نامه مردم شماره 826، 6 مهر 1388




اعلامیه کمیته مرکزی حزب توده ایران


شصت و هشت سالگی حزب توده های کار و زحمت؛ حزب پیکارگران ضد استبداد؛ حزب منادیان اتحاد و همبستگی همه نیروهای ملی و مردمی و حزب مدافعان آزادی استقلال و عدالت اجتماعی!
هم میهنان هوشمند!
دهم مهرماه 1388، شصت و هشت سال از تأسیس حزب توده ایران می گذرد. حزب توده ایران در دوران تاریخی رشد طبقه کارگر و پیکار جهانی نیروهای ترقی خواه جهان بر ضد فاشیسم پا به عرصه فعالیت و پیکار گذاشت و توانست در کوتاه زمانی به پرنفوذ ترین حزب پیشاهنگ مبارزات رهایی بخش میهن ما بدل شود. تاریخ نویسان معاصر میهن ما و آنان که به دور از غرض ورزی به تحقیق و قضاوت درباره هفت دهه تحولات معاصر تاریخ ایران پرداخته اند بر این نکته هم عقیده اند که پیدایی حزب توده ایران، در مهرماه 1320، یعنی در دورانی که ایران در چنگال عقب ماندگی اجتماعی، مداخلات وسیع قدرت های استعماری و حاکمیت ارتجاع داخلی دست و پا می زد، واقعه یی بزرگ بود که منشاء تحولات مهم اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در کشور ما شد. در طول شصت و هشت سال گذشته دستگاه های تبلیغاتی حکومت های ارتجاعی، بلند گوهای امپریالیسم جهانی، و مخالفان و مغرضان که ماندگاری حزب توده ایران را خطری جدی برای ادامه حیات خود دیده و می بینند، تلاش کرده اند تا با دگرگون نمایی حوادث تاریخی، ماهیت انقلابی و رزمنده حزب طبقه کارگر و همه زحمتکشان کشور را واژگونه ترسیم کنند و حزب ما را حزبی وابسته به منافع خارجی معرفی کنند. رجوع به اسناد تاریخی معتبر و روند مبارزه درخشان توده ها نشانگر این واقعیت است که حزب توده ایران به دست شماری از پیشاهنگان مبارزه راه آزادی، یاران دکتر تقی ارانی، زندانیان کمونیست رها شده از زندان های قرون وسطایی رژیم ستم شاهی و شخصیت های بزرگ اجتماعی-ملی کشور، در دهم مهره ماه 1320 تأسیس شد و در طول نزدیک به هفت دهه مبارزه بی امان با استبداد و استعمار جایگاه ویژه و منحصر به فردی را در تاریخ احزاب سیاسی ایران به خود اختصاص داد.
انتشار صدها کتاب و جزوه علمی، نشریات و مجلات پر محتوای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، نشر گسترده اندیشه های دوران ساز مارکسیسم-لنینیسم در جامعه، سازمان دهی سندیکاهای کارگری و دهقانی، سازمان دهی فعالیت های صنفی دانشجویی و ایجاد تشکل های پیشرو برای رهایی زنان میهن از چنگال واپس گرایی و ستم جنسی و طبقاتی، طرح برنامه های انقلابی و مبارزه برای به رسمیت شناختن حقوق کارگران و تصویب قانون کار، مبارزه برای تحقق اصلاحات ارضی به نفع دهقانان، بهره مند شدن زنان از حق انتخاب شدن و انتخاب کردن، بهداشت و آموزش رایگان برای همه، تقسیم عادلانه ثروت و تحقق عدالت اجتماعی، تحقق حق خودمختاری، در چارچوب ایرانی آزاد، برای همه خلق های کشور و آزادی احزاب و جمعیت های صنفی، از جمله نظرات دوران سازی بودند که برای نخستین بار توسط حزب ما در کشور ما مطرح شد، از سوی گسترده ترین قشرهای جامعه مورد استقبال قرار گرفت، و در راه تحقق آنها صدها هزار توده ای و نیروهای مترقی مبارزه ای متشکل را سازمان دهی کردند.
تاریخ شصت و هشت ساله حزب توده ایران پر است از پیروزی های بزرگ، و نیز ناکامی ها و آزمون های دشوار و ادامه پیکار در زیر حملات قطع ناشدنی مزدوران ارتجاع و امپریالیسم. حزب توده ایران در طول نزدیک به هفت دهه گذشته تنها در سال های محدودی توانسته است فعالیت علنی داشته باشد و در راه تحقق خواست های کارگران و زحمتکشان و همچنین رهایی زنان، جوان و دانشجویان از زنجیرهای روابط و قوانین متکی بر اندیشه های قرون وسطایی تلاش کند. علت تهاجم های پی در پی ارتجاع و امپریالیسم بر ضد حزب ما هراس آنها از بنیان های فکری و سیاست های نوآورانه حزب و نیز توان آن در سازمان دهی کارگران و توده های محروم بوده و هست. از مزدوران رژیم وابسته پهلوی گرفته که شمار بزرگی انسان های والا و رزمندگان قهرمان توده ای همچون روزبه، سیامک، مبشری، و کیوان... را به جوخه های اعدام سپردند تا مزدوران رژیم ولایت فقیه، که در بزرگ ترین کشتار سیاسی تاریخ میهن ما، هزاران زندانی سیاسی را، از جمله شماری از قدیمی ترین زندانیان سیاسی جهان، اسطوره های پایداری زندان های شاه و رژیم ولایت فقیه، که بیش از سه دهه از عمر خود را به خاطر پایبندی به آرمان های طبقه کارگر و آزادی میهن در شکنجه گاه های شاه و رژیم جمهوری اسلامی سپری کرده بودند، قتل عام کردند، تلاش امپریالیسم و ارتجاع داخلی جلوگیری از فعالیت سیاسی و تشکیلاتی حزب توده ایران بوده و هست.
نگاهی به مدارکی که در سال های اخیر از صندوق های اسناد سری دولت های امپریالیستی بیرون آمده موید این واقعیت است که یکی از مهمترین اهداف کودتای آمریکایی 28 مرداد 1332، که به سرنگونگی دولت ملی دکتر مصدق و سرکوب خونین جنبش ملی ایران منجر شد، نابودی کامل حزب توده ایران و توان آن برای ادامه فعالیت بوده است. رژیم وابسته پهلوی بیست و پنج سال برای نابودی حزب توده ایران تلاش کرد و سرانجام به دست توانای انقلاب مردم میهن ما، که توده ای ها در آن نقش مهم و فعالی را ایفاء کردند، سرنگون شد. رژیم ولایت فقیه نیز خیلی زود کار نیمه تمام رژیم شاه را، در سال های دهه 60، پی گرفت و سران رژیم در سال 1361، سرکوب حزب توده ایران را مهم تر از پیروزی در جبهه های جنگ ایران و عراق اعلام کردند. هراس ارتجاع و دشمنان مردم و میهن ما از حزب توده ایران به سبب نقش مهم حزب در تدوین و تنظیم مبانی نظری و عملی و سازمانگری مبارزات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور بوده و هست.

هم میهنان مبارز!
شصت و هشتیمن سالگرد حزب توده ایران در حالی فرا می رسد که ایران دوران پر التهاب و به شدت بحرانی را از سر می گذراند. انتخابات 22 خرداد ماه 1388، صحنه باشکوهی از مبارزه آگاهانه میلیون ها ایرانی برای درهم شکستن ماشین استبداد و تحمیل اراده مردمی بر رژیمی بود که در سال های اخیر تلاش های مردم ما برای تحقق آزادی و عدالت اجتماعی را به خشن ترین شکل ممکن سرکوب کرده است. سران ارتجاع، و در رأس آن ولی فقیه رژیم، با درک ابعاد شکست تاریخی یی که در انتظار آنها بود و هراسناک از نزدیکی پایان عمر استبداد فقاهتی کودتای انتخاباتی بی سابقه یی را در کشور سازمان دهی کردند و با باطل کردن رأی میلیون ها ایرانی، دولت ورشکسته و عمیقاً منفور احمدی نژاد را برنده انتخابات اعلام کردند. ابعاد دخالت های نظامیان: سپاه پاسداران، بسیج و دستگاه های انتظامی، به رهبری علی خامنه ای و پسرش مجتبی، و سازمان دهی آشکار تقلبات گسترده انتخاباتی آنچنان بود که حتی اعتراض بخش های مهمی از روحانیت وفادار به ”نظام“ را نیز برانگیخت و بزرگ ترین شکاف در درون نیروهای حاکمیت جمهوری اسلامی را، از زمان تأسیس آن تا به امروز، پدید آورد. سرکوب خونین و خشن گردهمایی های اعتراضی میلیون ها شهروند خشمگین، در تهران و دیگر شهرهای مهم کشور، دستگیری و شکنجه هزاران تن از معترضان به تقلبات انتخاباتی، کشتار ده ها تن از تظاهر کنندگان، برپایی دادگاه های فرمایشی و نمایشات مسخره ”اعترافات“ قربانیان شکنجه و همچنین تشدید فضای امنیتی کشور تا حدی که بسیاری از مراجع تقلید شیعه عملاٌ در خانه های خود زندانی هستند، ابعاد گسترده بحران مشروعیت رژیم را نشان می دهد. در تمامی تاریخ سی ساله رژیم جمهوری اسلامی دورانی را نمی توان یافت که رژیم با چنین بحرانی رو به رو باشد و رهبر آن، علی خامنه ای، و اصل ولایت در میان ”نیروهای خودی“ تا به این حد بی اعتبار شده باشد.
ادامه اعتراض های مردمی، با یافتن کوچکترین فرصتی برای ابراز آن، که راه پیمایی اعتراض آمیز صدها هزار تن در تهران و دیگر شهر های کشور، روز جمعه 27 شهریور، آخرین نمونه آن بود نشان می دهد که با وجود همه اقدامات سرکوبگرانه، کشتار، زندان و محاکمات فرمایشی، اکثریت قاطع مردم میهن ما حاضر به تمکین در مقابل حکومت کودتا نیستند و به پیکار خود بر ضد استبداد ادامه می دهد. سخنان اخیر ولی فقیه رژیم و تهدید مخالفان و برنامه ریزی ها برای دستگیری رهبری جنبش اصلاح طلبی، از جمله موسوی، کروبی و خاتمی، و تشدید جو فشار نشانگر این واقعیت است که ارتجاع با توجه به متزلزل شدن بیش از پیش پایه های حاکمیتش مصمم است تا با تشدید حمله و ضربه زدن به رهبری جنبش اصلاح طلبی اوضاع را آرام و به کنترل خود درآورد.
حوادث اخیر نشان داد که رژیم حاکم با تکیه بر سرنیزه و زور است که می خواهد به حیات خود ادامه دهد و از این رو نیز به سرعت به سمت بیش از پیش نظامی-انتظامی کردن حیات سیاسی کشور پیش می رود. حرکت های سرکوبگرانه اخیر نه تنها از سر قدرت نیست بلکه نشانگر ضعف های جدی رژیم و خطرات واقعی است که ادامه حیات آن را تهدید می کند. راه پیمایی صدها هزار شهروند معترض، در ”روز قدس“ با وجود تهدیدات مستقیم فرماندهان سپاه و بسیج مبنی بر مقابله حشن با هرگونه تظاهراتی نشان داد که حضور منسجم و گسترده توده ها می تواند رژِم استبدادی را وادار به عقب نشینی بنماید. نافرمانی همگانی و تحریم گسترده همه نهادهای وابسته به استبداد و همچنین ادامه اعتراض های مردمی، گسترش و تحکیم وحدت در صفوف نیروهای اجتماعی مدافع جنبش و در میان نیروهای سیاسی ملی و مردمی و حرکت به سوی رسیدن به مرحله یی که بتوان با حرکتی سراسری و گسترده در همه عرصه ها ادامه حکومت رژیم استبدادی را به چالش کشید، یگانه راه ادامه موثر تلاش های تحسین برانگیز ماه های اخیر و ارتقای کیفی و کمی مبارزه است.
حزب توده ایران در تمامی شصت و هشت سال حیاتش همواره منادی همکاری و اتحاد عمل همه نیروهای آزادی خواه و ضد استبداد کشور بوده و در این راه گام های مهمی برداشته است. امروز با وجود خطرات خارجی و داخلی که منافع میهن ما را تهدید می کنند اتحاد عمل آزادی خواهان بیش از پیش ضروری و نیاز فوری جنبش مردمی است. تحقق اتحاد عمل همه آزادی خواهان حول خواست های اساسی مردم و نه منافع گروهی-فرقه ای راهکار اساسی غلبه بر ارتجاع و گشایش راه به سمت فراهم ساختن زمینه و زیربنای تحولات بنیادین، دموکراتیک و پایدار در میهن ماست. این اتحاد عمل و همکاری راه گشای جلب قشرهای وسیع اجتماعی و سازماندهی آنان برای مقابله با توطئه ها و ترفندهای ارتجاع است.

رزمندگان توده ای! اعضاء و هواداران حزب
ادامه حیات شصت و هشت ساله حزب توده ایران بدون پیکار خستگی ناپذیر و قهرمانانه شما میسر نبوده و نیست. فرزندان حزب در شصت و هشت سال گذشته در سهمگین ترین آزمون ها، وفادار به آرمان های والا و انسانی حزب طبقه کارگر ایران پرچم حزب شان را در اهتزاز نگاه داشتند و این راز روئین تنی حزب ماست، که بر رغم همه تلاش های غدارانه ارتجاع همچنان استوار و نیرومند در عرصه مبارزات سیاسی کشور حضور دارد.
از آغاز تهاجم ارگان های امنیتی رژیم ولایت فقیه، در بهمن ماه 1361، برای نابودی و ریشه کنی حزب توده ایران تا به امروز، یعنی نزدیک به 27 سال است که رژیم ولایت فقیه همه امکانات گسترده خود را، از کشاندن قربانیان شکنجه به پای تلویزیون، تا حزب سازی و تلاش برای انشقاق و انفجار حزب از درون، به کار گرفته است و همچنان به این تلاش ها ادامه می دهد. هوشیاری و آگاهی تحسین برانگیز اعضاء و هواداران حزب سد اساسی در برابر توطئه های رنگارنگ رژیم بوده است.
کمیته مرکزی حزب توده ایران با تجدید عهد با انبوه جان باختگان قهرمانی که تاریخ حزب طبقه کارگر و زحمتکشان ایران را با خون خود نوشتند و همه جان باختگان راه آزادی بار دیگر اعتقاد عمیق و خلل ناپذیر حزب ما را به رسالت تاریخی اش برای رهایی ایران از چنگال استبداد و استقرار آزادی، استقلال واقعی و عدالت اجتماعی، اعلام می کند.

درود آتشین به خاطره تابناک همه جان باختگان راه آزادی
درود به زندانیان سیاسی قهرمان و همه خانواده های شهدا و زندانیان سیاسی
پیروز باد مبارزه مشترک همه نیروهای آزادی خواه برای طرد رژیم ولایت فقیه!
کمیته مرکزی حزب توده ایران
5 مهرماه 1388







بیانیه مهم احزاب کمونیست و کارگری جهان در همبستگی با مبارزات مردم ایران


آنچه که به این بیانیه مشترک احزاب مترقی جهان ویژگی خاص می دهد این است که به صراحت جنایات رژیم تئوکراتیک را در سرکوب جنبش اعتراضی مردم، دستگیری های وسیع فعالان اپوزیسیون و شکنجه آنان و کشتار مخالفان رژیم فقاهتی مورد توجه قرار داده و محکوم می کند.

در سه دهه اخیر جنبش مبارزان صدیق راه دموکراسی و عدالت اجتماعی در جهان همواره حامی مستحکم مبارزات مردم ایران بر ضد دیکتاتوری مذهبی حاکم و در طلب صلح، دموکراسی و حقوق بشر بوده است. در سه ماهه گذشته ”نامه مردم“ سعی کرده است که در صفحات خود تا آنجا که ممکن است بازگو کننده این حمایت طبیعی، پر شور و مبارزه جویانه از دلاوری های خلقی باشد که در شرایطی دشوار و در نبردی نابرابر برای حقوق طبیعی و انسانی خود و برای تضمین آینده ای بهتر، رژیم تئوکراتیک را به چالشی جدی کشیده است. و این افتخاری برای مبارزان حزب توده ایران است که با کار تبلیغی سازمان دهی شده، با انتشار نشریات متعدد به زبان های زنده جهان، با افشاگری در مورد رژیم جنایتکار و ارتجاعی، و با توضیحات اقناع کننده خود، توانسته اند توطئه سران رژیم و همراهان مطبوعاتچی و اینترنتی آن برای در انزوا قرار دادن جنبش مردمی را به شکست بکشانند. آخرین محصول کارزار موفق آمیز حزب توده ایران در تماس گیری های بین المللی و حضور فعال در جریان فستیوال های احزاب و نشریات مترقی اروپا در شهریور ماه و ارائه تحلیل های جامع برای رهبری احزاب انقلابی جهان، تصویب بیانیه مشترکی با امضاء بیش از 50 حزب کمونیست، چپ و ترقی خواه جهان در حمایت صریح از مبارزه مردم ایران و محکومیت رژیم سرکوبگر حاکم است. آنچه که به این بیانیه مشترک احزاب مترقی جهان ویژگی خاص می دهد این است که به صراحت جنایات رژیم تئوکراتیک را در سرکوب جنبش اعتراضی مردم، دستگیری های وسیع فعالان اپوزیسیون و شکنجه آنان و کشتار مخالفان رژیم فقاهتی مورد توجه قرار داده و محکوم می کند. این بیانیه مشترک که مورد حمایت یکپارچه احزاب چپ و کمونیست سراسر جهان قرار گرفته است، ضرورت همبستگی با مبارزات جنبش کارگری، زنان و جوانان ایران را مورد توجه قرار می دهد.

در حمایت از صلح، دموکراسی و پیشرفت در ایران
ما احزاب کمونیست، کارگری و چپ امضاء کننده این بیانیه، که رویدادهای اخیر ایران را از نزدیک دنبال می کنیم، نگرانی خود را در باره بحران سیاسی همه جانبه ای که در پی برگزاری انتخابات ریاست جمهوری 12 ژوئن (22 خردادماه) ایران را در بر گرفته است، ابراز می کنیم.
ما دستگیری بیش از 4000 نفر تظاهر کننده و شکنجه آنان در زندان ها را توسط مقامات جمهوری اسلامی محکوم می کنیم. بر طبق اخبار تائید شده نزدیک به صد تن در این حمله قوای نظامی و شبه نظامی به تظاهرات مسالمت آمیز مردم کشته شده اند و یا در زیر شکنجه جان سپرده اند. ما همچنین کوشش مقامات رژیم تئوکراتیک در ایران را برای اجبار فعالان اپوزیسیون در زیر شکنجه های فیزیکی و روانی به اعتراف به اقدامات غیرقانونی را که در نقض کامل کنوانسیون های معتبر بین المللی در ممنوع کردن چنین شیوه هائی با زندانیان سیاسی است، مردود می شماریم. ما دادگاه های نمایشی سران و فعالان اپوزیسیون برای غیرقانونی جلوه دادن جنبش اعتراضی مردم را که در تقابل آشکار با نرم های قضائی مورد قبول بین المللی صورت می گیرد بی اعتبار می شماریم. ما هرگونه تلاش برای تحریف و خدشه‌دار کردن اراده و خواست مردم ایران و دست زدن به اقدامات سرکوبگرانه علیه جنبش مردمی را در این کشور محکوم می‌کنیم. ما همبستگی قاطع خود را با سندیکاهای کارگری، زحمتکشان، زنان، دانشجویان و همه نیروهای ترقی خواه و دموکرات ایران که در راه احقاق حقوق دموکراتیک و حقوق بشر، عدالت اجتماعی و اقتصادی، صلح و دموکراسی مبارزه می‌کنند، اعلام می‌کنیم. ما آزادی بی قید و شرط همه زندانیان سیاسی را طلب می کنیم. ما همچنین هرگونه دخالت کشورهای امپریالیستی در ایران را که تلاش دارند به بهانه شرایط حاکم بر ایران، نقشه‌های خود را برای ایجاد ”خاورمیانه بزرگ“ به هزینه مردم این منطقه به پیش ببرند، محکوم می‌کنیم.
ما هرگونه تلاشی را به قصد بهره‌برداری از شرایط سیاسی و بحران کنونی در ایران به عنوان بهانه‌ای برای دست زدن به اقدام نظامی یا هر عمل دیگری که به ضرر حقوق حقه مردم ایران و در راستای تشدید تشنج در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه صورت بگیرد، را محکوم می‌کنیم. ما معتقدیم که این فقط حق مردم ایران است که مسیر تحولات آینده کشور خود را برای دستیابی به صلح، دموکراسی و پیشرفت بیابند.

برزیل – حزب کمونیست برزیل (PCdoB)
الجزایر – حزب دموکراسی و سوسیالیسم الجزایر
بولیوی – حزب کمونیست بولیوی
کانادا – حزب کمونیست کانادا
شیلی – حزب کمونیست شیلی
کلمبیا – حزب کمونیست کلمبیا
قبرس – حزب مترقی زحمتکشان قبرس (آکل)
جمهوری چک – حزب کمونیست بوهم و موراوی
جمهوری اسلواک- حزب کمونیست اسلواک
دانمارک – حزب کمونیست در دانمارک
فنلاند - حزب کمونیست فنلاند
آلمان – حزب کمونیست آلمان
اتریش- حزب کمونیست اتریش
انگلستان - حزب کمونیست بریتانیا
استونی- حزب کمونیست استونی
یونان - حزب کمونیست یونان
مجارستان – حزب کمونیست کارگران مجارستان
هندوستان - حزب کمونیست هندوستان
عراق - حزب کمونیست عراق
ایران – حزب توده ایران
اردن- حزب کمونیست اردن
اسرائیل- حزب کمونیست اسرائیل
ایرلند - حزب کمونیست ایرلند
ایتالیا – حزب کمونیست‌های ایتالیا
لبنان – حزب کمونیست لبنان
لوکزامبورگ - حزب کمونیست لوکزامبورگ
(دماغه سبز)- حزب آفریقائی برای استقلال کیپ ورد
مالت- حزب کمونیست مالت
مراکش – حزب دموکراسی و سوسیالیسم
مکزیک – حزب کمونیست‌های مکزیک
هلند – حزب کمونیست جدید هلند
فرانسه- حزب کمونیست فرانسه
فلسطین – حزب مردم فلسطین
فلسطین – جبهه دموکراتیک برای آزادی فلسطین
فلسطین – جبهه خلق برای آزادی فلسطین
پاکستان - حزب کمونیست پاکستان
بنگلادش - حزب کمونیست بنگلادش
پرتغال – حزب کمونیست پرتغال
پرتغال (گالیسیا)- بلوک ملیون گالیسیا
روسیه - حزب کمونیست فدراسیون روسیه
صربستان – حزب کمونیست جدید یوگسلاوی
آفریقای جنوبی - حزب کمونیست آفریقای جنوبی
سودان- حزب کمونیست سودان
اسپانیا - حزب کمونیست خلق‌های اسپانیا
اسپانیا- کاتالونیا- حزب کمونیست کاتالونیا
سوریه - حزب کمونیست سوریه (یوسف فیصل)
سوئد - حزب کمونیست سوئد (SKP)
ترکیه - حزب کمونیست ترکیه
ایالات متحده آمریکا - حزب کمونیست ایالات متحد آمریکا
استرالیا- حزب کمونیست استرالیا






نامه مردم در جشنواره اومانیته – پاریس


غرفه ”نامه مردم“، امسال به ویژه ، یکی از پر بازدید کننده ترین غرفه ها بود. دیواره های غرفه با عکس جان باختگان حزب در راه مطالبات زحمتکشان و توده های مردم، پوسترها، شعارها و به ویژه تصاویری بزرگ و چشم گیر از تظاهرات عظیم ماه های اخیر در جریان جنبش کنونی ملت ایران و جان باختگان و دلاوران عرصه آن پوشیده شده بود.

روزهای ۲۰، ۲۱و ۲۲ شهریور (۱۱، ۱۲ و۱۳ سپتامبر)، هفتاد و چهار مین جشنواره سالانه اومانیته، نشریه وابسته به حزب کمونیست فرانسه، که در نوع خود بزرگ ترین و با شکوه ترین جشنواره نشریه های ارگان احزاب کمونیست و چپ تمام اروپاست، با شرکت ششصد هزار نفر از فعالان و هواداران حزب کمونیست فرانسه و دیگر نیروهای چپ و ترقیخواه این کشور، در پاریس برگزار شد. غرفه های متعدد، بزرگ و کوچک، مزین به عکس ها، پوسترها و شعارهای رزم جویانه در کنار ارائه کارهای متنوع هنری و دستی بومی، محلی و ملی از همه جای فرانسه و جهان، در دو سوی خیابان هائی که به نام رزم آوران و رهبران بزرگ جنبش کمونیستی فرانسه و جهان نام گذاری شده بود، نگاه های مشتاق و کنجکاو شرکت کنندگان در این جشنواره را به سوی خود جلب می کردند. حاضران در جشنواره در صدها جلسه بحث و گفتگو که در بخش های متعدد محوطه عظیم فستیوال برگزار می شد، در باره مسائل مختلف به بحث و تبادل نظر پرداختند و در محیطی سرشار از اشتیاق به بیشتر دانستن و خلاق، از تجربیات مبارزات عملی و نظری همدیگر آگاهی کسب کردند. رفیق“پاتریک لوهیاریک“، سردبیر نشریه اومانیته، در صبح روز دوم جشنواره، درسالنی در محل این دهکده جهانی، طی یک سخنرانی درمراسمی که در آن نمایندگان احزاب شرکت کننده در جشنواره و همچنین سفرای برخی از کشورها و از جمله کشور های سوسیالیستی و دولت خودگردان فلسطین حضور داشتند، جشنواره اومانیته را رسماً افتتاح کرد.
سردبیر اومانیته در سخنرانی جالبی عرصه های مختلف فعالیت نیروهای چپ را مورد بررسی قرار داد. او اظهار داشت: ”ما به شما برای شرکت در این هفتاد و چهارمین جشنواره اومانیته خوش آمد می گوئیم. در ابتدا اجازه بدهید که به تمامی دوستان و فعالانی که در برپا سازی ”دهکده جهانی“ کمک کردند، تبریک بگویم و تشکر کنم.“ سردبیر اومانیته در سخنرانی پر محتوا و غنی از مفاهیم مبارزاتی و همبستگی بین المللی خود، جشنواره را به مثابه جلوه گاهی از مبارزه نیروهای چپ و کمونیست برای صلح، عدالت اجتماعی و انسان دوستی مورد اشاره قرار داد و گفت: ”ما می خواهیم که این جشنواره را به نام بنیانگذار اومانیته، ژان ژورس، که امسال صدوپنجاهمین سالگرد تولد اورا جشن می گیریم، بنامیم. ژان ژورس یک متفکر بزرگ، یک نماینده مترقی و متشخص پارلمان، مدافع و خواستار اتحاد سیاسی چپ و جنبش های اجتماعی بود. نیروهای راست افراطی فرانسه او را به سبب مبارزه اش برای صلح بین خلق ها، و نیز اعتقادش به اینکه می بایست از شروع جنگ جهانی اول جلوگیری کرد، چند ساعت قبل از شروع درگیری های ۱۹۱۴- ۱۹۱۸ به قتل رساندند.“ رفیق ”پاتریک لوهیاریک“ آنگاه به شصتمین سالگرد تاسیس ” شورای جهانی صلح ” اشاره کرد و اهمیت مبارزه برای صلح و خلع سلاح را در حکم چالشی عمده در جهان مورد تاکید قرار داد. او گفت که، ژان ژورس در زمان خود دیدی واقعی در این باره داشت و در سال ۱۸۹۵ در پارلمان فرانسه گفته بود: ”تنها راه برای از بین بردن جنگ بین خلق ها، از بین بردن جنگ اقتصادی است.“ سردبیر اومانیته در ادامه به جنگ اقتصادی که توسط سرمایه داری و سردمداران ”جهانی سازی“ سرمایه داری در جهان در جریان است، و نیزبه مصائب اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی ناشی از آن اشاره کرد و نتیجه گرفت: ”بحران کاملی در جهان وجود دارد که در تاریخ بشریت سابقه نداشته داست.“ او ضمن تبریک به مناسبت شصتمین سالگرد اعلام موجودیت ”جمهوری خلق چین“ اشاره کرد که، جمهوری خلق چین ”بررغم همه مشکلات تا کنون توانسته است بیش از یک میلیارد نفر از مردم جهان را از قحطی، بیسوادی و فقر نجات دهد.“ او آنگاه به مسئله بحران سیستم مالی- اقتصادی کنونی در جهان و جنگ های اعلام شده و اعلام نشده امپریالیسم بر ضد خلق ها اشاره کرد، و شرایط موجود در خاورمیانه و فلسطین را به مثابه نمونه های مهم این تهاجم امپریالیستی مورد توجه قرار داد و حمایت خود از مبارزه نیروهای مترقی و دموکراتیک فلسطینی و دولت خودگردان فلسطین اعلام کرد.
”پاتریک لوهیاریک“ در بخش ویژه ای از سخنرانی خود مبارزه کنونی مردم ایران برای دموکراسی و حقوق بشر را مورد توجه قرار داد و از جمله گفت: ”برای صلح، عدالت حاکمیت ملی در ایران بکوشیم، ایرانی که مردمش به طور محکم و یک پارچه خواهان آزادی، دموکراسی و احترام به آرای خود در انتخابات هستند. ما همچنین می بایست خواهان تضمین استقلال ایران و در دسترس قرار گرفتن تمامی امکانات برای تضمین توسعه اقتصادی آن باشیم.“

نامه مردم در قلب دهکده جهانی

غرفه نامه مردم در یکی از جالب ترین مکان ها در“دهکده جهانی“ قرار داشت، در جایی که ده ها غرفه روزنامه های ارگان احزاب برادر، چپ، دموکرات و مترقی قرار گرفته بودند و با کیفیت خاصی که نشانگر روحیه مبارزه جویانه آن ها بود آراسته شده بودند. غرفه ”نامه مردم“، امسال به ویژه ، یکی از پر بازدید کننده ترین غرفه ها بود. دیواره های غرفه با عکس جان باختگان حزب در راه مطالبات زحمتکشان و توده های مردم، پوسترها، شعارها و به ویژه تصاویری بزرگ و چشم گیر از تظاهرات عظیم ماه های اخیر در جریان جنبش کنونی ملت ایران و جان باختگان و دلاوران عرصه آن پوشیده شده بود. در تمامی سه روز جشن، ده ها رفیق و هوادار حزبی به طور خستگی ناپذیر با ارائه غذاهای سنتی ایرانی و نوشیدنی از نزدیک به ۲۰0۰ بازدید کننده از غرفه ”نامه مردم“ در قلب ”دهکده جهانی“ پذیرائی کردند.
نکته بسیار چشمگیر و با اهمیت فعالیت های غرفه ”نامه مردم“، همچون سال های گذشته، بازدید ده ها مسافر ایرانی از غرفه بود که برخی از آنانٌ برای اولین بار پس از نزدیک به سه دهه که از حمله رژیم به حزب و غیرقانونی اعلام کردن فعالیت های آن می گذشت، امکان دیدار و گفتگوی مستقیم با رفقای حزبی را می یافتند. بازدید کنندگان از غرقه ”نامه مردم“، به ویژه، با اشتیاق و کنجکاوی جویای اطلاعات و همچنین توضیح در باره ماهیت جنبش اعتراضی کنونی مردم بودند، و رفقای مسئول غرفه ضمن گفت و شنود، آن ها را در جریان امور و حوادث می گذاشتند و بروشور هائی حاوی اطلاعات، مقاله ها و تجزیه و تحلیل های حزب، به زبان های فارسی، فرانسه و انگلیسی، در اختیار آنان می گذاردند. در طول جشنواره، غرفه ”نامه مردم“ امسال هم همچون سال های گذشته مورد بازدید رفقای فدائیان خلق (اکثریت) قرار گرفت، که در چارچوب این بازدید چگونگی یافتن راهکار های مناسب برای همکاری نزدیک تر میان حزب و سازمان مورد بحث قرار گرفت. در گفتگو های مسئولان غرفه با رفقای مسئول سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)، در رابطه با ضرورت همکاری و عرصه های ممکن و موجود صحبت و تبادل نظر صورت گرفت. لازم به یادآوری است که در جشنواره ”اومانیته“ امسال ۴ غرفه از نیرو های سیاسی ایرانی وجود داشت: غرفه ” نامه مردم“، غرفه مشترک ” فدائیان اکثریت و اتحاد فدائیان“، غرفه ”چریک های فدائی خلق (اقلیت)“، و غرفه ”مستقل“ پشتیبانان جنبش مردم ایران.
غرفه ”نامه مردم“ همچون سال های گذشته پذیرای هیئت های نمایندگی احزاب برادر و نیروهای مبارز در راه دموکراسی و عدالت اجتماعی بود، که برای ابراز همبستگی و مطلع شدن از تحلیل های حزب در غرفه حزب حضور پیدا کردند. در طول جشنواره غرفه ”نامه مردم“ از سوی هیئت های نمایندگی حزب کمونیست ونزوئلا، حزب کمونیست عراق، حزب کمونیست فرانسه، حزب کمونیست انگلستان، حزب کمونیست هند و حزب کمونیست هند (مارکسیست)، حزب کمونیست کاتالونیا، حزب کار سوئیس مورد بازدید قرار گرفت. جالب اینکه در همان اولین ساعات بازگشائی غرفه، هیئت پر تعدادی از رفقای چپ افغان که در حال حاضر در چارچوب ”نهضت آینده“ فعالیت می کنند، و امسال برای اولین بار در جشنواره ”اومانیته“ شرکت داشتند، برای گفتگو و تبادل نظر به دیدارمان آمدند. در دیدار با رفقای افغان، در رابطه با تحولات دردناک این کشور، و کوشش رفقای افغان در سازماندهی یک جنبش موثر برای مبارزه برای صلح واقعی، دموکراسی، حقوق بشر و عدالت اجتماعی برای خلق برادر افغانستان، و نیز راه های ممکن و موثر برای همکاری و تشریک مساعی، مورد توجه قرار گرفت. از ملاقات های به یاد ماندنی همچنین بازدید هیئت حزب کمونیست عراق به سرپرستی رفیق فیصل، عضو رهبری حزب، و هیئت تحریریه روزنامه ”طریق الشعب“، نشریه ارگان حزب برادر، از غرفه ” نامه مردم“ بود. هیئت حزب توده ایران نیز در غرفه رفقای عراقی حضور یافت و با رفقای فعال در غرفه گفتگو کرد.رفقای عراقی در رابطه با همبستگی برادرانه دو حزب و گسترش و تعمیق آن در سال های اخیر، اظهار خشنودی کردند و آمادگی خود را برای هرگونه همکاری با حزب توده ایران اعلام کردند. در حاشیه این دیدارها، به پیشنهاد رفقای عراقی، گفتگوئی در رابطه با تحولات کنونی در ایران، ماهیت این تحولات، نقش تاریخی حزب توده ایران در جنبش پر شکوه مردم میهن مان، و سیر تکامل و گسترش آینده این جنبش، با خبرنگاران ”طریق الشعب“ انجام گردید.
همان طور که در شماره قبل ”نامه مردم“ گزارش شد، هیئت نمایندگی حزب کمونیست ونزوئلا نیز از غرفه ما بازدیدی داشت. گزارش ملاقات و گفتگوی هیئت نمایندگان حزب توده ایران و رفیق ”کارولوس ویمر“، عضو هیئت سیاسی و مسئول شعبه روابط بین المللی حزب کمونیست ونزوئلا، در حاشیه جشنواره جداگانه در همین شماره نامه مردم منتشر شده است.






کودتا


درود ما برآن جانان که جان خود فدا کردند
که جاویدانه اندر موج سبز عشق جا کردند

به ایرانی تبارانی که با ضحاک رزمیدند
که نقد جان نثارخانه مهر آشنا کردند

زجان گرمشان خیزابه آزادگی جوشید
که با گلبانگ آزادی بهاران را صدا کردند

در انبوهی شکوه آور زنان و دختران ما
به عهد مردمی تا لحظه آخر وفا کردند

نمی دانم چرا یا با کدامین جرمشان کشتند
سپس اجساد شانرا در دل صحرا رها کردند

چرا با مردم ما این بد اندیشان و مزدوران
به فتوای صریح رهبری این ناروا کردند

نبود اندر سرود گرمشان جز نام آزادی
چرا شب باوران اینگونه با خورشیدها کردند

که بعد از جمله بیدادها کشتند و سوزاندند
پدر را از پسر زن را ز شوی خود جدا کردند

چرا از خشم نخروشیم از این ناخوانده مهمانان
که درکشتی نشستند و جدل با ناخدا کردند

حرامی ها چو رای خلق را یکباره دزدیدند
علیه مردم آزاده ی ما کودتا کردند

شود تا کامشان از قصه ی وقاص ها شیرین
بیاد قرن ها آتش بپا در این سرا کردند

همه دیدیم عزم جزم فرزندان ایران را
که از جان مشعل و فانوس و شمع رهگشا کردند

ز عمق سینه ی این رهروان دیدیم و فهمیدیم
نشان عشق را آنسان که در بانگ رسا کردند

چو از احقاق حق گفتند و از بیداد نالیدند
به سبز سینه شان فواره های خون بنا کردند

نگاه دخمه شب سرد و خاموشانه می گوید
به فرزندان این سامان بسی جور و جفا کردند.

ایرج
نوزدهم شهریور ماه 1388





دستگاه قضایی، اهداف کودتاچیان و تشدید اختناق و سرکوب!


دستگاه قضایی با ماهیت واپس گرایانه خود، ابزاری در خدمت سرکوب و تشدید اختناق و استبداد و غارت ثروت ملی است. تحول بنیادین در این مجموعه و تامین استقلال آن در چارچوب ساختار کنونی امکان ناپذیر است!


برگزاری پنجمین جلسه دادگاه های نمایشی و تکرار اعترافات مشمئز کننده مبارزان و فعالان سیاسی دربند، بار دیگر اهمیت ارزیابی از عملکرد قوه قضاییه جمهوری اسلامی و آشکار ساختن پیوند این نهاد با کودتاچیان را برجسته می سازد. هنگامیکه صادق لاریجانی جانشین شاهرودی گردید، وعده تغییرات در قوه قضاییه از نخستین موضعگیری های او بود. با گذشت زمان و چند جابجایی از جمله تغییر موقعیت دادستان عمومی و انقلاب اسلامی تهران مرتضوی و برگماری او به سمت معاون دادستان کل، هیچگونه نشانه امیدوار کننده ای از تغییر در عملکرد دستگاه قضایی جمهوری اسلامی به چشم نمی خورد و همه قراین حاکی از تداوم راه و روش سابق در اشکال نو و گاه فریب کارانه است.
رییس قوه قضاییه، صادق لاریجانی، در جلسه مسئولین، در اظهار نظر درباره ابطال انتخابات به دلیل تقلب وسیع، با صراحت یادآور شد: ”متاسفانه قانون گریزی و قانون شکنی قبح خود را از دست داده است و دیدیم که در حوادث بعد از انتخابات قانون گریزی چگونه منشاء این حوادث و موجب بروز... هزینه های بسیار برای نظام اسلامی شد، در جریان حوادث بعد از انتخابات با ادعای واهی تقلب در انتخابات عده ای تلاش کردند از مدار قانون بگریزند....“
به دنبال این موضعگیری صریح و فارغ از هر گونه ابهام که در راستای حمایت از ولی فقیه است، عباس جعفری دولت آبادی دادستان جدید تهران بلافاصله پس از تصدی این مقام اعلام داشت، دادگاه های معترضان به انتخابات نمی باید به صورت علنی برگزار شود و قاضی نباید برای آزادی برخی افراد تحت فشار قرار بگیرند. این سخنان با اصل 168 قانون اساسی خود رژیم که با صراحت از رسیدگی به جرایم سیاسی در دادگاه علنی و با حضور هیات منصفه یاد می کند، در تقابل قرار دارد و گویای عمق بی قانونی در سیستم حاکم برکشور است. طی سی سال اخیر، در هیچ مقطعی دستگاه عریض و طویل قضایی از خود استقلال عمل و اقدام در جهت حمایت از حقوق مردم و قانونگرایی در کشور نشان نداده و همواره چون ابزاری در خدمت سیاست های حاکم بویژه ماشین سرکوب رژیم ولایت فقیه قرار داشته است. پس از انتصاب صادق لاریجانی به سمت ریاست قوه قضاییه، وی معاونان و دستیاران خود را از میان گروهی از بد نام ترین و بدسابقه ترین چهره های موجود جمهوری اسلامی برگزید و در سمت های کلیدی قرار داد. افرادی نظیر جحت الاسلام رازینی، ابراهیم رییسی، پورمحمدی و اژه ای که سه نفر اول از عوامل اصلی کشتار دستجمعی زندانیان سیاسی-فاجعه ملی- در سال 1367 هستند و نفر آخر یکی از مهره های کلیدی قتل های زنجیره ای به شمار می آید. در ضمن عملکرد و گزارش نهایی هیات سه نفره قوه قضاییه برای رسیدگی به حوادث ماه های اخیر به خوبی ماهیت این نهاد را هویدا می سازد. این هیات که می باید با حفظ بی طرفی به نامه های مهدی کروبی در خصوص آزار و تجاوز جنسی به بازداشت شدگان رسیدگی می کرد، به عنوان کمیته ای در خدمت کودتاچیان ضمن رد مستندات کروبی با گستاخی تمام افشاگری های توام با شهامت و درست و مستند کروبی را ”نشر اکاذیب و ایراد تهمت و افترا“ خوانده و برخورد قضایی با او را خواستار شده است. بعلاوه یکی از اولین اقدامات صورت گرفته به دستور دادستان جدید تهران، پلمپ و مهروموم کردن دفتر کمیته پیگیری بازداشت شدگان، ضبط و جمع آوری اسناد آن و بازداشت مرتضی الویری و علیرضا بهشتی (وی بعدا آزاد شد) بود. به این ترتیب قوه قضاییه تحت ریاست صادق لاریجانی نشان داد و ثابت کرد، در وابستگی به ماشین سرکوب رژیم و اوامر ولی فقیه تغییری در عملکرد خود نداده و نباید انتظاری از آن داشت، قوه قضاییه جمهوری اسلامی به جای آنکه با استقلال عمل خود مدافع حقوق مردم و حافظ قانون باشد، تا سطح مجری گوش بفرمان اراده سیاسی حاکم تنزل یافته و با برپایی دادگاه نمایشی که دادگاه پنجم یکی از آخرین پرده های آن بود در نقش کارگزار کودتای انتخاباتی ظاهر گردیده است. در اثبات این مدعا همین بس که محاکمه فعالان و مبارزینی چون عبدالله مومنی سخنگوی سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) در شعبه 15 دادگاه عمومی و انقلاب اسلامی تهران به اتهام ”اقدام علیه امنیت“، ایجاد اغتشاش“ و ”ارتباط با خارجیان“ در آستانه بازگشایی دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی ارتباط تنگاتنگ با برنامه های کودتاچیان برای مقابله با اعتراضات دانشجویی دارد. اگر معنای این حرکت دستگاه قضایی، همدستی و مباشرت با کودتاچیان و خدمت به اهداف آنان نیست، چه نام دیگری باید بدان داد؟! دادگاهی با سر و صدای تبلیغاتی برگزار می شود و درست در آستانه بازگشایی دانشگاه ها یکی از چهره های جنبش دانشجویی بعد از مدتها بی خبری مطلق در دادگاه حاضر شده و به اجبار اعتراف به دروغ می کند، مفهوم این عمل همسویی، همدستی و مشارکت با سپاه پاسداران، ولی فقیه و دولت ضد مردمی و نامشروع احمدی نژاد است و پیامی جز تهدید علیه جنبش دانشجویی در برنداشته و ندارد! بی جهت نبود که پایگاه خبری رجانیوز دوشنبه 23 شهریور، برگزاری پنجمین دادگاه نمایشی را موفقیت و کامیابی دادستان جدید تهران در مقابله با به اصطلاح کودتای مخملی ارزیابی کرد و اقدامات رییس جدی قوه قضاییه را ستود.
در حال حاضر قوه قضاییه و بویژه دادگاه های انقلاب اسلامی همچون گذشته در خدمت استبداد و ارتجاع حاکم قرار دارند. یکی از وکلای مستقل دادگستری در جمع بندی اقدامات رییس جدید قوه قضاییه و عملکرد این نهاد در جانبداری و مشارکت در کودتای انتخاباتی به درستی گفته است: ”در نخستین روزی که ایشان (صادق لاریجانی) ریاست قوه قضاییه را برعهده گرفتند، روزنامه اعتماد ملی به دستور دادسرای تهران بسته شد و این اولین روز کاری آقای لاریجانی بود و یا همین اتفاقات بعدی (گزارش هیات سه نفره قوه قضاییه، جلسه پنجم دادگاه نمایشی، دستگیری الویری و مهرو موم دفتر پیگیری بازداشت شدگان و جز اینها)... باید به این مهم توجه کنیم که در دادگستری هنوز روندی را پیش می برند که با رفتن و آمدن افراد هم به هیچ رو تغییری در آن داده نمی شود...“ عملکرد قوه قضاییه نشان می دهد ارگان های نظامی و اطلاعاتی در محاکم دخالت کرده و حتی استقلال ظاهری این قوه نیز پایمال گردیده و اثری از آن برجای نیست.
دستگاه قضایی با ماهیت واپس گرایانه خود، ابزاری در خدمت سرکوب و تشدید اختناق و استبداد و غارت ثروت ملی است. تحول بنیادین در این مجموعه و تامین استقلال آن در چارچوب ساختار کنونی امکان ناپذیر است!





در حاشیة رویدادهای هفته ای که گذشت


آغاز سال تحصیلی جدید و پرسش های بی شمار
تدارک کودتاچیان درسال تحصیلی جدید:
در دفاع از حقوق روزنامه نگاران
کودتاچیان و برنامه گروگانگیری برای
اعمال فشار به جنبش مردمی

آغاز سال تحصیلی جدید و پرسش های بی شمار

با به صدا در آمدن زنگ مدارس در اول مهرماه، میلیون ها کودک و نوجوان ایرانی، این آینده سازان میهن ما راهی کلاس های درس شده و سال تحصیلی جدید آغاز می شود. مطابق آمار رسمی جمهوری اسلامی، در مجموع 14 میلیون دانش آموز در مقاطع تحصیلی مختلف مانند ابتدایی، راهنمایی، دبیرستان و بیش دانشگاهی امسال در کلاس های آموزشی سراسر کشور مشغول به تحصیل خواهند بود و این در حالیست که مشکلات آموزش و پرورش که طی سال های دراز به روی هم انباشته شده همچنان به قوت خود باقی است و هر سال شکل فاجعه بارتری به خود می گیرد. سال گذشته ما شاهد اعتراضات گسترده فرهنگیان به نظام واپس مانده آموزشی و نیز خواست های صنفی-سیاسی برحق شان بودیم که رژیم ولایت فقیه در برابر این اعتراضات فقط به وعده های بی پشتوانه بسنده کرد، وعده هایی که با گذشت یکسال هیچیک عملی نگردیده است. چندی پیش دبیرکل سازمان معلمان ایران در گفت و گویی با روزنامه توقیف شده اعتماد ملی در خصوص مشکلات آموزش و پرورش تصریح کرده بود:”افرادی که مسایل آموزش و پرورش را دنبال می کنند به خوبی آگاه هستند که این وزارتخانه از بیماری های لاعلاج فراوانی رنج می برد، از کسری بودجه بیش از 6 هزار میلیارد تومانی (در سال 1387) گرفته تا وضعیت مدیریت در سطوح اداری.“ وی درباره وضعیت فرهنگیان کشور و تشریح ابعاد نارضایتی ها، آموزگاران و دبیران معترض را به سه گروه تقسیم کرد و یادآور شد: ”افرادی که به صورت حق التدریسی در آموزش و پرورش مشغول به کار هستند به رغم وعده های مکرر، به دلیل نبود بودجه استخدام نمی شوند... آموزش و پرورش بهانه می آورد که استخدام این افراد بار مالی فراوانی به این وزارتخانه وارد می کند، گروه دوم معلمانی هستند که مهر ماه 1387 بازنشسته شده اند یا افرادی که در طرح بازنشستگی پیش از موعد... ثبت نام کرده اند، هیچ کدام از این افراد پاداش بازنشستگی خود را دریافت نکرده اند. این در حالی است که حتی عنوان نشده چه زمانی قرار است این مبلغ پرداخت شود. دسته سوم که مهمترین بخش را تشکیل می دهند افراد شاغلی هستند که از سال 1380 به بعد دنبال پرداخت هماهنگ حقوق و مزایای خود بودند... این طرح متاسفانه در سال 85 تصویب نشد و در نهایت با اعتراض شدید فرهنگیان به مرحله تصویب رسید ولی باز هم اجرا نشد...“.
علاوه بر اینها وزارت آموزش و پرورش و وزیر جدید کماکان از پاسخ به چگونگی پرداخت حقوق معوقه فرهنگیان خودداری می کند. آموزگاران و دبیران از میانه دهه 70 خورشیدی تا به امروز میلیون ها تومان طلب دارند که پرداخت نشده و برنامه روشنی هم برای پرداختن آن تنظیم نگردیده است. فرهنگیان کشور بطور میانگین ماهیانه بین 300 تا 400 هزار تومان حقوق دریافت می کنند، اگر این درآمد را براساس نرخ تورم در نظر بگیریم و با خط فقر مقایسه کنیم به وضوح در می یابیم اکثریت فرهنگیان و خانواده هایشان زیرخط فقر زندگی می کنند. در کنار وضعیت ناگوار فرهنگیان، نظام آموزشی و فرتوت و واپس مانده رژیم ولایت فقیه نکته ای است که نمی توان از کنار آن به سادگی گذشت. این نظام قرون وسطایی و ورشکسته عامل تنزل علمی کشور و واپس ماندگی و پس رفت فرهنگی-آموزشی ایران در بتدای سده بیست و یکم به شمار می آید.
افزایش آمار تعداد بی سوادان و کودکان از تحصیل باز مانده موید این مدعاست. خبرگزاری مهر در دی ماه سال گذشته خورشیدی جمعیت بی سواد و کم سواد ایران را 20 میلیون نفر اعلام کرد. حداقل یک سوم جمعیت فعال ایران قادر به خواندن و نوشتن نیستند.
همچنین خبرگزاری فارس بلندگوی تبلیغاتی کودتاچیان 21 شهریور امسال در گزارشی اعتراف کرد: ”براساس نتایج سرشماری تعداد کودکان بازمانده از تحصیل بالغ بر 500 هزار نفر است.“ با استناد به این آمار باید تاکید کرد کودکان معصوم قربانی سیاست و برنامه های رژیم ضد مردمی ولایت فقیه هستند و فقر و تیره روزی امکان دسترسی آنان به حق تحصیل و آموزش را از میان برده است. این کودکان که باید شادمانه روانه مدرسه شوند، به اجبار تن به کار داده و با دست های کوچکشان منبع درآمدی هر چند اندک برای خانواده های بی نوا و تیره بخت خود هستند. علاوه بر این در کشور ما کودکانی وجود دارند که به دلیل نداشتن شناسنامه از حق رفتن به مدرسه و تحصیل محروم می باشند. متاسفانه هیچ گزارش رسمی هم از تعداد واقعی این کودکان بدون شناسنامه (هویت) در دسترسی نیست، تعداد اینگونه کودکان از 30 تا 100 هزار نفر گزارش شده است. کودکان بدون شناسنامه اغلب حاصل ازدواج های موقت(صیغه)، ازدواج زنان فقیر ایرانی با اتباع خارجی و... هستند. اینان هر چند در ایران متولد شده و مادران آنان ایرانی محسوب می گردند، به دلیل قوانین ارتجاعی و عقب افتاده، نمی توانند شناسنامه دریافت کرده و شهروند ایران قلمداد شوند و به همین دلیل از حق بدیهی و خدشه ناپذیر آموزش و تحصیل محروم مانده و زندگی آنان تباه می شود.
در سال های اخیر با اجرای سیاست های چون خصوصی سازی بر پایه نسخه های صندوق بین المللی پول و بانک جهانی-نظام آموزشی جمهوری اسلامی جنبه طبقاتی نیز یافته و امکانات آموزشی بسته به توان مالی قشرهای اجتماعی تقسیم می گردد. این امر منجر به عدم دسترس فرزندان طبقات محروم جامعه به امکانات نوین آموزشی شده است.
نظام آموزش واپس مانده و طبقاتی به علاوه وضعیت ناگوار معیشتی فرهنگیان و نبود امنیت شغلی برای آنان در مجموع از وزارت آموزش و پرورش و سیستم آموزشی رژیم سیمای یک نظام ناکار آمد، عقب مانده و به شدت ارتجاعی ترسیم می کند که برای حال و آینده میهن ما بسیار خطرناک است، این خطر امسال با جو رعب و وحشت در مدارس همراه شده است!

تدارک کودتاچیان درسال تحصیلی جدید:
نکته فوق العاده با اهمیت در مسایل مربوط به نظام آموزشی رژیم و پرسش های بی شمار آن، تدارکات وسیع کودتاچیان برای مقابله با اعتراضات احتمالی فرهنگیان و دانش آموزان است. طرح هایی چون، طرح استخدام آموزگاران حق التدریسی، دستور احمدی نژاد برای پرداخت کل بدهی معوق دولت به صندوق ذخیره فرهنگیان از سال 1375 تا به امسال، تعیین امکان تحصیل مجدد دانش آموزان مردودی در مقاطع راهنمایی و دبیرستان و تقویت بسیج مدارس و امور تربیتی، همگی از اقدامات حساب شده برای مقابله با اعتراضات و یا به بیان دقیق تر آتش زیرخاکستر نارضایتی در مراکز آموزشی است. تهدید و بازداشت فعالین صنفی فرهنگیان از دیگر تمهیدات و برنامه های ارتجاع درلحظه کنونی است. به گزارش کانون صنفی معلمان: ”دادگاه 5 تن از اعضای هیات مدیره کانون صنفی فرهنگیان استان گیلان در تاریخ 10 شهریور امسال در شعبه 2 دادگاه انقلاب اسلامی رشت برگزار شد که متاسفانه به دلیل غیر علنی بودن دادگاه از نتایج و رای آن اطلاعی در دست نیست.“ در تهران، سنندج، تبریز و اصفهان برای برخی فعالان صنفی و معلمان از سوی وزارت اطلاعات و دادگاه انقلاب اسلامی احضاریه صادر شد. در تهران یکی از اعضای هیات مدیره کانون صنفی معلمان روز سه شنبه 10 شهریور ماه با تلفنی از اداره آموزش و پرورش اسلام شهر، از منزل بیرون می رود و در بازگشت با تعدادی لباس شخصی به منزل برمی گردد و بازداشت می شود. هدف کودتاچیان از بازداشت و تهدید فعالان صنفی فرهنگیان ایجاد فضای رعب و وحشت در جامعه و در میان فرهنگیان کشور می باشد. اعمال فشار به آموزگاران و دبیران شجاع و شرافتمند بخشی از طرح مهار اعتراضات در مدارس است. فرهنگیان و دانش آموزان در سال تحصیلی جدید با وظایف دشوار و حساس روبرو هستند. مبارزه آنان بخش جدایی ناپذیر مبارزه همگانی برضد کودتای انتخاباتی است!

در دفاع از حقوق روزنامه نگاران
چندی پیش، برخی ارگان های تبلیغاتی مدافع کودتا از جمله خبرگزاری فارس و پایگاه اطلاع رسانی رجا-رجانیوز- با ابراز شادمانی از ”انحلال“ انجمن صنفی روزنامه نگاران و تعطیلی دفتر این انجمن، برضرورت تدوین و اجرای برنامه ای با هدف تشکیل یک نهاد ”صنفی“ روزنامه نگاری که پیرو خط ولایت باشد، تاکید کردند. به عنوان نمونه رجانیوز 18 شهریور ماه امسال نوشت: ”انتظار تحول در وضعیت روزنامه نگاری، با انحلال انجمن صنفی روزنامه نگاران... نیاز به حضور و فعالیت تشکلی کاملا صنفی(بخوان ولایی و پوشالی) بیش از پیش احساس می شود... اکنون دیگر آن انجمن وجود ندارد... درمقابل، انجمن جدیدالتاسیس روزنامه نگاران و خبرنگاران ایران است که مسئولیت حمایت از حقوق این صنف را برعهده گرفته است و با توجه به خطاها و کژکاری های انجمن سابق این نهاد در مسیری درست و به ویژه تحول در وضعیت روزنامه نگاری و روزنامه نگاران قرار دارد... ”. در سال های اخیر روزنامه نگاران و خبرنگاران شجاع و آزادیخواه کشور نقش ارزنده و موثری در روشنگری افکار عمومی و مبارزه با ارتجاع حاکم خصوصا دولت ضد مردمی احمدی نژاد برعهده داشته اند. در جریان دهمین انتخابات ریاست جمهوری و حوادث پس از آن باز هم نقش روشنگرانه و آگاهی بخش آنان در افشای ماهیت کودتاچیان غیر قابل انکار بود. دستگیری ده ها روزنامه نگار و خبرنگار و شهادت چند تن از آنان از جمله در تظاهرات اعتراضی هراس و نگرانی مزدوران گوش بفرمان ولی فقیه از این گروه فعال اجتماعی را به اثبات می رساند. دقیقا به همین علت کودتاچیان از لزوم تحول در وضعیت روزنامه نگاری و تشکیل نهادهای پوشالی سخن می گویند. به زعم تاریک اندشان باید آن چنان ”تحولی“ در روزنامه نگاری ایجاد کرد که دیگر هیچ روزنامه نگار و خبرنگار مستقلی امکان حضور در عرصه مطبوعات را نداشته باشد. کودتاچیان می کوشند به موازات توقیف روزنامه ها، صدای رسای روزنامه نگاران را نیز به هر شکل ممکن خفه نمایند. برخورد شعبه اطلاعات سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات با گروهی از روزنامه نگارانی که مدتی قبل در یک نامه به رییس جدید قوه قضاییه، به روش متداول دادستانی در دوره قاضی مرتضوی اعتراض کرده و خواستار پایان دادن به اختناق و سانسور در مطبوعات و رفع توقیف روزنامه ها و مجلات شده بودند، نشانگر واهمه ای است که در طیف ارتجاع حاکم از روزنامه نگاران و آزادی اندیشه و قلم وجود دارد.
با تدوین و اجرای طرح تحول در وضعیت روزنامه نگاری باید در انتظار اعمال فشار بیشتر به مطبوعات و روزنامه نگاران بود. از این رو حمایت جدی و همه جانبه از روزنامه نگاران و خبرنگاران و دست اندرکاران مطبوعات وظیفه تاخیز ناپذیر همه نیروهای راستین مدافع عدالت و آزادی است. دفاع از حقوق بدیهی روزنامه نگاران، دفاع از آزادی اندیشه، بیان و قلم است. هراس کودتاچیان از فعالیت مطبوعات غیر وابسته به ارتجاع و روزنامه نگاران مستقل و آزادیخواه و مردمی چنان ژرف و گسترده است که بخشی از برنامه ارگان های کودتاچی مانند سپاه پاسداران و دادگاه های انقلاب اسلامی بطور مشخص به این گروه اجتماعی اختصاص دارد و منافع و حقوق آنان را هدف قرار داده است. می باید با قاطعیت از روزنامه نگاران و حقوق آنها پشتیبانی کرد!

کودتاچیان و برنامه گروگانگیری برای
اعمال فشار به جنبش مردمی
طی روزها و هفته های اخیر یکی از شگردهای مزدوران مسلح ولی فقیه، بازداشت افراد و اعضای خانواده فعالان سیاسی، شخصیت های مذهبی مخالف کودتا و بطور کلی بستگان مخالفین موثر استبداد و ارتجاع است.
ابتدا به حکم دادسرای ویژه روحانیت سه تن از افراد خانواده آیت الله منتظری- سه نوه این شخصیت مقاوم و معتبر مذهبی- در شهر قم بازداشت شدند. علت دستگیری این سه جوان شرکت در تجمع مقابل منزل آیت الله صانعی عنوان گردید، در حالیکه دلیل اصلی را باید اعمال فشار کودتاچیان به آیت الله منتظری دانست. زیرا درست ساعتی پس از انتشار نامه مهم آیت الله منتظری به مراجع و علمای مذهبی، سه نوه او در محل سکونت شان دستگیر شدند. همزمان، فرزند دبیر مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم که از منتقدان و مخالفان کودتای انتخاباتی به شمار می آید به همراه فرزندان دو روحانی دیگر بازداشت شدند. پایگاه خبری امروز 25 شهریور ماه در گزارشی در این خصوص نوشت: ”دبیر مجمع مدرسین و محققین حوزه علیمه قم با اشاره به بازداشت فرزندش یادآوری کرد، اینگونه فشارها تاثیری در مواضع و عملکرد من و مجمع مدرسین... ندارد، قطعا مسایل سیاسی و وقایع بعد از انتخابات دخیل بوده. نه پسر من و نه پسران آقایان ناظم زاده و احمدی، هیچکدام روحانی نیستند و ما نمی دانیم چرا با حکم دادگاه ویژه روحانیت قم اقدام به بازداشت آنها کرده اند.“
همچنین صبح روز پنجشنبه 26 شهریور ماه، مهدی میردامادی فرزند محسن میردامادی دبیرکل جبهه مشارکت با حکم دادستانی تهران بازداشت شد، و روز شنبه 28 شهریور نیز حسین نعیمی پور و مهدی شیرزاد فرزندان دو عضو جبهه مشارکت دستگیر گردیدند. موج دستگیری فرزندان، نواده ها و بستگان روحانیون مخالف کودتا و شخصیت های اصلاح طلب، برنامه ای حساب شده از سوی کودتاچیان برای اعمال فشار بیشتر به مخالفان و معترضان کودتای انتخاباتی است. این گروگانگیری ها که از سوی ستاد کودتا (ولی فقیه- سپاه پاسداران-دولت) صورت می گیرد، تلاشی برای مقابله با جنبش مردمی محسوب می گردد.
پیش تر، کودتاچیان برای مقابله با جنبش مردمی بویژه جنبش دانشجویی فعالان سیاسی نظیر احمد زیدآبادی و عبدالله مومنی را در زندان به گروگان گرفته اند تا به این وسیله به مبارزات دانشجویی فشار وارد آورده و آن را مهار کنند. بعلاوه مبارزان طیف ملی-مذهبی و ملی اشخاصی چون کیوان صمیمی و پیمان عارف و دیگر افراد، گروگان کودتاچیان هستند و از بازداشت آنها به عنوان اهرم فشاری علیه مبارزان ملی و ملی-مذهبی استفاده می شود. این روش ضد انسانی در دهه شصت خورشیدی برضد نیروهای چپ و مترقی کشور بکار گرفته می شد و در سال های گذشته مرتجعان حاکم با بازداشت برخی رهبران جنبش سندیکایی چون منصور اسالو و عده ای از روزنامه نگاران و فعالان صنفی خصوصا جنبش زنان مانند عالیه اقدام دوست و شیوا نظر آهاری کوشیده اند از گروگان گیری به عنوان حربه ای برای اعمال فشار بیشتر و تاثیر گذاری برجنبش مردمی استفاده کنند. باید همصدا و متحد بازداشت اعضای خانواده روحانیان و نیروهای اصلاح طلب در لحظه کنونی را افشاء کرد و با تشدید مبارزه در همه عرصه ها و با استفاده از همه شیوه ها و امکانات بزرگ و کوچک، طرح و برنامه کودتاچیان را خنثی ساخت!





برنامه پنجم توسعه، دولت کودتا و منافع کارگران و زحمتکشان


بلافاصله پس از رای اعتماد مجلس به دولت کودتا، وزارت اقتصاد و امور دارایی رسما اعلام داشت، لایحه برنامه پنجم توسعه در اولویت برنامه های دولت قرار دارد و به زودی به تصویب نهایی هیات وزیران رسیده، به مجلس ارایه خواهد شد.
در همین حال خبرگزاری فارس 20 شهریور ماه در مطلبی به بررسی جزییات مصوبات پیشنهادی برنامه پنجم توسعه پرداخت و در خصوص مسایل مربوط به حوزه کار و کارگزاران خاطر نشان ساخت، دولت موظف به بازنگری در قوانین کار، تامین اجتماعی و بیمه بیکاری شده است. همچنین مطابق گزارشات موجود از جمله گزارش روزنامه سرمایه 21 شهریور ماه از دیگر موارد مهم پیشنهادی دولت کودتا که در لایحه برنامه پنجم بدان اشاره رفته، می توان از تخفیف یا تامین بخشی از حق بیمه سهم کارفرمایان و ایجاد ” انعطاف لازم دربازار“ نام برد. لایحه اصلاح قانون کار که درآخرین روزهای حیات دولت نهم تصویب و آماده اجرا گردیده کاملا منطبق براین اصول مندرج در برنامه پنجم توسعه است. در این باره روزنامه سرمایه 21 شهریور ماه از قول معاون خانه کارگر نوشت: ”اصلاح قانون کار به عنوان یک استراتژی از بدو ورود وزیرکار سابق به این حوزه مطرح بود و براساس ذهنیاتی که سراغ داریم به نظر می رسد اصلاح مواد 27، 21، 19، 7 قانون کار مد نظر بوده و در اصلاح قانون کار لحاظ شده باشد، هر چند که اطلاعی از چگونگی و جزییات اصلاح قانون کار دولت نهم در دست نیست و حتی نمایندگان مجلس هم از آن اظهار بی اطلاعی می کنند...“
برنامه پنجم توسعه که به زودی در صحن علنی مجلس مورد بررسی قرار خواهد گرفت با همان دیدگاه هایی تدوین گردیده که دیگر برنامه های اقتصادی-اجتماعی رژیم ولایت فقیه تهیه شده بود و اثرات زیانبار آن در جامعه برکسی پوشیده نیست. دولت نامشروع کودتا که اینک تهیه و اجرای برنامه پنجم را برعهده دارد به دفعات از زبان احمدی نژاد مواردی چون بازنگری در قانون کار، تغییر قانون بیمه بیکاری، حذف تعیین سالانه دستمزدها براساس نرخ تورم و تامین امنیت سرمایه با آزاد سازی اقتصادی را تایید کرده، اجرای سریع آن را خواستار شده است.
در طرح های پیشنهادی دولت کودتا برای برنامه پنجم که به شدت ماهیت ضد کارگری دارند به وضوح خاطر نشان شده: ”دولت مکلف است به منظور ایجاد انعطاف لازم در بازار کار، پایدار سازی اشتغال موجود، کاهش هزینه مبادله در بازار، قوانین و مقررات ناظر بر بازار کار (قانون کار، قانون تامین اجتماعی، قانون بیمه بیکاری) در سال اول با جهت گیری انعطاف پذیری دربازار کار، تنوع شغلی (مشاغل پاره وقت، مشارکتی، موقت و... )، کاهش مداخله دولت، حذف تعهدات غیر ضرور کارفرمایان، بهبود فضای کسب و کار و ارتقای بهره وری را بازنگری و لوایح مورد نیاز را تهیه و به مجلس تقدیم کند...“.
نکاتی چون کاهش هزینه مبادله در بازار کار، تنوع شغلی، حذف تعهدات غیرضرور کارفرمایان ماهیت و خصلت برنامه پنجم در حوزه کار و کارگری را نشان داده و به معنای آزاد سازی اقتصادی و حذف قوانین و مقررات زدایی به زیان طبقه کارگر و دیگر زحمتکشان و به سود کلان سرمایه داران و انحصارات فراملی است. بی جهت نیست ارایه برنامه پنجم توسعه توسط دولت ضد مردمی و نامشروع احمدی نژاد از سوی رسانه های حامی کودتای انتخاباتی و بطور کلی ارتجاع حاکم اقدامی صحیح برای کوتاه کردن مسیر رسیدن به اهداف چشم انداز بیست ساله و ایجاد تعامل با اقتصاد جهانی و اجرایی شدن ابلاغیه اصل 44 ارزیابی شده و می شود. در واقع دولت کودتا وظیفه اجرای نسخه های صندوق بین المللی پول و بانک جهانی را در همسویی و هماهنگی با منافع لایه های انگلی سرمایه داری ایران در مرحله کنونی برعهده دارد و برای انجام این وظیفه حقوق و منافع حال و آینده کارگران و زحمتکشان راهدف حملات ویرانگر و مخرب خود قرار داده است.
در این زمینه عبدالرضا شیخ الاسلامی وزیر کار جدید در نخستین گفت و گوی رسانه ای خود اشاره می کند: ”در دولت های گذشته نیز مسایل مفصلی در باره تغییر و اصلاح قانون کار مطرح شده است که باید مجموع آنها مورد بررسی مجدد قرار گرفته و نکات مثبت آنها در اصلاحیات جدید قانون کار لحاظ شود... با توجه به حساسیت های این قانون و جامعه تحت پوشش آن تصمیم گیری خواهد شد، بحث و تنش های جدی در این زمینه وجود داشته و دارد...“. (به نقل از ایلنا 14 شهریور ماه 88) این حساسیت و یا به زبان دقیق تر مخالفت و مبارزه زحمتکشان چنان ژرف است که ایلنا 15 شهریور ماه با هشدار در خصوص اعتراضات کارگری نوشت: ”اصلاح قانون کار، قربانی کردن کارگران برای رشد اقتصادی است، اکنون کارگران در پشت شعار عدالت خاک می خورند، کارگران در دو ماه گذشته هر پنج روز یک تجمع را تجربه کرده اند و از شرایط خود گله کرده اند، این در حالی است که براساس وعده های دولتی ها قرار بود تا با سیاست های اقتصادی کارگران آرامش معیشتی را مزه مزه کنند... واضح است که وضعیت اقتصادی اقشار پایین جامعه و مشکلات اجتماعی در پی آن اکنون این قدر عریان شده است که حتی یک سایت اصول گرا (بخوان مرتجع) در باره آن هشدار می دهد... بدون شک دولت دهم با دوره جدیدی از مخالفت های مردمی روبرو خواهد شد، مخالفت هایی که به شعارهای عدالت خواهانه و ادعاهای پر طمطراقی چون مبارزه با قدرت های فاسد اقتصادی در داخل توجه خاصی نخواهند داشت و به حاشیه و متن خالی سفره اش... اعتنا می کند.“
همچنین ایلنا 18 شهریور ماه گزارش داد، کارگران بلافاصله در برابر برنامه وزیر جدید کار و طرح اصلاح قانون کار موضع گرفته و به مخالفت با آن برخاسته اند، بطور مثال در تبریز کارگران اعلام کرده اند که با جان و دل از قانون کار و حقوق خود دفاع خواهند کرد. ایلنا در این زمینه گزارش داد: ”در مراسم افطاری خانه کارگر تبریز، کارگران دست به اعتراض زدند و یکی از آنان گفت، وزیر کار جدید قبل از رای اعتماد از مجلس صراحتا اعلام کرده بود که قانون کار حتما اصلاح خواهد شد و هنوز نیامده نیت و هدف خود را به صورت عیان و آشکار ابراز داشته بود، این اصلاحیه به نفع سرمایه داران تصویب شده و بویی که از این حرکت استشمام می شود چیزی جز در جهت از دست رفتن حقوق کارگران نیست، وزارت کار به دنبال اجرایی شدن طرحی است که حمایت یک جانبه از سرمایه داران بوده و این خود سوال برانگیز بوده...“.
نکته دیگری که در هفته های اخیر خشم و نارضایتی کارگران و زحمتکشان را برانگیخته عدم تصویب طرح ساماندهی قراردادهای موقت کار در مجلس شورای اسلامی است. رییس اتحادیه کارگران قراردادی درگفت و گو با ایلنا 22 شهریور ماه با اشاره به اعتراضات کارگری یادآوری کرد: ”برخی نمایندگان مجلس، کارگران را فراموش کرده اند. نمایندگان مجلس از کنار موضوعی به این اهمیت که با آینده کارگران گره خورده است به بی تفاوتی گذشتند و نه تنها رای موافق به این طرح ندادند بلکه از دادن رای ممتنع نیز دریغ کرده و با این طرح به مخالفت برخاستند.“
بدون شک پایمال ساختن حقوق و منافع کارگران در دوره دوم فعالیت احمدی نژاد یعنی با دولت کودتا بیش از گذشته خواهد بود. تدوین برنامه پنجم و ارایه آن به مجلس آغازگر مرحله دیگری از حملات پی در پی کلان سرمایه داری غیر مولد و انگلی به منافع و حقوق کارگران است. راه مقابله با این دستبردهای راهزنانه، مبارزه متحد و متشکل و تاکید می کنیم پیوند ژرف و محکم با جنبش سراسری توده ها برضد کودتای انتخاباتی است. طرح اصلاح قانون کار نخستین گام دولت کودتا برای به نابودی کشاندن زندگی و امنیت شغلی زحمتکشان است!






نگاهی به رخدادهای سه دهه اخیر در گرنادا، کشوری در منطقه کارائیب


هفت زندانی باقی مانده از سال‌ها پیش که غیر منصفانه به قتل موریس بیشاپ نخست وزیر انقلابی گرنادا در روز ۱۹ اکتبر ۱۹۸۳ (۱۳۶۲) محکوم شده بودند، چند روز پیش و پس از ۲۶ سال زندانی کشیدن آزاد شدند. این هفت نفر که هر کدام زمانی یا در ارتش انقلابی خلق یا در ”جنبش جوئل جدید“ صاحب مقام و موقعیتی بودند، در یک محاکمه ساختگی در سال ۱۹۸۶ (۱۳۶۵) گناهکار شناخته و به مرگ محکوم شده بودند. [گفتنی است که جنبش جوئل، JEWEL Movement ، یا ”جنبش رزم مشترک برای بهروزی، آموزش و آزادی“، و ”جنبش مجمع خلق“ در اتحاد با یکدیگر ”جنبش جوئل جدید“ را تشکیل دادند که یک حزب مارکسیست - لنینیست بود، و در اسفند ۵۷ دولت انقلابی خلق را به نخست وزیری موریس بیشاپ تشکیل داد، اما در اواخر سال ۱۳۶۲ با حمله نظامی آمریکا به گرنادا سرنگون شد.] چندی بعد احکام اعدام به ۴۰ سال زندان تبدیل شد و این زندانیان قرار بود که حداکثر تا تابستان آینده آزاد شوند. تلاش‌هایی نیز در داخل خود گرنادا برای آشتی‌جویی در جریان بود که در آن عده‌ای که در دوران انقلاب به زندان افتاده بودند یا عزیزان‌شان را در روزهای پایانی انقلاب از دست داده بودند، خواستار آزادی این مردان شده بودند.
نادیا بیشاپ دختر نخست وزیر مقتول است که در سال ۱۹۸۳، یعنی زمانی که پدرش کشته شد، بیشتر از ۱۴ سال نداشت. او در آخرین روز سال ۲۰۰۷ به دیدار برنارد کورد، سلوین استراچن، جان ونتور، لیام جیمز، لیون کورنوال، دیوید بارتولومیو، کالیستوس برنارد، کامائو مک بارنت و ایووارت لین در زندان ریچموندهیل رفت. پس از این دیدار او گفت که ”از زمان مرگ پدرم و دستگیری این عده در ارتباط با مرگ او و رخدادهای ۱۹ اکتبر [روز کشته شدن موریس بیشاپ]، این نخستین بار بود که من با آنان صحبت کردم. هرگز تصور نمی‌کردم که واژه لذت را بتوان در مورد دیدار با این مردان به کار برد. اما صادقانه باید بگویم که من از صحبت کردن با آنها لذت بردم، و ما توانستیم یکدیگر را از چنبره اسارت منفی‌بینی که در ۲۴ سال گذشته میان ما وجود داشت برهانیم.“
لسلی پی‌یر، سردبیر ”صدای گرنادا“ که کارآموزی‌اش را در دوران انقلاب گذرانده است، قاطعانه معتقد است و تأکید کرده است که فرآیند حقوقی مجرم شناختن این مردان خدشه‌دار بوده است. او بارها خواستار آزادی اینان شده است.
قابل ذکر است که در دولت کنونی ”کنگره دموکراتیک ملی“ افرادی حضور دارند مثل پیتر دیوید، وزیر امور خارجه، و ناظم بورک وزیر دارایی که پیشتر از اعضای جنبش جوئل جدید بودند. نخست وزیر تیلمن تامس هم که در حکومت موریس بیشاپ دو سال زندانی بود یکی دیگر از این گونه افراد است.
اینکه در روزهای منتهی به ۱۹ اکتبر ۱۹۸۳ (کشته شدن موریس بیشاپ در سال ۱۳۶۲) چه گذشت که منجر به فروریزی خونین انقلاب گرنادا شد، کماکان موضوع بحث‌های داغ و فراوانی است. تجاوز نیروهای آمریکایی در پی این رخداد و اشغال جزیره توسط آنان، همراه با اعزام نیرو از سوی شماری از کشورهای کارائیب، نه تنها منجر به برگزاری دادگاه‌های نمایشی شد بلکه موجب شد که فقط روایت آمریکایی رویدادها گزارش و منتشر شود. طبق این داستان ساختگی، خلاصه آنچه گذشت این است که یک رهبر چپگرای متعادل و محبوب مردم به نام موریس بیشاپ قربانی کودتای شاخه ”مارکسیست – لنینیست“ افراطی به رهبری برنارد کورد معاون نخست وزیر شد که فرمان اعدام بیشاپ و نزدیکترین رفقای او را صادر کرده بود. واشنگتن هم برای حفاظت از جان دانشجویان پزشکی‌اش در گرنادا و به خواست و اصرار دولت‌های منطقه برای پایان دادن به هرج و مرج خونینی که بر جزیره حاکم شده بود، از روی بی‌میلی نیروهایش را برای مداخله به این کشور اعزام کرد و ”عملیات خشم اضطراری“ را راه انداخت! تنها ادعای درست در این لاطائلات آن است که بیشاپ بی‌تردید رهبری مردمی بود. واشنگتن همیشه یک رشته اراجیف تبلیغاتی علیه گرنادا پخش می‌کرد، از جمله این که دولت انقلابی خلق را متهم می‌کرد که فرودگاهش را توسعه می‌دهد تا پایگاه‌های نظامی در اختیار کوبا و اتحاد شوروی قرار دهد. توسعه این فرودگاه، که منحصراً برای صنعت گردشگری طراحی شده بود و هنوز هم به همین منظور از آن استفاده می‌شود، در واقع در سال ۱۹۵۴ توسط دولت بریتانیا پیشنهاد شده بود، زمانی که گرنادا هنوز یک مستعمره بود. باید گفت که حمله و تجاوز نیروهای آمریکایی یک عمل بی‌مقدمه و بی‌برنامه نبود. آمریکا در ماه مارس ۱۹۸۳، یعنی ۷ ماه پیش از تهاجم به گرنادا، تهدید به حمله کرده بود. همچنین، حدود دو سال پیشتر، در ماه اوت سال ۱۹۸۱ نیروهای مسلح آمریکایی در جزیره ویکه متعلق به پورتوریکو یک مانور نظامی تهاجمی به نام اَمبِر (کهربا) انجام داده بودند. و چه تصادف جالبی بود وقتی که نیروهای نظامی آمریکا در روز ۲۵ اکتبر ۱۹۸۳ به گرنادا حمله کردند و در منطقه‌ای به نام اَمبر نزدیک فرودگاه پوینت سَلین پیاده شدند!
به رغم آنچه از دیدگاه‌های سیاسی بیشاپ پس از مرگش انتشار یافته است، باید گفت که سخنرانی‌های او مؤید دیدگاه او هستند مبنی بر آنکه ماهیت سیاسی دولتش ”دیکتاتوری زحمتکشان“ بود و همه حقوق و آزادی‌ها برای اکثریت تأمین شده بود و نه برای یک اقلیت خودرأی. اما تداخل و مخلوط شدن کار حزبی و کار دولتی نه تنها موجب تمرکز قدرت سیاسی در دست یک عده قلیل شد، بلکه همچنین باعث شد که کار رفقای ”جنبش جوئل جدید“ بیش از اندازه و پرتنش شود، آن هم در سازمانی که در کشوری با جمعیت نزدیک به ۱۰۰ هزار نفر، هرگز بیشتر از ۱۰۰ عضو کامل نداشت. اکثریت عظیم مردم حامی انقلاب و قدردان دستاوردهای آن بودند، مثل اعتلای آموزش رایگان، پیشرفت در امر بهداشت و درمان به لطف همبستگی کوبایی‌ها، زمین برای بی‌زمین‌ها، رشد تعاونی‌ها، ساختمان‌سازی و تعمیر ساختمان‌ها، مرخصی زایمان با حقوق، شوراهای کارگری، و کارخانه‌های ملی شده نیشکر و تولید مربا و آب میوه. اما همین مردم در تصمیم‌گیری‌های کلیدی که کمیته مرکزی ”جنبش...“ همیشه مُبلغ آن بود دخالت داده نمی‌شدند. وقتی که کمیته مرکزی رأی به اجرای الگوی رهبری مشترک داد که در آن موریس بیشاپ چهره بیرونی انقلاب بود و کورد - که سال پیش از آن بدون اعلان عمومی از همه سمت‌های حزبی کناره گرفته بود - مسئولیت تدوین استراتژی و تاکتیک را به عهده داشت، این تصمیم در داخل حزب باقی ماند و اعلان نشد. بیشاپ قبل از سفر به مجارستان و چکسلواکی با این شیوه رهبری مشترک موافقت کرد، اما در راه بازگشت به کشور، پس از توقف در هاوانا برای گفتگو با فیدل کاسترو، نظرش تغییر کرد و مصرانه خواستار آن شد که خودش رهبر بلامنازع باشد. از همان زمان بود که اوضاع دگرگون شد: کمیته مرکزی رأی به بازداشت خانگی بیشاپ داد؛ مردم خشمگین به سوی خانه او حرکت کردند، او را از حبس خانگی بیرون آوردند، و به سوی میدان بازار حرکت کردند که در آنجا او قرار بود برای مردم سخنرانی کند. اما در بین راه، مسیر حرکت جمعیت به سوی فورت روپرت تغییر داده شد، پادگان خلع سلاح شد و اسلحه‌های به دست آمده میان طرفداران بیشاپ تقسیم شد. پس از آنکه یک واحد زرهی به فرماندهی کنراد مایرز از فورت فدریک برای باز پس گرفتن کنترل نظامی فورت روپرت به آنجا فرستاده شد، این فرمانده توسط یک تک تیرانداز هدف گلوله قرار گرفت و کشته شد. همین امر موجب بروز مقابله‌ای خونین شد که در نهایت منجر به تیرباران بیشاپ و نه تن از دوستان نزدیک او شد.
آمریکا و دادستان‌های دست‌چین شده‌اش مدعی شدند که کمیته مرکزی این دستور را صادر کرده بود، ولی اعضای این کمیته قاطعانه این مطلب را رد کردند و تا کنون هم هیچ سند معتبری دالّ بر صحت این مدعا پیدا نشده است. کورد و بیشاپ در دوران تحصیل و از زمان تشکیل ”مجمع جوانان جویای حقیقت گرنادا“ رفقایی صمیمی و نزدیک بودند. هر دو در سال ۱۹۷۶ (۱۳۵۵) از سوی ”جنبش جوئل جدید“ به نمایندگی مجلس انتخاب شدند و زمانی که هواداران ”جنبش...“ در پلیس به آنها خبر دادند که اریک گِری دیکتاتور خودرأی و بی‌رحم گرانادا نقشه نابودی حزب را کشیده است، این دو تلاش برای کسب قدرت را آغاز کردند. پرونده‌ای که در دادگاه پس از مرگ بیشاپ مطرح شد، حاوی نقطه نظرهای متفاوت و متناقضی است، اما اینک در پی آزادی همه زندانیان و روند آشتی‌جویی، شرایط مساعدی برای تأمل و گفتگو در مورد دلایل شکست انقلاب گرنادا فراهم آمده است. سناتور چستر همفری، رهبر جنبش سندیکایی گرنادا، جلوی در زندان ریچموند هیل حاضر شد تا به زندانیان آزاد شده خوشامد بگوید.
پس از تهاجم آمریکایی‌ها به گرنادا خود همفری نیز به اتهام خرید و فروش اسلحه و مظنون به تهیه سلاح از تگزاس برای انقلاب اسفند ۵۷ به مدت دو سال در بازداشت و منتظر استراداد به آمریکا بود. زمانی که دادگاه حکم داد که به علت نبود قرارداد استرداد میان دو کشور نمی‌توان او را به آمریکا بازگرداند، او را از زندان آزاد کردند. سناتور همفری اقدام اخیر در آزادی زندانیان را مرحله مهمی در تلاش‌های گرنادا برای بهبود زخم‌های کهنه‌ای می‌داند که از سال ۱۹۸۳ (۱۳۶۲) به یادگار مانده است. به گفته او: ”تلاش گرنادا برای ساختن آینده و زندگی نکردن در گذشته، پایان یک فصل است، اما تمام کتاب نیست.“


ولی فقیه و مانور فریب کارانه برای مهار و سرکوب جنبش مردمی




جنبش مردمی همچنانکه با شجاعت و هوشیاری تاکنون ثابت نموده در صحنه حضور دارد و تا تحقق خواست های خود که برکناری دولت کودتا، معرفی و مجازات عاملان و آمران جنایت های اخیر، برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه و لغو نظارت استصوابی و جز اینها که در بیانیه شماره یازده میرحسین موسوی نیز بازتاب یافته به مبارزه با استفاده از همه روش ها و متناسب با ظرفیت و توان خود ادامه می دهد و از هر روزنه و مجرایی هر چند کوچک برای نمایش اراده خود سود می برد. باید با اتحاد عمل و تشدید مبارزه سیاست کودتاچیان به رهبری ولی فقیه را افشا و ناکام گذاشت و ثابت کرد جنبش مردمی فریب مانورهای ارتجاع را نخواهد خورد!


پس از آنکه در روز قدس جنبش پرتوان اعتراضی بار دیگر اراده خود را در مبارزه با استبداد و ارتجاع و کودتای
انتخاباتی به نمایش گذاشت، کودتاچیان به رهبری ولی فقیه دست به یک رشته مانورهای حساب شده برای فریب توده ها زدند.
علی خامنه ای در نماز عید فطر با اشاره به محاکمات و اعترافاتی که طی آن صورت گرفته، اعلام داشت، اعتراف افراد علیه فردی دیگر را "حجت شرعی ندارد و مسموع نیست"، وی در همان حال با تایید دادگاه های نمایشی، اعترافات اجباری دستگیر شدگان در باره خودشان در مقابل دوربین های تلویزیونی را معتبر دانست و برآن مهر تایید زد.
سخنان و مواضع خامنه ای در اوضاعی بیان شد که، کودتاچیان پیش از برگزاری روز قدس و حضور میلیونی توده ها، برنامه قلع و قمع کامل جنبش و دستگیری میرحسین موسوی و مهدی کروبی را تدارک دیده بودند. گزارش کمیته سه نفره قوه قضاییه و تهدید مهدی کروبی و نیز اعترافات بازداشت شدگان در دادگاه نمایشی و خط و نشان کشیدن فرماندهان سپاه حاکی از آن بود که هسته اصلی فرماندهی کودتای انتخاباتی درصدد وارد آوردن ضربه نهایی به جنبش است. اما آنچه این برنامه را تاکنون غیر عملی و ناکام گذارده حضور مردم در صحنه بوده است.
به بیان دقیق تر مرتجعان حاکم تصور نمی کردند پس از نزدیک به سه ماه سرکوب و توسل به انواع حربه ها، باز هم مردم بدون کمترین هراس در صفوفی فشرده به میدان آمده و خواست های به حق خود را با قاطعیت تکرار کنند، بعلاوه اینکه با قدرت تمام و بصورت آشکار قدرت خود را به رخ کودتاچیان بکشند. حضور مردم و یک سلسله عوامل داخلی و خارجی دیگر، برنامه وارد آوردن ضربه به جنبش را حداقل به تاخیر انداخت و از این رو شاهد انجام مانورهای هدفمند از سوی ارتجاع حاکم بویژه کودتاچیان هستیم. هدف اصلی از انجام این مانورها در درجه نخست فریب جنبش و به تحلیل بردن توان آن در پیج و خم معادلات سیاسی درون حکومتی است، به عبارت دیگر کودتاچیان به دنبال بی اثر شدن سرکوب، برای تجدید قوا و برقراری هماهنگی و بازسازی توان و امکانات خود به یک عقب نشینی تاکتیکی و مقطعی دست زده اند که به هیچ روی نباید فریب آن را خورد و در دام آن افتاد. از سوی دیگر کودتاچیان می کوشند، با این مانورها، خصوصا مانور برروی چگونگی برخورد به اعترافات اجباری در دادگاه های نمایشی، در صف نیروهای مخالف و منتقد کودتای انتخاباتی شکاف ایجاد نمایند. در صورت تحقق این توطئه اولا بخشی از اعتراضات و فشار های جدی و تا به امروز موثر محافل حکومتی بویژه روحانیون بلند پایه و با نفوذ در مراکز مذهبی به ولی فقیه و کودتاچیان خنثی و کاهش قابل توجه می یابد و شکاف ناشی از کشمکش میان خامنه ای با محافل پرنفوذ مذهبی به سود ارتجاع ترمیم می گردد، در درجه دوم موقعیت کودتاچیان و در راس همه دولت ضد مردمی احمدی نژاد تا حدی تحکیم و تثبیت می شود. سخنان ولی فقیه در خطبه های نماز فطر پیرامون اعتراف افراد علیه دیگران، دقیقا با چنین هدف هایی عنوان شد. خامنه ای به عنوان مسئول اصلی حوادث اخیر و جنایت های صورت گرفته، تلاش نمود با ارایه "ضمانت" از سوی خود افرادی مانند رفسنجانی و ناطق نوری را از صف دیگر منتقدان با نفوذ کودتا جدا کند تا به این وسیله میرحسین موسوی و مهدی کروبی را منزوی و امکان حذف هرچه کم هزینه تر آنان را برای مهار و سرکوب نهایی جنبش مردمی فراهم آورد.
فراموش نکنیم کودتاچیان به رهبری ولی فقیه به خوبی دریافته اند که توده های جان به لب رسیده مردم در صحنه حضور دارند و با بازگشایی مدارس و دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی، هر لحظه احتمال اعتراض های گسترده می رود و با توجه به شکاف میان حکومت با مراجع پرنفوذ مذهبی که اختلاف برسر عید فطر یک نمونه کوچک آن بود، کودتاچیان از تکیه گاه مطمئن برای حفظ و تحکیم موقعیت خود برخوردار نیستند، بنابراین سیاست فریب و نیرنگ و ایجاد تفرقه را پیشه خود ساخته تا به این وسیله صف مخالفان را دچار پراکندگی نموده و با تجدید قوا سرانجام به زعم خویش ضربه نهایی را وارد آورند.
مواضع رییس دیوان عدالت اداری به عنوان یکی از مسئولان ارشد قوه قضاییه در روزهای اخیر و اعلام اینکه: "اساسا پخش جریانات دادگاه به عهده قوه قضاییه نبوده است، بلکه این مساله به سازمان صدا و سیما مربوط بوده ...". یا سخنان محمد رضا باهنر و علی لاریجانی درباره دولت و امکان برخورد جدی و قاطع مجلس با دولت و رییس جمهور همگی در راستای مانورهای حساب شده طیف ارتجاع حاکم و کودتاچیان است نباید لحظه ای نسبت به هدف و انگیزه آن دچار تردید شد.
جنبش مردمی همچنانکه با شجاعت و هوشیاری تاکنون ثابت نموده در صحنه حضور دارد و تا تحقق خواست های خود که برکناری دولت کودتا، معرفی و مجازات عاملان و آمران جنایت های اخیر، برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه و لغو نظارت استصوابی و جز اینها که در بیانیه شماره یازده میرحسین موسوی نیز بازتاب یافته به مبارزه با استفاده از همه روش ها و متناسب با ظرفیت و توان خود ادامه می دهد و از هر روزنه و مجرایی هر چند کوچک برای نمایش اراده خود سود می برد. باید با اتحاد عمل و تشدید مبارزه سیاست کودتاچیان به رهبری ولی فقیه را افشا و ناکام گذاشت و ثابت کرد جنبش مردمی فریب مانورهای ارتجاع را نخواهد خورد!


لحظه به لحظه با پیکار دلیرانه جنبش مردمی (84)






غیبت هاشمی رفسنجانی در جلسه مجلس خبرگان
اعتراف مهم سردار جعفری: ورود سپاه به سیاست در اجرای فرمان مافوق است
دلیل تغییر موضع رهبری
بیانیه جبهه مشارکت ایران اسلامی در محکومیت بازداشت معاون سیاسی دبیرکل جبهه مشارکت
نامه آیت الله سید جلال الدین طاهری اصفهانی به آیت الله العظمی منتظری
پاسخ آیت الله منتظری به اظهارات رهبر: اعتراف فرد علیه خودش معتبر نیست


غیبت هاشمی رفسنجانی در جلسه مجلس خبرگان

شبکه جنبش راه سبز(جرس):آیت الله علی اکبر هاشمی رفسنجانی رییس مجلس خبرگان در آخرین جلسه از اجلاسیه ششم غغیبت داشت و محمود هاشمی شاهرودی نایب رییس این مجلس ریاست جلسه را بر عهده داشت.

غیبت هاشمی رفسنجانی در حالی صورت گرفت که در واپسین روز اجلاسیه ششم،مجلس خبرگان در بیانیه از آیت الله علی خامنه ای به عنوان"تنها گزينه‌اي كه لباس رهبري امت بر قامتش زيبنده است" نامبرد.

همزمان یک عضو مجلس خبرگان رهبری در مورد دلیل غیبت آیت الله هاشمی رفسنجانی در پایان اجلاسیه روز چهارشنبه گفت"آقای هاشمی رفسنجایی نیز گویی برایشان کاری پیش آمد که جلسه را ترک کردند و علت خاصی وجود نداشت."

محمود علوی در حاشیه اجلاس خبرگان رهبری درباره اینکه چرا در مراسم پایانی اجلاس هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس مجلس خبرگان رهبری حضور نداشت و ریاست جلسه بر عهده آیت‌الله هاشمی شاهرودی بود،به خبرگزاری مهر گغت" طبیعی است که در برخی از مواقع رییس جلسه به خاطر برنامه‌ای که پیش می‌آید جلسه را ترک کند و ریاست جلسه بر عهده نایب رییس قرار بگیرد."

وی همچنین گفت که"آقای هاشمی رفسنجانی به خاطر مسئولیت‌هایی که دارند برنامه‌های زیادی دارند و نمی‌توانند همه برنامه‌های خود را کنسل کنند و در اجلاس به صورت کامل حضور پید اکنند."

محمود علوی همچنین گفت که هاشمی رفسنجانی" روز گذشته نیز دیداری با رهبری داشتند و جلسه را ترک کردند و ساعاتی در جلسه حضور نداشتند ولی در افتتاحیه جلسه ما همه شاهد سخنرانی ایشان در اجلاس بودیم."

گزارش ها حاکی است که آیت الله محمد یزدی از حامیان احمدی نژاد که در دو سال گذشته برای ریاست مجلس خبرگان با هاشمی رفسنجانی به رقابت پرداخت و در جریان حوادث پس از انتخابات نیز به شدت به هاشمی حمله کرد،در جلسات مجلس خبرگان غایب بوده است.روزنامه جمهوری اسلامی در همین خصوص خبر داد که"از منابع آگاه خبر مي رسد غيبت آيت الله محمد يزدي در جلسه افتتاحيه مجلس خبرگان به دليل كسالت وي بوده است،و برخلاف شايعه پراكني يك خبرگزاري دولتي آقاي يزدي شب سه شنبه در جلسه هيات رئيسه خبرگان شركت كرده بود ولي به علت تشديد كسالت نتوانست در جلسه علني حضور يابد."


اعتراف مهم سردار جعفری: ورود سپاه به سیاست در اجرای فرمان مافوق است

همزمان با بيست و نهمين سالگرد حمله ارتش عراق به كشور و آغاز هفته دفاع مقدس، سردار عزيز جعفري فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامي طي گفتگويي مفصل با روزنامه جام جم به صراحت اعلام داشت كه "سپاه خودسرانه وارد امور نمی‌شود." او تاكيد كرد: " سپاه هرگز خودسرانه وارد هيچ عرصه‌اي كه مربوط به ماموريت‌هاي انقلابي‌اش نباشد، نشد و هرگز براي خودش به عنوان يك نهاد يا تشكيلات، موضوعيت قائل نبود و خودش تصميم نمي‌گرفته كه وارد چه اموري، بي‌ربط يا با ربط بشود."

سپاه دكاني باز نكرده
جعفري همچنين در گفتگو با ارگان رسمي سازمان صدا و سيما به فعاليت هاي اقتصادي سپاه پاسداران اشاره كرده و با رد سخنان منتقدين مبني بر اينكه در سالهاي پس از جنگ سپاه به يك مافياي بزرگ اقتصادي در كشور تبديل شده است اظهار داشت:"سپاه براي خودش هيچ دكاني باز نكرده و هيچ اصالتي به خود نمي‌دهد. تجربه مافياهاي نظامي كه در بسياري از كشورهاي دنيا از جمله برخي همسايگانمان پيش چشم هستند، مطلقا با تجربه سپاه همخواني ندارد. ماهيت سپاه با ماهيت نظاميان ديگر كشورها متفاوت است. سپاه پس از جنگ به درخواست دولت وقت وارد عرصه سازندگي شد و امروز البته در عرصه‌هاي ديگري كه انقلاب نياز دارد، فعال است. همچنين هيچ نوع زياده‌خواهي يا انحصارطلبي يا منفعت‌طلبي تشكيلاتي براي سپاه متصور و قابل قبول نيست، چون عرصه‌اي كه بچه‌هاي ما فعالند، عرصه‌اي است كه مزاحم يا رقيب زيادي ندارد، چه رسد به اين كه نياز به انحصارطلبي يا زياده‌طلبي باشد. اين صحنه، صحنه فداكاري و تلاش همراه با گمنامي تا مرز شهادت‌طلبي است."

فرمانده سپاه به رويدادهايي كه از فرداي انتخابات دهم رياست جمهوري در كشور روي داد نيز اشاره كرد و بحث تقلب در انتخابات را توطئه‌‌اي عليه جمهوريت نظام عنوان كرد:"اين توطئه در درجه نخست، جمهوريت نظام را هدف گرفته بود و مي‌خواست نهاد انتخابات را در جمهوري اسلامي براي هميشه مشكوك كند و در هم بكوبد و اعتماد ملي به انتخابات را براي هميشه زير سوال ببرد."

ضربه بزرگي به حيثيت نظام وارد شد
اين فرمانده نظامي راهپيمايي ها و اعتراض هاي صورت گرفته در سه ماه اخير را نوعي "كپي‌برداري ابلهانه"، "كاريكاتوري از انقلاب اسلامي" و پشت گرم به بيگانان دانسته و منشا اين حوادث را "خودي هاي منحرف و خودباخته" معرفي كرده است: "منشأ اصلي آن، مخالفان داخلي انقلاب و مخالفان جمهوريت در جامعه اسلامي ايران بودند! چرا كه سران مخالفان و طراحان پشت پرده فتنه اخير بخوبي آگاهي داشتند در جامعه كاملا ديني ايران اسلامي، تا زماني كه جمهوريت به معني واقعي كلمه برپا باشد، حتما آنها ديگر نخواهند توانست با راي مردم در حاكميت نفوذ كنند و اين مطلب را در انتخابات سال 84 بخوبي درك كرده بودند، فلذا با همه توان جبهه به‌اصطلاح اصلاحات، در 4 سال اخير برنامه‌ريزي مفصل و جامعي را انجام داد تا راي مردم محروم و مستضعف را با وارد كردن شبهه تقلب در انتخابات زير سوال ببرد و با گستاخي و بي‌شرمي تمام اين كار را انجام دادند و ضربه بزرگي به حيثيت و اعتبار نظام جمهوري اسلامي وارد كردند."
به عقیده ناظران اعلام فرمانده سپاه مبنی بر این که درهيچ کاری خودسرانه وارد نشده، اثبات کننده مسوولیت مستقیم رهبری در فعالیت های اطلاعاتی، اقتصادی و سیاسی این نیروی نظامی است. این ناظران یادآوری می کنند تنها مقامی که حق تعیین تکلیف برای سپاه پاسداران را دارد رهبر جمهوری اسلامی است و به این ترتیب، مطابق سخنان فرمانده سپاه فعالیت های سیاسی این نیرو نیز مستقیما به دستور آیت الله خامنه ای انجا م شده اند. در تمام اين سالها اصلاح طلبان بر اين عقيده بود ه اند كه بنيانگذار انقلاب در وصيت نامه خود ورود نظاميان به عرصه سياست را منع كرده و به كرات عليه اقدامات اين نهاد نظامي در تضعيف دولت اصلاح طلب خاتمي و چينش مديران و نمايندگان و.. اعتراض كرده اند.
دو سال پيش و در آستانه انتخابات مجلس هشتم سيد حسن خميني در گفتگويي با هفته نامه شهروند امروز كه واكنش هاي تند و منفي حاميان دولت را در پي داشت، تاكيد كرد: "ملاك سنجش وفاداري يا عدم وفاداري به انديشه‌هاي امام، حضور يا عدم حضور نظاميان در سياست است. امام، دخالت نظاميان در سياست را به شدت ممنوع اعلام كرده بود."

پيش بيني شيخ:دخالت سپاه خطرناك ترين بحران آينده نظام
مهدي كروبي نيز چهار سال پيش در نامه‌اي سرگشاده به آيت الله خامنه اي و در اعتراض به راه يافتن محمود احمدي نژاد به جاي خود در دور دوم انتخابات، از رهبري خواست تا "جلوي انحرافي كه توسط باند مشخصي از سپاه و برخي مراكز قدرت طراحي و با حمايت شوراي نگهبان انجام شده را بگيرد." او در قسمتي از اين نامه گويي پيش بيني اين روزها را نيز مي‌كرد، آنجا كه نوشت: "اينجانب از شما تقاضا مي‌كنم بخشي از سپاه و بسيج را كه در كارهاي سياسي وارد شده‌اند، از‌ اين اقدام - كه خطر آن به مراتب بيش از اقدامات اقتصادي است - بر حذر داريد معتقدم بحران ناشي از دخالت‌هاي نابجا در انتخابات خطرناك‌ترين بحراني است كه امروز و‌ آينده كشور را تهديد مي‌كند."

انتخاب بيش از هفت تن از وزراي دولت جديد محمود احمدي نژاد از ميان فرماندهان سپاهي توجه تحلیلگران داخلی و داخلی را به خود جلب کرده است. رئيس دولت دهم ، زماني كه در مجلس مورد انتقاد قرار گرفت كه چرا در استفاده از نيروهاي نظامي اينهمه اصرار دارد، به علی لاریجانی رئیس مجلس اشاره کرد و گفت خود آقای لاریجانی هم زمانی سپاهی بوده و بعد به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ریاست صدا و سیما و ریاست مجلس رسیده است.


دلیل تغییر موضع رهبری
سهراب سهرابی:
خطبه های نماز عید فطر آیت الله خامنه ای از و آشفته ترین خطابه های وی در سالهای اخیر بود. وی در شامگاه روز جمعه و پس از مشاهده حضور میلیونی مردم، هم متن سخنرانی تند و نیز خود را مجبور شد عوض کند و هم تغییراتی در لیست مدعوین به نماز عید فطر بدهد. سخنان خامنه ای اظهارات یک حاکم پریشان و وحشت زده بود که با پراکنده گویی تلاش داشت بنوعی آرامش را به جامعه بازگردانده و ناامیدانه از تبعات راهپیمائی ضدحکومتی مردم در روز جمعه، خود و تاج و تختش را نجات دهد.
شک نمی توان داشت که اگر حکومت در مانور «اتوبوسی نیسانی بلندگوئی» خود در روز جمعه به موفقیت می رسید و به مدد سرکوبها و تهدیدهای خود می توانست مانع از حضور سبزها در خیابانها گردد، قطعاً شرایط دیگری را شاهد می بودیم. برنامه ریزی حمله به خاتمی و میرحسین که بر اساس فرض عدم شرکت مردم معترض در راهپیمائی روز جمعه برنامه ریزی شده بود، طبق قرار قبلی اجرا گردید و حضور مردم چنان غافلگیرانه بود که فرصت لغو آنرا پیدا نکردند. این حملات و مانور راهپیمائی با جمعیت مصنوعی و گردانهای شخصی پوش عاشورای بسیج، بفاصله چند ساعت منجر به دستگیری طیف وسیعی از فعالین جنبش سبز و در رأس آنها خاتمی و میرحسین و کروبی می گردید و دلیل آنرا نیز خواست قاطع امت حزب الله ذکر می کردند. خامنه ای و ژنرالهای عقب مانده وی آمده بودند که روز جمعه ضربه آخر را به جنبش سبز زده و قبل از فرا رسیدن مهرماه، و شعله ور شدن آتش اعتراضات دانشجویی و دانش آموزی، آب سردی بر اعتراضات پیشاروی ریخته و حکومت را از خطر سقوط نجات دهند.
حتی خوش بین ترین تحلیل گران جنبش سبز نیز از وسعت حضور یکپارچه و مصمم و گسترده مردم در روز جمعه غافلگیر شدند، پس باید به ولی فقیه و سردارانش حق داد که بعد از سه ماه کوبیدن مردم و وحشیگری و خشونت، بر این امید بوده باشند که کسی از معترضین جرأت بیرون آمدن از خانه را نخواهد داشت.
ولی جوشش خونهای ریخته شده و آه سوزان اهالی انفرادی و ناله های ستمدیدگان، چنان شوری در قلوب مردم ایجاد کرد که علیرغم فضای سنگین امنیتی و تهدیدهای گسترده، تاب ماندن در خانه را نیافته و به خیابانها آمدند.
حکومت سریعاً به چاره جویی برآمد و با لرزه ای که بر اندامش افتاده بود تصمیم به عقب نشینی و آرام کردن اوضاع گرفت. بر خلاف همیشه که شخصیتهای سیاسی توسط دفتر رهبری برای مراسم دعوت می شدند، این بار آیت الله خامنه ای شخصاً از هاشمی رفسنجانی و سید حسن خمینی و ناطق نوری دعوت بعمل آورد که حتماً در نماز عید فطر شرکت نمایند و به آنها گفت که قصد دلجویی و برقراری آرامش را دارد.
حضور هاشمی رفسنجانی و سید حسن خمینی و ناطق نوری در نماز عید فطر، بیش از آنکه امتیازی از جانب آنان به حکومت باشد نوعی کرنش بالاجبار حکومت در برابر آنان و دست بدامان شدن آنها برای القای نوعی آشتی به جامعه می باشد.
سرداران و رهبر مشترکاً خطر را احساس کرده اند ولی هر کدام راه حل های متفاوتی دارند. شخص اول نظام ظاهراً به این نتیجه رسیده که باید تحریکات را کمتر کرده و آرامش به جامعه تزریق نماید تا بلکه از گسترش این موج و فراگیر شدن آن تا قبل از اینکه خیلی دیر شده باشد جلوگیری کند. سرداران در مقابل علاقه ای ندارند با فروکش کردن بحران و شکسته شدن جو امنیتی، نقش آنها کم ارزش شده و از قدرت مانوری که دارند کاسته شود. قیافه مغموم و اخم آلود احمدی نژاد و سرداران کودتا هیچ شباهتی به قیافه فردی که برای جشن گرفتن عید فطر آمده باشد نداشت. برای اینها هرچه اوضاع ملتهب تر باشد بهتر است و در جنگ قدرت داخلی قادر به گرفتن امتیازات بیشتری از خامنه ای خواهند بود. ایده آل آنها این است که همه مخالفین خود در حکومت و بویژه هاشمی رفسنجانی را بدست خود رهبر قلع و قمع کرده و وی را در چنان موضعی قرار دهند که بتوانند کاملاً بر او مسلط باشند.
آیت الله خامنه ای با ارتکاب بزرگترین اشتباه سیاسی عمر خود و قبول فرماندهی کودتا، اینک باید هم با سیل عظیم مردم معترض و هم با سرداران حکومتش مقابله کند و بالاخره یکی از این دو کارش را تمام خواهد کرد. خامنه ای می توانست همانند سال 84 تقلب در انتخابات را به سپاه واگذار و خودش را نامطلع و بیگناه نشان داده و در مقام یک داور و مرجع رسیدگی به شکایات و اعتراضات باقی بماند ولی قدرت میرحسین و همراهان او بقدری چشمگیر بود که رهبر صلاح دید خودش راساً وارد ماجرا شده و با استفاده از جایگاه رهبری همه را سر جای خود بنشاند، گرچه روند اوضاع نشان داد که وی در محاسبه قدرت رهبری دچار توهم بوده است.
شخص اول نظام در صحبتهای خود حتی بطور غیر مستقیم نیز به جنبش سبز نیشی نزد و همانند رسانه های حکومتی تظاهرکنندگان روز جمعه را «طرفداران اسرائیل در تهران» نخواند. هنگامی که وی با بی ارزش خواندن اظهارات متهمین در دادگاه بر علیه اشخاص دیگر تلاش نمود از هاشمی دلجویی نماید قیافه مبهوت فرمانده سپاه و چهره غضبناک احمدی نژاد دیدنی بود. همین چند روز قبل، فرمانده سپاه با استفاده از همین روش و استناد به اعترافات افراد زندانی، حملات زننده ای را بر علیه خاتمی و میرحسین و کروبی نموده بود و اینک رهبر دارد این روش را بشدت محکوم می کند.
در بخش دیگر، وی ضمن تعریف و تمجید از نیروهایش برای شرکت در مراسم دولتی روز قدس، بسان فرماندهی که برای نیروهای شکست خورده اش صحبت می کند تلاش نمود آنها را دلداری بدهد. در حالیکه نتیجه گیری رسانه های دنیا و حتی رسانه های لبنانی، کاملاً برعکس این توصیفات بود و عکس صفحه اول همه آنها، تصاویر راهپیمائی معترضین بود نه نمایش مضحک حکومت. در ادامه، رهبر ناگهان بیاد سال صرفه جویی افتاد و معترضانه خطاب به مسئولین گفت پس کجا رفت آنهمه اعلام حمایت لفظی؟ و شاه بیت این اظهارات از هم گسیخته و پراکنده گویی سخنان رهبر در خصوص علم بود که گفت:« اگر می بینید که کسانی در دنیا، آگاهانه و بی پروا، ظلم آشکار می کنند، به پشتوانه علم اشان است. علم است که برای آنها ثروت و قدرت سیاسی و نفوذ در مناطق گوناگون دنیا بوجود آورده است. برای همین باید بدنبال علم بود.» البته بلافاصله رادیو اعلام کرد که شنوندگان محترم دست به گیرنده های خود نزنید، اشکال از فرستنده است! سئوال این است که اگر غربیها با دستیابی به علم، به ثروت و قدرت سیاسی و نفوذ بین المللی دست یافته و بهمین دلیل آگاهانه و بی پروا ظلم آشکار می کنند، به چه دلیلی ما باید بدنبال علم برویم؟ برای اینکه بی پروا و آشکار به دیگران ظلم کنیم؟
نظیر این هذیان گویی را احمدی نژاد نیز روز قدس از خود صادر نمود و گفت اگر فلسطین را باید به دلایل تاریخی متعلق به اسرائیل دانست پس باید آمریکا را هم به سرخپوستان داد. این استدلال یعنی پذیرش اینکه فلسطین نیز حق مسلم اسرائیل بوده که باید به یهودیان می رسیده همانگونه که آمریکا نیز سرزمین مادری سرخپوستان است.
ولی هاشمی و ناطق و سیدحسن خمینی در مقابل این دست دراز شده رهبر چه کاری می توانند برایش انجام دهند؟ آیا این آقایان قادر هستند که آرامش را به جامعه طوفان زده برگردانند؟ رفسنجانی که قبلاً در نماز جمعه نظرش را روشن گفته است، سفارش پیامبر به علی که بدون رضایت مردم بر آنان حکومت نکن و همچنین ابطال انتخابات مخدوش و آزادی فوری زندانیان سیاسی. سیدحسن خمینی و ناطق نیز که با عدم اجابت دعوت رهبری و شرکت نکردن در مراسم تنفیذ نشان داده اند که مشروعیتی برای دولت قائل نیستند. ضمن اینکه مردم برای این آقایان فقط هنگامی نقش قائلند که مدافع حقوق ملت باشند، اگر بخواهند در مقام دفاع از خامنه ای برآیند در حقیقت سوار قایق شکسته رهبری در دریای طوفانی کنونی شده اند..
موضع یکپارچه مراجع در اعلام دوشنبه بعنوان عید فطر و عدم تبعیت از نظر رهبر، امتناع مکارم شیرازی از اقامه نماز عید فطر بر خلاف اعلان رسمی صدا وسیما، مهر تأییدی بر سیاسی بودن اعلام یکشنبه بعنوان عید فطر است. هفده مرجع که هر کدام تعداد زیادی افراد را در شهرهای مختلف برای رؤیت ماه بسیج کرده بودند نتوانسته اند ماه را ببینند ولی رهبر موفق شده ماه وجود نداشته را ببیند. در کنار این رفتار متحد مراجع، حمله بی سابقه آیت الله دستغیب به شخص اول نظام که از رفتار خود توبه کند، افول ستاره خامنه ای در نزد روحانیون و مراجع را نشان می دهد، ستاره ای که مدتها است دیگر برای مردم وجود خارجی ندارد.
وی اسیر ظلمی است که خود براه انداخت. مردم که ارزشی برای این سخنان قائل نیستند، ذوبی ها چرا «فرمایشات رهبر» را به هیچ حساب می کنند؟ فرمان های زدن و کشتن و گرفتن را خوب می شنیدند ولی برای سخنان امروز رهبر گوشهایشان ناشنوا است. همزمان با صحبت های وحدت بخش خامنه ای، خبرگزاری ایرنا در مطلبی تحت عنوان: «بازهم درباره سیدحسن خمینی» رکیک ترین توهینها را نثار سید حسن خمینی و بازماندگان آیت الله خمینی کرده تا اولین لبیک را به رهبر گفته باشد. همچنین این خبرگزاری که در اختیار سرداران حامی احمدی نژاد می باشد، تیتر گزارش از خطبه های عید فطر خامنه ای را از خود اختراع نموده و نوشته است: « جمهوری اسلامی ایران در مقابل تعرض عقب نشینی نخواهد کرد.» تا بتواند خرابکاری لازم را در نقشه های آرامش بخش رهبر کرده باشد. موضع کیهان و شریعتمداری نیز که روشن است و همچنان با توپخانه وقاحت، ساحت مراجع را هدف قرار داده و می گوید:«اعلام روز عید فطر از شئون حاكم اسلامی است.» و به مراجع توهین می کند که چگونه به خود اجازه داده اند در امری که در انحصار رهبری است دخالت نموده و عیدی جز عید حکومتی اعلام نمایند.
آنچه مسلم است، آیت الله خامنه ای در گردابی افتاده که خروج از آن دیگر در اختیار و قدرت او نبوده و از همین فردا عوامل حکومتی همچنان به لجن پراکنی و تهدید مردم ادامه خواهند داد تا به رهبر بفهمانند که وی تنها تصمیم گیر صحنه نیست. آرامشی که خامنه ای التماس می کند مقبول زیردستان وی نیست.
تنها راهی که برای رهبر باقی مانده، عمل به توصیه خیرخواهانه آیت الله دستغیب است. وی باید از رفتار خود توبه کرده و از مردم ایران عذرخواهی نموده و اعتراف کند که آرای مردم به میرحسین را غصب نموده و بجای آن آرای تقلبی و ساختگی را جایگزین و احمدی نژاد را غاصبانه بر کرسی نشانده است. فقط چنین اظهاراتی مقبول مردم خواهد بود.
مردم نیز باید هوشیار بوده و فریب نیرنگهای حکومت را نخورند. ما هرگز بر اساس موضع گیری های حکومت برای حرکتهای بعدی خود برنامه ریزی نکرده ایم و افزونتر از آن که روی نقاط ضعف حکومت حساب کنیم، بر نقاط قوت خود تاکید و ایستادگی نموده ایم. برنامه حکومت، چه سرکوب باشد و چه نرمش، برنامه جنبش سبز حرکت به جلو و برداشتن قدمهای بعدی است. این حکومت است که باید گامهایش را با قدمهای ما هماهنگ نماید. از آغاز جنبش تا کنون، این همواره حکومت بوده که منفعل بوده است.
در روز قدس، مردم بجای اینکه به تهدیدها و عربده کشی های حکومت توجه کنند، به خیابانها آمده و همه برنامه ریزی های کودتاچیان را بر هم زده و با پتک بر صورتشان کوبیدند. این ابتکار عمل و پیشرو بودن باید حفظ شود و ما همه امکاناتمان را برای اول مهر و بازگشایی دانشگاهها و مراکز آموزش بسیچ نمائیم. باشد تا بزودی باز هم رهبر را در نماز جمعه دیگری در مهرماه ببینیم که گامهای بیشتری به عقب برداشته و آرام آرام آماده گفتن جمله تاریخی: «من صدای انقلاب شما را شنیدم» شده باشد.


بیانیه جبهه مشارکت ایران اسلامی در محکومیت بازداشت معاون سیاسی دبیرکل جبهه مشارکت

بسم الله الرحمن الرحیم
دست دراز کودتاگران علیه ملت، بار دیگر ازخانوادۀ اصیل انقلاب، آذر منصوری را که سرمایه ای جز عشق به ایران و اسلام و هدفی جز اصلاح نابسامانیهای از حد بدر رفته نداشته و ندارد هدف گرفت و او را به اسارت برد.
خانم آذر منصوری معاون سیاسی دبیرکل جبهۀ مشارکت ایران اسلامی جرمی ندارد جز اینکه خواهان استقرار عدالت، معنویت و آزادی ست و ایران را برای همۀ ایرانیان می خواهد. در نظامی که انسانهای فرهیخته و سرافرازی چون منصوری به زندان بروند دیگر هیچ مدرک و سندی برای اثبات انحراف آن نظام از انسانیت و عدالت لازم نیست.
خیال باطل کودتاگران بر آن است که افراد خاصی هستند که سبب رسوائی، و نا کامی آنها در استقرار کودتا می شوند. حال آنکه هر کس کوچکترین بصیرتی در جامعۀ ایران داشته باشد بخوبی متوجه می شود که همۀ ایرانیان بپاخاسته و بخصوص جوانان و زنان آن، موتور محرک جنبش مقدس سبزی هستند که علی رغم فشارهای نظامی و امنیتی، پرتلاش و خستگی ناپذیر، و با صبر و متانت و آرامش، نوید روزهای بهتری برای این سرزمین را به گوش جانها می رسانند.
جبهۀ مشارکت ایران اسلامی با محکوم کردن بازداشت خانم منصوری، به داشتن چنین اعضای بالنده و سر افرازی افتخار می کند و به آنان که از درک واقعیت های جامعه عاجزند اطمینان می دهد که اکنون اصلاح طلبی در ایران به وجدان عمومی مردم تبدیل شده است و دیگر نه در قالب اشخاص اسم و رسم دار و یا احزاب و تشکلهای شناخته شده بلکه در ذات همۀ ایرانیان آزاده و حق طلب تعین یافته است و گروگان گرفتن چهره های متدین، خدوم و اصیلی چون آذر منصوری نمی تواند راه نجاتی برای آنان بگشاید.
راه سبز امید که اینک پیش پای ملت ایران گشوده شده است رهروان بسیار دارد و این راهی نیست که کسی بتواند آن را مسدود کرده و یا با این گونه اعمال، مردم را از پیمودن آن منصرف کرده ویا باز دارد.
جبهۀ مشارکت ایران اسلامی
1/7/88


نامه آیت الله سید جلال الدین طاهری اصفهانی به آیت الله العظمی منتظری

بسمه تعالی
حضور محترم فقیه و مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی آقای منتظری ادام الله ظلّه العالی
با سلام و تحیّت و تبریک عید سعید فطر و آرزوی سلامتی و طول عمر با برکت حضرتعالی
لازم می دانم مراتب قدردانی و حمایت خود و روحانیت مسئول و آگاه را از مواضع روشنگر و شجاعانه شما در مورد وقایع دردناک و حوادث تأسّف بار ماههای اخیر به جنابعالی که از عالمان عامل و بنیان گذاران و مجاهدان زجردیده نهضت اسلامی و از یاوران اصلی قبل الفتح امام راحل(ره) می باشید ابلاغ نمایم.
بدون شک برای شما و کسانی که عمر و سلامت و عزیزان خویش را برای باز شدن سفره رحمت و عدالت و حریّت و آبادانی این سرزمین تقدیم نموده اند مشاهده ی مهمانان ناخوانده و فرصت طلب که ناخواسته بر سر این خوان، به یغما و غارت دین و کیان ملّت و کشور و نظام و خون پاک شهیدان و مجاهده ی ملّت مسلمان و انقلابی مشغولند بسیار سخت و چه بسا مستوجب ندامت و پشیمانی است. روح حسّاس و قلم و زبان و دل و دیده ی نگران آنها پیوسته در تکاپوی اصلاح و نجات میکوشد و مأیوسانه درصدد جبران و بازگرداندن مسیر به مقصدی هستند که به مردم وعده داده اند اما هیهات که کنار راندن انقلابیون و یاران امام(ره) و وارثان حقیقی نظام یعنی مردم و جایگزین کردن فرصت طلبان، متملّقین و ریاکاران و داخل کردن نظامیان در سیاست وترجیح خشم و دشمنی ونفرت بر عقل و پند و حکمت و تخویف و تخفیف آحاد ملت و نخبگان برای چند صباحی حکومت فجایعی آفرید که زدودن آثار سوء آن از دامن نظام وروحانیت کاری سخت بلکه ناشدنی است. مع الاسف هوش و گوش پندگیران و کسانی که به حکم شرع و عقل و قانون ملزم به تهذیب نفس و تضییق رفتار تحکّم آمیز و قهریّه با مخالفان و ضعیفان هستند آنچنان سخت و سنگین شده که هر اعتراض به حقّ و قانونی را از ناحیه ی باطل و بیگانه و دشمن فرض میکنند و با اینگونه افراد به زشت ترین و ضدّ اسلامی ترین روشها برخورد می نمایند که نمونه هایی از آنرا هم اکنون در زندانها و دادگاههای غیر قانونی مشاهده می نماییم. از همه تأسف بارتر این است که کلیه ی اعمال و رفتار خود را به شرع مظلوم منتسب نموده و با مقدس ترین چهره های اسلامی مشابه سازی می نمایند، حبّ الدّنیا یعمی و یصمّ و یبکم. روحانیت شیعه هم اکنون در معرض آزمون بزرگی است. برای حفظ نظام جمهوری اسلامی و رعایت حقوق و آزادیهای فردی و اجتماعی که به صراحت در قانون اساسی و منشور انقلاب آمده است باید متصدیان حکومت را تحت فشار و ارشاد قرار داده و دراین امر خطیر اولین مرحله، عمل به اصل مهم امر به معروف و نهی از منکر و النصیحه لِاَئمّه المسلمین است که خدای ناکرده در صورت غفلت همگی معاقب و در برابر شهدای عزیز و تاریخ و مردم مواخذ خواهیم بود. خداوند منّان همگی ما را در راه اصلاح خود و جامعه موفق و به حضرتعالی عزت و توفیق مزید عطا فرماید انشاء الله و السّلام علیکم

سید جلال الدّین طاهری
30 شهریور 1388


پاسخ آیت الله منتظری به اظهارات رهبر: اعتراف فرد علیه خودش معتبر نیست
صوفیا قاضی:

آیت الله منتظری امروز به طور غیر مستقیم به اظهارات رهبر جمهوری اسلامی در نماز عید فطرپاسخ داد و اعلام کرد: اعترافات متهم حتى عليه خودش نيز معتبر و مسموع نيست.

آیت الله خامنه ای، در نماز عید فطر گفته بود که اعتراف افراد در دادگاه ها علیه خود و "در مقابل دوربین ها و بینندگان میلیونی" را "شرعا، عرفا و عقلا، حجت، مسموع و نافذ" است.

آیت الله منتظری در پاسخ به نامه میرحسین موسوی در مورد اتهامات وارد شده بر کاندیداهای اصلاح طلب نوشته: روشن است حبس در سلول انفرادى بويژه در دراز مدت كه متهم را‏ ‏زير فشار وادار به اعتراف مى ‎كند از مصاديق بارز شكنجه است؛ و با‏ ‏اعمال فشار و شكنجه، مخصوصا به شكل وحشتناكى كه در دوره اخير انجام‏ ‏شده و شرايط غير عادى كه در پى آن وجود دارد، اعترافات متهم حتى ‏عليه خودش نيز معتبر و مسموع نيست.

به گفته این مرجع تقلید شیعیان: حتى اگر متهم بارها در آن شرايط و‏ ‏از طريق مصاحبه و ميزگرد اعتراف و اعلام كند كه خطا كرده و مرتكب‏ ‏اشتباه و جرم شده است، اعترافات مكرر با وجود آن شرايط در بى اعتبار‏ ‏بودن ، حكم همان اعتراف اوليه را دارد.

وی با ابراز تاسف از بازداشت نخبگان ، فعالان سیاسی و مطبوعاتی ، نوشته است که آنها برخلاف شرع و قانون برای اعتراف گیریهای غیرحقیقی و دروغین مورد فشار قرار گرفته اند واعترافات بعضى آنان از‏ ‏رسانه هاى عمومى پخش گرديده است.

آیت الله منتظری به صورت تلویحی، رهبر جمهوری اسلامی را متهم به ايجاد "بدعت" و "اجتهاد" در برابر روايات اسلامى کرده و آورده است: اجتهاد در مقابل نص اين روايات، صحيح نيست؛ و نظر دادن در مقابل‏ ‏آنها بدعتى واضح است، و اصل "اقرار العقلاء على انفسهم جايز" فقط در‏ ‏شرايط عادى و بدون اعمال زور و فشار نافذ است
این مرجع شیعه با اشاره به اصول 38 و 39 قانون اساسی مبنی بر ممنوعیت شکنجه برای اخذ اقرار و مجازات کسانی که موجب هتک حرمت و حیثیت زندانی می شوند، پرسیده: حال چگونه شده است افراد سرشناسى كه سالها براى اين نظام خدمت‏ ‏كرده اند با اعترافات فاقد ارزش و اعتبار، در معرض ديد ميليون ها نفر‏ ‏مورد هتك حرمت و حيثيت قرار گرفته اند ولى هيچ كس در قبال اين مسئله‏ ‏نه تنها مجازات نمى شود بلكه مورد تأييد و تشويق قرار گرفته و اعترافات‏ ‏نيز معتبر شمرده ‎می شود؟

این مرجع با بیان اینکه سیستم قضایی کشور مدعی و طرف دعوا در مقابل متهمان سیاسی که جریان فکری مخالف حاکمیت هستند است، تصریح کرده: نزد هيچ عقل‏ ‏سليمى در هيچ كجاى جهان ، اين گونه اعترافات و نيز حكم و داورى ‏ ‏متعاقب آن، كمترين ارزش حقوقى و قضاىى را ندارد چون در چنین محکمه ای قاضی و مدعی یکی است.

وی اقدامات اخیر حاکمیت و دادگاههای نمایشی را خلاف شرع، خلاف مصالح کشور و اسلامیت و جمهوریت نظام و از بدعت های بارز دانسته و با متهم کردن مسولان جمهوری اسلامی به بی تدبیری نوشته است: حاكميت اگر به جاى سركوب مردم و ايجاد‏ ‏فجايع اخير، عقل و شعور سياسى را حكم قرار داده و به تذكرات بعضى از‏ ‏بزرگان و علماء و مراجع گوش فرا داده بود و يك هیئت بى طرف و‏ ‏مرضى الطرفين را براى رسيدگى به شبهات انتخاباتى تعيين نموده بود، هرگز‏ ‏گرفتار بحران عدم مشروعيت كنونى نمى شد.

تاکیدات اخیر آیت الله منتظری، در پاسخ به نامه ميرحسين موسوى به این مرجع تقلید بیان شده بود که تاکید داشت: رسانه هاى دولتى اصرار دارند كه ما را مسبب و محرك حوادث اين چند‏ ‏ماهه معرفى كنند، حال آن كه رفتارهاى مسئولان كشور نه فقط در‏ ‏انتخابات، بلكه از سال ها پيش هيمه هایی را انباشته بود كه با خطاهاى اين‏ ‏ايام شعله ور شد و با باد نخوتى كه بر آن دميدند ابعاد اين آتش روز به روز‏ ‏توسعه پيدا كرد.

نخست وزیر دوران جنگ در ادامه نامه خود گفته بود: اينجانب قطعا حق را به مردمى مى‎دهم كه با برخوردهاى‏ ‏غيراسلامى ، غيرقانونى و غيرمنصفانه حقوقشان پايمال شده است ، و با‏ ‏استناد به مدارك غيرقابل انكار بدون ترديد اعتقاد دارم كه در انتخابات‏ ‏تقلب هاى سازمان يافته و وسيع رخ داده است . در عين حال اگر در موجى‏ ‏كه از خشم مردم برخاسته است احساس خطر براى اصل كشور و اصل‏ ‏نظام نمى كردم ، برايم سخت نبود كه بيست سال ديگر سكوت كنم.

‏ وی می افزود:‏اما اين گونه نبود و نيست كه مردم با سكوت يا سازش يك نفر دست از‏ ‏حركت خود بردارند، بلكه پس از مدت كوتاهى بلاتكليفى به زودى اين‏ ‏حركت از نو و با شكلى كور و در حالى كه به هيچ يك از دلبستگان به نظام‏ ‏اعتماد نداشت آغاز مى‎شد، و چه بسا ديگرانى كه براى اين كشور و ملت‏ ‏خواب هاى ناگوار ديده اند در هدايت آن به سوى منافع و مطامع خود طمع‏ ‏مى‎كردند.

نامزد معترض به انتخابات 22 خرداد تصریح با پافشاری بر مواضع خود در خصوص تقلب سازمان یافته در انتخابات خاطر نشان می کرد: نمى توانيم بدون اثبات تعهد خود نسبت به خواسته هاى به‏ ‏حق مردم و بازگو كردن آن در گفته هاى خود، از آنان دعوتى براى آرامش‏ ‏داشته باشيم.

آیت الله منتظری در پاسخ به این نامه موسوی با اشاره به سوابق نخست وزیر زمان جنگ اعلام کرده که موسوی از آزمایش و ابتلا بزرگی در پیشگاه خداوند و در کقابل مردم آگاه سربلند بیرون آمده و تاکنون در حد امکان و توان خویش از حقوق تضییع شده مردم دفاع نموده است.



کدیور در مراسم عید فطر: آیت الله خامنه ای از ولایت ساقط شده است


کدیور در مراسم عید فطر: آیت الله خامنه ای از ولایت ساقط شده است

...اما ۲۱ سال قبل در زندانهای همین نظام حدود ۳ هزار نفر بدون طی مراحل قانونی اعدام شده اند، وقتی می گوئید تهمت به نظام، باید دامن این نظام را از این موارد تطهیر کنید"، " و در دوران زعامت خودتان پرونده زهرا کاظمی به کجا انجامید، جریان قتلهای زنجیره ای به کجا انجامید، پرونده یورش به کوی دانشگاه تهران به کجا انجامید؟ نظام اینها هم هست، در همان زندان استاندارد اوین چند نفر تا بحال کشته شده اند، دیگر چه برسد به زندانهای غیر استاندارد....
. به نظر من دوران ولایت فقیه هم به لحاظ عملی و هم نظری به پایان رسیده است. ولایت فقیه نه به لحاظ تئوریک و نه به لحاظ پراتیک قابل دفاع نیست."
روز ۲۰ سپتامبر دکتر محسن کدیور، اسلام شناس منتقد جمهوری اسلامی، نماز عید فطر امسال را در جنوب کالیفرنیا و در شهر ارواین اقامه کرد. این مراسم با استقبال ایرانیان ساکن جنوب کالیفرنیا روبرو شد.
کدیور در خطبه اول نماز با تبریک عید سعید فطر به تحلیل پیام ماه رمضان و وظیفه مومنان در باره عید فطر پرداخت. وی ماه رمضان را فرصتی برای پاکسازی جان بوسیله یاد خدا دانست و به نقل از پیامبر اکرم (ص) رمضان را ماهی دانست که درهای بهشت در آن باز است مگر اینکه خود آنرا بسته باشیم و درهای جهنم بسته است مگر خود آنرا گشوده باشیم. مهم این است که این حالت را تداوم ببخشیم. در این ماه حتی اگر توفیق روزه گرفتن نداشته باشیم فضای ماه رمضان فضای مبارکی است که گناه کردن در آن دشوار است. رمضان هم ماه تهذیب نفس است هم ماه تولد قرآن و هم ماه دعاست. قرآن و دعا هر دو گفتگو است، گفتگوی خدا با ما و گفتگوی ما با خدا. رمضان را ماه برکت و رحمت است. وی اضافه کرد : "اسلام دین رحمت و دوستی و منطق است. آنها که خدای رحمان رحیم و پیامبر رحمة للعالمین را به دلیل عملکرد سوء خود را تبدیل به دین خشونت و قساوت کرده اند، چه کار زشتی مرتکب شده اند. وظیفه ما در قبال دینمان سنگینر است تا چهره واقعی رحیمانه و رحمانی اسلام را ارائه بدهیم."
در بخش دوم خطبه اول در رابطه به چگونگی تعیین روز فطر و چرائی اختلاف در تشخیص این روز بین مراجع دینی بحث شد. کدیور:"اینکه امروز عید است یا فردا، در سرزمینی که فعلا در آن قرار داریم اکثر مسلمانان امروز را عید اعلام کرده اند، اما در اینکه در دیگر سرزمینها امروز عید است یا نه اما و اگرهائی هست. " دکتر کدیور در این رابطه تاکید کردند: "استوانه های فقاهت ایران و عراق همه یکشنبه را روز عید اعلام کرده اند. برای مسلمانان مقیم ایران اکثرا یکشنبه روز عید است، مساله هم مساله ای دینی است و نه لزوما سیاسی، اختلاف ناشی از دیدن ماه با چشم عادی یا چشم مسلح و دیگری وحدت افق و یا تعدد آفاق است."
کدیور در خطبه دوم نماز، با ذکر آنکه یکی از آداب نماز اعیاد فطر و قربان توجه به مسائل اجتماعی دنیای اسلام و مسلمانان است با اشاره به شرایط امروز ایران و بنا به اصل دینی «النصیحة لائمة المسلمین» یا خیر خواهی و نصیحت به حاکمان اسلامی به نقد خطبه های نماز عید فطر تهران که توسط رهبر جمهوری اسلامی اقامه شده بود، پرداخت.
دکتر محسن کدیور در ابتدای سخنان خود با اشاره به خطبه های آیت الله خامنه ای که توصیه به اخلاق حسنه کرده بودند و از رواج شایعات و بدگمانیها در جامعه انتقاد کرده بودند، به این نکته توجه داد که "رمضان ماه رحمت است و اقتضای ماه رحمت توقف بگیر و ببندها به احترام این ماه بود، اما در وقایع ماه گذشته هیچ نشانی از رحمت نمی بینیم. انتظار بود اگر امروز عید فطر است برادری در جامعه ترویج شود و جا پای پیامبرمان بگذاریم، شکرانه قدرت با رحمت و سعه صدر برخوردکردن با شهروندان و آزادی همه زندانیان سیاسی جشن بگیریم؛ ولی امروز در خطبه های عید فطر تهران جای پائی از رحمت دیده نمی شد. گفته شده است اخلاق حسنه برادری و مهربانی نیاز جامعه امروز ماست، من هم می گویم سخن مدبرانه ای است ولی انصافا آیا حکومت خود چنین با مردم مواجه شده است؟، بزرگترین عامل بداخلاقی در ایران صداوسیما و روزنامه های حکومتی است، در نماز جمعه تهران فرمان برخورد قاطعانه و بیرحمانه با منتقدان صادر می شود و قبل از قضاوت قاضی، امام جمعه حکم صادرمیکند، این کدام اخلاق حسنه است؟ منبع شایعات دادگاههای فرمایشی و صدا و سیما است، برادری آدابی دارد و باید از حاکمان آغاز شود."
کدیور با ذکر آنکه شاخص ترین سخن آقای خامنه ای نسبت به گذشته در خطبه های عید، موضع ایشان در رابطه با اعترافات است که گفته اند" اعترافات متهمان در رابطه با افراد دیگر حجیت شرعی ندارد" اضافه کردند: " خوب بحمدالله ایشان بعد از دو ماه به این نکته پی برده اند، جالب اینجاست که کیفرخواست هائی که تاکنون صادر شده است آکنده از اقرار زندانیان علیه اشخاص دیگر است." دکتر کدیور کیفرخواستهای دادگاه فرمایشی را هم بر خلاف شرع دانست و هم قانون.
در ادامه محسن کدیور به نقد بخش دوم صحبتهای مقام رهبری در رابطه با اعترافات پرداخت و ادامه داد: " فرموده اند اعترافاتی که متهمان در محضر دادگاه علیه خود کرده اند شرعا، عرفا و قانونا معتبر است، خوب این اقرارها را بررسی می کنیم. بسیاری از کسانی که در زندان هستند از دوستان نزدیک من بوده اند و تک تک آنها را می شناسم و در حوزه دین و حقوق هم در این موارد تحقیق و تدریس کرده ام لذا می خواهم مطلب ایشان را با دقت نقد کنم ". در این زمینه کدیور به بررسی اعترافات در سه حوزه شرع، قانون و عقل پرداخت تا صحت گفته مقام رهبری را بسنجد.
دکتر کدیور با اشاره به آنکه مراجع تقلید اعلام کرده اند که" این اعترافات که از رادیوتلویزیون پخش شده است هیچکدام شرعا معتبر نیست چرا که تنها اگر اقرار آزادانه باشد معتبر است و اگر اقرار تحت فشار باشد پشیزی ارزش ندارد"، تمامی اعترافات را تحت فشار دانست . ایزوله کردن و در انزوا قرار دادن زندانیان، قطع ارتباط آنها با محیط خارج، محدود کردن تماس آنها با خانواده تنها به سلام و احوالپرسی، عدم اجازه ملاقات با وکلای حقیقی و تعیین وکیل تسخیری برای زندانیان را از فشارهای موجود بر زندانیان برای گرفتن اعترافات دانست و همینطور اضافه کرد در بعضی موارد" فرزند زندانی را بازداشته کرده اند پیش زندانی برده اند و به زندانی می گویند فرزند تو محکوم به اعدام است ، به خواسته های ما اعتراف کن و یا فرزندت اعدام می شود. و آنوقت وقتی زندانی جلوی دوربین قرار می گیرد از خشم چنان لبان خود را می گزد و خبرگزاری نادان هم این عکس را پوشش می دهد، عکسی که از لب حجاریان منتشر شد نشانگر فشارهای وارده بر این زندانی سیاسی است. کدام شریعت این را می پذیرد، اقرار تحت فشار پشیزی ارزش ندارد. کسی که اعتبار چنین اعترافات بی پایه ای را به دین و شرع نسبت دهد معلوم می شود هیچ اطلاعی از فقه و شریعت ندارد.
محسن کدیور در تحلیل قانونی بودن این اعترافات گفت :" اگر می گوئید قانونا چنین است، می گوئیم قانون اساسی گفته اعتراف تحت فشار ممنوع است، فقهائی این را نوشته اند که خود زندانی بوده اند ، تحت فشار قرار گرفته اند و شرایط را می دانند. اعتراف تحت فشار قانونا بی اعتبار است. دادگاه باید آزادانه باشد، کافی است زندانیها آزاد شوند تا در ۲۴ ساعت همه بگویند این اعترافات تحت فشار بوده، امتحان کنید."
دکتر کدیور همچنین در رابطه با عقلانی بودن این اعترافات تاکید کرد: "بعد می گویند عقلا، کدام عقل و عرف این اعترافات را تائید می کند، این اعترافات به قلم این دوستان نیست، من ادبیات بسیاری از این دوستان را می شناسم، اینکه می خواهید علوم انسانی را محکوم کنید مگر با ابزار بخش نامه و دادگاه می توانید؟ ماکس وبر که اعتبارش را از شما نگرفته که شما بتوانید آن را نقض کنید، این را مقدمه قرار بدهید برای یک انقلاب فرهنگی دیگر و پاکسازی دانشگاهها ، مشخص است که این توسط شما هدایت می شود و یک حلقه درهم پیچیده است."
محسن کدیور در بخش بعدی سخنان خود با اشاره به اعلام شدن روز شنبه به عنوان عید فطر توسط آقای خامنه ای در حالی که اکثریت قریب به اتفاق مراجع روز دوشنبه را روز عید اعلام کرده اند، گفت: " وقتی امروز بحث عید فطر مطرح می شود و مرجعیت سنتی اعلام می کند که امروز را روز عید نمی داند و این نه فقط توسط مراجع سبز بلکه اکثریت مراجع اعلام می شود یعنی شرعا سخن آن کس که گفته امروز عید است پذیرفته نیست و او فاقد اعتبار دینی است، و این نشانی است از قدرت نمائی مدنی مرجعیت مستقل شیعه در برابر حکومت مدعی دین."
دکتر کدیور با اشاره به قسمتی از سخنان آقای خامنه ای در خطبه های نماز که " تهمت به نظام از تهمت به افراد سنگین تر است" و "نظام با توهین کنندگان به آن قاطعانه برخورد می کند." تاکید کردند :" ما معنای قاطعانه را می دانیم چیست، برهان قاطع آن بود که بر سینه ندا آقا سلطان وارد شد. حال وقتی در نماز جمعۀ رحمت می شنویم که نظام قاطعانه برخورد می کند تنمان می لرزد و می دانیم جنایات دیگری در پیش است. قاطعیت را وقتی فک محسن روح الامینی در هم شکسته شد فهمیدیم" و با رد ادعای آقای خامنه ای ادامه دادند: " ما به دینی قائلیم که اگر کسی را به ناحق بکشی مانند آن است که همه را بکشی و این ارزشی است که این دین برای فردیت ما قائل است." و آبروی مومن از خون او ارزش بیشتری دارد. شما چند صد نفر مسلمان را بی آبرو کردید، یک قطره خونِ بی گناه عرش الهی را به لرزه در می آورد و در این اواخر هفتاد بی گناه کشته شده اند."
کدیور با بیان اینکه باید روشن شود از کدام نظام صحبت می شود گفتند:"آیا از نظامی صحبت می کنید که در سالها قبل افراد فراوانی بدون طی مراحل قضائی تیرباران و اعدام شده اند، اموالشان بدون طی مراحل قضائی مصادره شده است؟ چه بسا گفته شود آن به دلیل شرایط و شور انقلابی بود، اما ۲۱ سال قبل در زندانهای همین نظام حدود ۳ هزار نفر بدون طی مراحل قانونی اعدام شده اند، وقتی می گوئید تهمت به نظام، باید دامن این نظام را از این موارد تطهیر کنید"، " و در دوران زعامت خودتان پرونده زهرا کاظمی به کجا انجامید، جریان قتلهای زنجیره ای به کجا انجامید، پرونده یورش به کوی دانشگاه تهران به کجا انجامید؟ نظام اینها هم هست، در همان زندان استاندارد اوین چند نفر تا بحال کشته شده اند، دیگر چه برسد به زندانهای غیر استاندارد.
وقتی می گوئید تهمت به نظام ، اتهام تجاوز به زندانها باید بررسی شود، ناامنی یعنی این ،و شما به جای جلوگیری از نا امنی به دلسوزانی که می گویند تحقیق شود و تذکر می دهند برخورد می کنید چون خود را نظام می دانید. ابواب جمعی شما هرکه با شما مخالف است حرامزاده و مزدور اجنبی می دانند، این منطق یعنی من حق مطلق هستم و هر که با من مخالف است باطل است، تفرعن یعنی همین مگر فرعون چه می گفت، می گفت از من اطاعت مطلقه کنید. کسی که خود را مقام غیر پاسخگو دانست و برای خود ولایت مطلقه قائل شد فرعون است.
سوال ما این است ای مقام رهبری آیا در زندانهای شما چنین اتفاقی می افتد؟ صرف آنکه می گوئی نه کافی نیست باید هیاتی مستقل، از معتمدان همین ملت، این مساله را بررسی کند. هر کسی که با شما مخالفت کرده به عنوان جاسوس اجنبی مطرح شده است آیا احتمال نمی دهید کسی با شما مخالف باشد اما آدم درست حسابی هم باشد؟"
محسن کدیور خطاب به آقای خامنه ای با اشاره با سالهای بازداشت بودن ایشان گفت:"شما که زندان دیده اید چه شده است که امروز چنین با زندانیان رفتار می کنید، حفظ نظام یعنی حفظ عدالت و ارزشها نه حفظ شخص، در حالی الان نظام معادل حفظ شخص شما شده است. الان سال به نیمه رسیده است، می گوید چرا به سال اصلاح الگوی مصرف که من مطرح کردم توجه نشده است، آقای خامنه ای بجای اصلاح الگوی مصرف به فکر اصلاح رفتار حکومت با مردم باشید."
کدیور، در قسمت دیگری از خطبه های نماز عید سعید فطر با اشاره به نامه اخیر احمد توکلی خطاب به آقایان موسوی و خاتمی گفت :"نامه خطاب به من نیست اما من به آرمان جنبش سبز معتقدم لذا به نکاتی از نامه جواب می دهم. ایشان پرسیده اند مردم در تظاهرات روز قدس شعارهائی داده اند از جمله استقلال آزادی جمهوری ایرانی، آیا شما این شعار را قبول دارید؟ بنده می گویم وقتی همه مجاری قانونی بسته شود مسائل به خیابان کشیده می شود، و شعارهای خیابانی قابل کنترل نیست. اگر می خواهید بدانید مردم واقعا چه می خواهند چاره اش رفراندوم است. من می گویم اکثریت ایرانیان جمهوری اسلامی به معنای ولایت مطلقه فقیه را نمی خواهند.
گفته شده است شما که به آقای خمینی قائل هستید ایشان گفته اند جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد، می گوئیم بله یک کلمه –ولایت فقیه - به آن اضافه شد. آن را بردارید مشکل حل می شود.
گفته شده است مردم در خیابان شعار می داده اند نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران ، در حالی آقای خمینی گفته روز قدس روز فلسطین است، می گویم آیه الله خمینی گفته است این روز روز مظلومان است نه فقط مظلومان فلسطین، و ملت ایران هم مظلوم است، شما با اهالی ایران همان کردید که اسرائیلیها با اهالی غزه. شعار ما چنین بود هم غزه هم لبنان جانم فدای ایران."
کدیور در ادامه سخنان خود خطاب به رهبری جمهوری اسلامی گفت: "ما نه می خواهیم بکشیم نه کشته شویم، ما می خواهیم شما تابع قانون و اخلاق باشید، فکر نکنید شما از جانب خدا و پیامبر منصوب شده اید، بدانید آنقدر بد عمل کرده اید که اگر خدا شما را نصب کرده باشد اکثر مردم ایران به آن خدا نیز پشت می کنند، شما اینقدر منفور شده اید."
کدیور با اشاره جمله از آیه الله خمینی با مضمون "پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به کشور آسیب نرسد" افزود اما در نظریه آیه الله خمینی آمده است ولایت فقیه باید فقیه ،عادل و مدبر باشد. اولین شرط عدالت صداقت است که بارها نقض شده و امروز اکثر مردم و علما عدالت آقای خامنه ای را باور ندارند و شرط آخر تدبیر است به معنای مدیریت، که در حوزه سیاست خارجی، اقتصادی، فرهنگی و سیاست داخلی به شدت قابل مناقشه و انتقاد است. کدیور افزود:"ما هم به استقلال ایران، حق مردم فلسطین باور و به سیاستهای تجاوزکارانه آمریکا و اروپا انتقاد داریم اگر تردیدی دارید که مردم ایران شما را مدبر می دانند یا نه از آنها بپرسید، آیه الله خامنه ای شما دیکتاتوری کردید و حتی طبق همان نظریه ولایت فقیه آیة الله خمینی از ولایت ساقط شده اید.
شما حکومت خود را تنها حکومی دینی جهان می دانید و باعث شرمساری است که در تنها حکومت دینی جهان این اتفاقات خلاف دین می افتد، شما باعث افتخار مذهب شده اید یا ننگ آن، شما آبروی اسلام و تشیع را در دنیا بردید.
آنچه ما از شما دیده ایم تنها قاطعیت به معنای بی رحمی بوده است و این به نام دین دیده ایم، زشتترین نوع استبداد ، استبداد دینی است.و آنچه شما انجام داده اید ولایت جائر است."
محسن کدیور در قسمت پایانی خطبه های نماز عید فطر با ذکر سوال خبرنگاری که با توجه به شعارهای روز قدس و شنیده شدن نام افرادی از بزرگان دین در خیابانهات تهران و شیراز و اصفهان پس از سالها، درود بر منتظری سلام بر صانعی، که آیا شما می خواهید اینها ولی فقیه بعدی باشند؟ به شرح جواب خود به سوال آن خبرنگار پرداخت و گفت:" من جواب دادم به نظر من جنبش سبز پیمان خود را با ولایت فقیه مطلقا گسسته است.
و ادامه داد:" برای زعامت در جامعه فقاهت شرط اصلی نیست، کاردانی و تدبیر شرط اصلی است. رابطه فقیه با مردم از سنخ ولایت نیست از سنخ وکالت است."
محسن کدیور خطبه های نماز عید فطر را چنین پایان داد:"بخواست خدا حضرت آیه الله خامنه ای آخرین ولی فقیه ایران خواهند بود، ما می خواهیم کشورمان به شیوه دمکراتیک بر اساس ارزشها اسلامی اداره شود. الگوی ما پیش نویس قانون اساسی سال ۱۳۵۸ خواهد بود که اثری از ولایت فقیه در آن نبود. به نظر من دوران ولایت فقیه هم به لحاظ عملی و هم نظری به پایان رسیده است. ولایت فقیه نه به لحاظ تئوریک و نه به لحاظ پراتیک قابل دفاع نیست."