبارزه آن برای حقوق دموکراتیک و از جمله برجسته کردن مبارزه برای دستیابی زنان ایران به حقوق شان، غرفه امسال حزب را یکی از اثرگذارترین غرفه ها در جشنواره دهکده جهانی آوانته ارزیابی کرد. رفیق مسئول غرفه حزبمان، در طول مدت جشنواره، با رفقای مسئول حزب کمونیست پرتغال و رفقای نماینده حزبهای کمونیست شرکت کننده و از جمله فلسطین، یونان، لبنان، آفریقای جنوبی، فدراسیون روسیه، مراکش، هندوستان، ایرلند، ایتالیا، و شیلی دیدار کرد و آنان را در جریان تحلیلهای حزب توده ایران قرار داد. رفیق ”جرونیمو دو سوسا“، دبیرکل حزب کمونیست پرتغال، سه سخنرانی مهم از جمله در مراسم افتتاحیه و اختتامیه جشنواره ایراد کرد. او همچنین در نشستی، در روز ۱۹شهریور ماه، با نمایندگان بیش از ۴۰جنبش، سازمان، و حزب سیاسی، آنان را در جریان تحولهای سیاسی پرتغال، پیامدهای ادامه دارِ بحران اقتصادی جهانی برای زحمتکشان این کشور، و سیاست ها و تحلیلهای حزب کمونیست پرتغال قرار داد. دبیرکل حزب برادر در سخنرانیهای خود تحلیل سیاسی همه جانبه و دقیقی از اوضاع اجتماعی- اقتصادی در پرتغال، در چارچوب وسیعتر بحران اقتصادی در اتحادیه اروپا، و تجاوزگری امپریالیستی، ارائه داد. او با ارزیابی همه جانبهای از نقش نیروهای چپ و حزب کمونیست پرتغال، بر اهمیت مبارزه برای دموکراسی پیشرفته به مثابه فرایندی در روند انقلابی ساختمان سوسیالیسم، تاکید کرد. در ملاقات با نمایندگان نیروهای سیاسی حاضر در جشنواره، رفیق دوسوسا گفت: ”این مهم است که نمایندگان بینالمللی مشاهدهگر فستیوال آوانته باشند. این جشواره بازتاب دهنده مشخصههای عمده حزب کمونیست پرتغال، توان و پایائی ارتباط آن با توده ها، و توانائی آن در درگیر شدن در مبارزههای همهجانبه با ”پیمان تهاجمی و تجاوزگرانه“ کاپیتالیستی برضد مردم، است. قدرت حزب کمونیست پرتغال گسترش می یابد و دائماٌ اعضای جدیدی به آن می پیوندند. از ابتدای امسال ۹۰۰ نفر به صف آن پیوستهاند، و امیدواریم تا پیش از پایان این جشنواره، شمارِ این عده به ۱۰۰۰ نفر افزایش یابد. دولت دست راستی حاکم بر کشور که مصمم به بازسازی و تقویت سرمایهداری است، در تهاجمی ضد مردمی درگیر شده است. این تهاجم اقتصادی و اجتماعی، هماهنگ و مرتبط با تهاجم ایدئولوژیک قدرتمندی صورت می گیرد که میخواهد نشان دهد که همه آن چیزی که دارد اتفاق می افتد اجتناب ناپذیر است و دولت جز اجرای سیاست ها و اقدامهایی که در حال انجام آنها است، هیچ چارهیی ندارد. مبارزه ما در جهت به وجود آوردن شرایط سیاسیای به منظور استقرار جایگزینی برای سرمایهداری است. اقدامهای وحشیانهای به ضد مردم پرتغال انجام گرفته است. قطع یارانهها چند روز پیش اعلام شد (سرقت دستمزد کارگران)، و این اضافه بر تهاجم همهجانبهای است که به قصد نابود کردن دستاوردهای سال ها مبارزه مردم و انقلاب ۱۹۷۴ انجام میپذیرد. پرتغال به طور فزایندهای در حال تبدیل شدن به یک کشور با سیستم اقتصادی- اجتماعی ناعادلانه و فقیر است. سیاستها و اقدامهای سرمایهداری در ارتباط با بحران اقتصادی کارا نیستند. در سال گذشته، همه چیز و از جمله بدهیهای کشور، وضع بدتری پیدا کرد. آنچه که در پرتغال در حال وقوع است، در چارچوب گستردهتر بحران اتحادیه اروپا تعریفپذیر است. حزب کمونیست پرتغال بر این باور است که، این نه بحرانی در درون اتحادیه اروپا، بلکه بحرانی برخاسته از اتحادیه اروپا است. رسانهها مردم را با انواع داستانها درباره اتحادیه اروپا بمباران میکنند. این همه برای پنهان کردن این واقعیت است که، اتحادیه اروپا خواهان حفظ نظام اقتصادی حاکم و بدتر کردن وضعیت کارگران در اتحادیه اروپا است... اما این مردم پرتغالاند که برای تعیین آینده کشور خود حق بیچونوچرا دارند، و باید این قدرتِ تعیین سرنوشت کشور خود را برای خود حفظ کنند.“ رفیق دوسوسا در ادامه سخنرانی خود درباره ابعاد بحران اقتصادی کشورهای سرمایه داری در آمریکای شمالی و در آسیای جنوب شرقی سخن گفت، و اشاره کرد که بحران در حال گسترش به اقتصادهای در حال توسعه است. واکنش امپریالیسم، تهاجمی وحشیانه و همهجانبه است، از جمله از بین بردن همه جنبههای حقوق کار و مزایای اجتماعی، غارت بی شرمانه بخش دولتی و عمومی و داراییهای آن، و جا انداختن ارزشهای فاشیستی در جامعه. او تاکید کرد که این امر به حوزههای اقتصادی و اجتماعی محدود نمیشود. جنگ و ترور در حال افزایش است، و خطر حرکت امپریالیسم در مسیر درگیریهای گستردهتر، بسیار واقعی است. سال گذشته وضعیت لیبی در مرکز توجه ما بود، که غارت امپریالیستی منابع نفت آن کشور، هدف اصلی بود. یک سال بعد توجه ما باز هم به خاورمیانه بازگشته است. در سوریه، خواستههای برحق مردم به ایزاری برای امپریالیسم تبدیل شده است. مزدوران و تروریستها که در عمل در استخدام قدرتهای امپریالیستیاند، با عملکرد خود شرایط را برای به دست دادن بهانه بیشتر در جهت مداخله امپریالیستی فراهم می کنند.“ غرفه ”نامه مردم“ در جشن بزرگ ”ندای مردم“ در اتریش جشن ندای مردم، جشن نشریه حزب کمونیست اتریش، امسال برای 66مین بار در پارک پراتر شهر وین در روزهای شنبه و یکشنبه 1 و 2 سپتامبر برگزار شد. هر سال دهها هزار نفر از این برنامه که در هوای آزاد برگزار می شود بازدید میکنند. هواداران حزب در اتریش امسال نیز همانند هر سال با برپایی غرفه نامه مردم ارگان مرکزی حزبمان در این جشن بزرگ شرکت کردند. امسال نیز در این جشن نمایندگانی از جنبش جهانی کمونیستی و احزاب پیشرو شرکت داشتند که از جمله میتوان از نمایندگانی از آمریکای لاتین همانند کوبا و کلمبیا، اروپا همانند حزب چپ آلمان و یا حزبهایی همانند حزب کمونیست عراق و حزب کمونیست کردستان عراق نام برد. دیگر حزب ایرانی شرکت کننده در این جشن حزب دمکرات کردستان بود. در این دو روز تعداد زیادی از هممیهنان ایرانی ساکن اتریش، شهروندان اتریشی و دیگر ملیتها ازغرفه حزب ما بازدید کردند و درخلال بحثها و گفتگوهای دوستانه با رفقای ما با نظرات حزبمان پیرامون مسائل ایران و جهان آشنا شدند. در این دو روز صدها اعلامیه به زبان فارسی و آلمانی پیرامون شرایط حساس کشورمان، بر علیه جنگ و در جهت آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی و همچنین بمناسبت 24مین سالگرد فاجعه ملی در میان بازدید کنندگان پخش شد. در این جشن چادرهای حزب با شعارهایی در جهت اتحاد نیروهای سیاسی و بویژه در جهت آزادی زندانیان سیاسی به آلمانی و فارسی تزئین شده بودند. میز کتاب حزب همانند همیشه توجه بازدید کنندگان ایرانی و خارجی را به خود جلب میکرد. در جشن امسال ده ها تن ازهم میهنمان با دیدگاهها و گرایشهای گوناگون سیاسی با حضور در غرفه حزب ما به بحث و گفتگو پیرامون دگرگونیها و اوضاع سیاسی در ایران و همچنین مسائل جهانی پرداختند. از نکات برجسته جشن امسال سخنرانی نماینده حزب دمکرات کردستان در روز دوم جشن در چادر حزب ما بود. این سخنرانی به همراه پرسش و پاسخ پس از آن که به دعوت هواداران حزب از نماینده حزب دمکرات کردستان صورت گرفت در محیطی رفیقانه انجام شد و توانست به آشنایی هر چه بیشتر شرکت کنندگان در این سخنرانی با دیدگاهها و مواضع حزب دمکرات کردستان کمک رساند. همراه با نماینده حزب دمکرات کردستان یکی از رفقای حزب دمکرات کردستان ایران هم در این جلسه شرکت داشت که به صورت فعال در پرسش و پاسخ و تبیین دیدگاههای خود مشارکت نمود. در پایان این جلسه دوباره برسودمندی و ادامه جلسه های مشاوره و آشنایی با دیدگاههای یکدیگرتاکید شد. برای برخی از بازدیدکنندگان از غرفه حزب پایداری و پیگیری بیوقفه حزب در پس بیش از هفتاد سال سرکوب و پیگرد در پیشبرد امر مبارزه برای صلح، آزادی و عدالت اجتماعی، بویژه برجسته و چشمگیربود. هم از آن جهت نیز که حزب ما با پرهیز از پرداختن به مسائل حاشیهای و کم اهمیت و خودداری از طرح موضوعات تفرقه برانگیز هر چه بیشتر در جهت همدلی فزاینده وهدفمند جنبش اعتراضی مردم ایران در برابر دیکتاتوری به شکلی سازنده گام بر میدارد. به گفته این دوستان حزب با تجزیه و تحلیل ژرف کاوانه خود به روشن شدن صحنه عمل سیاسی و اجتماعی کشور و نیروهای سیاسی و اقتصادی در گیر در آن کمک بیجایگزینی می رساند. غرفه حزب توده ایران امسال نیز در این دو روز به مکان و فضایی صمیمی برای بحث و گفتگوی دوستانه ایرانیان بدل گشته بود به نقل از نامه مردم، شماره 904، 3 مهرماه 1391 ”ولی فقیه“ در راه طالبانیزه کردن عرصههای مختلف زندگی زنان! با ادامه حاکمیت رژیم ”ولایت فقیه“ و قوانین ”مدنی“ متکی بر ”اسلام ناب“، که ایده طالبانیزه کردن فضای اجتماعی در کشور را، به ویژه در مورد زنان، در سر می پروراند، شرایط زنان میهنمان وخیم تر خواهد شد. دولت احمدی نژاد، سرانجام، و با پشتیبانی ”ولی فقیه“، علی خامنهای، پس از سه سال تلاش در جهت هرچه بیشتر خانهنشین کردن زنان شاغل و فعال میهنمان، هفته گذشته یکی از ارتجاعیترین و زنستیزانهترین طرحهای خود را برای تصویب به مجلس ارایه کرد. رژیم ”ولایت فقیه“ از همان سالهای اول انقلاب، تلاش کرده است تا با اجرای ”قوانین اسلامی“، محدودیتهای فزایندهای را برای زنان به وجود آورد. این رژیم در چند سال گذشته روند فشار خود برضد زنان را سرعت بخشیده است، و روحانیون حاکم بر کشورمان، با تحمیل چنین قوانین واپس مانده و ارتجاعیای، به طالبانیزه کردن کشور پرداختهاند. بر اساس این قوانین، زنها موظف به انجام ”وظایف شرعی“، خانه داری، بچه داری، و تبعیت (و تمکین) از دستورهای مردانند. عبدالعلی تاجی، معاون حقوقی معاونت توسعه مدیریت و منابع انسانی رییس جمهوری، ۱۸شهریورماه، گفت: ”دولت لایحه ای را در باره کاهش ساعت کاری زنان که موضوع آن افزایش جمعیت است ، به مجلس ارایه کرده است.“ در روند سیاستهای مخرب، عوامفریبانه، و زنستیزانه احمدی نژاد در دو دوره ریاست جمهوریاش، و پس از طرح لایحه جنجال برانگیز و ارتجاعی معروف به ”لایحه خانواده“، از سه سال پیش با انتقاد از کنترل جمعیت، خواستار افزایش جمعیت در ایران شد و گفت: ”روزی از سوی خداوند است و هرکس روزی دارد و این روزی با تلاش و کوشش به دست می آید. ما نباید به دلیل مصرف بیشتر خودمان دست به نسل کشی بزنیم.“ این سخنان احمدی نژاد در شرایطی گفته شد که فقر فزاینده و گستردهای بر کشور است، و همه روزه بر عده بیکاران افزوده می شود. این روند که با شتاب بیشتری ادامه دارد، در عمل نیز دولت توان پاسخ گویی به آنها را ندارد. فقر فزاینده ای که نه تنها مردم را از کسبِ“روزی“ انداخته است ، بلکه سبب شده است تا بخش وسیعی از مردم با گرسنگی، بی خانمانی ، وفلاکت دست به گریبان شوند. جالب است که بخشی از مسئولان و کارشناسان با انتقاد از احمدی نژاد، سخنان وی را غیر کارشناسانه و مخرب دانسته اند. از جمله ”مسعود پزشکیان“ ، وزیر بهداشت سابق بهداشت کشور در همین مورد و در رابطه با مخالفت احمدی نژاد با شعار ”دوفرزند کافی است“ ، گفت: “این حرف از نظر علمی جای بحث دارد. حداقل باتوجه به تجربیات، مطالعات و اطلاعاتی که ما در دسترس داریم، انجام این کار ممکن نیست... واقعیات جامعه ما، واقعیت های تلخی است... امروز خانواده های ما مشکلاتی دارند که به نظر بنده باید ابتدا به فکر حل این آنها باشیم... امروز در خانواده های ایرانی یا یک یا بیش از یک جوان بیکار داریم که باید برنامه ریزیهای کشور در جهت حل مشکل این جوانان بیکار باشد نه اینکه هنوز مشکل جمعیت فعلی کشور حل نشده به فکر افزایش جمعیت باشیم... اولویت ما باید پیش از هربرنامهریزی برای افزایش و تعدد فرزندان خانواده ها حل مشکلات موجود در خانواده ها به خصوص برای جوانان باشد... با همین جمعیت فعلی ما امروز شاهد افزایش تقاضاها از کمیته امداد و بهزیستی هستیم و هر روز شاهدیم که به تعداد افراد زیر پوشش این نهادهای حمایتی بیشتر و بیشتر می شود. برای من جای سئوال است که علیرغم وجود این مسائل به فکر افزایش جمعیت باشیم”(سایت خبری مهر، ۳۰ فروردینماه ۱۳۸۹). اما با این حال و به رغم مخالفتها و اعتراضهای گوناگون، به ویژه از سوی زنان میهنمان، خامنهای، ”ولی فقیه ”، ضمن پشتیبانی از سخنان احمدی نژاد، چراغ سبز اجرای این طرح را به دولت او نشان داد. خامنهای در همین رابطه، ۱۸مردادماه ۱۳۹۰، د ر دیدار با مسئولان رژیم گفت: ”جمعيت كشور، هفتاد و پنج ميليون. البته بنده همين جا عرض بكنم، من معتقدم كه كشور ما با امكاناتى كه داريم، ميتواند صد و پنجاه ميليون نفر جمعيت داشته باشد. من معتقد به كثرت جمعيتم. هر اقدام و تدبيرى كه ميخواهد براى متوقف كردن رشد جمعيت انجام بگيرد، بعد از صد و پنجاه ميليون انجام بگيرد!“ پس از ارائه این طرح به مجلس، در بسیاری از سایتهای خبری و نشریهها، درباره چگونگی ”تامین“ اقتصادی، خانه نشین شدن زنان، افزایش جمعیت و افزایش بیکاری، بحث های فراوانی شده است. بیشترین بحث بر سر توان دولت در تامین بودجه این طرح است. اما با شناختی که از ”برنامههای“ اقتصادی احمدی نژاد وجود دارد، این “ وعدهها” و“ تضمینها ” بخش دیگری از شعارهای عوامفریبانه احمدی نژد در فریب زنان میهنمان است تا آنان را به قبول طرحهای زن ستیزانه و ارتجاعی رژیم ولی فقیه وادار کند. دولت احمدی نژاد در نیمه دوم سال ۱۳۸۹ اعلام کرد: “به خانواده هر نوزاد پس از تولد، یک میلیون تومان” خواهد داد، اما این طرح مانند طرحهای دیگر به دلیل ”کمبود منابع مالی“ و ”کسری بودجه“ دولت و مانعهای اجرایی مرتبط با تصویب مجلس و مخالفت کارشناسان، به مرحله اجرا در نیامد. در حال حاضر نیز پس از سیاست فاجعه بار اجرای ”نقدی کردن یارانه“ها، و به دنبال آن افزایش نجومی بهای ارزاق عمومی و سایر هزینههای زندگی، پرداخت فاز دوم این طرح زیر علامت سئوال جدی است و مردم با شرایط اقتصادی توام با فقر و نابسامانی فزاینده روبهرویند. اما اما آنچه که کمتر به آن پرداخته شده است و از اهمیت بسزایی برخوردار است، هدفهای سیاسی رژیم و ناهنجاریهای اقتصادی و اجتماعی این طرح است. هدف اصلی رژیم ”ولایت فقیه“ در وهله اول خارج کردن زنان میهنمان از عرصه مبارزه سیاسی و اقتصادی است. زنان نیمی از نیروی اجتماعی کشورند که به رغم تمامی فشارهای ارتجاع حاکم، توانستهاند در بسیاری از زمینههای اجتماعی، سیاسی، و اقتصادی، به موفقیتهای چشمگیر دست یابند. زنان که نقش بسزایی در پیروزی انقلاب ۵۷ داشتند، در تغییر شرایط سیاسی در دوم خرداد و رویدادهای پس از آن نیز اثرگذار و تعیینکننده بودند. این روند حضور در صحنههای سیاسی و اجتماعی کشور سبب رشد هرچه بیشتر آگاهیهای آنان شد. زنان کشور در سه دهه پیش، با حضور فعال در عرصههای اقتصادی و اجتماعی و در ادامه با به وجود آوردن سازمانهای گوناگون سیاسی و اقتصادی به پیگیری خواستهای برحق خود پرداختند. این آن امری است که با منافع و باورهای سیاسی رژیم ولایت فقیه و روحانیون حاکم در تضاد است، و وجود زنان آگاه و سازماندهی شده را خطری جدی برای خود می داند و تلاش میکند تا با اجرای “قوانین فقهی” و ارتجاعی ، زنان را از دستیابی به حقوق قانونی خود و حق اعتراض محروم سازد. رژیم ”ولایت فقیه ” با زنان میهنمان به مانند “موجودات ناقصالخلقه”یی برخورد میکند که هیچ حقی در تعیین شرایط زندگی خود ندارند و برای انجام کمترین خواست خود باید اجازه مرد را، در هر سنی که هستند، داشته باشند. با تحمیل قوانین ارتجاعی که هیچ مناسبتی با فرهنگ جامعه ندارد، دختران کم سال را به ازدواجهای غیرقانونی و جنایتکارانه مجبور میکنند، و با آنان، با این دختران جوان، همچون بردهیی عصر تاریکی رفتار میکنند. بنا به گزارشهای منابع داخلی و بینالمللی، ازدواجهای زود رس همه ساله چه در سطح روستاها و چه در سطح شهرها رو به افزایش است. جالب اینکه، غلامحسین محسنی اژهای، دادستان کل کشور، روز دوشنبه ۲۷ شهریورماه، در نشست خبریای در مقام سخنگوی قوه قضائیه، بی شرمانه در تایید رشد ازدواجها در سن های زیر ۱۰سال، آنها را قانونی و ” شرعی“ دانست. او درباره آمار بالای ثبت ازدواج دختران زیر ۱۰ سال گفت: ”منعی برای چنین ازدواجهایی وجود ندارد و عمل خلاف قانونی نیست... ممکن است عقدی صورت گیرد تا صرفاً دو خانواده به هم محرم شوند اما در این بین عمل زناشویی رخ ندهد.“ تصویب چنین قوانینی، همان گونه که اشاره شد، علاوه بر خارج کردن زنان از محیطهای تحصیلی، اقتصادی، سیاسی، و اجتماعی، پیامدها و مشکلهای دیگری را به همراه خواهد داشت که منجر به افزایش هرچه بیشتر ناهنجاریهای موجود، مانند فقر، بیکاری، فحشا، پایینتر آمدن سن ازدواج، افزایش ازدواج با چند زن، مرگ ومیر بیشتر در بین زنان به دلیل بارداریهای پرشمار و در سنین کم (کودکان) منجر خواهد شد. با چنین طرحی، و در وهله اول، زنان استقلال اقتصادی خود را هرچه بیشتر از دست خواهند داد و در عمل بدون وجود یک سیستم تامین اجتماعی که بتواند زندگی آنان را در شرایط سختیهای اقتصادی و اجتماعی تامین کند، زنان را از نظرمالی نیازمند مردها و در نتیجه به تحمل شرایط ناخواسته و مطابق با تمایلات مردها وادار خواهد کرد. در این مورد شرایط زندگی برای زنان شاغلی که تنها نانآور خانواده خودند، بسیار بغرنجتر خواهد بود. زنانی که با تحمل شرایط سخت کار و با در آمدی کمتر نسبت به مردان، تنها منبع درآمد خود و خانواده را از دست می دهند، هرچه بیشتر به سوی فقر، بدبختی، بی خامانی، فلاکت، و فحشا سوق داده می شوند. جنبه دیگر این طرح، تبدیل کردن زنان به ”ماشینهای“ تولید مثل است که در آن با برنامه افزایش جمعیت، که حکم ”رهبری“ نیز مُهر تایید بر آن زده است، پایین آمدن سن ازدواج و افزایش ازدواجهای مکرر در بین مردان، به امری ”قانونی“ و ”فقاهتی“ و ”واجب الاجرا“ بدل خواهد شد. رژیم ولایت فقیه که از فعالیتهای سیاسی، اقتصاوی و اجتماعی زنان در هراس است، تلاش میکند تا با متوسل شدن به ”قوانین فقاهتی“ و ارتجاعی، و با تکیه بر دستورهای خامنهای، این طرح را هرچه سریعتر و خشنتر به پیش ببرد. اما زنان میهنمان همواره، حتی در دشوارترین شرایط سیاسی و اجتماعی، در عرصه مبارزه حضور داشتهاند و قهرمانانه برای دستیابی به خواستهای بهحق و قانونی خود، مبارزه کرده اند. جنبش مبارزاتی زنان میهنمان در پیوند با مبارزه جنبشهای کارگران، جوانان، دانشجویان، و نیروهای مردمی و مترقی، در مقام یکی از اصلیترین گردانهای جنبشهای اجتماعی ایران باقی خواهد ماند. با ادامه حاکمیت رژیم ”ولایت فقیه“ و قوانین ”مدنی“ متکی بر ”اسلام ناب“، که ایده طالبانیزه کردن فضای اجتماعی در کشور را، به ویژه در مورد زنان، در سر می پروراند، شرایط زنان میهنمان وخیم تر خواهد شد. اولین قدم در راه مبارزه با چنین قوانینی و با سایر قوانین ارتجاعی و به عقب راندن تهاجم رژیم، مبارزه مشترک در راه طرد رژیم خودکامه و بغایت ارتجاعی ”ولایت فقیه“ است. به نقل از نامه مردم، شماره 904، 3 مهرماه 1391 کنفرانس سالانه ”کنگره اتحادیههای کارگریِ انگلستان“: همبستگیِ جهانی، با مبارزه زحمتکشانِ ایران در کنفرانس سالانه ”کنگره اتحادیه های کارگریِ انگلستان“، که در روزهای ۱۹تا ۲۲ شهریورماه(۱۲ تا ۹سپتامبر)، در شهر ساحلی برایتون، برگزار شد، همبستگی با مبارزه مردم ایران، برجستگی ویژهای داشت. نمایندگان شرکت کننده در کنفرانسِ عالیترین مجمعِ سندیکاییِ انگلستان، از همان نخستین دقیقهها پیامهای همبستگی با جنبش کارگری و فعالان سندیکایی ایران و همچنین مخالفت با تهدیدهای نظامی برضد ایران را به صورتی چشمگیر دریافت کردند. هواداران “حزب توده ایران”، که با فعالان “کمیته دفاع از حقوق مردم ایران“(“کودیر“) و رفقای انگلیسی در این فعالیت مهم و پرثمر شرکت داشتند، با یخش اعلامیه ویژهای که به مناسبت تشکیل کنفرانس سالانه سندیکالیستهای انگلستان تهیه شده بود، و همچنین ارائه آخرین شماره نشریه ”ایرانِ امروز“ (ارگان “کودیر“، به زبان انگلیسی)، که بازتاب دهنده نگرانیهای مردم و زحمتکشان ایران در رابطه با تهدیدهای پیاپیِ درگرفتنِ آتش جنگی دیگر، تحریمهای مداخلهجویانه اقتصادی، و ادامه سرکوب آزادیها و حقوق دموکراتیک در کشورشان بود، نمایندگان کنفرانس را در جریان تحولهای سیاسی ایران قرار دادند. حضور رفیق “تام سیبلی“- از رهبران برجسته جنبش سندیکائیِ انگلستان و نماینده پیشین فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری در انگلیس- در مقام عضوِ هیئت نمایندگی ”کودیر“ در کنفرانس، به فعالیتهای امسال کارایی و اثرگذاری بیشتری داده بود. از سوی دیگر، امسال با پیوستنِ رسمی ”اتحادیۀ کارگران و کارمندان حمل و نقل راه آهن و دریایی“ (”آر- ام- تی”) و اتحادیه کارمندان بخش دولتی (“یونیسون“)به ”کودیر“، بحثهای کنفرانس در ارتباط با مسائل کارگری در ایران شکل سازماندهیشدهتری داشت، و در گفتوگوهای نمایندگان ”کودیر“ با سندیکاهای مختلف، به عرصههای جدید فعالیتهای همبستگیِ کارساز با کارگران ایران و سندیکاهایشان، توجه گردید. سندیکالیستها و فعالان “حزب کمونیست بریتانیا“ هم که بنابر سنت همه سالهشان با تدارک همه جانبه در کنفرانس حضور داشتند، درنشریه ”اتحاد“، ویژه کنگره اتحادیههای کارگری که بین همه نماینگان کنفرانس پخش شد، همبستگی با مبارزات زحمتکشان ایران را مورد توجه قرار دادند. ”اتحاد“ اشاره می کند: “فعالان سندیکائی نمی توانند تاثیر تهدید یک جنگ جدید و تحریمهای اقتصادی بر زندگی کارگران ایرانی را نادیده بگیرند. اقتصاد ایران زیر فشار تحریمهای تحمیلی در حال فروپاشی است، و با بسته شدن کارخانهها، هزاران نفر از کارگران در معرض اخراج از کارهای خود قرار دارند... رژیم ایران از تهدید مداخله خارجی در حکم بهانهیی به منظور راه انداختن موج سرکوب برضد کارگران، استفاده می کند... رژیم به اتحادیههای کارگری مستقل و واقعی اجازه فعالیت و سازماندهی تظاهرات و اقدامهای اعتراضی نمی دهد... سندیکالیستها و فعالان کارگری پیوسته در معرض آزار و پیگرداند، و عدهیی از نویسندگان مترقی و فعالان حقوق بشر نیز در ماه های اخیر دستگیر شده اند. از مبارزه سندیکالیستهای ایران حمایت کنید! در روز سوم کنفرانس و در بخشی از برنامه آن در ارتباط با مسائل بینالمللی و همبستگیها، گزارش کارکردِ شورای عمومی ”کنگره اتحادیههای کارگری“، به مسئلههای عرصه سندیکائی و مشکلهای فعالان سندیکائی در ایران، اشاره داشت. در این باره، به پیشنهاد ”کودیر“، صدرِ ملیِ ”اتحادیۀ کارگران و کارمندان حمل و نقل راه آهن و دریایی“(”آر- ام- تی“)، “آلکس گوردون“، در خلال سخنرانی همه جانبهای در کنفرانس، توجه عمیقتر به تحولهای سیاسیِ نگران کننده در ایران، و ابراز همبستگیِ همهجانبه با جنبش کارگری ایران را خواستار شد. متن سخنرانی “آلکس گوردون” را در زیر میخوانید: رئیس، و نمایندگان گرامی کنفرانس، اتحادیه “آر- ام- تی“، مایل است در ارتباط با فصل ۳-۵ گزارشِ شورای عمومی به کنفرانس در باره ایران، بر چند نکته تأکید کند. ” آر- ام- تی“، عضوِ ”کمیتۀ دفاع از حقوق مردم ایران – کودیر“ است و با آن پیوستگی نزدیک دارد. کودیر سازمانِ عمدۀ همبستگی در انگلستان است که از جنبش برای صلح و آزادیهای دمکراتیک در ایران حمایت میکند و تلاش میکند که درکِ بهتری از تحولهای ایران را در اتحادیههای کارگری انگلستان توسعه دهد. ما از اشاره گزارش شورای عمومی به فعالیتهای فدراسیونهای بینالمللی سندیکایی، کنفدراسیون جهانی اتحادیههای کارگری (“آی- تی- یو- سی”)، و عفوِ بینالملل، در برجسته کردن سرکوبِ اتحادیههای کارگری مستقل در ایران، استقبال می کنیم، به خصوص درباره رضا شهابی، خزانهدار سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، که به جرم ”تجمع و تبانی علیه امنیت کشور“ و ”پخش تبلیغات علیه نظام“ به شش سال زندان محکوم شده است. رضا شهابی صرفاً به خاطر فعالیتهای مسالمتآمیز سندیکایی محکوم شده است و یک زندانی عقیدتی است. وضعیت سلامت رضا شهابی، در پی چندین اعتصاب غذا در اعتراض به شرایط زندگی روزمره در زندان، بسیار وخیم است. در ماه فوریۀ ۲۰۱۲، رضا شهابی شکایت کرد که یک طرف بدناش بیحس شده است. مسئولان زندان بالاخره در ۳۰آوریل او را به بیمارستان منتقل کردند. از زمان عمل جراحیاش، محل عمل شهابی عفونت پیدا کرده است و وضعیت او هر روز بدتر میشود. دکترها توصیه کردهاند که او باید ”لااقل دو ماه در منزل استراحت“ بکند و گفته اند که او ”قادر به تحمل هیچ تنبیه دیگری نیست“. مقامهای رژیم او را در روز چهاردهم اوت ۲۰۱۲ به بند ۳۵۰ زندان اوین فرستادند. مسئولان زندان و سیستم قضائی ایران مسئول مستقیم شرایط بحرانی سلامت آقای شهابی و وخیمتر شدن وضعیت ایشان هستند. این مسئولان برخلاف تمام توصیههای دکترها عمل کردهاند و پاسخگوی اعمالشان خواهند بود. بنابر گفتههای وکیل شهابی، نام ایشان در فهرست زندانیانی بود که قرار بود عفو بشوند؛ ولی آن پروسه بدون توضیح کنار گذاشته شده است. کنگرۀ اتحادیههای کارگری باید خواستار آزادی فوری و فراهم آوردن امکان درمان پزشکی مناسب برای رضا شهابی بشود. ضمن استقبال از گزارش شورای عمومی در اشارۀ مختصری که به وضعیت رضا شهابی و سه سندیکالیست زندانی دیگر کرده است، ”اتحادیۀ کارگران و کارمندان حمل و نقل راه آهن و دریایی“ از اینکه گزارش هیچگونه اشارهیی به اثر و فشارِ ناشی از تهدید به جنگی جدید و تحریمهای اقتصادی بر زندگی کارگران ایران در بر ندارد، ابراز نگرانی میکند. در حال حاضر اقتصاد ایران زیر فشارِ تحریمهای اقتصادی تحمیل شده به آن کشور، در حال فروپاشی است. کارخانهها به علت نبودِ وسایل یدکی بسته میشوند و هزاران کارگر را بیکار میکنند. پرداخت دستمزدها بسیار نامنظم و غیرقابل پیشبینی است. دستمزدهای عده زیادی از کارگران از ۶ تا ۱۸ ماه به تعویق میافتند. بیکاری گسترده است. فقر در حال گسترش است. کارگران ایرانی برضد شرایط موجود اعتراض میکنند، اما به دلیل سرکوبگری، و این واقعیت که رژیم از فعالیت اتحادیههای کارگری مستقل و واقعی ممانعت میکند، کارگران از یکدیگر جدا هستند و اعتراضهای شان به آسانی مهار و کنترل میشود. رژیم ایران از تهدید تجاوز خارجی همچون بهانهیی برای شدت بخشیدن به سرکوب کارگران استفاده میکند. سندیکالیستها و مبارزان کارگری مدام در معرض آزار و اذیت قرار دارند. یورش به گردهمایی عمومی سالانۀ ”کمیتۀ همآهنگی برای کمک به تشکیل سازمانهای کارگری“ در روز ۱۵ژوئن در شهر کرج، و بازداشت و زندانی کردن ۶۰نفر از کنشگران سندیکائی، و ضرب و شتم و بدرفتاری با آنان در حین بازداشت، تنها نمونهیی از این آزار و اذیتها است. این ۶۰نفر بازداشت شده نمایندگانی از استانهایمختلف از جمله کردستان، تهران و گیلان بودند. ”کمیتۀ همآهنگ کننده“ سازمان کارگری شناخته شدهیی در ایران است که در سال ۲۰۰۵ با حمایت آشکار و امضای هزاران نفر از کارگران، تشکیل شد. ”کمیتۀ هماهنگ کننده“ سازمانِ مخفی نیست و بسیاری از اعضای آن در سطح ملی و بینالمللی شناخته شده اند. برای مثال، مبارز کارگریِ کارآزموده محمود صالحی، که در حین حملۀ مأموران به این گردهمایی به شیوهای وحشیانه کتک خورده بود، و همچنین به محمد عبدیپور و جلال حسینی در همین زمینه باید اشاره کرد. سرکوبگریِ جمهوری اسلامی ایران بخشی از راهبردِ(استراتژی) کلی دولت ایران در مهار و ممانعت از مبارزه کارگران برضد فقر فزاینده، بیکاری تودهای، تبعیض، سرکوب، و سیاستهای نولیبرال و مبتنی برریاضتکشی است. رژیم سعی دارد با استفاده از سخنان جنگطلبانۀ اسرائیل، آمریکا، و کشورهای غربی، مشروعیتی برای رفتارهای وحشیانۀ خود بتراشد. در ماههای اخیر تعدادی از نویسندگان مترقی و کنشگران حقوق بشری بازداشت شدهاند. همانطور که آخرین شماره ”ایران امروز“ (نشریه “کودیر“) گزارش داده است، اخیراً فریبرز رئیسدانا (استاد دانشگاه و اقتصاددان برجسته) و خانم منیژه نجم- عراقی، از مسئولان کانون نویسندگان ایران، بازداشت شدهاند و هنوز در زندان بسر میبرند. رهبری اتحادیۀ معلمان ایران زیر فشار قرار گرفته است تا وجود هر نوع پیوندی میان خود و اتحادیه ”آموزش و پرورش بینالمللی“، اتحادیۀ بین المللی کارگران و کارمندان آموزش و پرورش، را تکذیب کند. کارزار دفاع از حقوق دموکراتیک و سندیکائی در ایران اهمیت حیاتی دارد، چرا که به طور مستقیم به برپایی و گسترش جنبش فراگیر و توده ای صلح در ایران خدمت میکند، و به مردم ایران یاری میرساند تا صاحبان اصلی سرنوشت کشورشان و تحول های آینده آن باقی بمانند. فعالان سندیکائی، کنشگران جامعه مدنی، و فعالان حقوق بشر در ایران به همبستگی عملی و مبارزه جویانه ما نیاز دارند، و بزرگترین اقدام همبستگی که کنفرانس کنونیِ اتحادیه های کارگری می تواند انجام دهد این است که، به صراحت نشان دهیم که جنبش سندیکائی انگلستان مخالف جنگ طلبان است که به مداخله نظامی در ایران تهدید می کنند. به نقل از نامه مردم، شماره 904، 3 مهرماه 1391 تأملی بر رویدادهای ایران *آغازِ سال تحصیلی جدید: نگرانیِ خانوادههای میلیونها دانشآموز! *زیستن بر لبه پرتگاهِ فاجعه: کسب و کارِ ”کولبران“ *لايحه ”نظامِ جامع رسانه اي“: سانسور و اختناقِ فزاينده! آغازِ سال تحصیلی جدید: نگرانیِ خانوادههای میلیونها دانشآموز!! با فرارسیدن اول مهرماه و آغازسال تحصیلی جدید خانوادههای میلیونها دانشآموز سراسر کشور اینبار بیش از سالهای قبل با نگرانی به آینده تحصیلی فرزندان خود مینگرند. وزیر آموزش و پرورش دولت ضدملی احمدنژاد، در آستانه سال تحصیلی جدید، از فراهمساختن امکان اجرایِ بخشهایی از طرح “سند تحول بنیادین“ آموزش و پرورش، و به ویژه تشکیل مجتمعهای موسوم به “حیات طیبه”، خبردادهاست. این درحالیاست که “مجلس شورای اسلامی“ کماکان با “دولت” درباره استقرار نظام آموزشی جدید به توافق نرسیدهاست. روزنامه اعتماد، ۱۴شهریورماه، دراین باره گزارشداد: ”اظهارنظرهای محافظهکارانه رییس کمیسیون آموزش درباره تغییرات ساختاری نظام آموزشی درحالیاست که تصمیمات یکجانبه و بدون مشورت مسئولان آموزش و پرورش درباره موضوعاتی همچون نظام آموزشی ۳-۳-۶ و تعطیل بودن یا نبودن پنجشنبهها، خانوادههای ۱۲میلیون دانشآموز را این روزها دچار نگرانی و سردرگمی کردهاست. ماجرا ازاین قراراست که آموزش و پرورش با اصرار قصد دارد ازمهرماه امسال ساختار نظام آموزشی را به ۳-۳-۶ تغییر دهد . . . با استقرار این نظام، از امسال پایه اول راهنمایی تشکیل نمیشود و دانشآموزان کلاس پنجم به جای رفتن به پایه اول راهنمایی در پایه ششم ابتدایی درس میخوانند و تلفیقی ازکتابهای دبستان و راهنمایی را یاد میگیرند. آموزش و پرورش معتقداست این تغییرات براساس سند تحول بنیادین آموزش و پرورشاست.“ بسیاری از کارشناسان مستقل و آموزگاران و دبیران کشور با چنین برنامه و سیاستهایی که بههیچوجه شالودهیی علمی و کارشناسانه ندارند، مخالفت میکنند. “سند تحول بنیادین” از سوی مدیران وزارت آموزش و پرورش و گروهی از “طلبه“ها و روحانیون مرکزهای دینیای مانند “موسسه پژوهشی خمینی“ وابسته به “مصباح یزدی“ و “ حوزه عملیه قم“ تهیه و تدوین شده است، و محتوایی مترقی به سود اجرای نظام آموزشیای پیشرفته و مدرن ندارد. دراین زمینه روزنامه اعتماد با بازتاب دادن مخالفت خانوادهها، کارشناسان امورتربیتی، و فرهنگیان باسابقه، ازجمله نوشت: ”یک کارشناس ارشد مدیریت منتقد دراین زمینه خطاب به مسئولان آموزش و پروش میگوید، برای اجرای این طرح عجله نکنید، بهخدا بچههای مردم موش آزمایشگاهی نیستند که این فاجعه را برای آنها ایجادکنیم، مثل صدها طرحدیگر که بعداً فهمیدند اشتباهاست . . . یک معلم نیز دراین زمینه معتقداست، بسیاری از همکاران فرهنگی مخالف این کارهستند. کافیاست بدانیم درصورت اجرای ششم ابتدایی دههزار معلم ابتدایی لازماست و دهها هزارکلاس راهنمایی تعطیل میشود که باعث میشود هزاران معلم مازاد داشتهباشیم.“ موضوع نظامِ آموزشی و کیفیتِ آموزش در مقطعهای مختلف تحصیلی، ازهمان ابتدای حیات جمهوریاسلامی مورد توجه واپسگرایان قرارداشتهاست. کوشش برای ”اسلامیکردن“ نظام آموزشی تاکنون صدمههای جبرانناپذیری به سطح علمی و آموزشی کشور واردساختهاست. اجرای “سند تحول بنیادین“ آموزش و پرورش نیز یکی از ارتجاعیترین و عقبماندهترین طرحهایی است که در طول بیش از سه دهه گذشته در دستورکار واپسگرایان بوده است. سال تحصیلی در اوضاعی آغازشدهاست که تنزلِ کیفیتِ آموزشی مقطعهای مختلف تحصیلی، نارضایتی ژرف آموزگاران و دبیران، نگرانی خانوادهها، و آینده مبهم میلیونها دختر و پسر دانشآموز را شاهدیم. تغییرساختار نظام آموزشی برپایه تفکرِ قرون وسطایی و واپسمانده خطریاست که نسلهای امروز و فردا، و توان و بنیه علمی میهن ما را تهدید میکند. زیستن بر لبه پرتگاهِ فاجعه: کسب و کارِ ”کولبران“ درسالهای اخیر، همراه با گسترش فقر در سراسرکشور، منطقههای مرزی، به ویژه منطقههای کردنشین، با پدیدهیی جدید که هرروز دامنه و بُعدهای گستردهتری بهخود میگیرد روبهرو شدهاند. این پدیده یا شغلِ کاذب، کولبری نامگرفتهاست. ”شغل“ پرمخاطره کولبری عبارتاست از: حمل کالاهای قاچاق از خاک عراق به منطقه کردستان در ایران. هزاران هموطن پیر و جوان دراثر فقر و تیرهروزی به ناچار تن به این ”شغل“ خطرناک میدهند. کولبران اغلب جوانان وحتی زنانیاند که برای امرار معاش خود و خانوادههایشان مسیرهای طولانی و پرخطر و مینگذاری شده نوار مرزی ایران و عراق را طی میکنند، و به سفارشِ تاجرهای عمده- که سررشته همه آنان به محفلها و مرکزهای حکومتی وصل است، انواع کالاها را به طور قاچاق بردوش خود حمل میکنند و به مقصد موردنظر سفارشدهندگان میرسانند. سپاه، نیروی انتظامی، و مسئولان رژیم ولایتفقیه، کولبری را قاچاق و هزاران انسان تهیدست و شوربخت کولبر را قاچاقچی میدانند، و تاکنون دهها تن از آنان را به هنگام عبورشان از مرز کشتهاند. این در حالی است که، شرکتهای وابسته و پیوسته به سپاه پاسداران[برادران قاچاقچی!] و آقازادهها، که با رانتهای دولتی سالیانه میلیاردها تومان کالای قاچاق به کشور وارد میکنند، ازهرگونه اتهام، تهدید، و مجازاتی درامانند و قاچاقچی به حساب نمیآیند. مطابق آمار رسمی گمرک جمهوری اسلامی، میزان کالاهای وارداتی قاچاق از مرزهای استان کردستان از ۳درصدِ کلِ مواد و کالاهای قاچاق به کشور کمتر است. چندی پیش نماینده “سقز“ و “بانه“ درمجلس شورای اسلامی، هنگام مخالفت با آمارهای دولت درخصوص بیکاری در استانهای مختلف کشور، به پدیده “کولبری“ و رواج آن در منطقههای کردنشین اشاره کرد، و ازجمله خاطرنشان ساخت: ”آمارهای دولت بیانگر آناست که میزان بیکاری (استان کردستان) در مرز ۱۱درصد است، اما استاندار کردستان به صراحت اعلام کرده میزان بیکاری استان بالای ۲۰درصد است. . . دولت هر حرکتی برای کسب یک لقمه نان بخورونمیر را هم کار حساب میکند، در کردستان بحثی بهنام کولبری داریم، آقایان این کارها را هم جزو آمار اشتغال حساب میکنند درحالیکه اینها درآمدهای ناچیزدارند.“ براساس گزارشهای منتشر شده در رسانههای داخلی، “کولبران“ از محرومترین قشرهای جامعهاند. “کولبران“ در مقابل حمل کالا از مرز تا محلِ موردنظرِ سفارشدهندگان کالا بر شانههای خود ، دستمزدهایی بین سی تا پنجاه هزار تومان دریافت میکنند. مطابق آمار سازمانهای مدافع حقوق بشر، از ابتدای سال جاری حداقل ۷۴تن از “ کولبران“ به ضرب گلوله مرزبانان کشتهشدهاند، و نزدیک به ۸۰نفر از آنان نیز زخمی گردیدهاند. پدیده “کولبری“، پیامد مستقیم رشدِ فقر، بیکاری، و تیرهروزی مردم میهنماست. سود اصلیِ حاصل از حملِ مخاطرهآمیز کالاهای قاچاق به جیب تجار پولداری در تهران، سنندج، مهاباد، و دیگر شهرها سرازیر میشود که با اجیرکردن هموطنان و همشهریان تهیدست و تیرهروز خود و به بهای در پرتگاه فاجعه قرار دادنِ زندگی و جان آنان، ثروت میاندوزند. علت اصلی رشد و رواج پدیده “کولبری“ در استان کردستان، فقر و بیکاری گسترده است. “وزارت کشور“ و “استانداری کردستان“ از کمبود اعتبارهای مالی به منظور ایجاد اشتغال و رشدِ بخش کشاورزی و صنعتی سخن میگویند. درهمین حال، خبرگزاری فارس، اول شهریورماه، درگزارشی مینویسد: ”اختصاص ۱۶میلیارد تومان اعتبار برای حراست از مناطق مرزی آذربایجان غربی (و کردستان) به تصویب رسید“[!]. این بودجه هنگفت به سپاه پاسداران، بسیج، نیروی انتظامی، و واحدهای مرزبانی تعلق میگیرد. باید پرسید که، اگر اعتبار مالی لازم برای ایجاد اشتغال در استانهای آذربایجان غربی و کردستان وجودندارد پس چگونه علاوه بر بودجه متداول مرکزهای نظامی و امنیتی، به یکباره ۱۶میلیارد تومان به نام حراست از مرزها به سپاه و نیروی انتظامی و وزارت اطلاعات اختصاص مییابد؟! رواجِ پدیده”کولبری“، همچون دیگر مظاهر فقر در کشورمان، در صورت تدوینواجرایِ برنامه اقتصادی- اجتماعیای مردمی، و همچنین تقویتِ بنیه تولیدی- صنعتی و کشاورزی کشور، ریشهکن خواهدشد. اجرای برنامههای اقتصادی فاجعهبار در گوشه گوشه میهن ما، رواجِ شکلهای گوناگون فقر نظیر: حاشیهنشینی، تکدیگری، کولبری، فروش عضوهای بدن (فروشِ کلیه)، و ازاین قبیل را سبب شدهاست. میباید با طرد استبداد ولایی و برگزیدنِ سمتگیریِ اقتصادی- اجتماعیای مردمی، بر چنین پدیدههای شوم و دردناکی نقطه پایان نهاد، و زندگی و آیندهیی شایسته انسان را امکانپذیر ساخت. هزاران “کولبر“ در منطقههای کردنشین همانند دیگر مردم کشورمان، قربانی استبداد و چپاولگری رژیم ولایت فقیهاند! لايحه ”نظامِ جامع رسانه اي“: سانسور و اختناقِ فزاينده! همان گونه كه انتظار میرفت، لايحه “نظام جامع رسانهاي” در كميسيون فرعي هيات دولت به تصويب رسيد، و مرحله پاياني تصويب نهايي آن در هيات وزيران در حال بررسي است. خبرگزاري مهر، 4 شهريور ماه، دراين باره گزارش داد: ” مديركل دفتر حقوقي وزارت ارشاد از تصويب تمامي 48 ماده لايحه نظام جامع رسانهاي در كميسيون فرعي هيات دولت خبرداد... اين لايحه در كميسيون اصلي دولت هم در دست بررسي است و تاكنون حدود 25 ماده آن هم در اين كميسيون تصويب شده است .“ سپس در ادامه گزارش افزوده ميگردد: ” دراين لايحه رسانهها عام الشمولتر هستند و شامل همه رسانههاي چاپي، الكترونيكي، نوشتاري، ديداري و شنيداري ميشوند. اين مقام مسئول در وزارت ارشاد تاكيد كرد در لايحه جديد نظام جامع رسانهاي به جاي هيات نظارت بر مطبوعات، هياتي تحت عنوان هيات نظارت بر رسانهها به فعاليت ميپردازد و تعداد اعضاي آن هم به طور قابل ملاحظهاي افزايش خواهد يافت... به احتمال بسيار زياد اين لايحه تا پايان تابستان امسال ازسوي دولت به مجلس ارايه ميشود.“ براساس برنامه پنجم توسعه جمهوري اسلامي، دولت بايد تا پايان سال نخست برنامه پنجم، لايحه ” نظام جامع رسانهاي“ را تدوين، تصويب، و سپس براي تصويب نهايي به مجلس ارسال كند. اين لايحه از همان ابتدا از سوي روزنامهنگاران و نويسندگان كشور با مخالفت روبه رو شد. هدف از تدوين اين لايحه، تنگتر كردن دايره سانسور بر گرد روزنامهها و كليه رسانههاي داخلي از جمله روزنتها، وبلاگها، و خبرگزاريهاي اينترنتي است. درصورت تصويب نهايي اين لايحه ارتجاعي، سازمان يا نهادي با عنوان “سازمان نظام رسانهاي” تاسيس ميشود كه در آن نمايندگان سه قوه يعني مجريه، قضايي، و مقننه، به همراه نمايندگان نهادهاي امنيتي و اطلاعاتي، در خصوص گرفتن پروانه و فعاليت روزنامهها، مجلهها، خبرگزاريها، سايتهاي اينترنتي، و وبلاگها، تصميمگيري ميكنند. اين بدان معناست كه، حق آزادي بيان و قلم بيشتر از گذشته پایمال میشود، و سانسوری هدفمند و سازمانیافته از سوی حکومت بركليه رسانهها اعمال خواهد شد. مطابق لايحه نام برده، سازمان يا نهاد “نظام رسانهاي”، تمامي فعاليتهاي مرتبط با حرفه روزنامهنگاري مانند: تاييد صلاحيت روزنامهنگاران و خبرنگاران، صدور مجوز، نظارت و رسيدگي به تخلفها را پوشش خواهد داد. لايحه “نظام جامع رسانهاي”، با اصل آزادي بيان و انديشه در تقابل كامل قرار دارد، و استقلال حرفهاي روزنامهنگاران و مديران مسئول مطبوعات چاپي، اينترنتي، و خبرگزاريها را نقض ميكند. اين لايحه در حالي در هيات دولت به تصويب ميرسد كه كماكان دادگاههاي مطبوعات محدوده فعاليت روزنامهنگاران را محدودتر ميسازند. محاكمه مديران مسئول روزنامههاي “بهار“ و “خراسان“ در شعبه 76 دادگاه مطبوعات، نمونهيي از اعمال فشار و سانسور در حق روزنامهنگاران و مطبوعات داخل كشور است. درعين حال، تعداد چشمگيري از روزنامهنگاران مستقل نيز همچنان در زندان به سر ميبرند و ازحق بديهي زندگي و فعاليت شغلي و اجتماعي خود محرومند. لايحه “نظام جامع رسانهاي”، اقدام هدفمند ارتجاع حاكم براي اعمال سانسور و اختناق درجامعه و پايمال ساختن حق آزادي بيان، قلم و انديشه است. به نقل از نامه مردم، شماره 904، 3 مهرماه 1391 کارگران از انقلاب دموکراتیک ملی در آفریقای جنوبی، دفاع میکنند! هفته پیش، در روزهای ۲۷ تا ۳۰ شهریورماه، یازدهمین کنگره سراسری فدراسیون سندیکایی ” کوساتو“، در ژوهانسبورگ، آفریقای جنوبی، برگزار شد. ”کوساتو“ در سال ۱۹۸۵ (۱۳۶۴) و پیش از سرنگونی رژیم آپارتاید پایهگذاری شد، و در حال حاضر بیش از ۲۰ اتحادیه صنفی و سندیکای کارگری عضو آن هستند که در مجموع بیش از ۲ میلیون کارگر را سازماندهی میکنند. کنگره “کوساتو“ در زمانی برگزار شد که رویدادهای حساس و مهمی در آفریقای جنوبی جریان دارد. این کنگره کارگری، صحنه بحث و گفتوگو درباره یافتن مؤثرترین مسیر ترقی و توسعه مردمی برای طبقه کارگر و کشور بود. کنگره، درباره گزارشهای رسیده در مورد نقشههای اهریمنی صاحبان معدن و شرکتهای چندملیتی در جهت ضعیف کردن دولت “کنگره ملی“ و سیاستهای آن در مخالفت با طرحهای نولیبرالیستی برای کشور، به بررسی پرداخت. رهبران ”کوساتو“، که نهادی کارگری با گرایشهای قوی ترقیخواهانه و کمونیستی است، نقشههای موذیانه و شیطانی کارفرمایان و شرکتهای معدنکاری را به هدف به وجود آوردن تفرقه بین جنبش متحد سندیکایی و به سستی کشاندن اتحاد دموکراتیکی که آفریقای جنوبی را در مسیر رشد مردمی، برابری بیشتر، و توزیع عادلانه ثروت به پیش میبرد، افشا کردند. فعالان سندیکایی آفریقای جنوبی، در هفته گذشته، خط مشی پیکارهای پیشِ رو را ترسیم کردند، و بر ضرورت اتحاد در مبارزه برای بهبود شرایط اقتصادی- اجتماعی کارگران و به وجود آوردن کشوری رشدیابنده و پرقدرت که در آن دولت دخالت قاطع و تعیین کننده در بخشهای راهبردی اقتصاد دارد، تأکید کردند. “شاران بارو“، دبیرکل کنفدراسیون سندیکایی جهانی، “جورج ماوریکوس“، دبیرکل فدراسیون جهانی سندیکاها، “جاکوب زوما“، رئیس جمهوری، “ابراهیم پاتل”، وزیر توسعه اقتصادی آفریقای جنوبی، و “بلید نزیمانده”، دبیرکل “حزب کمونیست آفریقای جنوبی”، به کنگره پیام دادند. یازدهمین کنگره فدراسیون سندیکایی ”کوساتو“، با انتخاب دوباره رهبران قبلی و به اتفاق آرا، و جلوگیری از تفرقه بر سر مسئله گزینش رهبری “کنگره ملی آفریقا“، منتقدان رسانهایاش را بهکل ناامید کرد! تصمیم ۳۰۰۰ نماینده شرکت کننده در کنگره ”کوساتو“ این بود که، بررسی این مسئله، به نشستِ ماه آینده کمیته اجرایی مرکزی موکول شود. اما از رفتار و کردارهای منتقدانِ بنام و پیشینِ پرزیدنت “جاکوب زوما“ـ یعنی کسانی چون “ایروین جیم“، دبیرکل سندیکای فلزکاران (NUMSA)، و “توبیل نتولا“، رئیس اتحادیه معلمان (SADTU)- چنین برمیآید که، “زوما“ به احتمال بسیار زیاد از حمایت نیروی کار سازمانیافته برخوردار خواهد بود. “سیدومو دلامینی”، رئیس ”کوساتو“، از نمایندگان به خاطر اعتمادی که نسبت به رهبری نشان دادند تشکر کرد، و متعهد شد که به چنددستگی و نبودِ انسجام در سیاستهای شعبهها و ۲۱ عضو وابسته به سندیکا، پایان داده شود. او در سخنانش گفت: ”پیام شما به ما این بود که لازمه یک ”کوساتو“ی قوی، وجود یک مرکز هماهنگ کننده قوی است که صلاحیت و توان هدایت مبارزه ما را داشته باشد. ما اعضای وابستهیی میخواهیم که به تصمیمهای خود در چارچوب فدراسیون احترام بگذارند و آنها را اجرا کنند. در این صورت، هیچ اتحادی بالاتر از ”کوساتو“ نخواهد بود، و هیچ فردی بالاتر از ”کوساتو“ نخواهد بود.“ آنچه در طول مدت برگزاری کنگره ”کوساتو“ باعث دلمشغولی ۳۰۰۰ نفر نماینده کنگره بود موضوع کشتار معدن پلاتین ”ماریکانا“، و مشاجرههای جدیدی بود، که پس از اعطای ۱۲ تا 22 درصد افزایش دستمزد از سوی کارگران معدنهای ”لونمین“، با میانجیگریِ رهبران کلیسا، در معدن های دیگر گسترش پیدا کرده است. این افزایش دستمزد در پی ناآرامیهای اخیر کارگری بر سر نقش و وظیفه اتحادیه سراسری معدنکاران (NUM) به دست آمد. در خلال آن ناآرامیها، چندین نماینده این اتحادیه[سراسری معدنکاران] نیز کشته شدند. “سیدومو دلامینی“ از ”همه آن کارگرانی که از سرِ خشم، ”کوساتو“ را ترک کردند تا به اتحادیههای دیگر بپیوندند“ خواست تا به این اتحادیه[سراسری معدنکاران] بازگردند، و مسئله و مشکلهایی که دارند، با دفترها و نمایندگان ”کوساتو“ در میان بگذارند. او اعلام کرد که، سه سال آینده، تا زمان برگزاری کنگره بعدی ”کوساتو“، را شاهد اتحاد در عمل خواهیم بود، و خیابانهای آفریقای جنوبی از افرادی با تیشرتهای قرمزِ “حزب کمونیست“ و ”کوساتو“، و تیشرتهای سیاه- سبز- زردِ ”کنگره ملی آفریقا“ مملو خواهند بود، که دوشادوش سازمانهای مدنی، دانشآموزان، و دانشجویان، سازمانهای زنان و دانشجویان ”کنگره ملی آفریقا“، کارگران غیررسمی، رهبران کلیسا، و جامعه مدنی ترقیخواه، گام برخواهند داشت. او در بخش دیگری از سخنانش گفت: ”شعار مبارزه یکی است: ما خواستار رهایی کامل هستیم. ما میخواهیم در آفریقای جنوبی آن طور که در ”منشور آزادی“ توصیف شده است زندگی کنیم و نهفقط در چارچوبِ ”طرح توسعه ملی“، مگر آنکه آن “طرح“ بر اساس همان بینشی باشد که در ”منشور آزادی“ بهروشنی بیان شده است(”منشور آزادی“ بیانیه اصولِ کلیدیِ مبارزه نیروهای آزادیخواه و مترقی در دوره آپارتاید است، که در سال ۱۹۵۵ به تصویب رسید). رئیس ”کوساتو“ اشاره کرد که، مردم، ائتلاف به رهبری کنگره ملی آفریقا را برای حکومت انتخاب کردهاند و نه ”خزانهداری کشور“ را. او تأکید کرد: ”بوروکراتها نمیتوانند آزادی ما را به تأخیر بیندازند.“ “ سیدومو دلامینی” در خطاب به هیئتهای نمایندگیای که به منظور تدارک برگزاری کنفرانس کنگره ملی آفریقا در ”مانگوآنگ“ به سر میبرند، از سخنان رئیس فقید کنگره ملی آفریقا، “اولیوِر تامبو” که در مراسم پایانی کنفرانس به سال ۱۹۶۹ ایراد شده بود، نقل قول کرد که گفته بود: ”پیکاری خستگیناپذیر را به ضد اخلالگران به پیش برید، و در برابر تحریککنندگان و عاملهای دشمن از کنگره ملی آفریقا دفاع کنید. از انقلاب در برابر تبلیغات دشمن، به هر شکلی که درآید، دفاع کنید. هوشیار باشید، رفقا.“ رفیق “بِلِید نزیمانده“، صدر “حزب کمونیست آفریقای جنوبی“، در خطاب به کنگره ”کوساتو“ هشدار داد: ”سرمایهداری جهانی در هرجا و همهجا در پی شکست دادن طبقه کارگر سازمانیافته است، [یعنی طبقهیی]که مانعی پرقدرت در برابر راهبردهای ضدمردمی آن است.“ او به ”ائتلاف دموکراتیک” یا “DA“(اپوزیسیونِ اصلی دولت کنگره ملی و عضو ”بینالملل لیبرال“) اشاره کرد که، با هدایت راهپیماییای از سوی ”ارتشی از وازدگان و اراذل و اوباش شهرکهای کوچک و جوانان مستأصل و سردرگم حاشیه شهرها“ در مقابل دفتر مرکزی “کوساتو”، سعی در پیشی گرفتن از سیاست های ماجراجویانه و افراطی“ژولیوس مالیما“ (رئیس پیشین سازمان جوانان کنگره ملی آفریقا) داشت. او ”ائتلاف دموکراتیک“ را به خاطر ”این لاس زنیِ طبقه متوسط با آنارشی“ سرزنش کرد، و این سیاست را نتیجه بحران عمومی سرمایهداری دانست. رفیق “نزیمانده“ اشاره کرد که، برخلاف جاهای دیگر دنیا که قشرهای میانی در اعتراض به نولیبرالیسم به کارگران میپیوندند، ”طبقه متوسط ما، و بهویژه بخشهای سفیدپوست آن، زهرِ خود را به دولت کنگره ملی آفریقا میریزد، و از جمله گرایشها و موضعگیریهای نژادپرستانهیی که دوباره سر بلند کردهاند، بهویژه در اینترنت، آنچنان نژادپرستیای را شاهدیم که مدتهای مدیدی بود در آفریقای جنوبی نمیدیدیم.“ این موضعگیری تا حدی نتیجه استیصال آنان است، چرا که “دولت کنونیِ” کنگره ملی آفریقا، اگرچه نه به طور یکدست، خود را به ائتلافِ[سهگانه] کنگره ملی آفریقا- حزب کمونیست آفریقای جنوبی- کوساتو، متعهد میداند، و ”نولیبرالیسم، خصوصیسازی، کمونیسمستیزی، و موضعگیریهای ضدکارگری“ را طرد کرده است. رهبر “حزب کمونیست آفریقای جنوبی”، خطاب به جنبش کارگری گفت که، از واقعه ناگوار “ماریکانا“ درسهای لازم را بگیرند، و تلاشهای مداوم صاحبانِ معدنهای پلاتین به قصد در هم کوبیدنِ اتحادیه سراسری معدنکاران[NUM] و مسلط کردن جَوِ ترور و وحشت بر منطقه ”روستنبرگ“ را از یاد نبردند، [یعنی]جایی که ”دارودستههای خودسر و تبهکار که با شبهاتحادیهها زدوبند دارند، ۳۴ نماینده اتحادیه سراسری معدنکاران [NUM] را کشتند.“ رفیق ”نزیمانده“ از خود و دیگر رهبران سیاسی انتقاد کرد که، برای بهبود شرایط و سطح زندگی معدنکاران و خانوادههای آنان در زمان شکوفایی اقتصادی، به اندازه کافی کار نکردهاند، و افزود: ”ما در انجام وظیفه خود در برابر این کارگران و خانوادههای آنان کوتاهی کردیم. ما نتوانستیم ضرورت درکِ مسئولیتِ اجتماعی مؤثر را از درون شرکتهای معدنی بیرون بکشیم. ما بیش از حد توجهمان را به استفاده از ”قانون منابع معدنی و نفتی“ به منظور سرمایهگذاری و خرید سهام در چارچوب برنامه ”توانمندسازی اقتصاد سیاهپوستان“ معطوف کرده بودیم. رفیق “نزیمانده”، پس از محکوم کردن و حمله به شکلگیریِ ”شبکههای لمپن و باجگیر“ در آسایشگاهها یا قرارگاههای غیررسمیِ (بهظاهر ایجاد شده برای بهاصطلاح کارگران معدن)، که در بین آنان کسانی دیده میشوند که سالها از راه قلدری، تهدید، و سوداگری به منظور به دست گرفتنِ کنترلِ میکدههای بیجواز، سیستم جابهجایی کارجویان با مینیبوس، کومهداری(اجارهداری کومهها)، و نیز کسبوکارهای طب سنّتی و نزولخواری بهره برده بودند، از شدتِعمل دولت در برخورد با سلاحهای غیرقانونی، و مقابله با ارعاب و تحریک به خشونت، حمایت کرد. ”حزب کمونیست آفریقای جنوبی“ با رسیدگی قضایی مستقل به واقعه “ماریکانا“ موافق است، و مؤکداً خواستار ”روشن شدن هرگونه خلاف و تخطّی پلیس“ است. حزب کمونیست با استفاده از تشکیلات خود در قرارگاههای کارگری، در تدارک تهیه مدرک و شاهدهای مناسب برای ارائه به این رسیدگی قضایی است. “نزیمانده“ به دگرگونیهای مترقیانهیی اشاره کرد که از سوی دولت، از زمان انتخاب “زوما“ به مقام رئیس جمهوری، به پیش برده شدهاند، و از همه سندیکاها خواست که از لحاظ سیاسی فعال باشند. او از کارگران پرسید: ”اگر شما یک رهبر کارگری هستید و در تشکیلات کنگره ملی آفریقا یا حزب کمونیست فعال نیستید، پس خط سیاسی خود را از کجا میگیرید؟“ او خطاب به نمایندگان شرکت کننده گفت: ”شما تماشاگران انقلاب ما نیستید“، و از آنان خواست تا ”برای پیشبرد انقلاب دموکراتیک ملی مسئولیت بپذیرند.“ به نقل از نامه مردم، شماره 904، 3 مهرماه 1391 |